•┄✮بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ✮┄•
ســـلام و درود محضر مبارک شما خوبان 🌸
صبح زیبای آدینهتــون در پناه حـــق و فرخنده به عشق الهی☺️🌺
الهـی امروزتون متبرڪ به مهریزدان و زندگـیتون شکوفــای لبخند باشه🌱
یکی از قشنگترین روزهای آدینه
بهاری دنیاراهمراه با لحظه هایی پرازشادی براتون آرزومیکنم☺️
ان شاءالله مهـرشادی💕 و لبخند شـــــیرین😊 همنشین دائمی تون باشد
آدینه خوبی در کنار عزیزانتون داشته باشید
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌹«روز سی و چهارم»
🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۲/۰۱
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
تنها مسیری های استان خراسان جنوبی
ـ࿆༆ بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆ 🔖روز سی و سوم چله ی #ترک_گناه + قرائت
ـ࿆༆ بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆
🔖روز سی و چهارم چله ی
#ترک_گناه + قرائت #دعای_عهد
امروز روز کارهای خوبه😍
یه هدیه عالی برای امام زمانم!
جمعه است سعی کنم کاری نکنم که امام زمانم روناراحت کنم وبرای سلامتی وفرجش زیاد دعاکنم💚
من امروز⇩
📌نگـاهمو به نامحرم ،عکس و
فیلمهای که به گناه وسوسه ام میکنه 📵 کنترل میکنم
برای خودم برنامه ریزی میکنم
مطالعــ📖ـــه،
کارای هنري و ورزش کردن🏊 ..
و.....
در کنار عبادت
👈نمــازم رو سبک نشمارم..
نمازي ما رو از گناه دور میکنه که اول وقت باشه🕰
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
سلام و روز بخیر خدمت شما خوبان☺️
⭕️ با عرض معذرت میخوام یه فایلی رو تقدیمتون کنم که یه مقدار انجامش سخته!
ولی خب تنها نقطه نگرانی برای دیر شدن ظهور محسوب میشه...
حرفایی هست که ممکنه برخی معادلات ذهنی ما رو بهم بریزه. ولی خب ارزشش رو داره....☺️
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☢ چقدر برای ظهور آماده ایم....؟؟
#استاد_پناهیان
#امام_زمان
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
تنها مسیری های استان خراسان جنوبی
☢ چقدر برای ظهور آماده ایم....؟؟ #استاد_پناهیان #امام_زمان ═✼🍃🌹🍃✼═ #تنهامسیرخراسانجنوبی⇩ @Tanha
🔷👆حتما این کلیپ رو با دقت ببینید
با این فایل میتونید متوجه بشید که چقدر برای ظهور آماده هستید
ظهور زمانی اتفاق می افته که منتظران حضرت، انقدر باهمدیگه خوب باشن که حتی مرز مالکیت رو هم برداشته باشند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما چند سالتونه؟
🌱عیــــد از نگاهـــی دیگر...
#آیتاللهجوادیآملی
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
10.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️کلیپ زیبای «سلام فرمانده»👌🏻
🎙بانوای ابوذرروحی و ۳۱۳ نفر دههنودیای عشق💖
سلامفرمانده/سلام ازین نسلغیورجامانده
سلامفرمانده/سیدعلیدهه۹۰هاشوفراخوانده
#امام_زمان
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
تنها مسیری های استان خراسان جنوبی
🎑 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 56 "دزدهای انگلیسی"🇬🇧 🌷وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... با یه وجودِ خست
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 57
"تقصیرِ پدرم بود..."
🔹این رو گفتم و از جا بلند شدم ...
⭕️ با صدای بلند خندید... 😄
–دزد؟ ... از نظر شما رئیسِ دانشگاه دزده؟...
❇️ –کسی که با فریفتنِ یه نفر، اون رو از ملّتش جدا می کنه ... چه اسمی میشه روش گذاشت؟ ... هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن ... بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم...
💢 از جاش بلند شد...
–تا الان با شخصی به استقامتِ شما برخورد نداشتن ... هر چند ... فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا مجبور کرده باشه...
🔸 نفسِ عمیقی کشیدم...
–چرا، من به اجبار اومدم ... به اجبارِ پدرم...
و از اتاق خارج شدم...
🏡 برگشتم خونه ... خسته تر از همیشه ... دل تنگِ مادر و خانواده ... دل شکسته از شرایط و فشارها... 😞
از ترسّ اینکه مادرم بفهمه این مدّت چقدر بهم سخت گذشته ... هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم ... سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه ... امّا بعد باز هم عذاب وجدان میگرفتم ...
به خاطر بهانه آوردن ها از خدا خجالت می کشیدم ...😓
❣از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه...
⚠️حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم ...
➖رفتم بالا توی اتاق ... و روی تخت ولو شدم...
🔷 –بابا ... می دونی که من از تلاش کردن و مسیرِ سخت نمی ترسم ...💪🏼
امّا ... من، یه نفره و تنها ... بی یار و یاور ... وسط این همه مکر و حیله و فشار ... 😔
می ترسم از پس این همه آزمونِ سخت برنیام ...
🌷_کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم توی مسیرِ حق باشم ... بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم...✌️🏼
🔶 همون طور که دراز کشیده بودم ... با پدرم حرف می زدم ... و بی اختیار، قطراتِ اشک از چشمم سرازیر می شد...😢
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh
🌃 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 58
"حس دوم"
📑 درخواستِ تحویلِ مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باورشون نمی شد میخوام برگردم ایران... هر چند، حق داشتن ...
🔹 نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ...گاهی اوقات، ازم دلبری نمی کرد ...
👿 اونقدر قوی که تهِ دلم می لرزید...⚡️
🇮🇷 زنگ زدم ایران و به زبانِ بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ...📞
اوّل که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی خوشحال شد ...😍
امّا وقتی فهمید برای همیشه است ... حالتِ صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود...
–چرا مادر؟ ... اتفاقی افتاده؟...
🔷–اتفاق که نمیشه گفت ... امّا شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... "خدا برای من، شیرین تر از خرماست..."
–امّا علی که گفت....
🔸پریدم وسطِ حرفش ... بغض گلوم رو گرفت...
–من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم ... بارها نزدیک بود کل ایمانم رو به باد بدم ...😔
گریه ام گرفت ...
- مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... لِه شدم... 😭
⭕️ توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دلِ یه مادر که دور از بچه اش، اون سرِ دنیاست ... چه می کنم ... و چه افکارِ دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم...
😓 چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم...
–چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمکِ خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب خانم؟...‼️
💭 غرق در افکارِ مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ☎️
👨⚕دکتر دایسون ... رئیسِ تیمِ جراحی عمومی بود ... خودش شخصاً تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده...
✌️🏼برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد ... 😌
🔹امّا یه چیزی تهِ دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز به این راحتی تموم نمیشه....
و حق، با حس دوم بود.......
═✼🍃🌹🍃✼═
#تنهامسیرخراسانجنوبی⇩
@Tanhamasir_south_kh