📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه دویست و هشت قرآن کریم
سوره مبارکه يونس
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
Quran-page-208.mp3
2.2M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه دویست و هشت قرآن کریم، سوره مبارکه يونس، با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷مثل فهمیدهها
✏️ رهبر انقلاب: جوانان دانشآموزِ ما کاری کردند که سیزدهم آبان به نام آنها است. خب اگر داخل میدان نبودند و مبارزه نمیکردند، اگر وجودشان تأثیر نداشت، با آن سبُعیّت(وحشیگری) و خباثتِ مأمورین رژیم طاغوت مواجه نمیشدند و به شهادت نمیرسیدند. در دوران جنگ تحمیلی که غوغا است!
✏️ نوجوانهای چهاردهساله، پانزدهساله رفتند داخل میدان جنگ و مثل مردانِ جوانِ کارآمدِ رشید جنگیدند؛ بعضی به شهادت رسیدند، مثل حسین فهمیده؛ بعضی به اسارت افتادند... کجای دنیا اینچیزها هست؟ کدام نسل جوانی در دنیا شامل یک چنین افرادی میشوند؟ ۹۶/۸/۱۱
🗓 سالروز شهادت شهید حسین فهمیده و روز نوجوان🌹🍃
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
#نامهعلوی ✨💚🍃
حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند:
نامه اى از آن حضرت (ع) به مردم كوفه هنگامى كه از مدينه به بصره مى رفت:
اما بعد. من از موطن قبيله خويش بيرون آمده ام. ستمكارم يا ستمديده، گردنكشم يا ديگران از فرمانم رخ برتافته اند.
خدا را به ياد كسى مى آورم كه اين نامه من به او رسد تا اگر به سوى من آيد، بنگرد كه اگر سيرتى نيكو داشتم ياريم كند و اگر بدكار بودم از من بخواهد تا به حق بازگردم.
📚 نھج البلاغه،نامه۵٧بخش١
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💜💕 رفتم و پیش عذرا خانوم نشستم که با گریههای ریز به فاطمه نگاه میکرد و خودش رو تاب میداد، آهسته لب
💜💕
دستشو بی رمق و بی حال آورد بالا
دستشو گرفتم و فشارش دادم که بیحال تر نالید: دارم میمیرم زنداداش..ترو خدا کمکم کنید!🙏😭
قبل از اینکه چیزی در جوابش بگم جیغش به هوا رفت
قابله با صدای نسبتا بلندی گفت: اون دسمالو بزار دهنش، داره میاد…بچه داره میاد سرشو میبینم!!
سریع کاری که گفت رو انجام دادم و سعی کردم شونههای فاطمه رو که مرتب داد میزد رو بمالم!!
عذرا خانوم صدای جیغ فاطمه رو که شنیده بود تندی برگشت و گفت خاکم بسر چیشد😰
_هیچی نشده عذرا خانوم بچه داره دنیا میاد قابله میگه سرش اومده دیگه مهم سرشه بقیهاش راحته،
یا خدا گویان اومد و سر جای قبلیش نشست و زیر لب همش دعا میکرد و فوت میکرد سمت فاطمه، جیغ فاطمه به هوا رفت و بلافاصله صدای گریهی نوزاد بلند شد!!😫
عذرا خانوم الحمدلله گویان رفت سمت بچه و از دست قابله گرفتش
قابله لبخند گشادی زد و دندونهای شکسته و زردش رو به نمایش گذاشت و رو به من گفت قدمت سبک بودا کاش زودتر میومدی…پسره قدمش خیر باشه!😁😍
فاطمه اما باز جیغ زد و به خودش پیچید
من فکر کردم چون فاطمه چهارتا پسر دیگه هم داره و منتظره دختره جیغ زده!
قابله گفت :ای داد چقدر تو ناز و ادا داری تموم شد دیگه،!!
بعدش پارچه برداشت و سرشو برد بین پای فاطمه تا تمیزش کنه که لبخند روی لبش ماسید، با بهت سرشو آورد بالا و گفت: یدونه کلهی دیگه میبینم دوتان…بعد بلندتر داد زد دوقلوان😳🤯
فاطمه داد زد یا خدا و اشکهاش جاری شدن😭
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💠#بخشش | #امام_علی عليه السلام
🔹ببَذْلِ النِّعْمَةِ تُسْتَدَامُ النِّعْمَةُ
🔸نعمت با بخشش، تداوم يابد.
