تنها مسیری های استان خراسان جنوبی
❇️ خدا رو شکر دعای ایشون هم مستجاب شد!😊
سلام و عرض ادب 🌹
یه نکته ای رو خدمت همه شما سروران بزرگوار عرض کنم.
🔷 ببینیدخیلی از خانم های مذهبی یکی از آرزوهاشون اینه که همسرشون نمازخون باشه.
💢 خصوصا وقتی که یه خانم مذهبی یه شوهر نیمه مذهبی پیدا کنه دیگه تنها دغدغه اون خانم میشه نمازخون کردن شوهرش!
اما آیا واقعا باید انقدر روی نماز خون شدن همسر اصرار کرد؟ اگه یه آقایی نماز نخوند چجوری باید نمازخونش کرد؟
تنها مسیری های استان خراسان جنوبی
سلام و عرض ادب 🌹 یه نکته ای رو خدمت همه شما سروران بزرگوار عرض کنم. 🔷 ببینیدخیلی از خانم های مذهبی
❇️ بله این خوبه که همسر آدم اهل نماز باشه و طبیعتا برکت نماز حتما در زندگی انسان جاری خواهد شد. اما اصرار بیش از حد روی این موضوع درست نیست.
👈🏼💢 یعنی خانم بخواد کار و زندگیش رو تعطیل کنه و صبح تا شب به شوهرش اعتراض کنه که تو باید نماز بخونی این درست نیست.
شما اگه میخوای همسرت نمازخون بشه این راه داره!
علت اصلی نماز نخوندن چیه؟ بر خلاف تصورات عمومی مردم علتش ضعف ایمان و عقیده نیست.
⭕️ بلکه علت اصلی نماز نخوندن موضوعی هست به نام "راحت طلبی!" کسی که سبک زندگی راحت طلبانه داشته باشه خب معلومه که نمیتونه اهل نماز بشه.
✅ شما اگه خواستی شوهرت نماز بخونه به مدت یک سال روی سبک زندگی شوهرت کار کن که راحت طلبانه نباشه.
🔹 راحت طلبی رو از زندگیش حذف کن خودش به طور خودکار بهترین نماز خون میشه.
🌷 از محبت خارها گل میشود
✍ #رهبر_اسلامی : ما كه حالا عقد مىخوانیم، در دلهاى شما زن و شوهرها، به فضل پروردگار محبتى ایجاد مىشود. گل محبت در دلها شكفته مىشود؛ این گل را حفظ كنید، آبیارى كنید، شاداب نگه دارید، پژمردهاش نكنید، دستمالىاش نكنید تا در دل شما شاداب و باطراوت باشد. هرجا محبت بوده، از محبت خارها گل مىشود، اینطور است.
🌸 ۱۳۸۱/۱۰/۲۴
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
تنها مسیری های استان خراسان جنوبی
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 29 "جبهه پر از علی بود" 🔸با عجله رفتم سمتش ... خیلی بی حال شده بود ...
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 30
" طلسم عشق"
🔺 بیست و شش روز بعد از مجروحیت علی، بالاخره تونستم برگردم ... دل توی دلم نبود ...
📞 توی این مدت، تلفنی احوالش رو می پرسیدم ...
اما تماس ها به سختی برقرار می شد ...☎️
🔺 کیفیت صدای بد ... و کوتاه ... برگشتم ...
از بیمارستان مستقیم به بیمارستان ...
✅ علی حالش خیلی بهتر شده بود ...☺️
💢 اما خشم نگاه زینب رو نمی شد کنترل کرد ...😒
به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود ...
- فقط وقتی می خوای بابا رو سوراخ سوراخ کنی و روش تمرین کنی، میای ... اما وقتی باید ازش مراقبت کنی نیستی ...😤
🔸 خودش شده بود پرستار علی ...
نمی گذاشت حتی به علی نزدیک بشم ... چند روز طول کشید تا باهام حرف بزنه ...
تازه اونم از این مدل جملات ... همونم با وساطت علی بود ... خیلی لجم گرفت!!!☹️
آخرش به روی علی آوردم ...
