🏞 بارِ امانت ✏️ آن‌ها كه عظمت هستى و خداوند هستى را ديده‌اند، به هستى قانع نمى‌شوند و حتى از بهشت و تمام هستى آزادانه مى‌گذرند كه: "رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَكْبَرُ " و اين روحِ به عظمت‌رسيده و از مرزها گذشته، ديگر با كم‌ها تحريك نمى‌شود و با كوچك‌ها اسير نمى‌شود و جز وظيفه، چيزى در او موج نمى‌آفريند و شورى نمى‌آورد. ✏️در اين حد بشر آدم مى‌شود و با اين عظمت است كه بشر به انسانيت مى‌رسد. در اين جا مرادم از تربيت روشن مى‌شود كه تربيت آن راه و آن نظامى است كه از بشر انسان مى‌سازد. ✏️انسانى كه بار امانت را مى‌تواند به دوش بگيرد و قدرت‌ها و صنعت‌ها و تكنيك‌هاى پيشرفته در دست او و در زير پاى او، او را بالاتر و جلوتر مى‌آورد و اين قدرت و ثروت و علم و صنعت براى او غرورى نمى‌آفريند كه وظيفه‌اى مى‌سازد. اين‌ها بار امانت است نه بال افتخار. 📄 برشی از کتاب 📚 مسئولیت و سازندگی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

📩 #سخن_نوشت | مکر ممدوح و مکر مذموم 🔺️ #حجت_الاسلام_رفیعی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✨♥️✨ روکرد سمت لیلا و گفت : بسه دیگه از خر شیطون بیا پایین…اینهمه خاستگار خوب داری بهش بگو نمیخوای! بالاخره که باید از یه جایی جلوش وایسیم نمیشه که تک به تک با سرنوشت همه‌امون بازی کنه، هم اینجا بدبختیم هم خونه‌ی شوهر!☹️😣 لیلا نفس عمیقی کشید و‌گفت : ببین خواهر من هرجای دنیا رو که بگردی بهتر از اینجاست…خاستگار احمد یا هر کس دیگه‌ای که میخواد باشه باشه،برای من فرق نداره فقط منو از اینجا برداره ببره کافیه!😮‍💨 دختربس رو کرد سمت من و گفت : ننه تو نمیخوای چیزی بهش بگی؟! سکوت من رو که دید کلافه گفت : بابا بخاطر خودتم که شده یکم دل و جرات داشته باش،با این شوهرت حرف بزن… از همه‌ی زن های دوروبرم شنیدم که کلید عقل مرد دست زنه خوب توام برو باهاش حرف بزن شاید پشیمون شد!☹️😤 - دختربس من خودم از درون دارم میسوزم بسه دیگه توهم کم نفت روی آتیش شو! پاشدم اومدم روی ایوون، تا یکی دو ساعت بعدش صدای پچ پچ لیلا و دختر بس میومد ولی بعدش دیگه ساکت شدن همه‌ی اهل خونه خواب بودن و من توی این سرما لب ایوون نشسته بودم این همه سال زحمت کشیده بودم، هر بدبختی رو به جون خریده بودم!! کتک زدن ها و بی احترامی های بیوک رو تحمل کرده بودم که بلکه یک روزی همه چیز درست بشه ولی انگاری دختربس راست میگفت ،🤦🏻‍♀ ناف من و بچه‌هام رو از همون اول زندگیمون با بدبختی و سختی گره زده بودن! اما نباید مثل همیشه مظلوم میبودم! بچه که بودم گاهی وقتا که عموم از قرآن و معنی و تفسیرش برام میگفت🥺😢 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💎 #حکمت | چگونه به کسب‌ و کار خود رونق دهیم⁉ یه تاجری بود به نام ابوطیار این ورشکست شده بود تو کوفه رفت خدمت اقا امام صادق علیه‌السلام امام بهش گفت برو این کارو بکن و انجام داد... 🔺بشنوید از این داستان و روایت ارهگشا✨ #استاد_رفیعی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌸 دنبال برکتی؟ برو سراغ کوثر پیامبر(ص) 👈 تا دلت بخواد اینجا برکت هست... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✨♥️✨ از خود عمو شنیده بودم که حتی توی کتاب خدا نوشته شده اگه مظلوم در مقابل ظلم ظالم قد علم نکنه گناهکاره!🙄🤔 پس تصمیم گرفتم از این به بعد در مقابل ناحقی هایی که بیوک در حق من وبچه‌هام میکنه سر خم نکنم، باید باهاش میجنگیدم، به هیچ عنوان اجازه نمیدادم زندگی که من این همه واسش تلاش کردم رو دو دستی تقدیم یه زنِ دیگه بکنه… دیگه خوابم نبرد بعد از اذان صبح وضو گرفتم و نماز خوندم کلی دعا کردم که رحیم آقا به انجام این وصلت راضی نشه و از طرف اون ها این ازدواج بهم بخوره!!🤲 اینجوری دردسری برای من نداشت و خیلی راحت همه چیز بهم میخورد سر همون سجاده از خدا خواستم که کمکم کنه و راهی رو جلوی پام بزاره!! فردا صبح زود امیر رفت سر کار بیوک اما از خونه بیرون نرفت توی هال نشسته بود و همش منتظر خبر از طرف خانواده‌ی احمد بود!! نشسته چرت میزد و صدای خرو پفش اتاق رو برداشته بود😣😤 حتی موقعیکه دختربس با جارو رفت تا هال رو جارو بزنه هم از جاش تکون نخورد دختربس تا نزدیکای ظهر نگهبان بود که بیوک از اتاق بیاد بیرون و بتونه هال رو تمیز کنه اما انگار به زمین چسبیده بود! دیگه موقع نهار بود و من توی مطبخ درحال همزدن غذام بودم که دختربس جارو به دست اومد پیشم، _اون جارو رو بزار دم در نیارش تو جارو رو انداخت روی ایوون و گفت: جل الخالق… از صبح من منتظرم این مرد دو دیقه پاشه بیاد بیرون از اون دخمه تا جارو بزنم اما دریغ از پنج دقیقه بیرون رفتن! واسه مستراح رفتنم بیرون نیومده دسشوییم نداره یعنی! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🌼سـلام 🍃عصرتون بخیر و نیکی 🌼چون همیشه 🍃دعایم برایتان 🌼عاقبت به خیری 🍃سلامت جسم و جان 🌼و دلی خالی ازغم و غصه است 🍃روزتان پراز رحمت الهی 🌼زندگیتون پراز خیرو برکت جمعتون سرشاراز آرامش‌🌼🍃 ‌‌‍‌‌‌‍‌┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈

