eitaa logo
تَهذیبِ نَفْس
7.4هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
49 فایل
🌱اللهم عجل لولیک الفرج 🌱 کعبه دلهاااا 🕌🏴حسین 😭 @Tahzibe_Nafs ✨️ مدیر @hasan2810✨️
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✅داستان کوتاه ✍️فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زن‌های آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند. یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگ‌های سنگین را برای آن ساختمان حمال می‌کرد، چاره‌ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند. اگر او از بردن آن سنگ‌ها، شانه خالی می‌کرد، زیر تازیانه و چکمه‌های جلادان خون‌آشام، به هلاکت می‌رسید. آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می‌کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه‌اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت: آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی‌بینی این طاغوت زورگو با ما چه می‌کند؟ چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند) آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می‌باشیم. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ➫ @Tahzibe_Nafs
✅شاکر باشیم ✍چراکه، کار سختی که تو داری : آرزوی هر بیکاری است خانه ی کوچکی که تو داری: آرزوی هر کرایه نشینی است دارایی کم تو: آرزوی هر قرض داری است لبخند تو: آرزوی هر مصیبت دیده ای است بیشتر به داشته هایت بیندیش تا نداشته هایت، و بخاطرشان خدا را شکر کن ➫ @Tahzibe_Nafs
✍امام علی(ع) در انجام دادن واجبات و ادای حق آن از خدا مدد بجویید. 📚نهج البلاغه، خطبه ۹۹ ➫ @Tahzibe_Nafs
قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ یقینا خواسته‌ات برآورده شد 📖طه | آیه ۳۶ ➫ @Tahzibe_Nafs
22.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥راز عبور از رنج های زندگی ‌و رسیدن ‌به ‌لذات بندگی" است. 💠 استاد پناهیان.. ➫ @Tahzibe_Nafs
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الٰلّٰهُمَ اَرْزُقْنٰا زیّٰارة الْحُسَیْن فضای خلوت دل جلوه‌ گاه غیری نیست شکافتیم به نام تو ... این معما را صبحتون حسینیــــــــــ【♥️】
✍امام صادق علیه السلام: كم خردترينِ مردم، كسى است كه به زيردستان، ستم روا دارد و از كسى كه عذر آورده، نگذرد. 📚 الدرّة الباهرة، صفحه ۳۱ ➫ @Tahzibe_Nafs
2.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ثواب عجیب محبت به خانواده 🎤 استاد مسعود عالی ➫ @Tahzibe_Nafs
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اقای امام رضا گر شما لطف کنی و طلبی من هم قدردانم به لطف شما❤️ _های_امام_رضایی رضا
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤 سخنرانی استاد عالی 💠 موضوع: سعدی و پدرش ➫ @Tahzibe_Nafs
✨﷽✨ 🔴در شهری که موش آهن می‌خورد، کلاغ هم کودک می‌برد ✍بازرگانی به قصد سفر و تجارت راهی شهر دیگری بود و تصمیم گرفت برای اینکه در این سفر ضرری متوجه او نشود، مقداری از سرمایه خود را در شهر باقی بگذارد. بنابراین با آن مقدار سرمایه مقداری آهن خرید و آن‌ها را نزد دوست خود به امانت گذاشت چون فکر می‌کرد آهن وزنش زیاد و قیمتش کم است و کسی به فکر دزدیدن آن نمی‌افتد. پس از آنکه بازرگان از سفر بازگشت، قیمت آهن زیاد شده بود و بازرگان فکر کرد بهتر است به سراغ دوستش برود و آهن‌ها را از او پس بگیرد. اما دوست قدیمی او که به فکر خیانت افتاده بود، آهن‌ها را در جای دیگری پنهان کرده بود و زمانی که بازرگان نزد او رفت و آهن‌ها را طلب کرد، با ناراحتی گفت: دوست عزیز، من واقعاً متاسفم اما من آهن‌های تو را در گوشه‌ای از انبار نگه می‌داشتم، تا اینکه روزی برای کار دیگری به انبار رفته بودم، متوجه شدم موشی در انبار بوده که تمام آهن‌ها را خورده است.