eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.5هزار دنبال‌کننده
63 عکس
80 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾روضۂ دفتری اول ماه صفر◾ بهمراه مرثیه محلی سوزناک😭😭 👈🏻خادمۂ گروه: خ علیمحمدی✍🏻 دلبرم یوسف زهراست خدا میداند یادش آرامش دلهاست خدامیداند علت غیبت او هست گناه من وتو خون جگر از گُنه ماست خدا میداند بر عطا وکرمش جن ومَلَک محتاجند از دمش زنده مسیحاست خدا میداند همه دنبال زر وسیم گرفتار دلند پسر فاطمه تنهاست خدا میداند اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ ◾الان کجای عالم شرف حضور داری آقاجان؟ کجا داری نماز میخوانی؟ کجا داری گریه می کنی؟😭😭😭 کجای عالم داری برای ما دعا می کنی؟ کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن ،سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اُسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن (خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟😭😭😭(الله اکبر) یه نگاه مظلومانه ای کرد ،خدایا این بچه ها که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ،همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن، آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ...روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم😭😭😭 عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سرِ از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن، یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما😭😭😭این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن یه جمله فقط این خانمو آوردن تو مجلس شراب😭😭😭 آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله سلام و تسلیت خالصانه ما را الساعه به محضر نورانیش برسان به دعای مستجابش حُسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما .... مرثیه محلی 👇🏻👇🏻👇🏻 عزیزُم وُ غمِ مرگت برارُم بیابون پرورُم کرد وُ هوای مرگ بی بال و پَرُم کرد عزیزُم به مو گفتی صبوری کن صبوری صبوری که چه خاکی بر سرُم کرد عزیزُم وُ هر کی نَمُرده ازش براری ایشالا که نمیرا وُ چراغ دلش با که به سایه ش نشینا عزیزُم وُ مزنید یتیمونه برارم که خودُم بِبینُم وُ داغِ برارُم به دلمه تا روزی که میرُم عزیزُم دایه دایه وُ اَ مدینه بیوکه گُلزارُم خزونه وُ بعد حسین برارُم زندگی بر مو حرومه عزیزُم وُ گر صبر کُردُم ای دایه تو بیدی به کنارُم وُ حالا بی حسینُم مو چطور بنارُم وُ ای روزگار اَ ایی دلِ سُختم چه مُخاسی وُ بردی برارُم حسین جاش غصه کاشتی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امام سجاد(ع)(2) خرابه شام بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا اَبَا الْحَسَنِ، یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ، یَا ابْنَ رَسُولِ، اللّٰهِ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ ♦️ای طبیبی که ز تب سر به قدم سوخته‌ای ♦️از بد حادثه هم ساخته، هم سوخته‌ای ♦️نور عشقی و برافروخته‌ای در شب شام ♦️روح عدلی و به زنجیر ستم سوخته‌ای ♦️چهارمین حجّتی و حافظ خون شهدا ♦️ز تب داغ تو سر تا به قدم سوخته‌ای ⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران عزاداران با حضرت فاطمه زهرا (س) انشاالله درهر گوشه‌ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله ایام ایامی است که اهل بیت عصمت و طهارت در خرابه شهر شام به سر می‌بردند ایام خرابه نشینی زینب کبری وامام سجاد است ازوقتی که از امام سجاد سوال شد ابن رسول الله سفر رفتید کربلا کوفه و شام بیشتر درکجا به شما سخت گذشت ایا کربلا یا در کوفه یا شام میگن این جا حضرت سجاد شروع کرد گریه کردن سه مرتبه گفت امان از شام ۳ آقاجان همه مصیبت ها کربلا بوده بابای غریبتان را در کربلا سر بریدند برادران جوان شما