🔷️ یک #دستور_مهم
🔸️یکی از #دستورات_اولیاء_الهی که همواره به شاگردان خود توصیه می نمودند، بیداری در بین الطلوعین بود است.
🔸️همه عرفا و بزرگان می فرمودند و می فرمایند که ما هرچه داریم از #سَحَر، #نمازشب و #بین الطلوعین است.
🌃 بین الطلوعین فاصله زمانی میان اذان صبح تا طلوع آفتاب است.
🔸️علامه حسن زاده آملی ره می فرمودند:
در بین الطلوعین آثار و فواید بیشماری است که اگر کسی در این وقت بیدار نباشد، این برکات اصلا شامل حالش نمی شود.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🤍🕊 چند دقیقه گذشته بود که سهراب اومد و گفت پاشو بریم.! _برای کی وقت داد؟؟ پاشو قراره سورپرایز بشی.
🤍🕊
سهراب با خنده گفت : دوست داری کدوم باشه؟!😅
خانم دکتر که رفت پشت میزش لباسمو مرتب کردم و از روی تخت بلند شدم🧺
سهراب اومد کنارم.
با شیطنت گفت حدس بزن.!
با هیجان گفتم نمیدونم واقعا نمیدونم بگو دیگه
-دختره!
از خوشحالی جیغ کوتاهی کشیدم.😍😁
سهراب در حالیکه میخندید گفت آروووم.
از خوشحالی داشتم بال در میاوردم.
_وای آرزوم بود بچه ام دختر باشه واقعا خوشحالم کردی سهراب واقعا ازت ممنونم.
سهراب از اینکه میدید تونسته منو انقد خوشحال کنه واقعا خوشحال بود.!
از اون روز به بعد به فکر انتخاب اسم دخترم بودم که چه اسمی انتخاب کنم برای دخترم بهتره.،
هزار جور اسم تو ذهنم میومد و میرفت.
از اینکه بچه ام دختر بود واقعا خوشحال بودم این واقعا قشنگترین سورپرایز زندگیم بود.
یک هفته از این قضیه گذشته بود و در اصل هشت روز بود که داشتم با سهراب تو یه خونه زندگی میکردم.
تو این مدت سهراب حتی کوچکترین نگاه بدی بهم نکرده بود که باعث بشه معذب بشم.!!😮💨
جوری رفتار میکرد که انگار نه انگار من زنم و اون مرد انگار نه انگار که عاشقمه واقعا کنارش احساس امنیت میکردم.!😌🥰
هر چی میگذشت علائم بارداریم بیشتر میشد سر درد حال تهوع به گفته دکتری که پیشش میرفتم هر شب باید یک ساعت پیاده روی میکردم.🤧
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💠 دعای حضرت فاطمه زهرا (علیها سلام) در روز یکشنبه
🔹اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَوَّلَ يَوْمِي هَذَا فَلَاحاً وَ آخِرَهُ نَجَاحاً وَ أَوْسَطَهُ صَلَاحاً
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ أَنَابَ إِلَيْكَ فَقَبِلْتَهُ وَ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ فَكَفَيْتَهُ وَ تَضَرَّعَ إِلَيْكَ فَرَحِمْتَهُ.
🔸خدایا! شروع امروز مرا رستگاری، آخرش را کامیابی و پیروزی، و میانه آن را صَلاح و درستی قرار ده.
🔸خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را در زمره کسانی قرار ده که به سوی تو روی آورده-اند و تو آنها را پذیرفته-ای؛ کسانی که به تو توکل کرده-اند و تو آنها را کفایت کرده-ای؛ و کسانی که به درگاه تو تضرع نمودند و تو بر آنها ترحم فرمودی.
📚 بحارالانوار جلد 87 صفحه 338
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃❤️
🎥 #کلیپ
❓ چگونه مالک دل همسرم شوم؟!
#آیتالله_حائری
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💎حضرت علی علیه السلام:
هرکس این ۶ آیه را هر روز صبح بخواند، خداوند متعال او را از هر بدی کفایت فرماید،
هرچند او خودش را به هلاکت انداخته باشد....
📚 بحارالانوار جلد
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
33.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅مشکلات دیگران را حل کنید
👈داستانی زیبا از شیخ رجبعلی خیاط
🎙 استاد هاشمی نژاد
👈فوق العاده زیبا👌
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🤍🕊 سهراب با خنده گفت : دوست داری کدوم باشه؟!😅 خانم دکتر که رفت پشت میزش لباسمو مرتب کردم و از روی ت
🤍🕊
هر شب با سهراب دو تایی پیاده روی میکردیم.
سهراب واقعا برام همه کاری میکرد که راحت باشم حتی نمیزاشت غذا درست کنم یا خودش درست میکرد یا از بیرون سفارش میداد.🥘🍛
از همه جالب تر این بود که توی کشور غریب توی خونه ای که فقط خودمون دو تا بودیم خیلی راحت میتونست بهم دست بزنه ولی حتی دستمو نگرفته بود.!!
کم کم داشتم بهش عادت میکردم به بودن کنارش.
