بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ
عرض سلام و ادب و احترام محضر یکایک شما عزیزان،✋🌺
و عرض تبریک و شادباش فرارسیدن اعیاد شعبانیه ، ولادت ارباب خوبیها و روز پاسدار☺️😍
یا ذی الاحسان بحق الحسین مارو عاشق حسین کن🙏💕
در خدمتتون هستیم با ادامه مبحث #افزایش_ظرفیت_روحی
تنها مسیری های استان کرمان
#افزایش_ظرفیت_روحی 164 ✅ بهترین معلم اخلاق کسی هست که وقتی توی یه جلسه ای میخواد صحبت کنه همیشه بر
#افزایش_ظرفیت_روحی 165
🔸 امیرالمومنین فرمود: اتق الله و ان قل... طبق برنامه پروردگار عالم با هوای نفس خودتون مبارزه کنید هرچند که اندک باشه...
🔹در جاهای دیگه هم میفرماید تقوا یه ذره ش هم ارزش داره.
👈🏼 یا در قرآن کریم هست که ان اکرمکم عندالله اتقیکم...
کی پیش خدا باارزش تره؟
✅ کسی که تقواش بیشتر هست... نه کسی که مهربون تره! یا کسی که اهل بخشش و صبر و خیلی از خوبی های دیگه هست.
🔸 خداوند متعال خیلی زیبا و دقیق به ما کد میده که دنبال نخود سیاه نریم! 😊
به خوبی های طبیعی خودمون مغرور نشیم و از بدی های ذاتی مون ناامید نباشیم....
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
#افزایش_ظرفیت_روحی 166
احساس درست نسبت گناهکاران
🔶 وقتی انسان در زندگی خودش فقط "تقوا" رو ملاک قرار داد و دیگران رو قضاوت نکرد به مرور احساس درستی نسبت به گنهکاران پیدا خواهد کرد.
🔹 شاید دیده باشید که در بعضی خانواده ها فرزندی هست که معلولیت عقب موندگی ذهنی داره. در چنین خانواده ای پدر و مادر رفتار متفاوتی با فرزندشون دارند.
وقتی فرزندشون اشتباهی انجام میده مادر میگه عیبی نداره، الان درستش میکنم...☺️
❇️ یا ممکنه مهمون اومده باشه و اون فرزند یه کار نامناسبی انجام بده. پدرش به مهمونا میگه خب این دیگه همینه... اشکالی نداره. این همینه...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
#افزایش_ظرفیت_روحی 167
اونوقت این والدینی که صبورانه چنین نگاهی به اشتباهات فرزندشون دارند بعد از چند سال چه رشد معنوی پیدا میکنند... فقط خدا میدونه...
با احساسی که فقط با یه جمله میشه توصیفش کرد: این همینه...
🌷 و شاید بشه ما هم به امام زمان ارواحنا فداه که حکم پدر ما رو دارن این جمله رو بهشون عرض کنیم:
💕 ای پسر حضرت زهرا (سلام الله علیها) میشه شما در خونه خدا وقتی میخوای از خدا به خاطر گناهان من طلب بخشش کنی بگی خدایا این همینه دیگه...
ببخشش...
این همینه...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
#افزایش_ظرفیت_روحی 167 اونوقت این والدینی که صبورانه چنین نگاهی به اشتباهات فرزندشون دارند بعد از چ
گاهی بعد از نمازهامون این مناجات رو با امام زمان ارواحنا فداه داشته باشیم
واقعا باید به آقا بگیم: آقا ما مثل یه بچه معلولی که خیلی خطا میکنه مدام موجب شرمندگی شما پیش خدا میشیم
مدام آبروی شما رو جلوی بقیه مردم میبریم با خرابکاری هامون... آقا ما رو ببخش...😓
📝#یادمون_باشه
گاهی توی فراز و فرودهای زندگی؛
ممکنه همه چیز رویِ سر تو خراب بشه، اونم وقتی که مقصر نبودی❗️
اونجایی که مظلوم واقع میشی؛ اما به «أحسنِ وجه» برخورد میکنی،
کوتاه میای و نادیده میگیری، تا خدا، وکالتش رو بموقع انجام بده؛
⚡️سرت رو برای #شکر بالا بگیر؛
تو در ابتدای ماجرای بزرگ شدنت قرار گرفتی!