- تو چطور این بچه رو طلسم کردی؟ 🤔
🔷 من نگهش داشتم... تنهایی بزرگش کردم ... ناله های بابا، باباش رو تحمل کردم ...
باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا می کنه!!!🙄
و علی باز هم خندید ... اعتراض احمقانه ای بود ...
👌🏼وقتی خودم هم، طلسم همین اخلاق با محبت و آرامش علی شده بودم ...😊💞
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 31
" مهمانی بزرگ"
🔷 بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ...
علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... ☺️
💢 اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ...
منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ...
🔷بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ...
قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ...
🔸همه چیز تا این بخشش خوب بود ...
اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ...
💢 پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ...
زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... 😢
🔸مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ...
یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم ....
و یکی محکم زدم پشت دست مریم...
🔺نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ...
🔺 توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ...
قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ...
🔸بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ... - بابا ... بابا ...
مامان، مریم رو زد ...😢
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
سلام عزیزان حالتون خوبه؟😍
انشاءالله اول هفته خوبی رو سپری کرده باشید 🤲🏻
〰〰〰🍀🌺🍀〰〰〰
امشب هم در خدمتتون هستیم با مبحث دیگر از #افزایش_ظرفیت_روحی
⬇️⬇️⬇️
تنها مسیری های استان خراسان جنوبی
#افزایش_ظرفیت_روحی 172 🌺 حاج عیسی خادم حضرت امام بود و به ظاهر تفاوت درجات مادی و معنوی امام با خاد
#افزایش_ظرفیت_روحی 173
...واقعا بقیه موضوعات در دنیا همگی بازی های سرگرم کننده هست و انسان مومن زیاد این بازی ها رو جدی نمیگیره.
🔶 در روایات هست که حضرت موسی علیه السلام از خداوند درخواست کرد که همنشینش رو در بهشت بهش نشون بده! خدا هم فرمود همین قصاب محل همنشین تو در بهشت هست.
👈🏼 بعد حضرت موسی رفت سراغ اون فرد تا ببینه که اون شخص دقیقا چیکار میکنه که هم درجه پیامبر الهی شده؟
🔹 حضرت موسی علیه السلام چند روزی آقای قصاب رو زیر نظر گرفت و متوجه شد که اون قصاب هم مثل بقیه هست و ظاهرا زندگی متفاوت و خاصی رو نداره ولی گاهی داخل یه اتاقی میره و برمیگرده.
#افزایش_ظرفیت_روحی 174
🔶 وقتی حضرت موسی علیه السلام وارد اون اتاق شد شد دید که مرد قصاب مادرش رو یه گوشه ای گذاشته و داره بهش آب و غذا میده و نوازشش میکنه.
هر بار هم که لقمه های غذا رو در دهان مادرش میذاره مادر دعا میکنه و میگه خدایا پسرم رو با پیامبر خدا در بهشت همنشین کن...🌷
❇️ بنابراین برای خدا اصلا این مهم نیست که انسان حتما تعداد مشخصی از کارهای خوب بسیار بزرگ رو انجام بده تا لایق بهشت بشه
👈🏼 بلکه برای خداوند متعال این مهمه که "هر انسانی در دنیا به اندازه درک و فهم و شرایطی که داره بهترین تصمیم ها رو بگیره و در جای خودش درست و کامل عمل کنه".
✅ در واقع هر انسانی در هر امتحانی که قرار داره اگه بتونه بهترین عملکرد رو داشته باشه و نمره کامل بگیره به همه درجاتی که باید برسه خواهد رسید.
#افزایش_ظرفیت_روحی 175
تواضع مقابل پروردگار
🔶 انسان در هر شرایطی که قرار داره باید مراقب هوای نفس خودش باشه و طبق آیین نامه ادب مشغول مبارزه با تمایلات عمیق خودش باشه.
🌺 امیرالمومنین علی علیه السلام میفرماید:
أَيُّهَا النَّاسُ، تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِكُمْ تَأْدِيبَهَا، وَاعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا.
✅ ای مردم! مسئولیت ادب کردن نفستون رو به عهده بگیرید و به واسطه این ادب کردن خودتون رو از عادت های بدی که بهش گرفتار هستید نجات بدید.