eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
23.4هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨♥️✨ اشک هاشو با پشت دستش از روی گونه‌اش پاک کرد و گفت: یه لاقبا هم باشه زنش میشم…هرجا باشه از اینج
✨♥️✨ دیگه از عصبانیت نفسم بالا نمیومد!😤 انگشت اشاره‌ام رو تهدید وار گرفتم سمتش و گفتم :ببین دختربس یه وقت پیش خودت نگی دیگه قد بلند کردم و بزرگ شدم ،به خدای احد و واحد میگیرمت چنان میزنمت صدات تا هفت کوچه اون ور تر بره!😠😤 کلافه سرشو تکون داد و گفت : وااای ننه واااایییی…لیلا رو با این حالش تنها فرستادی بالا نذاشتی من باهاش برم که منو بزنی صدا سگ بدم؟! -میخوام بدونم چرا از روزیکه خبر مرگ این پسر اومده لیلا انگار تو یه عالم دیگه‌س! دختربس با بغضی که ازش بعید بود گفت : خیلی وقت بود کریم خدابیامرز دنبال لیلا بود، لیلا نسبت بهش بی تفاوت بود تا همین یکی دو ماه قبل!🥺☹️ اینقد سر راهش سبز شد و التماسش رو کرد که لیلا هم دل به دلش داد! از لیلا قول گرفت که دو ماه منتظرش بمونه تا کارهاش رو راست و ریست کنه و با خونواده‌اش صحبت کنه بیاد خاستگاریش که اَجَل مهلتش نداد! همینجوری زل زده بودم به دختربس و منتظر بودم بیشتر بگه برام! اما درکمال تعجب دختربس گفت : الان منتظر چی هستی؟! _منتظرم بگی تو و اون لیلا از کی اینقدر بی حیا شدین که میرین با پسر مردم قولو قرار میزارین!😤😳 -نباید پسر از دختر مطمئن باشه بعد بیاد جلو؟! همونجا نشستم و شروع کردم به گریه کردن و ناله کنان گفتم :ای خدا منو بکش! یهو وسط گلایه کردن هام مثل برق گرفته ها سرم رو بلند کردم و ازش پرسیدم : ببینم از نزدیک که همو ندیدن؟! تو همراهش بودی دیگه؟!🤯 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍مرحوم اسماعیل دولابی(ره) : صلوات خیلی کارها می کند ، ظرف انسان را بزرگ می کند. صلوات به آدم قوت می دهد. هم در امر آخرت و هم در خوشی و ناخوشی به انسان قوت می دهد. بهجت می آورد. غم را زائل می کند. هر وقت با خدای خود صحبت می کنی ، اگر دیدی تعطیل شد و نتوانستی حرف بزنی صلوات بفرست ، دوباره نطقت باز می شود . ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اعتماد به خدا کلید حل همه‌ی مشکلات 👤 آیت الله سیدان ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
سیاست ما لاس‌زدن نیست! سیاست ما جنگ با ستمگر است. در خط امام بودن با آمریکا جنگیدن و با شوروی لاس‌زدن نیست. قرار ما این است که خود بکاریم، خود بخوریم و در زمین خود بنشینیم. باج به شوروی و آمریکا و هیچ ابرقدرت دیگری ندهیم. 📚 سید محمد حسینی بهشتی، جاودانه تاریخ(گفتارها۳)، ص۱۴ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
خدا آنچه را که به ما گذشت جبران خواهد کرد ‌ یادته وقتی ناامید بودی، یه نشونه برات فرستاد؟ یادته  زیر لب خواستی و اجابت کرد؟ یادته؟ خدا هیچوقت تنهات نمیزاره، اینو هیچوقت یادت نره
✍آیت‌الله محمدتقی بهجت: همۀ‌ رذایل‌ اخلاقی،‌ از‌ ضعف‌ در‌ معرفت‌ خداوند‌ متعال‌ پدید‌ می‌آیند...!‌ اگر‌ انسان‌ دریابد‌ که‌ خداوند‌ متعال،‌ همیشه‌ و‌ در‌ همه‌ حال‌ از‌ هر‌ زیبایی‌ زیباتر‌ است،‌ از اُنس‌ به‌ او‌ هرگز‌ جدا‌ نخواهد‌ شد! 📚 برگی‌ از‌ دفتر‌ آفتاب، ص ١۴ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍قال امیرالمومنین (علیه‌السلام): قرآن، شگفتی‏هايش تمام شدنی نيست و غرايبش پايانی ندارد و شبهه‏ها جز با آن‏ روشن نمی‌شود. 📚تصنیف غرر / ۱۹۷۰ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍آیت الله محمد تقی بهجت: هر شب [در عالم خواب]، در عوالمی از بزرخ می رویم که هیچ اختیارش دست ما نیست... با این همه، این گونه از مرگ غافل هستیم! 📚در محضر بهجت، ج١، ص٢٨ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨♥️✨ دیگه از عصبانیت نفسم بالا نمیومد!😤 انگشت اشاره‌ام رو تهدید وار گرفتم سمتش و گفتم :ببین دختربس