وقتی میدیدم بدون هیچ چشم داشتی اینطوری خودشو برای من به آب و آتیش میزنه ته دلم یه حس خوبی بهم دست میداد.!!☺️😊
سهراب که تا چند وقت پیش برام مثل یه دشمن بود شده بود تنها همدم و رفیق این روزهام.،
خیلی وقتها از تو چشمهاش میتونستم بفهمم چقد دلش میخواد با من باشه کنارم باشه بغلم بگیره ولی اینکار و نمیکرد و این برای من خیلی با ارزش بود.!
یک ماه گذشت
و من دیگه کاملا شکمم جلو اومده بود و لحظه شماری میکردم برای به دنیا اومدن بچه ام.🤰
تمام این مدت شبها من تو اتاق میخوابیدم و سهراب هم تو پذیرایی و تمام این مدت من روسری سرم میکردم تو خونه.!
نزدیکهای غروب بود که تلفن خونه زنگ خورد سهراب رفته بود حموم 🛁
به سختی از جام بلند شدم رفتم تا تلفن و جواب بدم گوشیو که برداشتم صدای زری تو گوشی پیچید.📞
با شنیدن صدای زری با خوشحالی گفتم سلام عزیزم خوبی؟
_سلام پروانه وای نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده حالت خوبه؟؟😍🥲
_منم دلم تنگ شده براتون خوبم عزیزم تو خوبی خانم جون خوبه؟
_همه خوبیم نی نی چطوره؟؟
_نی نی هم خوبه خاله راستی زری میدونی بچه ام چیه؟؟
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍒عصر یکشنبه تابستانی
🥭کنار خانواده
🍒حال خوشی دارد
🥭عصرتون پراز
🍒خاطرات شیرین
🥭محفلتون پراز شادی
🍒لحظه هاتون پراز
🥭احساس خوشبختی
🍒عصر
تابستانتون شیرین🍒🥭
🍃🌹#حل_مشکلات
⚜آیتالله بهجت ره:
ضمن اینڪہ صدقه مےدهید
《ناس و فلق》
را تڪرار فرماییـد↻
همچنین ذڪر↯
《لا حول و لا قوة الّا بالله》
را زیاد تکرار ڪنید✨
📚 عرفان و عبادت،ص۳۹۳
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💥داستان جنگ و صلوات
🔷 زمان جنگ یکی از شاگردان
#آیت_الله_بهاءالدینی که آن زمان در
درود لرستان مسئولیتی داشتند؛ به ایشان
گفتند که اینجا زیاد بمباران میشود،
ما هم پدافند نداریم که بخواهیم
دفعش کنیم، چه کار کنیم؟
ایشان فرمودند: «مجالس ختم صلوات
و #حدیث_کسا در شهرتان بگیرید،
این بلا دفع میشود.»
میگفتند این بمب افکنهای صدام
میآمدند بالای شهر، شهر را سیاه
میدیدند و در بیابانها بمبها را
میانداختند.
🌱 ذکر صلوات اینگونه برکاتش عجیب
است به ظاهر دو کلام است؛ ولی
حقایقی در آن نهفته است.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🤍🕊 هر شب با سهراب دو تایی پیاده روی میکردیم. سهراب واقعا برام همه کاری میکرد که راحت باشم حتی نمیزا
🤍🕊
زری با تعجب گفت نه مگه تو میدونی؟؟
_آره دختره.!😍🥰
_واااا از کجا میدونی وقتی هنوز به دنیا نیومده؟؟
_سهراب ماه پیش بردم سونوگرافی اونجا جنسیت بچه رو تشخیص دادن.،
-واقعا میگی؟؟ایول سهرااااب.
_آره نمیدونی چقدر خوشحال شدم.!!
الهی خاله قربونش بره وای پروانه نمیدونی چقدر لحظه شماری میکنم واسه اینکه ببینمت.
_من خودمم خیلی دلم براتون تنگ شده زن داداش چیکار میکنه بچه اش خوبه؟؟
زری نفسشو بیرون داد و گفت زن داداش بچه اش افتاد.😮💨🥺
_چیییی؟؟
_ماه پیش بود افتاد به خونریزی وقتی بردیمش بیمارستان فهمیدیم بچه اش افتاده.
_چقد ناراحت شدم.😔
_آره خیلی همه ناراحت بودیم خان داداش طفلک نمیدونی چه حالی بود دکترم گفته تا یک سال دیگه نباید اقدام کنید.
خودت چیکار میکنی؟؟سهراب خوبه؟؟
_ما هم خوبیم.
-رابطه اتون با هم چطوره؟؟
_خوبیم با هم سهراب خیلی پسر خوبیه نمیدونی تو این مدت چقدر حواسش بهم بوده.!!☺️
زری با تردید گفت یه سوال بپرسم؟؟
_آره بپرس
-هنوز با هم صوری نامزد هستید؟؟
_معلومه آره من حتی جلوش روسریمو در نمیارم.
واقعا؟؟
_آره پس چی؟؟
نظرت عوض نشده؟؟
راجع به چی؟؟
-راجع به سهراب اینکه باهاش واقعا ازدواج کنی.!!؟🤔
_چی داری میگی زری تو که دیگه در جریان همه چی هستی.
_آره در جریان همه چی هستم ولی پروانه به این فکر کردی وقتی بچه ات به دنیا بیاد بخوای برگردی چی میخوای به بقیه بگی؟میخوای بگی این بچه کیه؟؟
_چی دارم بگم؟واقعیتو میگم.😣
به نظرت باور میکنن؟؟
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°