💠 #کفاره_های_گناهان_بزرگ | #امام_علی عليه السلام
🔷 مِن کفّاراتِ الذُّنوبِ العِظام إعانةُ المَلهُوفِ و التَّنفیسُ عَنِ المَکرُوب
🔸از کفاره های گناهان بزرگ رسیدن به داد مظلوم گرفتار و غم زدایی از فرد اندوهگین است.
#نهج_البلاغه حکمت 24
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سه راهکار علامه طباطبایی (ره) برای اصلاح اخلاق!
👤 حجت الاسلام رفیعی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام ـ در مقام مناجات ـ فرمودند :
بار خدايا!تو را به علم غيبت و تواناييت بر آفرينش، سوگند مى دهم كه مرا، تا وقتى مى دانى زنده بودن برايم بهتر است، زنده بدارى و هر گاه مرگ برايم بهتر بود، بميرانى.
📚بحار الأنوار : 94/225/1
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚
✨💚
💚
❇️ مقام معظم رهبری و بیان توصیهای مهم از آیت الله بهجت (ره)
این دعا را زیاد بخوانید:
يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِک
📝پینوشت:
روزی امام صادق علیه السلام فرمودند:
«به زودی شبههها شما را احاطه میکند و شما بدون پیشوای هدایت میمانید. از آن شبهات کسی نجات نمی یابد مگر کسی که دعا کند و دعای غریق را بخواند.»
▫️ عبدالله بن سنان سئوال کرد:
«دعای غریق چگونه است؟»
▫️ امام فرمودند:
«يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِک
▫️ عبدالله بن سنان چنین خواند:
«یا مقلب القلوب و الابصار ثبّت قلبی علی دینک.»
▫️ امام فرمودند:
«خداوند مقلّب القلوب و الابصار هست، ولی دقیقا آنچه را من میگویم بگو:«یا مقلب القلوب»، و چیزی بیش از آن نگو.»
📚 منبع: بحارالانوار، 52 / 148 حدیث 73 کمال الدین
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✅آیت الله حائری شیرازی:
جمکران و حل مشکلات پیچیده
آقای سیدحسن نصرالله میگفت یکبار خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم و داشتیم مشکلات را میگفتیم؛ ایشان در جواب گفت: «خدا بزرگ است و به شما کمک میکند. ما هم چنین مشکلاتی داریم. گاهی که خیلی راهها به روی ما بسته میشود، به رفقا میگویم برویم جمکران. میرویم آنجا، دو رکعت نماز میخوانیم و چیزی به دل ما میافتد؛ همان را پیگیری میکنیم و اینگونه برای ما فرج و گشایش حاصل میشود».
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍مرحوم آیت الله شیخ عباس قوچانی:
عارف بحق آقای قاضی ره در اواخر عمر یک تحیّر و شیفتگی و بیقراری نسبت به حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) داشت و هر روز هنگام طلوع و بخصوص هنگام غروب آفتاب گریه می کرد.
📚 یادداشتهای خطی علامه تهرانی، جنگ۱۸، ص ۱۸۲
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨♥️✨ چند ثانیه سکوت حکم فرما شد، بعدش بیوک گفت : خب حالا شما چه فرمایشاتی داری؟!😕🤔 رحیم آقا تک خند
✨♥️✨
یدونه سیب قرمز هم توی دستش بود🍎
ازش درمورد عموش سوال کردم که گفت رفته شهر!
گفتم چیکار کنیم پس؟!
روی ایوان به دیوار پشت سرش تکیه داد و درحالیکه سیب رو گاز میزد گفت: هیچی به مهدی گفتم بابات که برگشت بیا و خبرم کن!!
(مهدی آخرین فرزند علی و زهرا بود و درست مثل ما بعد از دختر بس پسرشون دنیا اومده بود و اسمش رو گذاشته بودن مهدی و هشت سالش بود،!)
_رفتی به یه الف بچه کار سپردی؟!
با دهن پر گفت : نه بابا گفتم پیش کسی چیزی نگه بهش قول دادم اگه بی سرو صدا بیاد خبر بده بهش آبنبات بدم!☺️
سیبش رو خورد و رفت سرِ کمد چوبی توی مطبخ و یه مشت آبنبات میوهای برداشت و چپوند توی جیب کت کاموایی که روی لباسش تنش کرده بود،،!