🌛 #شب_بخیر
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
•┄✮بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ✮┄•
ســــــــلام و درودے جانانہ ب شما سروران و خوبان☺️✋
صبحتون بخیررنیڪے
و روزتون مملواز ملودے شاااادے
الهی در این روززیبا بهترینها تقدیرتون
اعیاد شعبانیه و میلاد مولا و سرورمون حضرت اباعبدالله الحسیــ❤️ــن علیهالسلام رو محضر مبارک آقا صاحب الزمان ، مقام معظم رهبری و شما محبین آن حضرت تبریک و تهنیت عرض میکنیم
یا ذی الاحسان بحق الحسین مارو عاشق حسین کن🤲💕
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌹«روز پانزدهم»
🗓شروع چله: ۱۴۰۰/۱۲/۰۱
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
ـ࿆༆ بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆ 🔖روز چهاردهم چله ی #ترک_گناه + قرائت
ـ࿆༆ بًسًمً اًلًلًهً اًلًرًحًمًنً اًلًرًحًـــیًمً ـ࿆༆
🔖روز پانزدهم چله ی
#ترک_گناه + قرائت #دعای_عهد
سلام دوستان و همسفران آسمونی☺️ صبحتون بخیر و نیکی 🌹
خب به لطف خدا به نیمه ی چله ی ترڪ گناه رسیدیم
⭕️بیایم امروز یکم فـــــکر کنیم ⭕️
هر روز که از عمرمون میگذره
چقد تغییر میکنیم بهتر میشیم یا بدتر....؟!
میدونم این روزها رنگ و لعاب گناه بدجوری تو چشمه...♨️
دم و دستگاه شیطان حتی توی دنیای مجازی هم پهنه❗️ اصن شاید همرنگ جماعت شدن خیلی اسون تر باشه ..
ولی ولی ولی .... ته همه ی اینا
یه غمگینی و تنهایی داری که با هیچ چی پر نمیشه جز خود خود خـدا
از جاده ی دنیا باید عبور کنیم
موندنی نیستیم رفیق جان ....⌛️
عهد امروز فقط یکم فک کردنه همین ! 🙏❤️
📖قرائت دعای عهد فراموشتون نشه رفقا☺️
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
✍ #رهبر_انقلاب : روز میلاد امام حسین (علیه السلام) روز باعظمتی است .
به فرمایش مرحوم حاج میرزا جواد اقای ملکی تبریزی عظمت روز سوّم شعبان را باید بهعنوان پرتوی از عظمت حسینبنعلی بهحساب آورد.
#میلاد_امام_حسین
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنازم به بزم محبت کا آنجا......
حسین آرام جانم...
شنیدنی است،از دست ندید .
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده "بخش نوزدهم" 🌹 اولین تکنیک برای بهتر
در این بخش گفتیم که برای بهبود رابطه زن و شوهر باید "ارتباط" وجود داشته باشه.
🔹 این ارتباط در درجه اول باید همراه با حضور باشه. یعنی زن و شوهر حتما باید برای صحبت با همدیگه در طول روز یه زمانی رو بذارن. اگه یه روزی هم فرصت نشد حتما برای روز بعدش وقت بیشتری بذارن که جبران بشه.
🔶✅ در موضوع حضور باید "توجه" هم باشه. یعنی شما باید سعی کنی قبل از اینکه همسرت چیزی یا کاری ازت بخواد خودت بری براش انجام بدی.
در این مورد فایل صوتی زیر رو حتما گوش بدید 👇🏼
020.mp3
1.17M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده
"بخش بیستم"
🌹 حضور باید همراه با "توجه بخشیدن" باشه تا موثر باشه.
