eitaa logo
💕 نتایج دوره های تربیتی تنهامسیر 💥
87.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
185 ویدیو
4 فایل
کانال تجربه های کلاس همسرداری تنهامسیر https://eitaa.com/joinchat/892535157Cc6bb3bfaec 🔶 برای ثبت نام کلمه "همسرداری" رو به آی دی زیر ارسال فرمایید:👇🏼👇🏼 @admin_hamsardari شرایط ثبت نام خدمتتون تقدیم میشه. ادمین دریافت نتایج دوره ها: @Mahdiar140
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام حاج آقا من قبلاتوکارای همسرم واقعاکمکش میکردم دوس داشتم تشکرکنه ک بازدفه بعدب شوق برم کمکش کنم ولی اینطورنبودیسری پیش خانوادم گف توکی بدردمن خوردی خییییلی ناراحت شدم دیگه کمکش نکردم همیشه پیش بقیه می گف اگه خانومم بتونه کمکم کنه خیلی خوبه واسم هرچی میگف بیاکمک کن توکارم چون کارش طوریه ی کمک دستی میخواددیگه بهانه میگرفتم ک نرم ولی ازوقتی اومدم توکانال شماهروزمیرم کمکش می کنم خیلیم تشکرمیکنه خوشحاله،رفتارش خیلی خوب شده باهام ولی اگه هم تشکرنکنه ناراحت نمیشم، مطالبایه توکانال عمل میکنم ک من واسه خداکمکش می کنم،ک خداازم راضی باشه خوشحالم هستم ازشم انتظارندارم بعدشم شایدفراموش کنه ولی میگم واقعاواسم مهم نیس، ممنونم حاج اقاازکانال واقعاعالیتون، خداخیرتون بده،
استاد اتفاقا من در پاسخ دوستمون که فرمودن با وجود این تجربه ها برای تبلیغ کانال هم فعال باشیم من به خاطر لذتی که خودم از بودن تو کانالتون دارم و آگاهی که نسبت به وظیفه زنانه خودم پیدا کردم آرزوی قلبیم هست که امکانش رو داشتم و تمام بانوان سرزمینم رو به این کانال دعوت کنم من برای چندتا گروه و ادمین کانال لینک کانال تجربه ها رو فرستادم به امید اینکه بتونم به چند خانواده کمک کرده باشم اتفاقا کلی هم اصرار داشتم که حتما نه تنها تبلیغ رو بزارن بلکه برای کمک به خانواده های ایرانی یه مدت این پیام رو تو کانال یا گروهشون سنجاق کنن توی برنامه های سروش و بله هم برای گروهایی که عضو بودم فرستادم حضوری هم کلی تبلیغ کردم و به لطف خدا خیلیا رو راضی کردم و تو کانال اصلی هم ثبت نام کردن و خدا رو شکر خیلی راضی هستن😍 به نظرم برای کمک به خوب شدن زندگیهای این مردم ارزشش رو داره یک نفر رو شده با التماس وارد کانال کنی و بزاری تو مسیر درست زندگی دیگه تصمیم بعدش با خودش که میخاد با خدا معامله کنه و برای حفظ زندگیش با نفس و غرورش بجنگه میخواد هم به روش غافلانه گذشته ای که داشت ادامه بده نتیجش رو هم هرروز تو زندگیش ببینه
📚داستان کوتاه مثل دانه های قهوه باش زن جوانی پیش مادر خود می رود و از مشکلات زندگی خود برای او می گوید و اینکه او از تلاش وجنگ مداوم برای حل کردن مشکلاتش خسته شده است‌. مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا کتری را آب کرد و گذاشت که بجوشد . سپس توی اولی هویچ ریخت در دومی تخم مرغ ودر سومی دانه های قهوه. بعداز 20 دقیقه که اب کاملا جوشیده بود گاز هارا خاموش کرد! اول هویچ هارا در ظرفی گذاشت ٬ سپس تخم مرغ هارا هم در ظرف گذاشت وقهوه راهم در ظرفی ریخت و جلوی دخترش گذاشت سپس از دخترش پرسید که چه می بینی؟ دخترش پاسخ داد: هویچ٬تخم مرغ٬قهوه. مادر از او خواست که هویچ هارا لمس کند وبگوید که چگونه اند ؟! او اینکار را کردو گفت: نرم اند بعد از او خواست تخم مرغ هارا بشکند ٬ بعداز اینکه پوسته آن را جدا کرد ٬ تخم مرغ سفت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد . دختر از مادرش پرسید که: مفهوم اینها چیه؟ مادر بهش پاسخ داد: هرسه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده است ٬ آب جوشان٬ اما هرکدام عکس العمل متفاوتی نشان داده اند. هویچ در ابتدا بسیار سخت ومحکم به نظر میرسد اماوقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد. تخم مرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت می کرد٬وقتی در آب جوش قرار گرفت مایع درونی آن سفت و محکم شد ‌. دانه های قهوه که یکتا بودند٬بعد از قرار گرفتن در آب جوشان٬آب را تغییر دادند. مادر از دخترش پرسید:تو کدام یک ازین مواد هستی؟ وقتی شرایط بد وسختی پیش می آیدتو چگونه عمل می کنی؟ تو هویچ٬تخم مرغ یا دانه های قهوه هستی؟ به این فکر کن که من چه هستم؟آیا من هویچ هستم که به نظر محکم می آیم٬ اما در سختی ها خم می شوم و مقاومت خود را از دست می دهم ؟ آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع می کند اما با حرارت محکم می شود؟ یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش وطعم دلپذیری را آزاد کرد. اگر تو مانند دانه های قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشوند تو بهتر می شوی وشرایط را به نفع خودت تغییر می دهی!
