♥️🌿
_فَاِنّٖی قَریب
یقینا من نزدیک توام بندهیمن💜:)
سورهبقره|۱۸۶
#رفیقِجان
@Taraavoosh
هدایت شده از لَیْلِ قصهها
|♡
معنی "یا حَسَنَ الصُّحبَه" خیلی لطیفه.
یعنی ای خدایِ خوش رفاقت♥️
یکی از قشنگترین اسمای خداست به نظرم :)
@Ayeh_Hayeh_Jonon 🌱
🌿♥️
_اَلشَّیطٰنُ یَعِدُکُمُالفَقْرَوَ یَامُرُکـُم بِالفَحشـٰآءِ والله یَعِدُکُـم مَغفِرَةً مِنهُ وَ فَضلًا وَلله واسعٌ عَلیم
بہ هنگام انفاق مال باارزش شیطان میترساندت از تهیدستی و فقر و تو را به کار زشت امر میکند.
درحالی که خداوند وعده آمرزش و فزونی رزق بهت دادهاست و بدان خدا بسیار عطاکننده و دانا است:))
سورهبقره|۲۶۸
#رفیقِجان
|● @Taraavoosh ●|
ابر ها هم صبوری را خوب یاد گرفتهاند.
آن قدیمها بهار و پائیز و زمستان، برایشان توفیری نداشت.
هرگاه دلشان بهتنگ میآمد هق میزدند دردهایشان را بر سر مردمان شهر!
هرگاه کسی بیوقفه دردهایش را اشک میکرد و از چشم سرازیر، مَثَل ابر بهار را برایش میزدند...
حالا، ابر بهار هم صبور شدهاست و آرامتر!
دیگر گاه و بیگاه اشک نمیریزد.
یاد گرفتهاست برای هرچیز کوچکی مروارید چشمهایش را حرام نکند...
✍🏻آمنہساداتحڪیم
💜🌿
_مٰا یُرٖیدُاللهُ لِیَجْعَلَ عَلَیکـُم مِن حَرَج
خدا که نمیخواد شمارو با احکامش اذیت کنه...
سورهمائده|آیه۶
#رفیقِجان
https://eitaa.com/joinchat/2905407610C9ed1c58700
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[عالمیان در حسرت خواب بهشتاند
بهشت هرشب علے را در خواب مےدید]
✍🏻|•مبٺݪآ•|
🌿✨
[مـٰا خَلَقَ اللهُ ذالِکـَ اِلاّٰ بِالْحَق
ّ
خدا چیزی نیافرید مگر به درستی]
سورهیونُس|۵
#رفیقِجان
بگذار بگویم برایت که فراموش کردنش
مانند همان سیب سرخیست که هزاران َخواص دارد جانم
زنی مقابلم دست تکان داد فکر میکرد غرق شدهام و حواسم نیست.
نگاهم را بند دست هایش کردم
با بهت پرسید
اینجا که نشستهای، میدانی کجا است؟
مطمئن گفتم بله، ریل قطار
گفت حالت خوب است؟ بلند شو، شاید قطاری بیخبر بیاید.
گفتم: سالهاست آن قطاری که میخواهم بیخبر رفتهاست و نیامده، نگران نباش...
✍🏻آمنهساداتحکیم|•مبٺݪآ•|
♥️🌿
[سَلـٰمُ عَلَیْکٌم بِمٰا صَبَرتٌم
سلام بر شمایی که صبر پیشهکردید]
سورهرعد|۲۴
#رفیقِجان
وای از این جمعهها.
یادت میآید بچگیها عاشق جمعه بودیم و ایوان مادربزرگ و چای روی سماوری که همیشه بهراه بود...
بزرگتر که شدیم جمعه برایمان حکم مرگ داشت...
راست میگفتی دلتنگی همان قاضی است که میدانی قرار است حکم مرگ دهد اما دستدست میکند و زجرکش...
✍🏻آمنهساداتحکیم|•مبٺݪآ•|
دکتر،
امروز این دیوونه درازه
واستاده بود پشت نردههای حیاط؛ داد میزد:
بابا، خوش انصافا..
