۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 با مشت و سیلی افتادم به جونش جیغ کشیدم : تو کشتیش…تو کشتیش؛ قاتل…تقصیر تو بود!😡😫 دخترم از دست
🍃🌺🪴
دختربس عاشقانه پروانه رو دوست داشت
بهشون سپردم که قشنگ ترین و بهترین پیراهنش رو برای پروانه بزارن؛🥺☹️
گفتم هرموقع بزرگ شد و عروس شد بهش میدم…
تارا توی این چند وقت حسابی خسته شده بود، خودش هم بد ویار بود و طفلک پوست و استخون شده بود،!!☹️
مهمون های ماهم تمومی نداشتن و بیچاره استراحتی نمیتونست بکنه، تا دو سه ماه وضعیت خونهمون اینطوری بود،،!
دورمون شلوغ بود و همگی سعی میکردن همدرد باشن و شریک غم! اما فقط خودم میدونستم داغم چقدر سنگینه…🥺😣
هر روز اعضای خونه با گریه های من بیدار میشدن و هر شب با لالای های سوزناکم خوابشون میبرد؛ هر گوشهی خونه رو که نگاه میکردم یاد و خاطرهی دختربس رو اونجا میدیدم!
هر روز صبح هم میرفتم سر مزارش و تا میتونستم گریه میکردم اما داغم سرد نمیشد!😭😭
برف و بارون شروع به باریدن کرده بود و انگار دونه دونهاش سنگ بود و روی سر من فرود میومد
اینقدر بیقراری کردم و توی سر خودم زدم دخترم سردشه که بیوک رفت پول قرض کرد و برای قبر دختربسم قفس آهنی خرید
رنگش رو گفتم سبز بزنن آخه دختربس عاشق رنگ سبز بود!🥲
کلید قفل قفس رو با سنجاق زده بودم روی سینهام
دورو بر قفس رو پر از گل کرده بودم و هر روز آبشون میدادم ولی بازم ذرهای از غمم کم نمیشد!
داشتم دیوونه میشدم…😓😫
گفتم که باید از اینجا بریم، امکان پذیر نبود چون چند سالی بود دست تنگ بودیم!
کسی هم توی روستا خریدار خونه و زمینامون نبود،
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
**💕✨🕊💕
🌸🍃
#ارسالی_اعضا ✨
راجب داستان#دلبر🌸🍃
سلام
تا صبح از ناراحتی برای دختر بس،نخوابیدم
سردرد گرفتم
چقدر دلبر بدبختی کشید
تو که دستت تو جیبت بود می رفتی بچه هات هم می بردی
#ارسالی_اعضا ✨
راجب داستان#دلبر🌸🍃
سلام پری هستم 😭😭😭😭😭
وای عزیزم دختر بس جان چقدر گریه کردم براش چرا اینطور شد اصلا باورم نمیشه اینطور مفت مفت دختربس عزیز بمیره چه دختر دانایی چقدر کاری چقدر بفکر خانواده چه خشرو خوش خنده حیف حیف کاش اینطور نمیشد چقدر دلش میخواست بره توی زندگی خودش ام اجل مهلت نداد 😞😞
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚
✨💚
💚
#صحیفهسجادیه ✨📿🍃
↯🌙
حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام فرمودند:
ثُمَّ أَمَرَنَا لِيَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا ، وَ نَهَانَا لِيَبْتَلِيَ شُكْرَنَا ، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِيقِ أَمْرِهِ ، وَ رَكِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ ، فَلَمْ يَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ ، وَ لَمْ يُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَكَرُّماً ، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً .
و تا فرمانبردارى و سپاسگزاريمان بيازمايد، به كارهايى فرمان داد و از كارهايى نهى فرمود. چون از فرمانش سر برتافتيم و بر مركب عصيان برنشستيم، به عقوبت ما نشتافت و در انتقام از ما تعجيل روا نداشت، بلكه به رحمت و كرامت خويش ما را زمان داد و به رافت و حلم خود مهلت عطا فرمود، باشد كه بازگرديم.