📗 غرر الحكم، ح 4344
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💎 تزَاحُمُ الأيدِي عَلَى الطَّعَامِ بَرَكَةٌ
كثرت دستها بر سر سفره، مايۀ بركت است.
تا توانى مخور به تنها نان
ميهمان دوست باش و نيك اخلاق
دست بسيار بر طعام بُود
بركت از مُهَيمِن رزّاق
📚نثر اللئالی، ص ۵۶
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما آمدهایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم
نه اینکه به هر قیمتی
زندگی کنیم👌🏻 ✨
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
*🌱شکرگزاری قوی ترین داروی ضد افسردگی*
حس " شکرگذاری " باعث تولید چشمگیر هورمونهای دوپامین و سروتونین دربدن میشود که هر دو کلید مبارزه با افسردگی هستند👌🏻
*✨افراد شکرگزار در بحران ها صبورترند ✨*
بخونیم باهم🤲🏻:
ای روزی دهندۀ بی منت
یقین داریم دری بسته نخواهد شد
مگر، قبل از آن دری گشودہ گردد
پس مارا به سمت درهای گشودہ از رحمتت هدایت کن❤️
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💕 زن، ریحانه است
#آیتالله_محیالدین_حائریشیرازی (ره):
مرد باید سختیهای کار همسر در خانه را ببیند. باید خودش را جای زن بگذارد. علی علیهالسّلام میفرماید: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیحَانَةٌ، لَیسَتْ بِقَهْرَمَانَة»؛ زن که خدمتکار نیست، زن گل است.🌹
📚 الکافی، ج۵، ص۵۱۰
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✨🌟✨
🔰آیت الله حق شناس:
عمر شما در اثر خدمت به مردم زیاد می شود.
بودن شما در سیر الی الله، منوط به این است که چقدر به افراد جامعه احسان می کنید و این در راس امور است.
اگر از باب رحمت حق قصد ورود دارید، باید کمی پول خرج کنید و به فقرا و مسکینان و یتیمان کمک کنید.
✍️رهنمای سلوک ص ۶۹- دروس اخلاق آیت الله حق شناس
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✨🌸🍃✨
✍ علامه طهراني(ره) در كتاب نور ملكوت قرآن مي فرمايد :
☘ يكروز در طهران، براى خريد كتاب به كتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خريد كتاب آمده، آماده براى خروج شد كه ناگهان در جا ایستاد و گفت: حبيبم الله. طبيبم الله،یارم....
☘ فهميدم از صاحب دلان است که مورد عنایت خاص خداوند قرار گرفته،گفتم: آقاجان! درويش جان!
انتظار دعاى شما را دارم.چه جوری به این مقام رسیدی؟
☘ ناگهان ساکت شد ، گریه بسیاری کرد ، سپس شاد و شاداب شد و خندید.
🖋 گفت : سید! شرح مفصلی دارد.
من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود.
❄️ خودم خدمتش را مینمودم ؛ و حوائج او را برميآوردم؛غذا برايش ميپختم؛ و آب وضو برايش حاضر ميكردم ؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته هاى او در حضورش بودم.
☘ او بسيار تند و بد اخلاق بود. ناسزا و فحش ميداد؛ و من تحمّل ميكردم، و بر روى او تبسّم ميكردم.
☘ به همين جهت عيال اختيار نكردم ، با آنكه از سنّ من چهل سال ميگذشت. زيرا نگهدارى عيال با اين اخلاقِ مادر مقدور نبود ...
☘ به همین خاطر به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.
☘ گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از مادرم به من میرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّه اى روشن میشد؛ و حال بسیارخوشی دست ميداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود.
☘ تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او پهن میکردم تا تنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته باشد.
☘ در آن شب كه من كوزه را آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم ميگذاشتم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم ، ناگهان او در ميان شب تاريك آب خواست.
☘ فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرف ريخته، و به او دادم و گفتم: بگير، مادر جان!
☘ او كه خواب آلود بود ؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير داده ام؛ فحش غريبى به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد.
💥فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت ميخواهم!
☘ كه ناگهان نفهميدم چه شد... إجمالًا آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقه ها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، بانظر لطف و عنایت خاصش به من نگاه کرد و چیزهایی از عالم غیب شنیدم و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد.