مثل اسپند روی آتیش بودم و توی دلم بلوا به پا بود، لحظه ها کش میومدن و نمیگذشتن
یکی دو ساعتی منتظر موندیم تا بالاخره مهدی اومد، دختربس تا صدای آبجی گفتن مهدی رو شنید پرید پایین
درو باز کرد و آبنبات هارو داد به مهدی🍭
دو طرف لپش رو هم بوس کرد، من لب ایوون وایساده بودم و دست هامو روی نردههای چوبی گذاشته بودم و دل توی دلم نبود!!😰😣
دختربس برگشت سمت من و برام دست تکون داد، اشاره کرد که دارم میرم دنبال عمو
دختربس که رفت من هم رفتم پایین
میخواستم همونجا با علی صحبت کنم، یکم بعد علی و دختربس باهم برگشتن
علی با دیدن من اومد و باهام سلام علیک کرد،
کلاه پشمی قهوهای رنگش رو از روی سرش برداشت و دستی توی موهاش که جلوش به تازگی کمی ریخته شده بود کشید!!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🍊از تمام دنیـا
☕️در یک عصر زیبا
🍊یک دوست خوب
☕️یک چـای داغ
🍊و یک عصر بخیر دلنشین
☕️بـرای لذت بـردن
🍊از زندگی کافیست
☕️بی خیال نداشتہ ها
🍊شکرگـــزار
☕️داشتـہ هـاتون باشید
🍊#عصرتـون_زیـبـاوگرم
#عصر_بخیر
💚✨💚
✨💚
💚
🔴 عیادت بیمار و دعای نادرست او
✍پیامبر اکرم (ص) که همواره جویای احوال مسلمین می شدند، شنیدند یکی از یاران بیمار شده است.
به عیادت او رفتند و کنار بستر او نشستند و احوال پرسی کردند.
بیمار گفت در نماز مغرب که با شما به جماعت نماز می خواندم، شما سوره القارعة را خواندید.
تحت تأثیر قرار گرفتم و عرض کردم خدایا، اگر من در پیشگاه تو گناهکار هستم و می خواهی مرا عذاب کنی، در همین دنیا مرا عذاب کن.
اینک می بینید که گرفتار بیماری هستم.
پیامبر فرمودند درست نگفتی، می بایست بگویی پروردگارا، هم در دنیا و هم در آخرت به ما پاداش بده و ما را از عذاب دوزخ حفظ کن.
آنگاه پیامبر برای او دعا کرد و او خوب شد.
📚داستان ها و پندها، جلد ۴، صفحه ۱۶۳
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨♥️✨ یدونه سیب قرمز هم توی دستش بود🍎 ازش درمورد عموش سوال کردم که گفت رفته شهر! گفتم چیکار کنیم پس
✨♥️✨
کتش رو گرفتم و کشیدمش اون طرف حیاط دختربس هم دنبالمون اومد..
علی گفت : خیر باشه زنداداش؟!!
-اِی علی جان چه خیری…مگه آدم از دست این داداش تو خیر میاد سرِ راهش؟!🥺☹️
سری به معنی تاسف تکون داد و گفت : باز چه دسته گلی به آب داده؟!
سعی کردم تند و سریع برای علی تعریف کنم، چون میترسیدم بیوک سر برسه و قضیه بدتر از این بشه!
-والا علی سرخود پاشده رفته قول لیلا رو به پسر مشهدی رحیم داده
علی متعجب پرید وسط حرفم و گفت : کدوم پسر مشهدی رحیم؟!
- احمد پسرِ بزرگش
-مگه سنِ احمد به لیلا میخوره؟!
- حرف ها میزنیا برادرِ من…مگه مجتبی همسنِ لعیاست؟! مگه این خان داداشت به این چیزا اهمیت میده؟!
رشتهی افکار از دستم در رفت و یادم رفت چی به علی میگفتم پریشون به دختربس که پیشمون وایساده بود نگاه کردم و گفتم : چی داشتم میگفتم؟!
که دختربس با زبونش لب هاشو خیس کرد و گفت :عمو فقط این نیست کهه…آقام میخواد خودشم زن بستونه☹️
علی متعجب تر از قبل داد زد :این دیگه از کجا دراومد؟!😳🤯
- اره عمو میخواد لیلا رو بده به احمد، خودشم راحله خواهر احمد رو بگیره که ماها راضی نیستیم عمو نه ما و نه ننهام؛
حالا این به کنار که آبروی همهمون میره و دیگه نمیتونیم سرمون رو بالا بگیرم،
ننهام هم میگه اگه آقا جون زن بگیره من یک دقیقه هم توی این خونه نمیمونم
این جملهی آخرش رو من ازش خبر نداشتم و حرف خودش بود چون من جایی رو نداشتم که برم، بعدش هم در مقابل چشم های متعجب من شروع کرد گریه کردن!😭😭
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
14.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خیر کثیر از نگاه حضرت عیسی بن مریم(ع)
👤حجت الاسلام انصاریان
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°