eitaa logo
- تامیلا -
921 دنبال‌کننده
493 عکس
107 ویدیو
7 فایل
برایَم از دریایی بگو که رگهای آبیِ زیر پوستت به آنجا می‌ریزند ؛ - .. آدمیزاد طومارِ طولانیِ انتظار است . . ؛ 🌛 وَ تامیلا هم‌تعریفِ بخشش است ، بخششِ بغض‌های بلعیده شده ..
مشاهده در ایتا
دانلود
اما‌عزیزِ‌من‌ ، شب‌ها‌دچار‌خفقان‌‌میشوم‌. خفقانِ‌احساسات‌و‌خاطرات.‌
نصف‌عمرم‌تو‌ی‌ترافیک‌‌بودم.
آدمیزاد‌ ، از‌بدو‌تولد‌تا‌لحظه‌مرگ‌ " باترسِ‌از‌ترک‌شدن " ‌‌‌‌‌‌زندگی‌میکنه.
تناقض‌ِ‌بین‌حرف‌و‌عمل‌ِ‌آدما‌‌اذیتم‌میکنه‌.
خانجون‌یه‌دختر‌و‌پسر‌دیگه‌رو‌به‌هم رسوند‌‌‌‌ ، و‌امروز‌عقدشون‌بود (: .
اما‌عزیزِ‌من‌ ، من‌غم‌را‌درونِ‌چشمانت‌دیدم. متلاطم‌بود‌‌امواجِ‌آرامشت. اماتو‌امیدوار‌باش‌ ، چرا‌که‌آدمی‌درپیِ‌هیچ ‌نیست‌ ، جز‌‌بهانه‌ای‌برایِ‌زیستن‌ ، ماندن‌ ، و‌جوانه‌زدن.
سیدی‌دیگر‌را‌در‌‌هوایِ‌مه‌آلود‌ضاحیه‌گم ‌کرده‌ایم.‌ خدایا‌‌به‌خیر‌بگذران.
ضاحیه چقدر شبیه ورزقان شده سید. ضاحیه چقدر مه‌آلود شده. ضاحیه چقدر پنهان‌کار. همه دنبال شمایند آقای من. خبرنگارها دنبالتان می‌گردند. تلفن‌ها شماره محافظان و همراهانتان را می‌گیرند. مردم دست به دعا برداشته‌اند. علما بر سجاده‌ها نشسته‌اند. در حرم‌ها ختم صلوات گرفته‌اند باز. چندساعت است که مدام کانال‌های خبری را اسکرول میکنیم؛ گاه به تایید، گاه به تکذیب. شما گم‌شده‌اید آقاسید و چشمان ما به دنبال ردی از وجود نازینتان. شب شده سید. ضاحیه تاریک است. ضاحیه شب‌ها شیعه‌کش است. زنان شیعه بغض کرده‌اند؛ مردانی که دل خودشان هم قرص نیست، دندان می‌سایند که «چیزی نیست؛ ان شاءالله پیدایش می‌شود». ما تاب گم شدن سید دیگری را باز نداریم. از دل تاریکی بیا و مقابل دوربین‌ها ظاهر شو و بگو هستم، اینجایم و تا آخرش باقی‌ خواهم ماند. بیا و باز روی کاغد کوچکی «قطعا ننتصر» بنویس و پایش را امضا کن. شما چراغ دل‌های زخم‌خورده شرقی‌مردمان جنگ‌زده‌اید آقای من. کجایی سید زخم‌خرده‌ها. حاج‌آقا هارداسان؟ «مهدی مولایی»
ما‌شرقی‌ها‌‌‌ ، دست‌آخر‌‌‌از‌انتظار‌و‌‌بی‌خبری‌‌ جان‌میدهیم.
برای‌شرحِ‌مردمانِ‌خاور‌میانه‌ ، بنویسید‌ ‌آنان‌که‌‌‌مرگ‌ر‌ا‌زندگی‌‌میکنند‌.‌
اما‌ " غم‌ " وصله‌یِ‌جدایی‌ ناپذیر‌‌‌زندگی‌ما‌شرقی‌هاست‌. ما‌شرقی‌ها‌همه‌چیزمان‌واقعی‌‌ست‌.‌ مرگمان ، جنگمان ، ترسمان ، تاریکی‌مان‌ ، سرما‌و‌گرمایمان. ما‌شرقی‌ها‌‌ ، خودمان‌به‌استقبال‌مرگ‌‌ میرویم‌.‌ امانه‌مرگی‌که‌از‌سر‌جهل‌است‌ ، مرگی‌‌درراه‌ آرمان‌ها‌و‌‌اعتقاداتمان.‌ ما‌شرقی‌ها‌‌را‌‌نمیتوان‌گوشه‌یِ‌رینگ‌گیر‌ انداخت.
کشنده‌ترین‌زهر؟ خاطرات.