روکربلا پر پر کردند عمویتان را کربلا کشتند خیمه‌هایتان روکربلا آتش زدند چرا شما از کربلا نمی گوید فرمود در کربلا همه چه بود ونبود زخم نیزه شمشیربود آن قدر نیش زبان زدند درشام اخ امان از شام امام سجاد فرمودند مارا ازپشت بام خانه هایشان به ما سنگ زدند فرمود درشهر شام مارا بردند به مجلس بزم یزید درشهر شام مارا خارجی صدا زدند آخ امان ازشام درشهر شام امدند مردم گروه گروه دسته دسته هلهله می کردند 🔸شادیها خنده به زخم جگر ما نزنید 🔸ساز با ناله ذریه زهرا نزنید 🔸سر مردان خدارا به روی نیزه زنید 🔸آخ مرد باشید دگر سنگ به زنها نزنید ⏪خدایا چه کردند درشهر شام با امام سجاد بادل عمه جانش زینب که آه وناله شان فریادشان بلند شده ازشهر شام... انشاالله به دردهای دل امام سجاد وعمه جانش زینب کبری حاجت روا بشید یاالله شفای همه مریض ها انشاالله صدازد 🔸علی وفاطمه در بین شما ایستاده آمد 🔸پیش چشم علی وفاطمه مارا نزنید یک جمله امام سجاد گفت که تمام دلها را آتیش زد فرمود مردمان شام زنان شام مردان شام 🔸کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است 🔸تازیانه به تن زینب کبری نزنید یک جمله هم عرض کنم همه اموات فیض ببرند صدا زد امام سجاد فرمو د امان از شام گفتند چرا فرمود در درشهر شام خواهرسه ساله ام را سیلی زد مد فرمود درشهر شام رقیه سه ساله رو از ما گرفتند اخ امان از شام امام ازیتیمی 🔸الهی بی کسی برسرنیاید 🔸آخ تگ آید سردختر نیاید ⏪امام سجاد فرمودند در همین خرابه شهر شام امدند سیلی به صورت خواهر زدند نازنین خواهر دق کرد درخرابه شام 🔸اگر دست پدربودی به دستم 🔸چرا من درخرابه می نشستم هر کجای مجلس نشستی حاجات رومد نظر بگیر سه مرتبه صدا بزن یاحسین الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون مداح اهل بیت (ع)احمدبهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1403/5/10
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 جمعه مناجات امام زمان (عج) امام حسین(ع) امام جواد(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم "السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🔶شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن 🔶فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن 🔶گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد 🔶عزم دیدار مرا در نفس آخر کن 🔶عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا 🔶فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن 🔶چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار 🔶تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن 🔶سهم من، از تو فراقِ تو شده غم دارم 🔶منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن 🔶این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست 🔶نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن ⬅️اجرو مزده شما برادران و خواهران با بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) انشاالله درهر گوشه‌ای از این مجلس ومحفل نشسته اید حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله ⏪امشب شب جمعه شب. زیارتی عزیز زهراست هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست 🔸نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد 🔸به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد 🔸به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است 🔸هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد انشاالله دعا کنید هیچ خانوادهای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه 🔸چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان 🔸برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد ⬅️شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد )راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم وای حسین وای حسین.. گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود .. ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین.. شب جمعه است شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند 🔅ایا ای تشنه لب مادر حسین جان 🔅به خون اغشته ای مادرحسین جان انشاالله یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه یاحسین یا حسین.. 🔹ایا ای تشنه لب مادر حسین جان .. 🔹به خون اغشته ای مادر حسین جان 🔹چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر 🔹به روی نیزه ها بینم سرتو امان امان از دل فاطمه امان از دل زینب آخه زینب خودش بوده کربلا آن لحظه ای که سر برادر حسین رفت روی نیزها 🔸سری به نیزه بود در مقابل زینب 🔸خدا کنند که نباشد سر برادر زینب یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه امام جواد (ع) همه اموات فیض ببرند از همین جا دلت را روانة آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود. رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، همه صدا بزنید حسین جان الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی التماس دعا 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1403/5/10
روضه_حضرت_رقیه(ع) گریز_امام_موسی_بن_جعفر(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان(عج) 🔸می گن رقیه سه ساله زهرای کربلا بوده،اینقدر گریه کرد،این گریه قیامتی به پا کرد،آخه از مادرش یاد گرفته،امشب شب ناله است،شب زمزمه است،اومدی برا کسی گریه کنی،که هیچکی به اندازه ی این خانم،واسه حسین گریه نکرده، مرام و عقیده و راهش هم به مادرش زهرا می ره،شنیده بود مادرش تو مدینه هرچی خطبه خوند،بین در و دیوار رفت،تو کوچه های مدینه اومد؛نتونست رو دل این نانجیب ها اثر بذاره،آخرسر اومد تو بیابونها شروع کرد گریه کردن،آی اونهایی که می گن این گریه ها الکیه،گوش بدن،اونایی که می گن بسه چقدر گریه می کنید،دیدید بعضی ها می گن دوباره محرم اومد،این ها گریه هاشون شروع شد،خسته نشدید،هرسال گریه می کنید،ما گریه مون رو از رقیه یاد گرفتیم،آخه می گن این دختر اینقدر گریه می کرد،تا آخرش به آقاش رسید،به امامش رسید،ماهم اینقدر گریه می کنیم،ایشاءالله یه روز آقامون بیاد،حالا دلها آمده شد😭 🔸بریم در خونه ی این خانم سه ساله،گریه ای که خانم رقیه کرد،گریه ی ضعف نبود،گریه،گریه ای بود که همه بفهمند،ظالم کیه،ظلم کیه،گریه کرد که برو ببین الان اثری از دارالاماره،اثری از کاخ یزید نیست،فقط برو ببین تو این شهر برای دخترسه ساله حسین چه حرمی درست کردن،چقدر جلال داره،چقدر جبروت داره،حالا با ابی عبدالله کار داری. آقا رو به نازدانه اش قسم بده. اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، 😭 🔸اگه کربلا میخواهی. 🔸بگو حسین جان. 🔸تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم. امشب دیگه دست خالی ردمون نکن.. 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد 🔸تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭 🔸چه بلایی سرت آوردن...بابا. 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد 🔸صدا زد بابای خوبم..😭. 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا 🔸بابا کی با چوب به لب و دندانت زده.. اما میخام بگم. 🔸بابای خوبم...😭 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه 🔸اگه با چوب به لب و دندان تو زدن. 🔸اما به منم تازیانه زدن 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا 🔸یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندهرکسی حاجتی داره بریم دره خونه امام موسی بن جعفر انشاءالله جاجت روا بشید 🔸دیدند در زندان باز شد چهارنفر روی پاره تخته ای یک بدنی را دارندمی آرند ای شعیان بیایدبدن.. امام خودتان را تحویل بگیرید آخه بدنو گرفتند خدایا آقامان که چندین سال توی این سیاه چاله ها نه نور و مرطوب چرا این.. 