سلام استاد گرانقدر بعد یک مورد اقتدار شکنی که ناخواسته و از روی حساسیت زیاد داشتم با دوتا پیامک اوضاع رو درست کردم خداروشکر...
این چه خوب زبونش باز شده 👆🏻😂😂
سلام استاد من قبلا هم به همسرم اقتدار میدادم البته نه آگاهانه یعنی خب ایشون برامن خیلی محترم بودن ،سید هستن و من ایشون رو بالفظ آقا صدامیکردم یادمه اون اوایل میخواستم آقا رو از اول اسمشون بردارم از خودشون پرسیدم فکر میکردم خوشحال بشن باهاشون صمیمی تر بشم اما باکمال تعجب دیدم ایشون گفت: نه ،حس بدی دارم احساس میکنم تحقیر شدم😳 من برام عجیب بود اما به انتخابشون احترام گذاشتم ،اما دلیلش رو الان با کلاس شما متوجه شدم. ما رابطمون خوبه الحمدلله اما من خیلی دلنازک بودم و خیلی قهر میکردم ایشونم از بزرگواریشون و بخاطر اینکه آدم مومنی هستن همیشه بامهربونی دل منو بدست می اوردن ولی با این کلاس من فهمیدم چقد با این کارهام ایشون رو اذیت کردم بدون اینکه قصد داشته باشم😔 وقتی انقد گلایه نمیکنم و قهر نمیکنم ایشون بیشتر با من صحبت میکنه ، قبلا هروقت بهش میگفتم چرابامن حرف نمیزنی میگفت: من کلا کم حرفم اما الان بامن در مورد خیلی از موضوعات صحبت میکنه ،البته کلا آدم کم حرفی هست ولی این چند وقت که من بادقت بیشتری اقتدار میدم از فقط شنونده بودن به این رسیده که درحد چند جمله از اتفاقات و تصمیماتی که قراره بگیره صحبت میکنه یه اتفاق دیگه هم که افتاده اینه که من بچه هام رو طبق کتابهای روانشناسی آقای عباسی ولدی باراورده بودم و این پادشاهی زیر هفت سال که میگن رو روشون اجرا میکردم ،همیشه همسرم بااین موضوع مشکل داشت مخصوصا بچه اولم که اصلا حرف گوش کن نبود و خیلی من برای اجرای اوامرش به زحمت می افتادم رابطش باهاش از نظر منح خوب نبود همیشه من به همسرم اشاره میکردم که بچه است بهش سخت نگیر مثلا داشت فیلم نکاه میکرد میگفت تلوزیون بسه میگفتم بدار تا اخرش نگاه کنن و از قبل بهشون بگو این اخریشه بعد بهت گوش میدن اما همسرم اطاعت محض میخواستن😁 الان ها دیگه این کار رو نمیکنم به دخترم میگم به حرف بابا گوش بده ،بابا گفته اتفاقا رفتارهمسرم هم منطقی تر شده باهاشون و لطیف تر بچه ها هم بیشتر به باباشون علاقمند شدن چون ایشون رو قهرمان میدونن این تغییرات ظاهرا جزئی رو مدیون شما هستیم 🙏
فقط با زبان نرم میشه مرد رو جذب کرد توکل با خدا من انقدر تلاش می‌کنم تا جذبش کنم به این خونه و میگم اگر هم جواب نداد به خاطر خدا انجام میدم ناراحت هم نمیشم بلاخره من میتونم فقط صبر و حوصله میخواد
به دو روز که وارد کانال شما شدم نتیجه داد گفتم سلام رئیس جان تعجب کرد گفت اینو از کجا آوردی بعد شام برد ما رو بیرون برای تشکر گفتم ممنون مرد زحمت کش من لبخند زد
سلام خسته نباشید من اول ک تو کانال تجربه ها بودم ی چیزایی دستم اومده بود بنابراین حتی درخواست ثبت نام کلاس رو هم سعی کردم ب طور اقتدارانه ب همسرم بیان کنم و نتیجه هم گرفتم