🔰 تو این دین به آدما احترام می‌گذارند ❗️به همین خاطر همه چیز شفاف نیست! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🔰 همکاران خدا! 🔹اینا دیگه آدم معمولی نیستند؛ خدا یه جور دیگه باهاشون تا میکنه... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

حسین جان! زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دِل نشان دارد .. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✨♥️✨ گفتم ولش کن خودتو واسه اینم ناراحت نکن بزار همونجا اونقد بشینه تا علف زیر پاش سبز بشه…ان‌شالله تا آخر عمرش همینجوری منتظر باقی میمونه!😒😤 -ننه خودت بهتر میدونی اینجا خونه نیست که کاروانسراست؛ هرکسی از این کوچه رد میشه یه سریم به اینجا میزنه، مهمون بیاد ببینه خونه تمیز نیست نمیره پشت سرمون بگه ننه‌شون و دوتا دختر دم بخت خونه‌اشون کثیفه؟!☹️ با اینکه خودم تا حدودی وسواس داشتم و سر تمیزی هر چیزی حساس بودم اما برای اینکه دختربس بیشتر از این قاطی نکنه گفتم : ننه ول کن فعلا…مهمون اومد میبریمش اتاق مهمون، تو حرص نخور اینقد؛ بدو برو یه سینی بیار غذاشو بکشم همونجا تنهایی نهارشو بخوره من که اصلا حوصله‌اش رو ندارم؛ نمیتونم باهاش سر یه سفره بشینم لیلا رو هم صدا بزن بیاد همینجا تو مطبخ واسه خودمون سفره بندازه الان امیر هم میاد خونه خسته و گرسنه‌اس! دختربس از روی روسریش سرش رو خاروند و گفت: ولی ننه جدا کردن سفره کار خوبی نیستا…ما الان آقا جونو‌کارش داریم باید مهربون تا کنیم باهاش شاید به حرفمون گوش کرد!🤔🙄 - ولش کن تورو خدا دختر این همه وقت روی حرفش حرف نزدیم چیشد مگه؟!😒 -چه میدونم میگم تو یکم روی خوش بهش نشون بده شاید شیمون بشه دستم رو توی هوا تکون دادم و گفتم : ولش کن! دختربس هم دیگه چیزی نگفت!!🙄 سینی رو آورد و غذا رو روش چید و برد برای آقاش و اینطور شد که از اون به بعد توی خونه‌ی ما سفره‌ی بیوک از سفره‌ی ما جدا شد..!! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