📚 صحیفه سجادیه،دعای١،فراز٢١
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💕✨🕊💕
🌸🍃
#ارسالی_اعضا ✨
راجب داستان#دلبر🌸🍃
سلام در مورد قصه زندگی دلبر خانم اول بگم چه اسم قشنگی داره چقدر دوست دارم این زنه زحمت کش وپرتلاش را از نزدیک ببینم 😍دلبر خانم از اول زندگی سختی زیادی رو متحمل شد یه مدت از مادرش دور بود بعدش اینکه فوت مادرش .خیلی ها میگن سیاست نداره منم اول این حرفو میزدم که سیاست نداره چرا این دلبر خانم ما ولی امروز که عمیق فکر کردم گفتم این خانم چطور میتونست سیاست یاد بگیره آیا کسی بود تو زندگیش که بخواد از مسائل زناشویی یا زندگی ،همسر داری چیزی بگه به این خانم .دلبر یه خانم خود ساخته ای هست .بنظرم به مرور تجربه کسب میکنه ممکنه زندگیش یکم بهتر شه .ولی ناگفته نماند که خیلی جاها بچها بازی در میورد مثل اونجا که میخواستن بچه لیلا رو سقط،کنن از خونه رفت بیرون .یا مثلا بچه تارا مریض بود ومیخواستن بهش آب لجن قورباغه بدن .ای کاش تو این مواقع از با خدیجه ومنیژه مشورت میگرفتی.چقدر برای دختر بس ناراحت شدم باورم نمیشه این اتفاق براش افتاده باشه همش میگفتم زنده میشه آخر قصه 😔روحش شاد خیلی پر انرژی وخنده رو بود.عزیزم با تقدیر نمیشه جنگید شماقوی هستی سختی کشیده ای درسته داغش خیلی سخته ولی برای آرامش روحش ببین باید چکار کرد.شنیدم خواندن فاتحه کبیره مثل گنجی هست برای اموات 😍 و اما در موردبیوک بنظرم بیوک انقدرها هم بد نبود کافی بودیکم با محبت برخورد کنی باهاش واز راه دوستی باهاش وارد میشدی اونوقت به حرفت بیشتر گوش میداد .بازم میگم قصدم سرزنش نیست شما دلبر خانم هم اینطور که معلومه خیلی تمیزو آراسته بوده .چقدر خوب که هوای دختراهاش وعروس رو داشته وکمکشون همه چی بهشون میداد.تا نون وماست وپنیرو.. میخوام بگم درسته یه ضعف هایی داشتی در عوض مثل کوه محکم واستوار بودی .دست به خیر بودی .دست مریزدا👏👏👏👏👏👏😍😍😍😍😍😍😍😘😘
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای پرودگار ما!
ما از تو"حسین"را میخواهیم،
از تو میخواهیم
[هَبْ لِی قَلْبا یُدْنِیهِ مِنْكَ شَوْقُهُ]
قلب و عشقی عطا کنی
که بوسیلهاش به خودت میل کنیم،
به ما عطا کن [حبّالحسین] را که
[وسیلةالسعداء] موجب عاقبت بخیری ست،
مارا به حسین(؏) برسان!💚
-عزیزمحسین-
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
نماهنگ جشن تولد - امین قدیم.mp3
1.84M
اومدیم جشن تولد بگیریم واست
هدیه تم انگشتر و پیراهنه آقا
اولش فطرس و روز آخرم حُر و
نوبتی هم باشه نوبت منه آقا
🎙 #امین_قدیم
#️⃣ #ولادت_امام_حسین
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💕✨🕊💕
🌸🍃
#ارسالی_اعضا ✨
راجب داستان#دلبر🌸🍃
سلام نازگل مهربونم
روزتون بخیر
کانالتون بینظیره من از صبح ک بیدار میشم اول میام سراغ کانال شما
دیشب مهمون داشتم فرصت نکردم داستان دلبر رو بخونم
امروز ک خوندم قلبم میخواس وایسه بخاطر دختربس😭😭😭😭 اول صبحی چقد گریه کردم من
الانم دلم میخواد ازغصه بترکه😭😭😭😭 خیلی حیف بود دختر به اون خوب و سرزنده ای
خداش بیامرزه روحش شاد
و خدا صبری به دل خونوادش مخصوصا مادرش بده
دختربس واقعا شادی آور خونه بود دختر پرانرژی و سنگ صبور خانواده حیف حیف حیف جگر من سوخت😭
اما داستان بعد ازدختربس دیگه جذابیتی برام نداره😔😔😔😔😔😔
#ارسالی_اعضا ✨
راجب داستان#دلبر🌸🍃
سلام عرض ادب درباره داستان دلبر واقعا خیلی داستان غمانگیزی هستش دلبر اشتباهات زیادی داشت ولی سختیاش بیشتر از اشتباهاتش هست دیشب انقدر گریه کردم حتا حالم خراب شد برا دختر بس😭😔واقعا خیلی نارحت شدم اگه بیوک نامرد شوهرش میداد شاید این افتاق نیفتاد برا دختربس خوش خنده 😭
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
**💕✨🕊💕
🌸🍃
#ارسالی_اعضا ✨
راجب داستان#دلبر🌸🍃
سلام نازگل خانم راجع به داستان دلبرمیخوام بگم
اول دستتون درد نکنه بابت داستان به این زیبایی دلم واسه دخترهامیسوزه که به اجبارازدواج کردن و اینکه ازشخصیت دختربس واقعاخوشم می اومدوخنده به لبهام می اوردوجلوم تصورش میکردم فکرمیکردم بخاطر جسوربودنش شوهرایندش خودش انتخاب میکنه با فوتش واقعاناراحت شدم انشاءالله که حضرت زهراشفاخواهش بشع😭😭😭
#ارسالی_اعضا ✨
راجب داستان#دلبر 🌸🍃
سلام و عرض ادب
چرا داستان دلبر اینجوری شد ما منتظر ازدواج و عشق و عاشقی دختر بس بودیم حالا دختر بس که نمک داستان بود از دنیا رفت 😭😭.واقعا کن حالم گرفته شد.انگار تو این مدت داشتم باهاشون زندگی میکردم .
