#تلنگــــر
ﺩﻟﺖ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ ،
ﺳـﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺎﻻ ...!
ﺗﻼﻓﯽ ﻧﮑﻦ ، ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻧﺰﻥ ، ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﻧﺒﺎﺵ.
ﺣﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ ؛ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ، ﮔﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺗﯿﺰ ﺍﺳﺖ ...
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﺕ ﺑﻮﺩ ﺯﺧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺎﺩﯾﺶ، ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺑﻮﺩ ...
ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ.
ﺑﻐﻀﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﻦ ، ﺭﻧﺠﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺗﺮ ...!
زمین گرد است ...!!!
🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
http://eitaa.com/joinchat/1862729728C304de5570b
🌼 هیچ وقت دل این دو نفر رو نشکن :
❁ پدر ❁ مادر
🌼 هیچ وقت این دو تا کلمه رو نگو :
❁ نمیتونم ❁ بد شانسم
🌼 هیچ وقت این دو تا کارو نکن :
❁ دروغ ❁ غیبت
🌼 همیشه این دو تا جمله رو به خاطر بسپار:
❁آرامش با یاد خدا ❁ دعای پدرو مادر
🌼 همیشه دوتا چیز و به یاد بیار:
❁ دوستای گذشته رو ❁ خاطرات خوبت رو
🌼 همیشه به این دو نفر گوش کن :
❁ فرد با تجربه ❁معلم خوب
🌼 همیشه به دو تا چیز دل ببند :
❁ صداقت ❁ صمیمیت
🌼 همیشه دست این دو نفرو بگیر:
❁ یتیم ❁ فقیر
🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
⇝ @Tahzibe_nafs
✨﷽✨
🌸آیت الله مجتهدے(ره):
زمانے که مردم به دنبال عیوب همدیگر هستند
تو مشغول عیب خودت باش ...
عیب هاے خودت را به خودت بگو
که تو هم چنین عیب هایے دارے ...
چـــــرا به عیب هاے دیگران مے پردازے !
اگر بنشینے و غیبت مردم را بکنے
و بگویے من هیچ عیبے ندارم ؛
همین یک عیب براے تو کافیست ...
🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
⇝ @Tahzibe_nafs
🌷جای خدا نباشیم!
🔹روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد.
زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود.
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت.
🌿 همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست.
مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت...
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.
حکایت ماست:
🔅جای خدا مجازات میکنیم،
🔆جای خدا میبخشیم،
🔅جای خدا...
🌿 اون خدایی که من میشناسم
اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه.
شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره.
🔹چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم...
↯↯↯
http://eitaa.com/joinchat/1862729728C304de5570b
#پندانه
🔹 پیری برای جمعی سخن میراند،
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
🔹بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند....
🔹او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
🔺او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
🔅امام علی علیه السلام : غصه های گذشته را بر قلب خود باز نکن، زیرا تو را از آینده و آماده شدن برای زندگی نو مشغول می سازد.
📚غرر الحکم، صفحه 321
🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
⇝ @Tahzibe_nafs
✨﷽✨
#داستان_کوتاه
🌸مهربانی
رجبعلی خیاط مستاجری داشت.
که زن و شوهر بودند با 20 ریال اجاره
بعد از چند وقت این زن و شوهر صاحب فرزند شدن
رجبعلی به دیدنشون رفت و به مرد گفت:
" داداش جون فرزند دار شدی خرجت بالاتر رفته، از این ماه به جای ۲۰ ریال ۱۸ ریال اجاره بده، ۲ ریالشم واسه فرزندت خرج کن،
این ۲۰ریال رو هم بگیر اجاره ی ماه گذشته ایه که بهم دادی،
هدیه ی من باشه برای قدم نوزادت "!
🔸 با هم مهربان باشیم♥️
↯↯↯
http://eitaa.com/joinchat/1862729728C304de5570b
#محبت_خداوند
❤️ شیخ رجبعلی خیاط (ره) :
براے ایجاد دوستی با خدا در دل
هزار بار تا ۴۰ شب صلوات فرست
📚کیمیاے محبت ۱۹۴
↯↯↯
http://eitaa.com/joinchat/1862729728C304de5570b
🍃🌺🍃
🔖مشارطه
#جدل_گریزی
👌 میدونی چی باعث جدل میشه؟
بی ادبی! بی احترامی
وقتی حرمت هم رو نگه نداریم،
وقتی تو حرفهامون نیش و کنایه به کار ببریم،
وقتی تندی کنیم،
وقتی محترمانه حرف نزنیم،
تهش میشه جدل!