📒 نور ملكوت قرآن ، ج۱ ، ص۱۴۱
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 آیت الله بهجت(ره) :
🖌 «خیلی دیده شده و گفتهاند که حضرت حجت(علیه السلام) را در مجالس توسل یا حدیث کساء حاضر دیدهاند».
ایشان هر روز بر خواندن حدیث کسا مداومت داشتند و برای برطرف شدن گرفتاریها و شفای بیماران ، قرائت مکرر این حدیث را توصیه میکردند. گاهی نیز افراد خانواده را دور هم جمع میکردند و به همراهشان حدیث کسا میخواندند.
📚 بهجتالدعاء ، ص٢١٩
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
باید نفس اماره را با بیداری نماز شب و نماز اول وقت کنترل کنید.
شصت مرتبه هم که در مبارزه با نفس شکست خوردی، باید بلند شوی و بگویی من پیروزم.!!
مهم قاطعیت و تصمیم اول شماست
خداوند در نهایت شما را یاری میکند، ان شاء الله.🤲
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💜💕 دستشو بی رمق و بی حال آورد بالا دستشو گرفتم و فشارش دادم که بیحال تر نالید: دارم میمیرم زنداداش
💜💕
عذرا خانوم بچه رو که کبود شده بود و همش گریه میکرد رو توی پارچهی تمیزی پیچید و بچه بغل خیز برداشت سمت فاطمه و گفت : چیشد مادر؟!…چرا همچین میکنی؟!😳😰
فاطمه نالید: چیکار کنم با این همه بچه خاکم بسر!!
بازوشو گرفتم و فشارش دادم: فاطمه معلوم هست چی میگی؟! نعمت خداست ناشکری نکن کفر نگو دختر!
جیغ دیگهای زد و قابله گفت: زور بزن دختر جان ببینم!!
صدای جیغ و داد بچه و فاطمه و قابله قاطی شده بود و عجب وضعی بود
بچه رو از عذرا خانوم گرفتم که حداقل بتونم آرومش کنم…😣😮💨
بلند شدم و توی بغلم تابش دادم اما فایده نداشت، بچه هشت ماهه بود و نارس
گرسنههم بود و مادرش هم توی حالی نبود که بتونه بهش شیر بده!
صدای فاطمه به گوشم خورد که زمزمه وار داشت میگفت: میمیرم میدونم بخدا…😭😭
عذرا خانوم با صدای خش داری که حاصل گریهی چند ساعته و بی وقفهاش بود بهش توپید: زبونتو گاز بگیر دختر این چه حرفیه خدا نکنه…گوش در و دیوار کر!
-بچههام چی ننه کی بعد من مواظبشون باشه🥺
_لا الله الا الله…ننهات بمیره که تو اینجوری داری داغ رو جیگرش میذاری!
صدای گریهی بچهی دوم هم بلند شد اما فاطمه دیگه جیغ نزد، بیحال تر از قبل اشهد میخوند و خون به جگر مادرش میکرد…!
اشک های منم سرازیر شدن و همونطور که بچه رو توی بغلم تاب میدادم خودمو رسوندم بالا سرش
قابله بچهی دوم رو که دختر بود و برعکس پسرش همون چند ثانیهی اول گریه کردو بعدش آروم شد رو گذاشت کنار خودش،🥲
بعدم تندی ساعد دستش رو گذاشت روی شکم فاطمه و فشار داد و حجم زیادی خون زد بیرون،!!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✅میرزا اسماعیل دولابی:
✍اگر یک ذره از محبت امیرالمومنین علی (علیه السلام) به قلبتان بیفتد، ذاتتان به جنبش در می آید.!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💜💕 عذرا خانوم بچه رو که کبود شده بود و همش گریه میکرد رو توی پارچهی تمیزی پیچید و بچه بغل خیز بردا
💜💕
قابله دوباره و سه باره این حرکت رو انجام داد و هربار حجم خون خارج شده بیشتر میشد نه کمتر،!😱🥶
هول شده بود و هی میگفت خون ریزیش بند نمیاد، خون ریزیش بند نمیاد…!!
پلک های فاطمه سنگین شدن و روی هم افتادن، قابله که حسابی ترسیده بود و این رو از روی رنگ پریدهاش میشد حدس زد جستی زد و خودشو بالا سرش رسوند!
چندتا سیلی زد به فاطمه و تقریبا داد زد:نخواب…نخواب دختر!😰
رو کرد سمت عذرا خانوم که داشت صورتشو چنگ میزد و گفت: معطل چی هستی نزار بخوابه!!