💥 دکتر حمید #حبشی
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
🌲 #رهبر_انقلاب : شعار خوبی است؛همه سعی کنند در ایام و فصل درختکاری هرچه میتوانند کاشت درخت را افزایش بدهند.
📸 تصویر مربوط به امروز پیش از ظهر (یکشنبه)
بهمناسبت #روز_درختکاری ، حضرت آیتالله خامنهای در محوطهی دفتر رهبری نهال کاشتند.
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🌸 #ماه_شعبان از اول تا آخرش عید است...
[این ماهِ شیرین مبارکمون باشه]
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
✍و آنـــگاه ...
که خـــدا روبـــروی ادب آیینه گرفت؛
عبــــاس، میراثِ چشمانِ زمین شــد!
#میلاد_حضرت_عباس
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
✍و آنـــگاه ... که خـــدا روبـــروی ادب آیینه گرفت؛ عبــــاس، میراثِ چشمانِ زمین شــد! #م
✍"و...
خدا، روبـــروی ادب، آیینه گرفت"
و...تو خـلق شدی ؛ عبـ🌸ــاس
عباس شدی، تا ما بیاموزیم؛ چگونه روبروی حجت خدا، دست به سینه بایستیم!
عباس شدی، تا ما دویدن به دنبال حسین را بفهمیم.
عباس شدی، تا معنای هزار و صد و هشتاد سال بی عباس ماندن اماممان را ادراک کنیم.
خدا تو را فقط به یـ👇ـک بهانه آفرید:
که شیعه، از پس پرده هزار ساله غیبت بفهمد؛
اگر یوسف، عباس داشت؛ زمین، برای ظهورش تنگ نمی شد!
اگر یوسف، نیست... یعنی؛ عباس نیست.
💢راستی!
از ما که لاف انتظار میزنیم... تا عباس شدن، چقدر فاصله هست؟
کاش یقین کنیم؛
اونمی آید؛مگر که ما ؛عباس شدن را بیاموزیم.
او نمی آید؛
مگر آنکه در میانه میدان زندگی، یک چشم به آسمان داشته باشیم و چشم دیگر به انگشت اشاره امام...
تا به فرمان او، تمام اسماعیل هایمان را یکجا، قربانش کنیم.
وای بر ما... که همه چیز در سفره قلبمان جا دارد... مگر همان امامی که عباس به اذن اشاره ای از او، تمام خویش را یکجا فدا می کند!
💢راز جاودانگی عباس، اتصال به امام، در عین "ادب" است .
کاش، چند جرعه از ادبش، روزیمان کنی، خـــدا.....
#ميلاد_حضرت_عباس🌹
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
✍ #رهبر_انقلاب :
🔹در كلمات ائمه عليهمالسّلام، روی دو جمله راجع به اباالفضل العبّاس (علیهالسلام) تأکید شده است : یکی بصیرت، یکی وفا.
🌸 میلاد حضرت ابوالفضل(ع)
و روز جانباز مبارک باد.🌸
۷۹/۱/۲۶
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۶ 🌹 ایمان واقعی 🔹علی سکوت عمیقی کرد ... - هنوز در اون مورد تصمیم نگرف
🌌 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز ۱۷
"ثبات قدم"
🔹مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی تونستم با چیزهایی که شنیده بودم کنار بیام ...
🔸نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ... تنها حسم شرمندگی بود ... از شدت وحشت و اضطراب، خیس عرق شده بودم ...😰
🔸چند لحظه بعد، علی اومد توی اتاق ... با دیدن من توی اون حالت حسابی جا خورد ...
🌷 سریع نشست رو به روم و دستش رو گذاشت روی پیشونیم ...
- تب که نداری؟
ترسیدی این همه عرق کردی ... یا حالت بد شده؟😥
بغضم ترکید ... نمی تونستم حرف بزنم ...
خیلی نگران شده بود ...
- هانیه جان ... می خوای برات آب قند بیارم؟ ...
🔸 در حالی که اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... سرم رو به علامت نه، تکان دادم ...
