💚✨💚 ✨💚 💚 #نامه‌علوی ✨🍃 ↯🌙 حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند: نامه اى از آن حضرت (ع) به سلمان فارسى، رحمه الله، پيش از ايام خلافت او: اما بعد، اين دنيا همانند مار است كه چون دست بر او كشند، نرم آيد، ولى زهرش كشنده است. از هر چه در اين دنيا شادمانت مى دارد، رخ برتاب. زيرا اندكى از آن با تو همراه ماند. اندوه دنيا از دل به در كن، زيرا به جدايى دنيا از خود يقين دارى. هر چه انس تو به دنيا افزون شود بايد كه بيشتر از آن حذر كنى. زيرا دنيا دار، هر گاه به شادمانيى دلبستگى يابد، دنيا او را از آن شادمانى به بلايى مى كشاند. و هر گاه انس گرفتنش موجب آرميدن گردد او را از آن حال به ترس و هراس مى افكند. والسلام. 📚 نھج البلاغه،نامه۶٨بخش١ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💎جُودَةُ الْكَلامِ فِي الاخْتِصارِ نيكويى سخنى در اختصار است. چون سخن گويى، اختصار طلب هست نيكو حديث پير و دين كوتهى سخن، نكو سخنى است كم سخن گوى وكوتهى سُخُن 📚نثر اللئالی، ص ۶۰ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

‏تنها تعبیرِ واژه غربت تویی ... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

❣🍉 دنبالش رفتم، لب نرده‌های چوبی ایوون وایساده بود و دستش رو روی سینه‌اش گذاشته بود پرسیدم : چیشد مادر؟! -هیچی ننه…نمیدونم چرا حس کردم نفسم تنگ شد، میگم ننه راس راسکی میخواد خاستگار بیاد برام؟!☹️ -چه میدونم والا…منم مثل تو همین الان خبردار شدم!! چشم‌های تیله مانندش پر از اشک شدن و با بغض گفت: پس یعنی همه‌ی قرار مدارا رو هم گذاشته دیگه؟!🥺😢 _نه مادر تازه اول کارِ تازه امشب میخوان بیان -ننه تورو خدا خودتو نزن به اون راه بهتر از من میدونی که آقا جون قول من رو به اینایی که امشب میخوان بیان داده! دستی توی هوا تکون دادم و گفتم: ای بابا بد به دلت راه نده مهتاب…هنوز که چیزی معلوم نیست! -اگه چیزی معلوم نیست پس چرا گفته امشب بیان برای خاستگاری؟! چطور بقیه‌ی خاستگار هارو راه نمیداد تا جلوی همین در هم بیان اما اینارو گفته بیان خونه! بعدشم سرش رو انداخت پایین یهو دلم ریخت!😓 با انگشت ششت و اشاره‌ام چونه‌اش رو گرفتم و سرش رو آوردم بالا و فکرم رو به زبون آوردم: خدایی نکرده دلت پیشِ کسی گیره مهتاب؟! هول شد و سریع گفت:نه به خدا ننه…این چه حرفیه آخه! _پس چرا تا شنیدی خاستگار داری رنگت عین رنگ میت شد و بغ کردی؟!🙁🤔 -خب میترسم منم بده به یکی نمونه‌ی مجتبی شوورِ لعیا ! زیر لب فحشی نثارِ بیوک کردم و رفتم توی مطبخ تا به لیلا توی سفره چیدن کمک کردم،،😮‍💨 دل توی دلم نبود تا بفهمم خاستگار مهتاب کیه و چه خوابی براش دیده، لحظه‌ها کش میومدند و خیال سپری شدن نداشتن! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻋﻬﺪ ﮐﻦ ﮐﻪ از امروز 🍎🍃 ﺗﻤﺎﻡ ﺛﺎﻧﯿﻪ‌ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑـﻪ ﺗﺒﺴﻢ ﻭ ﻟﺒﺨـﻨـﺪ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑـﺰﻧﯽ 🍎🍃 ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺭﻭﯾﯽ می تواند ﺳﺮﺁﻏﺎﺯ یک روز  خوب عالی باشد🍎🍃 خنده هایتان بخیر باد عزیزان عصر پاییزیتون با طراوت🍎🍃 °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°

🏴•• اگر فاطمیه را جدی گرفته بودیم...! 🎙 #استاد_دانشمند🍃 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💌 باعظمت‌ترین تغییر عالم🌼✨ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