👈احترام، احترام میاره! ادب، ادب میاره! میخوای جدل نشه مودب باش
📌 یادت باشه قانونمون رو : جدل 40 ثانیه ای! تموم کن بحثهای پرتنش و گستاخانه
🙏خدایا پناه میبریم به تو از جدل، از بر حرمتیهایی که من رو به جدل می کشونه🙏
🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
⇝ @Tahzibe_nafs
🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
#نماز_جمعه_در_احادیث
♥️نزدیکی به خدا
👈پیامبراکرم: نزدیکیمردم به خداوند در روز قیامت
به مقدار رفتن آنها به نماز جمعه به
ترتیب نفر اول و دوم و سوم است.
📚مستدرک الوسائل،ج۶،ص۳۹
♥️حرام شدن آتش برایاو
امام صادق: هیچ قدمی نیست که در راه
نماز جمعه برداشته شود مگر آنکه خدا
بدن آن را بر آتش حرام سازد.
📚وسائل الشیعه،ج۵،ص۳
♥️ضمانت بهشت
امام علی:درمحضر خدا برلی شش گروه
ضمانت بهشتنمودهام، یکی از آنها کسی
است که به قصد نماز جمعه از منزل خارج
شده و در آن حال مرگ او فرا رسیده است.
📚وسائل الشیعه،ج۵
♥️حج و عمره در هر جمعه
پیامبر اکرم:هر روز جمعه برای شما ثواب
یک حج و یک عمره است؛ حج شما شتاب و مبادرت به نماز جمعه؛ و عمره شما انتظار اقامه نماز عصر پس از نماز جمعه است.
📚کنزالعمال،ج۷ص۷۳۷،ح۲۱۱۷۳
#التماس_دعا
🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
⇝ @Tahzibe_nafs
ای که نامت تسکین
قلب ناآرام من است
تو راسپاس میگويم
ازاينکه دوباره خورشيد مهرت
ازپشت پرده ى
تاريکی وظلمت طلوع کرد
وجلوه ی صبح را
بردنيای کائنات گستراند...
⇝ @Tahzibe_nafs
🔴 عُجب خطرناک است 🔴
آیت الله مجتهدے تهرانے(ره):
عُجب این است که انسان به عبادتش بنازد، خودش رو خوب بداند, خیال کند روزه هایش قبول شده، نمازهایش قبول شده بہ خودش بادی بکند. این را مےگویند عُجب و خطر دارد.
خداوند تبارک و تعالی به حضرت داوود فرمود: ای داوود! بہ گنهکاران بشارت بده ، اما صدیقین را بترسان!
حضرت داوود تعجب کرد و پرسید: خدایا، صدیقین را بترسانم؟ من باید به صدیقین بشارت بدهم و گنهکاران را بترسانم، حال چرا برعکس شده؟
خدا فرمود: صدیقین را از عُجب بترسان، آدم خوب ها، نمازشب خوان ها را از عُجب بترسان ولی گنهکاران را بشارت بده. چرا؟
💚 چون گنهکاران دچار عُجب و غرور نیستند، آنها مےگویند: «ما آشغال بندگانت هستیم» اما صدیقین به عبادتشان مےنازند.
↯↯↯
http://eitaa.com/joinchat/1862729728C304de5570b
✨✨حکایت آموزنده✨✨
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.
روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم!
مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو
هرجادلت می خواهد!زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .
زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
#هر_چه_کنی_بهخود_کنی
#گر_همه_نیک_و_بد_کنی
↯↯↯
http://eitaa.com/joinchat/1862729728C304de5570b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ استاد رائفی پور
موضوع : بد حجابی و تحریک جنسی
زیبا و تاثیر گذار
↯↯↯
http://eitaa.com/joinchat/1862729728C304de5570b
✨﷽✨
🌷حکایت جواب دندان شکن
✨تاجری مسافرت میکرد. در بین راه شب در کاروانسرائی اقامت نموده برای شام غذائی خواست.
✨سرایدار مرغی پخته با سه تخم مرغ آب پز برای او آورد که خورده و به و به دلیل خستگی راه خوابید.
✨بامدادان به موقعی که قافله حرکت میکرد سرایدار پیدا نبود که قیمت غذا را بگیرد.
✨بعد از سه ماه که تاجر به شهر خود باز میگشت باز شبی را در کاروانسرای اولی به سر برد و باز هم سرایدار شامی مرکب از مرغی بریان و تخم مرغ برای او حاضر نمود.
