من تورو ندیدم ، بغلت نکردم ، دستاتو نگرفتم ، تنتو بو نکردم ، باهم هیچ عکسی نداریم ، باهم بیرون نرفتیم ولی هرروز بیشتر از قبل دلم تنگ میشه واسه این خاطراتِ نداشته و تو ازم خیلی دوری .
تو مثل یک گلی که از وقتی کاشته شدی
وجوونه زدی نیاز به مراقبت داری، وقتی بزرگ
میشی و قد میکشی خیلیا یورش میارن
سمتت برای چیدن و بردن و گلاب گرفتن و
بعدش زدن به لباسشون تا روحشون تازه شه.
تو یه باغبون داشتی که میگفت:
مراقب خودت باش؛
مراقب چیز های بی اهمیت بیشتر..!
اون باغبون به تو رسید،علف های هرز رو از بین برد،ازت مراقبت کرد،برگ های فرسوده رو جدا کرد..
باغبونت کمک کرد ریشهت مستحکم تر توی خاک رشد کنه...و تو بیشتر ریشه زدی و رشد کردی..
از یه جایی به بعد باغبون کنار میایسته تا ثمره دسترنجش رو ببینه .حالا تو خودتیُ نور
و ریشهای که باید محکم نگهش داری..
ممکنه دست های برای چیدنت به سمتت بیان،
ولی بدون کسی که دوستت داره تورو میچینه،و کسی که عاشقته باعث رشدت میشه و ازت مراقبت میکنه..
هرگاه ابری و ستاره ای دیدم و هرگاه شعری
شنیدم و عاشقانه به دنیا اندیشیدم
آرزو کردم که با من باشی .
:]
http://eitaa.com/bestrong_s
اگه یه بار دیگه به دنیا بیام و بپرسن
چی میخوای، نمیدونم دیگران چی میخوان
ولی من بازم میخوام که تو همین خانوادهای باشم که محبت شما رو تو دل ما کاشت
آقای اباعبدالله :)