باز رفت کنار پاهای فاطمه و معاینهش کرد
هرچه بیشتر میگذشت بیشتر نا امید میشدیم!!
همهمون داد میزدیم و بچهها رو کامل فراموش کرده بودیم، عذرا خانوم بالا سر فاطمه بود سعی میکرد فاطمه رو هوشیار نگه داره و قابله هم کنار پاهای فاطمه بود و منهم توی این چند قدم در رفت و آمد بودم که قابله داد زد برو کیسهی آب گرم بیار!!
عذرا خانوم که دیگه نفس کم آورده بود با صورتی برافراشته گفت: همینجاست کیسه…توی صندوقمه!
پریدم و در صندوق رو باز کردم و دویدم توی حیاط از دیگ آبی که درحال جوشیدن بود با کمک پارچ پرش کردم
آب داغ به چند جای دستم خورد و سوختم اما مگه توی اون وضعیت برام مهم بود؟!☹️
هاشم آقا و شوهر فاطمه که قادر نام داشت توی حیاط تسبیح به دست ایستاده بودن و با دیدن من توی اون حال نگران به سمتم اومدن و از حال فاطمه پرسیدن !!
که نتونستم چیزی از حالش بگم فقط با چشمهای اشکی گفتم: دعا کنید براش تورو به خدا🥺😢
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✅آیت الله کوهستانی:
✍حرف های بیهوده و لغو تاثیری زیاد در روح دارد و روح را می میراند. من حرف های بیهوده را کمتر از غذای حرام نمی دانم.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🍃💐💐🍃
-میگفت..
بنشینید چند دقیقه حتی اگه
حال معنوی هم نداشتید
مثلاً از مفاتیح دعایی بخونید،
یا با همین زبان خودمون سلام و علیکی
با امام زمان بکنید.
با حضرت درد دل کنید..🌱
-آیتاللهحسینیمیلانی-
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
.
.
-اِلهی اِرحَم غُربَتَنا..
خدا به تنهایی ما رحم کن
ما فقط تورو داریم دورت بگردم♥️
-آیهگرافی-
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر خدا عادل است، علت گرفتاریها چیست؟
👤آیت الله سیدان
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
📚قال امیرالمومنین (علیهالسلام):
ای اسيران هوا و هوس، آرزوها را كوتاه كنيد، زيرا مردم دلبسته به دنيا را جز صدای دندان های حوادث از اين دنيا نمیترساند.
📚تصنیف غرر / ۲۲۶۷
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✨☔️✨
✍هرگز به هیچکس و هیچ چیزی،
در این دنیا #وابسته_نشو...
یعقوب به یوسف وابسته بود و بوسیله،
همان دچار اذیت و ناراحتی شد...
ابراهیم به اسماعیل وابسته بود،
پس به او امر شد که او را قربانی کند..
زلیخا به یوسف وابسته بود،
و از وی دور شد...
دنیا همین است.....
هرکسی به چیزی وابسته شود بوسیله،
همان چیز دچار عذاب و ناراحتی میشود
بنابراین به هیچ چیز و هیچکس،
در این دنیا وابسته نشو.....
آرامش خود را جز به خــــــدا،
به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نکن ..
تا همیشه آن را داشته باشی ...
هرچیزی که در این دنیا زیبا،
ودوست داشتنی ست روزی از تو،
دور خواهد شد..... و تنها،
اعمال نیک و صالح برایت باقی میماند
↶**╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°**
۞ تلنگری برای زندگی ۞
💜💕 عذرا خانوم بچه رو که کبود شده بود و همش گریه میکرد رو توی پارچهی تمیزی پیچید و بچه بغل خیز بردا
💜💕
برگشتم توی پستو، قابله همونطور که داشت شکم فاطمه رو ماساژ میداد کیسه رو گذاشت زیر دلش اما انگار فایده نداشت،!
خون ریزیش بند نمیومد و کاری از دستمون ساخته نبود، زهرا که تا الان معلوم نبود کجاست!!
حالا سروکلهاش پیدا شد و از لای در سرشو آورد تو و گفت: فارغ شد؟!
قابله سرش داد کشید: بدو برو بگو ملا جلیل بیاد بالا سرش، دِ برو دیگه منتظر چی هستی؟!