🔸تخته سنگینه ،گذاشتند روی زمین پارچه را برداشتند آخ بمیرم دیدند این غل وزنجیر هنوز به دست وپای آقاست.. 🔸لا اله الا الله حضرت معصومه (ص) می فرماید هر روز امام رضا می آمد درون خانه برای اینکه دل تنگی ما نسبت به بابا کم بشه می آمد باما حرف می زد اما دیدیم لحظاتی نیست 🔸آقا بعد از ساعتی برگشت دیدم موی پریشانه ناخوش احواله گفتم آقاجان اتفاقی افتاده گفت یتیم شدیم خواهرا 🔸الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون حمد_بادی
روضه زیارت عاشورا🥀 مداح احمد بهزادی السلام علیک یا ابا عبدالله🥀 سلام بر آن بدنهایی که بی غسل و کفن روی زمین کربلا ماند🥀 سلام بر آن بدن‌های بی سری که روی خاکهای گرم کربلا ماند آقاجان یا امام حسین سلام ما بر تو و برمهدی ات که روز ظهورت    زِ دشمنان تو بستاند انتقام حسین انشاالله امام زمان میاد خون به ناحق ریخته شده حسین را میگیره جانم حسین۴ سلام بر آن شهيدي که بدنش روی زیر سُم اَسبها قرار دادند سلام بر آن شهيدي که سرش روی نیزه قرآن تلاوت می کرد سلام ما به جسم  بی کفن باد به زخم پیکر بی پیرهن باد سلامی برزمین مقتل تو سلامی بر پریشانی مویت بر آن بوسه برگهای گلویت سلام ما برآن سروی که خم شد به دستی که به نخلستان قلم شد سلام ما به عاشورای خونین به اهل خیمه ها دلهای غمگین سلام ما به گوش پاره پاره به معجر های از کین پاره پاره حسین جان...۳ جان عالم به فدایت حسین آخ بمیرم چه کردند با بدن عزیز فاطمه یه عده آمدند نزد ابن زیاد گفتند:امیر به ما اجازه بده ما استخوان های پشت سینه حسین فاطمه را بشکنیم آخ بمیرم برایت حسین جان🖤 هرکس از دنیا بره بدنش رو تشییع می‌کنند خانواده اش رو دلداری ميدند اما کربلا عجب تشیعی کردند پسر فاطمه رو😭 ده نفرداو طلب شدند با سم اسبها بدن مطهر حسین تاختند آمدند کوفه نزد ابن زیاد جایزه گرفتند. یا امام زمان😭 آخ بمیرم برایت حسین جان😭😭 بنی اسد متحیر بودند چگونه این بدنها رو  به خاک بسپارند چون بدن رو باید یا به سر شناخت یا به لباس😭 مولای مان که سر در بدن ندارد لباس به تن نداشت😭 یه وقت دیدند یک آقایی صدا میزند آی بنی اسد بیایید من این بدنهارو خوب میشناسم این بدنها بُریره این بدن زهیره  این بدن قاسمه این بدن اونِ این بدن جعفره این بدن برادرم علی اکبر آمد کنار علقمه این بدن عموجان عباس😭 یک یک آقا امام چهارم بدن هارو معرفی کردند یک وقت صدا زد بنی اسد برین یک قطعه بوریا بیارید عرض کردند:یابن رسول‌الله بویا برای چه فرمود میخوام بدن بابایم حسین رو در آن قرار بدم بدن بابارو درون بوریا گذاشت درون قبر گذاشت لبهارو به رگهای بریده نهاد مگر به کربلا کفن ...به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب...عزیز مصطفی نبود 🥀🥀🥀🥀🥀 تایپ مداح اهل بیت ع احمد بهزادی التماس دعا🙏
🩸دیر راهب و سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام در نقل‌ها آمده است: 🥀 در مسیر شام، هنگامی که سر امام حسین علیه‌السّلام را وارد «قِنَّسرین» کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین علیه‌السلام خارج می‌شد و به طرف آسمان صعود می‌کرد. 🥀 آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر امام حسین علیه‌السّلام را از آنان گرفت و داخل صومعه خویش نمود. راهب صدایی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب می‌گفت: خوشا به حال تو! و خوشا به حال آن کسی که از حرمت حسین علیه السّلام آگاه شد. 