امروز چهارشنبه_ پنجمین روز از هفتهی پر ماجرا_ دومین روز معشوقهی پاییزی_ در اولین سال قرن پانزدهم 🍁🪵🫀
اومدم از اتفاقات امروز بنویسم، دیدم نمیشه بذارم توی کانال... برای این زمان نمیشه... می نویسم تا ببینم چه شرایطی پیش میاد برای چند ماه آینده... تا اگه یک سری ملاحظات از بین رفتن، اون موقع بگم...
باشه برای #بعد
سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا
آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا
#هلالی_جغتایی
گر جدا مانم از او خون مرا خواهد ریخت
دل خون گشته جدا، دیده خونبار جدا
من که یک بار به وصل تو رسیدم همه عمر
کی توانم که شوم از تو به یک بار جدا؟
غیر آن مه، که هلالی به وصالش نرسید
ما در این باغ ندیدیم گل از خار جدا
#هلالی_جغتایی