✨چون صبح شد، تاجر سرایدار را خواسته قیمت غذای دو مرتبه را از او پرسید که دَین خود را بپردازد. سرایدار پس از چند دقیقه که به دقت با خود حساب کرد از او مطالبه هزار دینار نمود. و مخصوصا تذکر داد که خیلی مواظبت کرده است تا بی اعتدالی در حساب ننموده باشد.
✨تاجر از شنیدن هزار دینار بهای دو وعده غذا حیران شده گفت: گمان دارم که دیوانه شده ای که برای دو مرغ و شش تخم مرغ هزار دینار مطالبه مینمائی.
✨سرایدار گفت: غریب است که با انصافی که در این موقع به خرچ داده و نخواسته ام تعددی در حق جنابعالی بنمایم مرا دیوانه میخوانند.
✨تاجر گفت: هزار دینار برای چه به شما داده شود؟
✨سرایدار گفت: دقت کنید اگر ناحساب گفتم گوش ندهید. سه ماه قبل شما در اینجا یک مرغ خوردید اگر این مرغ زنده بود در این مدت نود تخم میکرد و این تخم ها هر یک جوجه ای میشدند و من به این حساب صاحب هزاران مرغ و جوجه بودم و همه این منافع را برای پذیرائی شما از دست دادم و حالا که هزار دینار در مقابل تمام این خسارات به اضافه شام شب گذشته شما که تا سه ماه دیگر همین اندازه باعث خسارت من است میخواهم مرا دیوانه میخوانید.
✨جدال تاجر و سرایدار توجه قافله را جلب کرد. هر چه سعی کردند دعوا را ختم کنند میسر نشد بالاخره قرار شد که به حضور حاکم شرع رفته تکلیف را معلوم نمایند. پس از رسیدن به شهر و رفتن به خانه حاکم و ذکر داستان حاکم حق را به سرایدار داده تاجر را محکوم به پرداخت هزار دینار نمود.
✨دوستان تاجر به او گفتند: اگر بخواهی جلوی حکم قاضی را بگیری بایستی به بهلول متوصل شوی. شاید راهی یافته این ضرر را از تو دفع کند. تاجر قبول کرده با جمعی از همراهان به خانه بهلول رفته قضیه را شرح دادند.
✨بهلول قول داد که این شر را از تاجر دفع نماید. به شرط آنکه دو صد و پنجاه دینار به فقرا بدهد. تاجر هم قبول کرد. بهلول نزد حاکم رفته و با زحمت او را راضی کرد که این دعوا را تجدید نماید و قرار گذاشتند دو روز بعد تاجر و همراهان و سرایدار و بهلول و قاضی همه حاضر شده این دعوا را قطع کنند.
✨در روز موعود همه در دارالمحکمه حاضر شدند ولی بهلول در ساعت مقرر نیامد. دو ساعت گذشت باز هم نیامد. ناچار حاکم مستخدم خود را به سراغش فرستاد که فورا حاضر شود.
✨بهلول پس از یک ساعت معطل شدن بالاخره حاضر شد. حاکم با غضب تمام رو به او کرده گفت: با آن همه تمنا و خواهشی که کردی تا مرافعه را تجدید کنیم، سبب اینکه این مردم را سه ساعت معطل کردی چیست؟
✨بهلول گفت: دهاتی ها برای بردن بذر آمده بودند چون خواستم تدبیری نکنم که محصول سال بعد خوب شود و اگر خودم نبودم گندم را در بی نوبتی میبردند سبب تاًخیر شد. من این مدت ایستادم تا چندین جُوال گندم را جوشانیده به آنها بدهم چون گندم نجوشیده ناپاک است و محصولش خوب نمیشود. جوشیده دادم که محصولش پاک و تمیز گردد.
✨حاکم رو به حاضرین کرده گفت: تقصیر از او نیست از ما است که کار خود را به دست این آدم نادان دادیم که ساعتها ما را معطل کند برای آنکه گندم را جوشانده بر آنها بدهد با اینکه همه میدانند گندم جوشیده حاصلی نخواهد داد.
✨بهلول گفت: جناب حاکم با اینکه مرا نادان و خودتان را عاقل تصور میکنید از شما میپرسم چطور است که مرغ بریان شده تخم کرده سه ماهه هزاران جوجه میدهد ولی گندم جوشیده محصول نخواهد داد؟
✨این جواب دندان شکن همه را متعجب کرد و حاکم ناچار حرف بهلول را تصدیق نموده و حق را به تاجر داده سرایدار را محکوم کرد.
🍃🌺✨🍃🌺✨🍃🌺
┄┅═══✼✨✼═══┅┄
⇝ @Tahzibe_nafs