🥀 راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را به حق عیسی قسم می‌دهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه منظوری داری؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: 📋 أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی وَ أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی وَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا الْمَقْتُولُ بِکَرْبَلَاءَ أَنَا الْمَظْلُومُ أَنَا الْعَطْشَانُ وَ سَکَتَ ▪️من پسر محمّد مصطفی هستم؛ من پسر علی مرتضی هستم؛ من پسر فاطمة الزهراء هستم؛ من مقتول در کربلایم؛ من مظلوم و عطشانم! بعد آن سر مقدس ساکت شد. 📋 فَوَضَعَ الرَّاهِبُ وَجْهَهُ عَلَی وَجْهِهِ فَقَالَ لَا أَرْفَعُ وَجْهِی عَنْ وَجْهِکَ حَتَّی تَقُولَ أَنَا شَفِیعُکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَتَکَلَّمَ الرَّأْسُ ▪️راهب صورت به صورت امام حسین علیه‌السّلام نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نخواهم داشت تا این که بگویی که من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. 🥀 آن سر مقدس به سخن آمد و فرمود: به دین جدم محمّد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله بازگرد. راهب گفت: «اشهدُ ان لا اله الا اللَّه و اشهدُ انّ محمدا رسول اللَّه.» 🥀 امام حسین علیه‌السّلام قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد، موکلین آن سر مبارک را با درهم‌ها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند، دیدند آن درهم‌ها به سنگ تبدیل شده‌اند! 📚المناقب ج۴ ص۶۰ 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص۳۰۳ ✍ این چه وضعی‌ست که در این سر و صورت باشد این سر سوخته مملوّ جراحت باشد روضه ی صورت تو دامنه‌اش بس باز است راهب دیر، پی ذکر مصیبت باشد از تنور آمده ای یا ز سر شاخ درخت ؟ هر چه کردند به این رأس جنایت باشد لبت از سنگ ترک خورده و یا چوب زدن ؟ این لب پاره گرفتار چه ضربت باشد ؟ لب و دندان تو مجروحِ عبیدالله است لب و دندان تو زخمی ز جسارت باشد گونه های تو چرا جای کبودی دارد این هم انگار که سوغات تلاوت باشد دِیر من آمدی و مسجد مردم نروی ای مسلمانِ تو عالم ! چه حکایت باشد؟ مریم و آسیه و هاجر و حوا دارند میرسانند زنی را که روایت باشد هودج فاطمه امشب به کلیسا آمد این پریشانی از آداب زیارت باشد دخترت کاش نبیند سر تو اینگونه دختران عاطفه دارند حواست باشد من سرت ریخته ام مشک و گلاب اما حیف دستِ فرزندِ زنا ، ظرف نجاست باشد برو ای سر به سلامت ! برو ای سر به سفر ! هر کجا میروی ای سر به سلامت باشد
ابالفضل ع بارگاه باصفا در کربلا دارد ابوالفضل تا قیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل هر که  از صدق و صفا بنمود روی در خانه ی او دید از راه وفا جود وسخا دارد ابوالفضل گر دوای درد خواهی روی کن در خانه ی او از برای درد بی درمان شفا دارد ابوالفضل 😭😭😭😭 امشب باید یه جور دیگه بگی،دستت رو بیار بالا،عین پرچم تكونش بده،شب علمداره سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل بچه ها همه دست هم رو گرفتند، دور عمو می گشتند.این جوری دل عمو رو بردند سقای دشت كربلا اباالفضل،اباالفضل آبی رسان بر خیمه ها اباالفضل،اباالفضل دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد باید هر شب یادی از شهدا بشه،به یاد بچه هایی كه وقتی رمز عملیاتشون رو فهمیدن یاقمربنی هاشمه،همه قمقمه ها رو خالی كردن،می دونی چرا قمقمه هاشون رو خالی می كردن،اصلاً آب نمی خوردن، امامی دونستند اگه دستشون به آب بخوره، عطش اونها كم میشه،عباس دستش به آب خورد،همچین كه دست به آب رسید،دستاش رو آورد بالا،گفت:عباس دستای تو به آب رسید،اما دست حسین نرسید،این دست رو دیگه نمی خوام،این چشم رو دیگه نمی خوام،ای فدات بشم حسین با این عباست،بی خود نبود، بهش گفتی:بنفسی انت،دلیل داره اشک عزا بریزید شام عزاست امشب                    نام حسین و عباس مشکل گشاست امشب باب الحوائج عبّاس حاجت دهنده ماست                             دارنده حوائج حاجت رواست امشب ای دیده گریه ها کن، ای دل تو ناله ها