مرد بازرگان فهمید که دوستش قصد دارد او را فریب دهد، اما اندیشید حرف حسابی زدن فایده ندارد و باید با حیله‌ای او را شرمنده سازد. بنابراین گفت: بله، من هم شنیده‌ام که موش آهن دوست دارد، تقصیر من است که فکر موش را نکرده بودم. دوست بازرگان با خود فکر کرد حالا که این مرد احمق حرف مرا باور کرده، بهتر است او را برای ناهار دعوت کنم تا دوستی خود را به او ثابت کرده و تردید را از او دور کنم. بازرگان نیز دعوت دوست خائن خود را پذیرفت. اما زمانی که از خانه او خارج می‌شد، فرزند کوچک دوستش را که نزدیک خانه در حال بازی بود، بغل کرد و به خانه برد. او به همسرش سفارش کرد تا فردا از کودک به خوبی مراقبت کند و فردای آن روز برای صرف ناهار به خانه دوستش رفت. دوست خائن که از گم شدن کودک بسیار نگران و ناراحت بود، گفت: دوست عزیز، من شرمنده شما هستم اما امروز مرا معذور بدارید، چون فرزند کوچکم از دیروز گم شده و بسیار نگران و پریشان هستم. بازرگان که منتظر این سخنان بود، گفت: اما من دیروز، زمانی که به خانه می‌رفتم، فرزند شما را دیدم که کلاغی او را به منقار گرفته بود و با خود می‌برد.دوست خائن او که پریشان‌تر شده بود، فریاد زد:آخر چطور امکان دارد کلاغی که وزنش نیم‌ من نیست، کودکی را که وزنش ده من است، بلند کند و بپرد؟ مرا مسخره کرده‌ای؟ بازرگان بلافاصله پاسخ داد: تعجبی ندارد. در شهری که موش می‌تواند آهن بخورد، کلاغ هم می‌تواند کودکی را ببرد. دوست او که پی به داستان برده بود با پریشانی گفت: حق با توست. فرزندم را بیاور و آهنت را بستان، من به تو دروغ گفتم.بازرگان که دیگر ناراحت نبود، در پاسخ گفت: بله، اما این را بدان که دروغ تو از دروغ من بدتر بود زیرا من برای پس گرفتن حق خود، مجبور به دروغگویی شدم، اما تو قصد خیانت به من را داشتی. 📚کلیه و دمنه ➫ @Tahzibe_Nafs
✨﷽✨ ✅هفت بهشت زندگی! 1⃣بهشت اول: «آغوش مادریست که با تمام وجود بغلت کرد و شیرت داد!» 2⃣بهشت دوم: «دستان پدریست که برای راه رفتنت با تو کودکی کرد.» 3⃣بهشت سوم: «خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد.» 4⃣بهشت چهارم: «معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگی‌اش هم سن تو شد تا یاد بگیری.» 5⃣بهشت پنجم: «دوستی‌ست که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه می‌کند!» 6⃣بهشت ششم: «همسرتوست که با تمام وجود در کنار تو معمار زندگی مشترکتان است. گویی دو شاخه از یک ریشه‌اید.» 7⃣بهشت هفتم: «فرزند توست که خالق زیبایی‌های آینده است...» 👌آری شاید هر کدام از ما تمام هفت بهشت را نداشته باشیم اما بهشت همین حوالیست... 💥مادرت را بنگر؛ پدرت را ببین؛ خواهر یا برادرت را حس کن؛ به معلمت سر بزن؛ دوستت را به یاد بیاور؛ همسرت را در آغوش بگیر و فرزندت را ببوس... یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت! بهشت را با همه قلبت حس کن! بهشت همین نزدیکیست... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ___________________@Tahzibe_Nafs