وصف دنیا در کلام امیرالمومنین ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✅علامه محمد حسین طباطبایی: وقتی گره های کور به شما هجوم آورد با ذکر《صلوات》سِیلی راه بیندازید تا تمام مشڪلات را باخود ببرد. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✍حضرت آیت الله خامنه‌ای: توصیه‌ی موکّد اینجانب، اوّلاً اقامه‌ی نماز در اوّل وقت است، و ثانیاً سعی در حفظ توجّه و حضور قلب. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✅العبد محمدتقی بهجت: ✍در بسیاری از بلاد، اهل ایمان و شیعه گرفتار هستند. آیا می‌شود همان‌گونه که به هنگام گرسنگی و تشنگی، به آب و نان احساس احتیاج می‌کنیم، بلکه بیشتر از آن، برای رفع گرفتاری‌های اهل ایمان احساس احتیاج به دعا برای آنان بکنیم؟! یعنی دعایمان به اندازه‌ای باشد که رافع بلا و گرفتاری‌های آنان گردد و همراه با عدد و شرایط مخصوص و دعای تائب( توبه کننده) باشد. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص۵٠ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✅‍ آیت‌الله بهجت : ✍هر عملی شروط بسیار دارد که معلوم نیست از عهدۀ آن‌ها برآییم . عبادات ، شروط زیادی دارد که معلوم نیست بتوانیم آن‌ها را رعایت کنیم و از عهدۀ آن‌ها برآییم ، اما دوستی و دشمنی شرطی ندارد ، و دوست خدا و دوست دوستِ خدا شدن ، به اندک چیزی حاصل می‌شود و آسان است . رحمت واسعه ، صفحه ۳۷ . ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💠علامه محمدحسین طباطبایی: 🔸وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً 🔸مسأله احسان به پدر و مادر بعد از مسأله توحید خدا واجب ترینِ واجبات است. 📚تفسیر المیزان جلد ۱۳ ص ۱۰۹ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💚✨💚 ✨💚 💚 ✍یکی از صفات یاران امام زمان ارواحنافداه که باید در شما ایجاد شود، داشتن مواسات و همدلی است. قدر یکدیگر را را بدانید. امام زمان ارواحنافداه می‌فرمایند از رموز فرج شریفشان این است که «وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ». چرا این‌همه چله و جلسات هزاران نفری دعا اجابت نمی‌شود؟ چون اجتماع جسم‌هاست، اجتماع قلوب نیست. همه‌تان یکی و یک‌دست باشید، آن‌وقت دعای شما مستجاب می‌شود. اگر دو نفر مؤمن همدیگر را دوست داشته باشند، این برای او دعا کند اجابت می‌شود و او هم برای این دعا کند اجابت می‌شود. اما وقتی همدیگر را دوست نداشته باشند، شب بلند می‌شوند، این برای خودش دعا می‌کند اجابت نمی‌شود، او هم برای خودش دعا می‌کند اجابت نمی‌شود. نمازش هم پذیرفته نیست چه اینکه بخواهد دعایش مستجاب شود. استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

ایمانِ در نگاهش، کوه را جا به جا میکند.. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💚✨💚 ✨💚 💚 اگر منع مردم نبود بنده از دمِ مسجد گوهرشاد تا ضریح امام رضا(ع)، زمین را می‌بوسیدم .. -علامه‌طباطبایی(ره)- ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

تو به‌ آرزوت‌ رسیدی؛ تو امام‌حسین‌(ع) دیدی..!♥️ -حاج‌قاسم- ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

-آهای کوهِ غیرت صدامونُ داری؟! -هوامون خرابه هوامونُ داری؟!♥️ -حاج‌قاسم‌قلبم- ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

