eitaa logo
سروده‌های تهمتن
1.3هزار دنبال‌کننده
75 عکس
15 ویدیو
0 فایل
سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن) 🆔 @TahamtanPoems اندیشکده علوم و فناوری‌های نرم انقلاب اسلامی: 🆔 @jahaadetabin ارتباط با سجاد رستمعلی: 🆔 @SajadRostamali ارتباط با ادمین کانال: 🆔 @Z_3_1_3M
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم «به خون عاشقان» ندیدم هاله‌ای از غم، به روی چهره‌ی امّید که گویا سرخی این خون، فلق گردیده بر خورشید خدا داند که شد خون‌ها، بها تا برملا سازد مدافع می‌شود رب، هر که را در راه حق کوشید خروش توده‌ها از غم، گواهی می‌دهد هر دَم که وحدت دارد این ملت به عشق مکتب توحید به هر شامی که ظلمت شد، و سر زد فتنه‌ای دیگر به رسم عیسوی نَفْخی، دمید و خون به رگ جوشید چه قاسم یا که ابراهیم یا هر خادمی دیگر ز فرزندان روح‌اله، به هر شب اختری تابید به خون عاشقان آری، دو چشم خویش بینا کن خدا خود رهنما گردد به هرکس راه حق جویید سجاد رستمعلی (تهمتن) 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «حضرت باده» دمادم می‌زنم دم از شکوه حضرت باده از آن روزی که راهم بر در میخانه افتاده بَری از خواهش تُنگ بلور و جام زرینم تجمّل نیست حدّ وصل آن معشوق افتاده اگر قلبی گِلی را کرده‌ام ظرف تمنایش نِشیند در خرابات از کرم شهزاده با ساده مپرس از من چرا آیین مِی را کرده‌ام دینم نباشد پاسخی هم‌شأن مِی در نزد دلداده مگو با اینهمه شورَت چرا درگیر هجرانی که مِی رو می‌کند بر ساغر بر باده آماده سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «مرشد» شامگاهانی پر از تشویش بود عصر جولانگاه هر بد کیش بود از دعای قرن‌ها سر می‌رسید مرشدی بر ما که خود درویش بود خواب ما را برده و بیدار بود خود نوید لحظه‌ی دیدار بود بانگ حق زد، ما ز جا برخاستیم در ازای جان خود حق خواستیم تا درخشان تا ابد این ره شود با شهادت جان خود آراستیم چون پیمبر، عاشقی اعجاز او بلبلان جان بر کف آواز او سنگلاخ جاده را سامان نمود ملت بیمار را درمان نمود بر طریق حق وصیت کرد و بعد عزم وصل حضرت جانان نمود نام او پاینده باشد تا ابد در طریق «قل هو الله احد» سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems
بسم الله الرحمن الرحیم «تندیس» بی جان و مضطرم، رمقم را ربوده‌اند تندیس کرده مرده‌ی من را ستوده‌اند این جسم خسته اول ره این چنین نبود کفتارها سینه‌ی من را گشوده‌اند با خنده‌های پر ز تصنّع ملیجکان ذرات جانفزای دلم را زدوده‌اند با صورتی، ز حلقه‌ی وصلم شکسته‌اند با صورتی، ز غصّه‌ی هجران سروده‌اند اینان که سِحر، ذهن و دل و دیده می‌کنند از روزِ خلقتِ دلِ ما کینه بوده‌اند سجاد رستمعلی (تهمتن) ❗️بازنشر کلیه آثار مجاز است. 🌐 کانال سروده‌های سجاد رستمعلی (تهمتن): 🆔 @TahamtanPoems