- علی ...
- جان علی؟ ...
- می دونستی چادر روز خواستگاری الکی بود؟ 😢
لبخند ملیحی زد ... چرخید کنارم و تکیه داد به دیوار ...
- پس چرا؟
چرا باهام ازدواج کردی و این همه سال به روم نیاوردی؟😓
- یه استادی داشتیم ... می گفت زن و شوهر باید جفت هم و کفو هم باشن تا خوشبخت بشن ...
🌷 من، چهل شب توی نماز شب از خدا خواستم ... خدا کفو من و جفت من رو نصیبم کنه و چشم و دلم رو به روی بقیه ببنده ...☺️
سکوت عمیقی کرد ...
- همون جلسه اول فهمیدم، به خاطر عناد و بی قیدی نیست ...
تو دل پاکی داشتی و داری ...
مهم الانه ... کی هستی ... چی هستی ... و روی این انتخاب چقدر محکمی...
🔸 و گرنه فردای هیچ آدمی مشخص نیست ... خیلی ها حزب بادن ... با هر بادی به هر جهت ...
مهم برای من، تویی که چنین آدمی نبودی ...
🌻راست می گفت ... من حزب باد و ... بادی به هر جهت نبودم ... اکثر دخترها بی حجاب بودن ... منم یکی عین اونها...
🔹 اما یه چیزی رو می دونستم ... از اون روز ... علی بود و چادر و من...
ادامه دارد ....
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
🌠 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز ۱۸
💢 علی مشکوک میزنه!
🔸 من برگشتم دبیرستان ...
زمانی که من نبودم، علی از زینب نگهداری می کرد.
حتی بارها بچه رو با خودش برده بود حوزه ... هم درس می خوند، هم مراقب زینب بود ...
🔹سر درست کردن غذا، از هم سبقت می گرفتیم😋🍟🥙🥗🥘
🍳 من سعی می کردم خودم رو زود برسونم ... ولی عموم مواقع که می رسیدم، غذا حاضر بود!
دست پختش عالی بود ... حتی وقتی سیب زمینی پخته با نعناع خشک درست می کرد 🍟
🔸واقعا سخت می گذشت خصوصا به علی ... اما به روم نمی آورد ...
🔹طوری شده بود که زینب فقط بغل علی می خوابید ... سر سفره روی پای اون می نشست و علی دهنش غذا میذاشت ... صد در صد بابایی شده بود ... 😌 گاهی حتی باهام غریبی هم می کرد ...
🔹زندگی عادی و طلبگی ما ادامه داشت ... تا اینکه من کم کم بهش مشکوک شدم!!!😒
🔹 حس می کردم یه چیزی رو ازم مخفی می کنه! هر چی زمان می گذشت، شکم بیشتر به واقعیت نزدیک می شد ...
مرموز و یواشکی کار شده بود... منم زیر نظر گرفتمش ...
🔹یه روز که نبود، رفتم سر وسایلش ... همه رو زیر و رو کردم...
حق با من بود ... داشت یه چیز خیلی مهم رو ازم مخفی می کرد ...
🔸شب که برگشت ... عین همیشه رفتم دم در استقبالش ... اما با اخم!!
🔹یه کم با تعجب بهم نگاه کرد ... زینب دوید سمتش و پرید بغلش ... همون طور که با زینب خوش و بش می کرد و می خندید ... زیر چشمی بهم نگاه کرد ...
- خانم گل ما ... چرا اخم هاش تو همه؟ 😊
🔹چشم هام رو ریز کردم و زل زدم توی چشم هاش ...
- نکنه انتظار داری از خوشحالی بالا و پایین بپرم؟ ...😒
حسابی جا خورد و زینب رو گذاشت زمین...
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
#تنهامسیراستانکرمان⇩
@Tanhamasirkerman
📝 #یادمون_باشه
یه بار بریم #یادمون_باشه های قبل رو مرور کنیم؛
که یادمون بموننـــد ⛔️ ....
🌛 #شب_بخیر