لیدری که خودش اکثر کار های خونه رو انجام میده و کار انداختن گردن یکی دیگه رو عار میدونه... مقایسه کن...

جميلة أنت كرائحة الارض بعد المطر #ایها_العزیز

برید توی آشپزخونه... یه قاشق بردارید و بذارید روی شعله... همونجا به خودتون بگید اگه خواستم زیادی به یه نفر لطف و محبت کنم، منم و این قاشق داغ و پشت دستم... #فکت

مثلا یکی از کار هایی که جمهوری اسلامی باید میکرده و نکرده، همین کار بوده...🙃

کافه های تمام شهر من از بوی عطرش هنوز هم سیر است تشنه اما منم که دیر آمد هر زمانی که میرسم دیر است... از یک چارپاره‌ی قدیمی... #شاید_خودم

هر پیامی که باز می‌شه سر تیترش نوشته «شهادت بسیجیِ فلان...». انگار درسته که آدمیزادیم، ولی غم‌دون هم شدیم.

چه جوانانی! اسماعیل، می‌بینی؟ چه جوانانی! بسیاری‌شان هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده‌اند و موهای صورت پسرها هنوز درنیامده... جنگ است، اینجا هم جنگ است اسماعیل! #رضا_براهینی

امروز چهارشنبه_ هجدهم_ عاشق_ صفر یک 🍂❤️

امروز، همان دیروز است... اگر حرکتی نکنیم... و دیروز هم پریروز... و اگر پریروز حرکتی کرده باشیم و دیروز بی حرکت بودیم؛ پس اگر امروز هم بی حرکت باشیم، اصلا نیستیم... در هستی باید حرکت باشد، وگرنه نیستی حاصل می شود... و این، خود نیز یک دعواست که آیا نیستی هم حاصل می شود و به وجود می آید؟... و انسان تنها موجودیست که با جهالت خود، نیستی را هم بوجود می آورد... بله... امروز را اینگونه آغاز می کنیم... #حرکت

امروز احتمالا روز عجیبیست... نمی دانم چرا... اگر می دانستم که دیگر عجیب نبود...

روز عجیب خود به خود به وجود نمی آید... باید ببینیم ما چه حرکتی میزنیم... حالا اگر بخواهیم حرکتی بزنیم ولی ندانیم چه حرکتی می خواهیم بزنیم عجیب می شود... اصلِ حرکت که باید باشد... ولی همین غیر قابل پیش بینی شدنش آدم را شگفت زده می کند... #عجیب

احساسات عجیب و دریافت های عجیب از دنیا، واقعا کم پیش می آید و بسیار شگفت انگیز است... مثلاً یادم می آید که یک بار احساس کردم عقربه ثانیه شمار، یک ثانیه به عقب برگشت... تا شب به آن لحظه فکر میکردم و از درون می جوشیدم... احساس عجیبی است... شاید هم اصلا آن اتفاق نیفتاده بود... ولی من آن را احساس کردم... پس بوده است... میبینی چقدر عجیب است؟... #عجیب