من همان خشت فرو ریخته از #زلزلهام
که دگر نیست در اندیشه ی برپایی خویش
#مرتضی_درویشی
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم
#مولانا
زمستان چلهی خلوتنشینی با گل #برف است
نپنداری که بیحکمت، سری در لاک دارم من
#حسين_منزوی
زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم
گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم
#مولوی