خدایِ من…چی میشنیدم!…ملا جلیل رو وقتی بالا سر مریض میاوردن که حالش خیلی بد بود و براش یاسین میخوند!
قلبم تیر کشید…😰
از روز اولی که فاطمه رو دیدم مثل یه فیلم از جلوی چشمم رد شد تا همین چند لحظه پیش که جیغ میزد، نه امکان نداشت…
فاطمه که سنی نداشت این حقش نبود که بچههاش بی مادر بزرگ بشن ،هرسه تامون بالا سرش بودیم و درنهایت پلکهای فاطمه روی هم افتادن و دیگه باز نشدن…
اره تموم کرده بود، به همین آسونی…عذرا خانوم توی همون چند ساعت چند سال شکسته شده بود!!
داد نمیزد، جیغ هم نمیکشید…فقط توی خودش هق میزد و سخت میگریست😭😭
از نگرانی فاطمه حواسمون پی بچه ها نبود هر کدوم گوشهای افتاده بودن قابله ملحفهای انداخت روی فاطمه و تا بالای سرش کشیدش بالا…!!
من و عذرا خانوم هر کدوم یه ور نشسته بودیم و بی صدا گریه میکردیم
کمی که گذشت زهرا برگشت و بدون اینکه ببینه تو چه وضعیتی هستیم در رو باز کردو گفت: گفت تا نیم ساعت دیگه میام…
فکر کنم عذر واجب داشت!🙄🤔
حرفشو که زد نگاهی بهمون انداخت و انگار تازه متوجه ما و ملحفهی کشیده شده روی جسم بی جون فاطمه شد…!!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✅ آیت الله #مجتهدی_تهرانی:
انسان باید در همه چیز همتش بالا باشد. به تقوای کم، #قناعت نکن. به ایمان کم، قناعت نکن.به یقین کم، قناعت نکن. برو بالا و در عالم پرواز کن. چرا در کلاس اول مانده ایم. همان طور که بچه ها در این فکر هستند که از کلاس اول به کلاس دوم و از کلاس دوم به کلاس سوم...
بعد هم به دانشگاه بروند؛ ما هم باید در ایمان و #تقوا همین طور باشیم شبانه روز باید اضافه شویم. ما خیلی جا داریم و میتوانیم برویم بالا. خیلی میتوانیم پرواز کنیم. ولی در این کلاس اول مانده ایم ترس از این است که بمیریم و در همین کلاس باشیم.
📚 طریق دوست، ص۸۶
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✨🌻✨
✅ خود را فراموش نکن!
آنهايى مىسوزند كه خودشان را فراموش كردهاند و دنيا را پناه گرفتهاند و ناچار در اين پناه نمىگنجند و در اين پوست تنگ، احساس فشار مىكنند؛ كه بايد نوك بزنند و پوست بشكافند و از رشد مستمرّ خود شكايت نكنند و از شكستهشدنِ پوسته نرنجند...
اگر بتوانى در ميان رنجها و زير بارش بىامان ماتم، نشانههاى محبّت را بشناسى و بتوانى زيبايى و هماهنگى اين تازيانههاى درد را احساس كنى؛ آنوقت در ميان اين همه رنج، موجهاى مهربان سرور و ابتهاج و انس را مىبينى كه در سرتاسر سينهى آگاه تو سر برداشتهاند..
و من حيفم مىآيد كه از اين سرور و ابتهاج محروم بمانى و بخواهى با تكيه بر نعمتها و امكانات زندگى و يا با تكيه بر تلاش و پشتكار خودت و يا با تكيه بر خيالها و رؤياهايى كه عاقبت اسير پوچى و بنبست مىشوند، به خوشنودى برسى و زندگى شاداب و سرشارى بسازى؛ چون خودپرستى و دنياپرستى، هيچگاه به آرامش وسرشارى دست نمىدهد.
📚 نامههای بلوغ
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔻رَدِ خون
🔸 طبق دادههای موسسات آمریکایی مثل «موسسه واتسون» و «موسسه درک خاورمیانه» نسلکشی رژیم صهیونیستی در غزه هرگز بدون حمایت آمریکا ممکن نیست، برخی از این حمایتها را مرور میکنیم
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
❄️✨❄️
خدایا از دیگران چه پنهان
ولی از شما که پنهان نیست،
روزگار سختی است
آسانی و گشایش نصیبمان کن!🤲📿
-عباسحسیننژاد-
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°