دروغو که تو کل سال میگید،
سیزده رو بذارید واسه گفتن همون حقیقتی که
نگهداشتین واسه پنجشنبههای سر قبرمون.. :)
میگم دکتر،
مطمئنی این دیوونه درازه،
دیوونهست؟؟
#اسعد_نوشت
#زهرا_بلند_دوست
صُب که انتظار اومدن قطار مترو رو میکشیدم شنیدم ، یه دختر طوسی پوش با بغض میگفت
محبت، رفاقت، دوس داشتن، فداکاری و گذشت، اگر یک طرفه باشه سرطان میاره. برای چی خودمو حقیر کنم و حرفامو بهش بزنم؟
حواسش نبود که اگر حرف ها در دل جمع شوند، غده میشوند.
از آن غده هایی که روحت را ذره ذره از بند جسمت رها میکند و تورا زجر کش...
#مبتݪآ_نوشت
دختر!
مخلوق لطیف و پیچیدهی خدا🌸
دختری که برای لطافت و ظرافتش، مَثَل برگ گل را میزنند.
برگ گل لطیفی که رسم صبوری و مقاومت در برابر ناملایمات باد و شلاق های باران را خوب یاد گرفته!
دختری که گریههایش، صبوری هایش در برار حرفها،رفتار ها، شد رمز موفقیتش...
گریههایی که نعمت شمردشان و توانست که با هر قطرهاشک ارادهاش را قوی تر کند
دختر، لطیف و خیال انگیز ترین آیهی نازل شده، روزت مبارک مالک ملیحترین لبخند ها💜
مراقب شکوفهی بهاری وجودت باش...
بهار بی شکوفههاش زیباییشو از دست میده و دنیا بدون تو...
تو خودت باید ثانیههای زندگیتو اونجوری که میشه قشنگ ساختش، بسازی و با هر حرفی قوت و اردهتو از دست ندی و نذاری هرکسی اشکاتو ببینه و ضعف بشمارتشون...
برگ گل خدا روزت مبارک💜
آمنه سادات حکیم |•مبٺݪآ•|
تࢪاۅُش🫀✍🏻
سیاهی بر شهر چیره شد و قمر نمایان...
آخرین بوسه را مهمان پیشانیاش کرد و آرام نجوا.
نجوایی که به حتم اگر به گوش کسی میرسید تاب نمیآورد و از شدت شوق جان میسپارد...
گوشهایش تاب نیاوردند زیر بار اینهمه حلاوت صوتش!
کلامش به عمق جان نه، به عمق روحش نفوذ و کرد و به کامش شیرین آمد.شیرینیای که احلیمنالعسل بود...
به دست فرشتهها سپردش و فرمان داد حاضرش کنند تا حوالی صبح رهسپار شود و مدتی را مهمان.
شب آخر بود و به تاریخ زمینیان شب ۹ذیالقعده.
حوالی صلاةصبح دخترک مهمان زمین شد و جلوهای از وجود خدا...
دخترک امن شهر که روزی قلم به دست گرفت و از صاحب نجوا گفت، آمنهای که لقب امن قصههارا به او دادند...
مهربون رفیق!
شکر بابت همه مهربونیهات، همه روزایی که پیشم بودی و هستی...
شکر بابت یکسال دیگه نفس کشیدن و به تو نزدیک شدن، انقدری که شدی رفیقم💜
به نام آیهی حقش، بسم ربک الاعلی!🍀
چشمهای پر فروغش را به آغوش زمین رساند. شب به استقبالش آمد و ماه خوش آمد گفت.
لالهها را دید و شقایقهایی به رنگ فلق. چه بهاری خلق کرده بود تعالی! لبخند زد. ناگهان قطرهای شوق از انحنای لبخندش بر زمین چکید. خوب نگاه کرد. قطره آرام تراب را نوازش کرد و بوسهای شد بر دلش. بوسه جان گرفت و دخترکی را آفرید با چشمهای ناز، موهایش ابریشمی جاری بر رود و ابروانش هلالِ قمر!
آن شب بهار در بهار دمیده شد...🌸
✍🏻زینب سادات صالحی