eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.2هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
6 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3 🌹داستان هایمان براساس واقعیت می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دعا برای رفع شر کسی که از او می ترسی😨 امام صادق (ع) فرمود: هرگاه از شر کسی خائف و بیمناکی این دعا را بخوان😍👇 🌱اَللّهُمَّ اِنَّکَ لایَکْفى مِنْکَ اَحَدٌ وَ اَنْتَ تَکْفى مِنْ کُلِّ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَاکْفِنى شر (نام فرد شرور آورده شود)🌱 بار خدایا، هیچکس شر تو را باز نمی گرداند، و تو شر همگان را باز می گردانی خدایا شر فلانی را از من بازگردان. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
تا درد نیابی تو به درمان نرسی تا جان ندهی به وصل جانان نرسی " شکوه زیبایی....👌🌿 🍁჻ᭂ࿐ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 فکر نکن اگه عاشق خدا شدی چیزی رو از دست میدی اتفاقا همه چی به دست میاری... ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ✨ با خدا باش! 👑 پادشاهی کن ✨ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
: آدمهایی که از نظر باطنی باشخصیت محسوب می‌شوند، چگونه‌اند و چگونه به این شخصیت رسیدند؟ ✍️ سحر بود و چند ساعتی تا اذان صبح وقت باقی بود! نشسته بودم در مسجد شجره و سعی میکردم از زمان استفاده کنم، قرار بود صبح مُحرم شویم و عازم خانه خدا. • پیرمردی کنار من نشسته بود. آنقدر بار انرژی و معنویتش بالا و وزین بود که ناخودآگاه مرا جذب کرد. • من مشغول تلاوت قرآن بودم که انگشتان لاغر دست چپش را گذاشت روی زانوی من، و چند مرتبه روی پای من آنها را حرکت داد... چیزی شبیه نوازش! اما خیلی دلچسب‌تر از یک نوازش معمولی آنهم از یک آدم غریبه. • دست راستم را گذاشتم روی دستش و سرم را به سمت او چرخاندم و نگاه مشتاقم را به چشمانش گیر دادم. لبخند مهربانش دلم را برد؛ گفت: امشب می‌خواهم یک شاه کلید یادت بدهم که اگر بدان عمل کنی، تمام دنیا و آخرت به تو رو می‌کنند. و ادامه داد : من سالهاست که سحر از خواب بیدار می‌شوم و تا صبح صدها بار همین یک کار را تکرار می‌کنم. • گفتم : با کمال میل گوش میکنم. دیدم دست گذاشت روی سینه و شروع کرد به سلام دادن.... السلام علی آدم صفوه الله / السلام علی نوح نبی الله / السلام علی ابراهیم خلیل الله و .... • بترتیب به بسیاری از پیامبران و سپس به چهارده معصوم و امامزادگان و فرشتگان و شهداء و مؤمنین علیهم‌السلام و ..... سلام داد! لیست ذهنی اش که تمام شد دوباره برگشت از اول! ✘ و ... خدا در آن لحظه حجتش را بر من کامل کرد! دارایی و شخصیت باطن به کلاس اجتماعی و درس و بحث نیست! او از اولیاءالله بود، چنان سلاام میداد که گویی آنها را می‌بیند و جواب سلامشان را می‌شنود. ✘ و دوم: همینکه از این ملاقات و سلام علیک‌ها سیری نداشت و دائماً در مراوده و رفت و آمد بود، خودش گواه عظمت درون این مرد بود. رو کرد به من و گفت؛ این کار تو را از تمام غمها و دردها رها می‌کند و تو را «باشخصیت» بار می‌آورد! حکمت‌های سرشاری را در گفتار این پیرمرد یافتم که مرا مست کرده بود. او کسی بود که در سایه این رفاقت و انس به «شخصیت» رسیده بود! و عنصر وجودیِ ابرار و نیکان جهان، در درون او تثبیت شده بود! ※ او هر جا که بود دارا بود، و دارایی‌اش همان عنصر درونی است که او را تمام شب به اشتیاق هم‌آغوشی با صاحبان آن عنصر «عناصر الابرار» بیدار نگه می‌داشت! آدم عاشق که بشود، دارا که بشود، هر کجا که باشد، نه عشقش یادش می‌رود نه دارایی‌هایش را جا میگذارد. ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
💠رفع تهمت😊👇 امام صادق علیه السلام می فرمایند: به هر کسی تهمت زده شد اگر سوره نور را هفت بار بخواند از آن تهمت رهایی پیدا می کند🤲💜 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#عاطفه 💙🤍🖤 دخترام با خجالت اومدن تو اشک تو چشمام پر شده بود🥺 بلند شدم رفتم جلو و بغلمو باز کردم،