❣🍉 هر ذکر و دعایی که بلد بودم رو توی دلم خوندم تا امشب ختم به خیر بشه😮‍💨 شام خورده شد و سفره جمع شد و ما آماده شدیم برای پذیرایی از مهمانانی که نمیدونستیم چه کسایی هستند! بالاخره در به صدا درآمد و بیوک خودش شخصا رفت در رو باز کنه من هم دم پله‌ها وایسادم و به دخترها سپردم برن توی اتاق پشتی و تا صداشون نکردم بیرون نیان! صدای سلام و احوال پرسی و ماچ و بوسه رو که شنیدم گوش هامو تیز کردم تا ببینم کیه که با شنیدن صدای آقا قادر و قمر چشم‌هام چهارتا شد!😳😳 یعنی برای پسرهای فاطمه اومده بودن خاستگاری! منتظر صدای هاشم آقا بودم که صدای خش و بش چند مردِ دیگه به گوشم خورد! صاحب صداها رو نشناختم،غریبه بودن! سر در نمیاوردم از این بل بشوی بیوک حدسم درست بود! قادر آقا و قمر بودن به همراه یک مردِ حدودا پنجاه ساله و دوتا جوون بیست بیست و پنج ساله!🤔🙄 با قد بلند و هیکلی چهار شونه با قمر روبوسی کردم و با مردها هم سلام علیک و خوش آمد گفتم و راهنماییشون کردم سمتِ داخل☺️ از بودن قمر و اون سه تا مردِ غریبه توی خاستگاری و نبود عذرا خانوم و هاشم آقا خیلی تعجب کرده بودم اما خب نمیخواستم قمر متوجه بشه که من از چیزی خبر ندارم!! هرچقدر بیشتر فکر میکردم کمتر به نتیجه میرسیدم ، تصمیم گرفتم صبر کنم و هیچ چیزی نگم تا شروع به صحبت کنن و از ماجرا سردربیارم🤔 خیلی سخته بچه‌هات رو با زحمت و خون دل بزرگ کنی اما حق نداشته باشی بفهمی که حتی قراره با چه کسی ازدواج کنه اما این تقدیر من بود و نمیشد کاریش کرد! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💚✨💚 ✨💚 💚 ✅ بسیج مطلوب در قرآن کریم، یک نفْر و بسیج نظامی آمده و یک نفْر و بسیج فرهنگی. 1️⃣ بسیج نظامی همان است که ما را به بسیج شدن در راه مبارزه علیه دشمن بیرون دعوت کرده است. 2️⃣ بسیج و اعزام فرهنگی و فقهی آن است که فرمود چرا یک عده بسیج نمی ‌شوند، کوچ نمی ‌کنند، به مراکز فقاهت نمی ‌روند که فقیه بشوند تا هم مشکل خود را برطرف بکنند و هم مشکل جامعه خود را. انسان یا باید در بسیج نظامی حضور داشته باشد یا بسیج فرهنگی یعنی یا خدمت علمی بکند یا خدمت نظامی؛ نه آن باشد و نه این، نارواست؛ اما هم آن باشد و هم این باشد، این مرحله کمال_بسیجی است. ما برای اینکه ـ ان ‌شاء الله ـ در این دو بسیج، موفق و کامیاب باشیم، یک شرط مشترک دارد و آن عبارت از این است که هیچ انسان دنیاطلب، نه توفیق آن را دارد که در بسیج نظامی حضور داشته باشد و نه آن کامیابی نصیب او می‌ شود که در بسیج فقهی و فرهنگی شرکت کند؛ اولین شرطش آن است که خود را #مهذب کند. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی 📚 درس اخلاق تاریخ: 1381/10/12 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✍اهمیت وضو از نظر آیت الله بهجت (ره) آقای قدس می گوید:« روزی چند دقیقه زودتر برای درس به خانه آقا (یعنی آقای بهجت) رفتم، دیدم پیرمردی نشسته و آقا به او توجهی خاص دارد، بعد از دقایقی آقا فرمود: ایشان (آن پیرمرد) هرگز بی وضو نمی خوابد، اگر شب ها چندین بار هم بیدار شود ، باید حتماً وضو بسازد». ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✍ حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند: تلاوت کننده سوره حدید و واقعه و الرحمن در آسمانها و زمین اهل بهشت خوانده می شوند . 📚کنزالعمال ، ج‌ 1 ، ص582 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°