✨♥️✨ دختربس سری تکون داد و با حالت خاصی گفت: نگران نباش این دوتا بخت برگشته دستشونم به دست هم نخورده!😮‍💨 اصلا از فاصله‌ی نزدیک هم همدیگه رو ندیدن! یکبار بود فقط اونم خودم همراهش بودم شما هم بهتره الان بجای اینکه نگران این باشی دخترت دستش به دست کسیکه چند وقته زیر خاکه خورده یا نه بفکر حال و روز الانش باشی!😒☹️ شوهرت که چپ میادو راست میره یه دست کتک نوارش میکنه! به همین پسره کریم دل خوش کرده بود که میاد و ازین جهنمی که واسمون درست کردین نجاتش میده که اونم قسمت نشد! بخت برگشته چه آرزوهایی که برای خودش دست و پا نکرده بود!🥺 یک روزه همه‌ی دلخوشیش پر کشید و رفت، میدونی ننه ماها روی پیشونیمون‌ نوشته بدبخت! قرار نیست هیچ کدوممون هیچوقت رنگ خوشی ببینیم، تا آخر عمرمون هم همینطوری میمونیم! حرف هاش رو زد و منتظر جواب من نموند! رفت و من رو توی بهت و ابهام جا گذاشت نیم ساعتی همونطور روی زمین نشسته بودم و به جای خالی دختر بس نگاه میکردم! دختربس کی اینقدر بزرگ شده بود، کی این همه حرف قلمبه سلمبه یاد گرفته بود همیشه با خودم میگفتم دختربس از هفت دولت آزاده..! میگفتم همیشه دلش شاده و چیزی نمیتونه غمگینش کنه اما نه انگار اصلا اینطور نبود!😓🥺 بیشتر از همه انگار غم داشت واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم هرچقدر که حرصه برای اون ها تنگ بود برای من بیشتر سخت بود! بیوک که همه رو اذیت میکرد من هم کاری از دستم برنمیومد!! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✅آیت الله حائری شیرازی: نشانۀ محبت خدا انسان وقتی با خدا صمیمی شد، اوّلین اثرش این است که دلش نمی‌خواهد سِرّ بین خودش و خدا فاش شود. دلش نمی‌خواهد هیچ کس خبردار بشود از آن رابطه‌ای که با خدا دارد. دلش می‌خواهد آن را قایم کند. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚 ✨💚 💚 ✅ قدردان الطاف الهی باشید. إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ترجمه : همانا ما به تو خير كثير عطا كرديم. پس براى پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانى كن. همانا دشمن تو بى نسل و ابتر است. نعمت ها حتّى براى پيامبر اسلام مسئوليّت آور است. وقتی لطف ویژه ای از جانب خدا می رسد، باید شکر ویژه ای هم انجام شود. برای سپاسگزاری از الطاف الهی، هم باید کار معنوی انجام داد (صَلِّ) و هم کار مادی (وَانْحَرْ) ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨♥️✨ دختربس سری تکون داد و با حالت خاصی گفت: نگران نباش این دوتا بخت برگشته دستشونم به دست هم نخورد
✨♥️✨ دختربس که هیچوقت عادت نداشت گله کنه من رو هم مقصر این وضع زندگیمون میدونست دیگه حتما باقی بچه ها هم گله داشتن ازم! حرف های دختربس آتیش به دلم انداخته بود🔥 این حجم از نا امیدی از دختر بس بعید بود دیگه حتما کارد به استخونش رسیده بود که اینطوری حرف زده بود توی روی منی که همیشه ازم یه جورایی حساب میبردن تا چند روز توی خودم بودم!! چیزی به روی لیلا نیاوردم☹️😣 میدونستم دختربس هم بخاطر اینکه لیلا بیشتر از این ناراحت نشه چیزی بهش نمیگه، همش فکرم درگیر بود هرچقدر بیشتر فکر میکردم کمتر به نتیجه میرسیدم عقلم واقعا به جایی قد نمیداد چون واقعا بیوک پشیزی برای من ارزش قائل نبود و هیچ وقت هم به حرفم گوش نمیداد! بهم ریختگی وضعیت خونه هم کاملا از چشم بیوک میدیدم و من برای اصلاحش کاری از دستم برنمیومد،،😮‍💨 از اون روز به بعد بیشتر توی کار و رفت و آمد بچه‌ها دقت میکردم! فهمیدم که من اونقدر درگیر کار کردن و بدو بدو بودم که یادم رفته بچه‌هامم رسیدگی میخوان ، از نظر مادی تا اونجایی که میتونستم به همه‌اشون کمک میکردم اما انگار یه چیزی کم داشتن! هیچ کدوم از بچه‌هام خوشحال نبودن این رو تازه که داشتم دقیق میشدم توی رفتارشون متوجه شدم🥺😞 چشم هاشون همیشه غم داشت، همیشه احساس یه خلاـ ی داشتن توی زندگیشون و من هر روز صد بار بیشتر از روز قبلش از بیوک متنفر میشدم!😤 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°