خدای مهربانم،🌷
حس داشتنت
پناهگاهیست همیشگی
در اوج سختی هایم✨
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔸 علت مهم آشوب دلها
✍️ علامه طباطبایی(ره): گردش زبان، دل را به گردش آورد؛ اگر زبان به ذکر خدا مترنم گردد، دل نیز در حرم خدا حرکت میکند و اگر زبان به گناه حرکت کند، دل نیز در این مرتع شیطان جولان میکند. یک علت مهم آشوب دلها همانا تکثیر در کلامهاست.
🔹به روایت علامه حضرت رسول (صلیالله علیه و آله) فرمودند: اگر نبود تشویش و اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعاً میدیدید آنچه را من میبینم و میشنیدید آنچه را من میشنوم.
📚تفسیر المیزان، ج ۵
✍️ علامه طباطبایی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💠 #جامعه_منتظر
امام حسن علیهالسلام:
💢 و اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبَدا وَ اعْمَلْ لآخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَمُوتُ غَداً؛
✍️ برای دنیایت چنان کار کن که گویا برای همیشه [در این دنیا] خواهی بود. و برای آخرتت [نیز چنان] سعی و تلاش کن که گویا فردا از دنیا خواهی رفت.
📚 مستدرک الوسائل ج۱ ص ۱۴۶ / تحف العقول، ص۴۰۸،ح ۲۰
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
❣آن چیزی که شما به نام
شانس میشناسید،
درواقع همان لطف خداوند است
که دربهترین زمان
در زندگی شما نمایان میشود.
#لطف_خدا
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🌺🌿 یاد اون روز افتادم که خانم جون بهم گفت تو میدونستی گوهر رضا رو دوست داره یا نه.!؟؟ دلم
#پروانه 🌺🌿
ای وااااای خواب موندم لعنتییییی...😱
با عجله پا شدم و تند تند حاضر شدم و از خونه بیرون زدم.
فتانه که دیده بود دیر کردم خودش رفته بود، خوشبختانه تاکسی خالی بود دربست گرفتم.!!
نگاه ساعتم کردم یه ربع دیر کرده بودم.
نفس عمیقی کشیدم و داخل ساختمون شدم، در کلاسمون بسته بود.
چند ضربه به در زدم و دستگیره در و پایین کشیدم و در باز شد.
همه مشغول بودن به مربیمون سلام کرد و خواستم وارد بشم که با اشاره بهم گفت بیرون وایسم، بیرون منتظر موندم و چند لحظه بعد مربیمون اومد.!
نگاهی بهم انداخت و گفت چقد دیر کردی.😒
-ببخشید خواب موندم.
_الان دیگه نمیشه بیای سر کلاس وسط امتحانه.!
-خواهش میکنم بزارید بیام امتحانمو بدم.
الان وقت کم میاری برو جلسه بعدی از تو امتجان میگیرم.
هر چی اصرار کردم قبول نکرد🤦♀
با ناراحتی برگشتم و از ساختمون بیرون اومدم که با دیدن کسی که تمام ذهنم و
درگیر کرده بود پاهام بی حس شد.!
با همون لبخند همیشگیش سلام کرد.
با صدایی که به زور شنیده میشد جواب دادم.😓
احساس میکردم از صورتم داره آتیش میزنه بیرون تمام بدنم گر گرفته بود.!
_ببخشید من میتونم چند دقیقه وقت شما رو بگیرم؟
این دفعه برعکس دفعه قبل گفتم: بفرمایید.!
یه کم این طرف اون طرف و نگاه کرد و گفت : اینجا جای مناسبی نیست اگه ممکنه بریم تو پارکی که اون طرف خیابونه!
