- تامیلا -
الألم أن تضع شخصا تحبه في عينك و يصيبك بالعم .
- وَ إِنَّمَا أَبكِی مَخَافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی ؛
- تامیلا -
- وَ إِنَّمَا أَبكِی مَخَافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی ؛
گریه میکنم از اینکه مبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم .
چشمانتبرایغمگینبودن
بیشازاندازهزیباست .
کاشمیشددرونچشمانت ،
بذریازشادیبکارم .
#لاادری
- تامیلا -
سینهام دکان عطاریست ، دردت چیست؟
تو اگر جسمت بهاران است
اما جان تو پاییز ..
- تامیلا -
تو اگر جسمت بهاران است اما جان تو پاییز ..
من برای عاشقِ بیکس
من برای عاشقِ بیچیز
راه رفتن ،گریه کردن زیر باران میکنم تجویز ؛
تلفنرا [ الکساندرگراهامبل ] ؛ اختراع کرد .
اولینخطِتلفنرابهخانهیِمعشوقهاش
" آلساندرا لولیتا اوسوالدو " وصلکرد
درهرتماس ، اورابانامِکاملشمیخواند
گراهامبل ، مدتیبعدناممعشوقهاش
راکوتاهکرد
" آلهلولاس "
ودفعاتدیگرنیزکوتاهتر
" الو "
ازآنپسبلباگفتنِ " الو " تلفنجواب
میداد ..
گراهامبلبهچندنقطهیِشهرخطتلفن
کشید ، وانسانهامانندبلموقعزنگ
زدنِتلفن " الو " میگفتند .
امروزهازهرنقطهیِدنیا ، صدایِ " الو "
شنیدهمیشودامابیشترِافرادماجرایِ
" الو " رایانمیدانند و یااصلاکنجکاوی نمیکنند .