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 دختربس عاشقانه پروانه رو دوست داشت بهشون سپردم که قشنگ ترین و بهترین پیراهنش رو برای پروانه بزا
🍃🌺🪴
هرچی طلاهم تارا داشت امیر سال قبل فروخته بود و ماشین رو از محمد امین که بهونه گرفته بود یا ماشینو بردارین یا برش میدارم خریده بود!😮💨🙄
امیر که علناً بهم گفت ننه دستمون خالیه و نمیتونیم فعلا از اینجا بریم،
انقدر بیقراری کردم و غر زدم که یک روز بیوک اومد خونه و گفت رفته تهران و نزدیک خونهی مهتاب اینا یه خونه دیده
گفت که فردا صبح زود من هم باهاش برم و خونه رو ببینم تا اگه خوشم اومد اجارهاش کنیم!!
امیدوار شده بودم به بیوک که حالا که دوباره داغِ فرزند دیدیم سرعقل اومده باشه و دیگه سر ناسازگاری باهام برنداره!
اما حقیقتا خودم ازش بیزار بودم😤☹️
با رفتن دختر بس داغِ بدری هم برام تازه شده بود و مرگ هردوتاشون رو از چشم بیوک میدیدم،
فرداش صبح زود همراه امیر رفتیم شهر
از خیابون اصلی وارد کوچهای شدیم و بیوک جلوی اولین خونه ایستاد و در زد، زنی مسن با صورتی مهتابی و قدی متوسط در رو به رومون باز کرد،!!
وارد حیاط تقریبا بزرگی شدیم، سمت راست دو اتاق و یک مطبخ بودن که مالِ صاحب خونه بود،
روبروی در ورودی هم دوتا اتاق تو در تو بودن که قرار بود به ما اجاره بدن!🤔
اتاقک کوچیکی هم جلوی دوتا اتاق بود که به عنوان مطبخ باید ازش استفاده میکردیم
حمام و مستراح هم مشترک بودن و سمت چپ حیاط قرار داشتن!!
خونه کهنه بود و بوی نم میداد،🙁🤦🏻♀
اما بازم گفتم اشکال نداره بیایم همینجا
هرچقدر امیر گفت که این خونه کهنهاست ترشح داره گوش ندادیم!
مرغم یه پا داشت و باید جابهجا میشدیم!😒
همون روز برگشتیم روستا و شروع کردم به اثاث جمع کردن،
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❪💕اَلْحَمْدُلِلّـهِالَّذیخَلَقَالحُسَیْنٌ💕❫
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی قطار زندگیتتون همیشه
به روی ریل خوشبختی حرکت کنه🌹
سلام ،روز زیباتون بخیر
امیدوارم هفته یی با خیر و برکت داشته باشید 💐🌸🌺😊
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
سرود دورت بگردم - گروه سرود نجم الثاقب.mp3
3.55M
گفتم لیلا از لیلا لیلا تره
گفتم یوسف از یوسف زیباتره
بالاتری ندیدم خب از همه
پرچم ارباب ما بالاتره
🎙 #گروه_سرود_نجم_الثاقب
#️⃣ #ولادت_امام_حسین
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°