-باشه،
جلو جلو راه افتاد و منم پشت سرش راه افتادم، انقد قلبم تند تند میزد که هرلحظه احساس میکردم الان قلبم از دهنم میزنه بیرون.😰🥶
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸دل خود را
🦚از رنگها سرشار كن؛
🌸درخشان و رنگارنگ
🦚مثل یك طاووس
🌸و برای این
🦚دلشادی و آواز و شور
🌸به دنبال دلیلی نباش
🦚كسی كه برای
🌸شادی دلیلی میجوید،
🦚شاد نخواهد بود
🌸عصرتون سرشاراز زیبایی
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐🍃بهترین معلمان
💐🍃با قلبشان آموزش میدهند
💐🍃نه با کتاب
💐🍃ای پرتو حقیقت و علم
💐🍃روزت مبارک ✨
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
11.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به عالم گر تهی دستی
به دربار رضا رو کن
کز این در هیچکس
با دست خالی برنمی گردد
✨روز امام رضا علیه السلام✨
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🌺🌿 ای وااااای خواب موندم لعنتییییی...😱 با عجله پا شدم و تند تند حاضر شدم و از خونه بیرون
#پروانه 🌺🌿
پارک تقریبا خلوت بود و کسی نبود.
نگاهی بهم انداخت و به صندلی که به کم اون طرف تر بود اشاره کرد و گفت میشه بریم اونجا بشینیم؟؟
_بله بریم.
با پاهای لرزون راه افتادم.
با فاصله نشستیم چند دقیقه گذشت و با تنه پته گفت : راستش من خیلی از شما خوشم اومده خیلی به دلم نشستید قصد مزاحمتم ندارم قصدم ازدواجه.!🥰
دستامو تو هم قفل کردم و در حالیکه سعی میکردم خودمو خونسرد نشون بدم گفتم : شما چرا از من خوشتون اومده؟؟
سرشو پایین انداخت و گفت : خب قبل از هر چیزی اینکه دیدم سر به زیر هستید محجبه هستید خیلی خوشم اومد.!!
سرم و بالا گرفتم و نگاهی به تیپ و قیافه اش کردم، لبخندی زدم و گفتم ولی شما اصلا تیپتون به من نمیخوره.!!
یه تیشرت تنش بود شلوار لی و کتونی موهای رو به بالا.!
_ از تیپ و قیافه ام خوشتون نمیاد؟؟
_منظورم این نبود.،
حرف و ادامه نداد و گفت : اجازه بده یه چند وقت با هم آشنا بشیم بعد اگه صلاح دونستی با ننه ام بیام خواستگاری💐
_ننه؟؟
-مادرم دیگه بهش میگم ننه.
_آها
_قبوله؟؟
اون لحظه انقد خوشحال بودم داشتم بال در میاوردم ولی همه سعیمو میکردم تا خوشحالیمو نشون ندم.
سرم و پایین انداختم و گفتم نمیدونم چی بگم.! 😅
_بگو باشه بگو باشه و این دل من و شاد کن.!!
نگاهم و بهش انداختم چقد تو چشمهاش اضطراب بود لبخند کمرنگی زدم و باصدایی که به زور شنیده میشد گفتم : باشه.
با صدای بلند داد زد : خدایا شکررررت مرسیییی اوس کریم مرسیییی.!! 😍🥰
لحن حرف زدنش یکم لاتی بود ولی به سر و قیافه اش نمیخورد لات باشه.،
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌿جهان بدون علی ، رنگوبو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم ، آبروی نخواهد داشت
جان عالم بفدایتان
یا امیرالمومنین یا فاطمةالزهرا
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
خدایا !🌷
دلم ميخواهد ،
دفتر مشقم را باز ڪنم ، و دوباره تمرين ڪنم ،
الفبای زندگی را ...🌱
من ؛ چيزی شبيه ِ " زندگی ڪردن " را فراموش ڪرده ام ...!!!
ميخواهم خط ، خطی ڪنم تمام آن روزهايی ڪه دلم را شڪست ...
دلم ميخواهد ؛
اگر معلم گفت : در دفتر نقاشيتان هر چه ميخواهيد ، بڪشيد ...
اين بار ،"تنها و تنها
نردبانی بڪشم ...
به سوی تو...!!!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°