✨♥️✨ دو سه روزی گذشت، خیالم داشت کم کم راحت میشد که خانواده‌ی احمد راضی نشدن راحله رو به بیوک بدن و هر دو وصلت بهم میخورن🥲😮‍💨 اما از اونجایی که بخت هیچوقت بامن یار نبود یک روز قبل از غروب رحیم آقا اومد و گفت که به این وصلت راضین! منتها باید بیوک هم مثل اون ها خاستگاری بره ، هیچ نمیفهمیدم چطور میتونستن همچین کاری بکنن میخواستن دخترشون هووی مادر عروسشون بشه!😨😓 بعد انتظار داشتن این زندگی گرم بشه؟! رحیم آقا و بیوک توی هال نشسته بودن و من دم در هال حرف هاشون رو شنیده بودم هوا رو به سردی میرفت و سرمای وجود من رو چند برابر میکرد، حس میکردم که خون توی رگ هام منجمد شده!😨🥶 حسِ عجیبی داشتم حسیکه هنوز هم بعد از گذشت خیلی سال نمیتونم توصیفش کنم با جمله‌ی بعدی پدر احمد دیگه مطمئن شدم نباید بشینم و دست روی دست بذارم -ولی بیوک آقا،جسارت نباشه که اینو میگم.!😬 چون شما عهد و عیال دارید و از دلبر خانوم صاحب چندتا هم بچه هستید ، به اینجاش فکر کردم اگر خدایی نکرده خدا اون روز رو نیاره شما قبل از راحله جان به جان آفرین تسلیم کردید تکلیف راحله چی میشه؟! بیوک با صدایی پر از اطمینان گفت :اولا که ان‌شالله اون روز نمیاد، دوما اگر روزی اومد که من مردم راحله خانوم هم مثل دلبر همینجا و توی همین خونه زندگی میکنه -خب تا خودتون در قید حیات باشید که ان‌شالله سالیان سال زنده باشید میدونم مشکلی نداره و درست مثل زن اولتون توی همین خونه زندگی میکنه،! اما بعد از شما اولویت با بچه ها و مادر بچه‌هاتون هست کسیم از هوو خوشش نمیاد که همینجوری میندازنش بیرون!😕 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

شروع هفته تون پراز امید 🌷🍃 ☀️صبحتون پر از انرژی مثبت 🌷🍃 با لبخند به استقبال زندگے برو و طورے زندگی‌ات را زیبا🌷🍃 رنگ آمیزے کن که گویی ماهرترین نقاش دنیایی صبحتون عالی و زندگیتون زیبا🌷🍃 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─

📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه دویست و شصت قرآن کریم سوره مبارکه إبراهيم ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم 🔹 صفحه دویست و شصت قرآن کریم، سوره مبارکه إبراهيم با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💎 دَارِ مَنْ جَفَاكَ تَخْجِيلاً كسى را كه به تو جفا كرده است، شرمندۀ نيكى خود كن تا ترك جفا كند. ستم خلق اگر شود بسيار به وفا با همه مواسا كن هر كه با تو جفا كند با وى تا خجل سازى اش، مدارا كن 📚نثر اللئالی، ص ۶۶. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💚✨💚 ✨💚 💚 #خطبه‌فدکیه ✨🍃 ↯🌙 حضرت فاطمة الزهراء سلام الله علیها فرمودند: درحالی که هنوز چیزی از رحلت پیامبر نگذشته بود، زخم های مصیبت ما وسیع و جراحات قلبی ما التیام نیافته، و حتی هنوز پیامبر صلی الله علیه و آله به خاک سپرده نشده بود. بهانه شما این بود که "می ترسیم فتنه ای برپا شود!". و چه فتنه ای از این بالاتر که در آن افتاده اید؟ و همانا دوزخ به کافران احاطه دارد. چه دور است این کارها از شما! راستی چه می کنید؟ و به کجا می روید؟ با این که کتاب خدا - قرآن - در میان شماست، همه چیزش پرنور ، نشانه هایش درخشنده، نواهی اش آشکار ، اوامرش واضح، اما شما آن را پشت سر افکندید! آیا از آن روی برتافته اید؟ یا به غیر آن حکم می کنید؟ آه که ستمکاران جانشین بدی را برای قرآن برگزیدند. "و هر کس آئینی غیر از اسلام را انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است". آری، شما ناقه خلافت را در اختیار گرفتید، حتی این اندازه صبر نکردید که رام گردد، و تسلیمتان شود، ناگهان آتش فتنه ها را برافروختید، و شعله های آن را به هیجان درآوردید و ندای شیطان اغواگر را اجابت نمودید، و به خاموش ساختن انوار تابان آئین حق و از میان بردن سنت های پیامبر پاک الهی پرداختید. به بهانه گرفتن کف - از روی شیر - آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدید. ظاهرا سنگ دیگران را به سینه می زدید اما باطنا در تقویت کار خود بودید. برای منزوی ساختن خاندان و فرزندان او کمین نشستید. ما نیز چاره ای جز شکیبایی ندیدیم، همچون کسی که خنجر بر گلوی او و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد! 📚 خطبه‌فدکیه،بخش١٩و٢٠و٢١و٢٢ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°