یه سکانس از جنگل آسفالت هست که میگه :
بابا فلانی آدم بدی نیست ، اصن ایرادش اینه که آدم بدی نیست . انقدر خوبه شبیه آدم بدا شده ، انقدر میاد خوبی میکنه به آدما که می ترسن از خوبیاش ...
خدا جبران میکنه اون روزایی رو که اصلاً صبر کردن آسون نبود ،
اما تو صبر کردی ...!
باشه ؟
اگر با پای شکسته نمیشه دوید ، با روان آزرده هم نمیشه زندگی کرد ؛
پس نپرسید چرا میشینیم یه گوشه به دیوار زل میزنیم .
دوست دارم همین حالا گریه کنم، برای همه چیز، برای همین حالا ؛
اما رنج ، رمقی برای ابراز ندارد ...
Ravi