💙🤍🖤 ساعت 11 که شد بابام بردشون! 😢 محکم بغلشون کردمو رفتن.. گریم درومد باز، ولی خوب همینم بد نبود خداروشکر خیالم راحت شد حالشون خوبه سالم و سلامتن، رفتیم خونمون و گرم زندگی شدیم، با همه ی سختی ها و دردسر ها من و محسن بچه هامون بزرگ میکردیم! خواهرم خوب کار میکردو درس میخوند، فروش خیلی بیشتر شده بود و شروع کرده بود مجازی و آنلاين هم میفروخت!😍 هر ماه از سود فروش تو حساب من پول میریخت و تو هزینه های بچه هام خیلی کمکم میکرد! محسن درآمد خوبی داشت ولی خوب منم خرج میکردم، البته نصف پولمو هر ماه میزاشتم کنار برای آینده و روز مبادا همه چیز خوب بود، که خواستگار خوب از هم دانشگاهیاش براش اومدو جواب مثبت داد، ازدواج کردو خداروشکر شوهر خوبی گیرش اومد یه پسر خوب و سربزیر و خیلی خیلی با ادب و مهربون🥰🌸 همون روزا بود که شنیدم میثم افتاده زندان، گفتن زنش مهریه شو گذاشته اجرا و در خواست طلاق داده😒 برام عجیب بود، فکر می کردم متنبه شده ولی اون همون احمق سابق بود! اون زن بچه دار نشده بود تو این چند سال، اون اوایل هم تا دم طلاق رفتن ولی جدا نشده بود! زندگی با مردی که هواسش همه جا هست الا زن و زندگیش سخته! بعدش یروز عمم اومد خونه ی بابامو بچه هارو با خودش برد اونجا، گفته بود میثم افتاده و زندان و معلوم نیس کی آزاد شه، چون چیزیم نداره که بهش بده!! معلوم بود از پس خرج بچه ها برنمیومد برای همین اومده بود سراغ من!😏 گفت : هفته ای دو روز بچه هارو میارم اینجا مادرشون بیاد ببینه، من از درس و مشقشون هم سردر نمیارم،، ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
کربلا✨ یعنی همان دلتنگی هر روز و شب کربلا✨ یعنی همان دلدادگی، صد آه شب کربلا✨ یعنی همان ماوای هر عشاق دل♥️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
🎁 هدیه 🌷 پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) : 🖋 اگر مؤمن ، را قرائت کند و ثواب قرائت آن را برای اهل قبور قراردهد ، ☀️ خداوند متعال ، آن آیه را داخل قبر هر میّتی می‌کند ، و درجه خواننده آن‌ را هفتاد مرتبه بالا برده ، و خداوند از هر حرف آیةالکرسی ، فرشته ای را خلق می‌کند که تا روز قیامت برای او تسبیح کنند.📿 📚 مستدرك الوسائل ، ج‏۲ ، ص۳۴۰ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
🕊 خدایا تو فقط باش.! ❣🤍🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
: « ببخشید مامان! من اصلاً نفهمیدم چه شد » ✍️ آزمایش‌های خدا با فرزندان، شاید سخت‌ترین آزمایش‌ها باشد! از وقتی که به خطا می‌افتند تا وقتی که بفهمند و برگردند، جان به لب پدر و مادر می‌آید و صدای درد از سلول به سلول قلبشان شنیده می‌شود! • اما وقتی می‌فهمند و می‌خواهند جبران کنند؛ انگار که هرگز به بیراهه نزده بودند، عزیز می‌شوند باز... شاید حتی عزیزتر از قبل. • از دردش پیچ می‌خوردم به خودم! یعنی نفهمید؟ یعنی نخواست؟ یعنی فهمید و باز رفت ؟ یعنی .... و هزار و یکی از این یعنی‌ها که درد از سر و رویش می‌بارید! ولی آنچه طلب وجود من بود (که هر مادر یا پدری آنرا می‌فهمد) فقط یک چیز بود : بیاید و بگوید که نفهمید و خطا کرد! که دیگر تکرار نمی‌کند! که این عشق را با هیچ چیز عوض نمی‌کند! و اگر فرزندی این عشق را بفروشد جایی؛ حتماً در تمام مراتب عشقها و ارتباطاتش خیانت خواهد کرد... و من نگران بعد از اینش نیز بودم! این درد در قلبم می‌دوید... تا هواپیمایش نشست تهران! آمد و گفت: «مامان نمیدانم چه شد، من نفهمیدم»... «راستش را بخواهی من اصلاً نفهمیدم چه شد» و ... • جمله‌هایش یکی پس از دیگری شبیه یک آتش‌نشان از حرارت قلبم می‌کاستند! تا آنکه به سینه چسباندمش و گویی می‌خواستم که در جانم حلش کنم، گفتم: «لا اله الا الله» .... شریک ندارد آن الهی که وقتی نفهمیدی و از آغوشش گریختی، آنقدر درد می‌کشد و چشم‌براه می‌ماند تا بفهمی که نفهمیدی! تا برگردی از همان راهی که رفته بودی... تا بگویی «نفهمیدم چه شد»... «راستش را بخواهی من اصلا نفهمیدم چه شد». • آنوقت است که سرت را به سینه می‌چسباند و تو را چنان در خویش حل میکند که گویی اینهمه خطا را تو نکرده بودی، و این همه درد را تو به جانش نینداخته بودی! لا اله الا الله .... شریک ندارد خدایی که بی‌بهانه می‌بخشدت و حتی به رویت نیز نمی‌آورد! شب‌های جمعه هواپیماهای توبه می‌نشینند زمین و ما را تا حل شدن در آغوش او بالا می‌برند! شرط سوار شدنش همین یک جمله است: «ببخشید خدا، من اصلاً نفهمیدم چه شد که رفتم... من عشق فروش نیستم! » ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
آدم ها گاهی چوبِ اشتباهاتشان را جایِ دیگری می خورند جایی که حتی فکرش را هم نمی کنند ! حواستان باشد چوبی که به احساس و زندگیِ دیگران می زنیم "تاوان" دارد این دل شکستن ها این بی انصافی ها این بازی دادن ها همه اش تاوان دارد ! ‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══