eitaa logo
تࢪاۅُش🫀✍🏻
115 دنبال‌کننده
46 عکس
19 ویدیو
0 فایل
💜✍🏻 ° گمشده‌ای حیران میان روزگار° درپی روحم می‌نویسم و عشق را میان واژه‌هایم پیدا می‌کنم🫀🌱 آمنه‌سادات‌حکیم|•مبٺݪآ•| https://harfeto.timefriend.net/17152507383474 •°•°• https://www.instagram.com/Im_mobtala
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهش میان انبوه جمعیت چرخید و بر تک‌تک چهره‌ها ثانیه‌ای ثابت ماند... یکایکشان را می‌شناخت! از اسم و رسم گرفته تا خواسته و حاجاتشان را. قدم برداشت.محکم و استوار به مثال کوه! کنارهرکدام، لحظاتی ایستاد و شیرینی نگاهش را به رویشان پاشید. دست به سوی آسمان بلند کرد و با شیرینی لب به سخن باز کرد و برای مستجاب شدن حاجاتشان دعا! شیرینی‌ای که مصداق احلی‌من‌العسل بود. گویی می‌خواست برای خدایش شیرین‌زبانی کند و دلش را نرم تر... فرشتگان به سویش آمدند و به سر و صورتش بوسه زدند و خواستند غرق در برکت وجودش شوند. دورش چرخ زدند و عطرش را بو کشیدند، گویی میخواستند عطرش را تا به عرش هدیه برند. جبرئیل به یاد آورد خاطرات مدینه‌را، آن صورت نحیف و غرق نور را... تا بنای هفتم آسمان چراغانی شده بود از نور وجودش... فرشتگان بر بالینش نازل می‌شدند و شفاعت می‌طلبیدند. از همان دوران کودکی مهر می‌ورزید و محبت می‌پاشید به هر نگاه و چهره‌ای. از دشمنش گرفته تا آهوی بی‌گناه... شد ضامن آهو و ضمانت کرد تک‌تک روسیاهان را! امید پاشید به قلب ناامیدان... شد مهربان‌ترین عالم! بابارضای یتیمان💚 ✍🏻آمنه‌سادات‌حکیم بہ‌‌‌‌ قول لیلے سلطانے تقدیم‌بہ‌‌‌‌: آقاےرئوف؛ آنڪہ‌‌‌‌ یڪ گوشہ‌‌‌‌ از نگاهش براے "اعجاز" ڪافےست... حضرت علےبن‌موسےالرضا"علیہ‌‌‌‌‌السلام" و خودمانے‌تر، خورشید‌ایران، بابارضا جانمان! پی‌نوشت: وقتی خواهر مهربون بابارضا به کریمه‌ی اهل بیت معروف‌ان ببینید برادرشون دیگه چقدر بخشنده و مهربونه💛
قصہ‌‌‌‌ ام عشاق را دلخون ڪرد عاقبت، خواننده را مجنون ڪرد
هرگز دو لفظ را مترادف گمان مکن... جایی که عشق نیست؛"جدایی"، "فراق" نیست....
گر سکوت باشم شبی، فریاد سر خواهم داد...
اونجا که فاضل نظری می‌گه: هزار روحم و در یک بدن نمی‌گنجم
شمع می‌سوزد و پروانه به دورش نگران من که می‌سوزم و پروانه ندارم چه کنم؟!...
اونجا که نیما یوشیج تو یکی از نامه‌هاش به عالیه میگه" به دستی، دست بده که دستت را نگه دارد و به جایی پا بگذار، که پایت نلغزد!
[رسید مژدہ ڪہ ایام غم نخواهد ماند چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند]
تو کتاب کیمیاگر بطورِ یقین نوشته «آنچه قسمتِ توست، از کنارت نخواهد گذشت». واسه چیزای از دست رفته غصه نخورید، ‏یا برمی‌گرده یا واستون مایه عذاب بوده
پیج قبلیم بسته شده یه پیج دیگه زدم. خوشحال میشم همراهی کنید https://www.instagram.com/lady.mobtala
شش ماهه زدن اینهمه تکبیر ندارد...
من نمی‌تونم بگم امشب شب تاسوعاس... همینقدر زود گذشت آقا؟ اشک چشام خشک شده بود انگار... آقای امام حسین، خودمانی ترش بابا حسین شب هشتم، شب نورچشمت، میوه دلت، روضه‌خوان لحظه وداع را که توصیف می‌کرد اشک چشمانم جوشید... خوش قد و بالایت به میعادگاه وصال عشّاق پر می‌کشید... او پرواز می‌کرد به سوی میدان و تو بال پرواز می‌خواستی برای همراهی نورچشمت... باید که گنهکاری در قعر جهنم باشم من، اگر اشک چشمانم نمی‌جوشید برای لحظه‌ای که خوش قد و بالایت را قطعه‌قطعه بر زمین دیدی. باید گنهکاری هفت خط می‌بودم اگر روضه‌خوان، می‌خواند از آن دم که علی‌علی می‌گفتی و دیگر پسرت نبود که دلبری کند برایت... آقای من، منت نهادی برسرم که چندساعتی توفیقم دادی برای غصه‌ی این واقعه‌ی عظیم اشک بریزم. اشک بریزم و بشویم گناهایم را... آخر چه کسی می‌ شِوند، تصور‌ می‌کند، و دقیق می‌خواند از آن واقعه و اشک هایش بر پهنای صورت جاری نمی‌شود؟