کن                      با سوز دل دعا کن وقت دعاست امشب ای که دلت شکسته ، غم به دلت نشسته                     ای دردمند خسته دردت دواست امشب باب الحوائج ما ، یا حضرت ابوالفضل                       آن دل که از تو دور است دور از خداست امشب مَرضای مسلمین را مد نظر بگیر تا                            این محفل از وجودش دارالشفاست امشب دلها همه پریشان ، هر دیده گشته گریان                  هر گوشه ای از ایران ، چون کربلا ست امشب امشب خدای قهار در ماتم علمدار جن و ملک عزادار ، شام عزاست امشب   امشب شب تاسوعاست ، شب عباس است ، امشب گرفتارها بگویند عباس ، مریض دارها بگویند عباس ، دردمندها بگویند عباس ، دسته جمعی برویم در خانه قمر بنی هاشم ، میوة دل ام البنین ، باب الحوائج است . کسی را ناامید نمی کند . حوائج را در نظر بگیرید ، فرج امام زمان را از خدا بخواهید ، از امام زمان نقل می کنند که فرمود : هر جا روضه عموم عباس خوانده شود من سراسیمه می آیم ، آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان ترا بخوانم حود عباس فرمود : روضه مرا این طوری بخوانید هر کسی از بالای بلندی بیفتد ، اول کاری که می کند دستهایش را جلوی صورتش می گیرد حایل می کند تا صورت صدمه نخورد . اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت یک قت صدای ناله ای شنید یکی صدا می زند : پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست . تا دید فاطمه می گوید پسرم ، برای اوّلین بار یک نگاه طرف خیمه ها کرد صدا زد : برادر بیا برادرت را دریاب . زینب می گوید : یک وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یک نگاه طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ، با عجله آمد کنار بدن برادر ، صدا زد  عباسم : تو مرا سید و سرور خواندی                                                چه شد این بار برادر خواندی صدا زد حسین من : مادرت فاطمه آمد به سرم                                      او مرا خواند و صدا زد پسرم ام البنین قنداقه عباس را داد دست امیرالمؤمنین معمولاً وقتی بچه ای به دنیا می آید ، اول بابایش را صدا می کنند خدا به تو فرزندی عطا کرده ، وقتی عباس متولد شد ، مادرش ام البنین قنداقه عباس را داد دست امیرالمؤمنین ،نگاهش به صورت علی است ، می خواهد ببیند علی خوشحال می شود یا نه ، دید امیر المؤمنین خم شد دستهای عباس را می بوسد و گریه می کند . عرضه داشت آقا دستهای بچه ام مگر طوری است ؟ فرمود : نه ام البنین ، بهترین دستی است که خدا خلق کرده است، من این دستها را به خاطر خدا می بوسم ، آقا چرا گریه می کنی ؟ حضرت قضایای کربلا و شجاعت عباس ، جدا شدن دستهای نازنین عباس را برای ام البنین گفتند ، تا شنید دستهای عباس در راه حسین از بدن جدا می شود فوراً از جا بلند شد قنداقه عباس را گرفت از دست مولا ، هی دور سر حسین می گرداند و می گوید : عباسم به قربانت شود . اما عاشقان اباالفضل (حاجت دارها ، مریض دارها ) اینجا علی دستهای عباس را می بوسیدوگریه می کرد اما کربلا دیدند امام حسین در بین نخلستان پیاده شد شیئی را برداشت به چشمانش می مالیدو می بوسید ۱ آن دستهای بریدة عباس برادر بود . آن نخل به خون تپیده را می بوسید                                     آن مشک ز هم دریده را می بوسید خورشید کنار علقمه خم شده بود                                              دستان ز تن بریده می بوسید
اقا ابالفضل ع کاروان اسرا به مدینه همیشه روی لبم ذکر یا ابالفضل است چرا که حضرت مشگل گشا ابالفضل است دودست داده به راه خدا پس چه عجب اگر که معنی دست خدا ابالفضل است اگه مادر داری خدا حفظش کنه ، اگر مادر از دست دادی سر سفره مولا مهمون بشه ( قدر مادراتونو بدونیداا) همیشه به من یاد داد مادرم تنها ، پسرم مادر فدات بشه دوای درد گرفتارا ابالفضل است خود امام زمان گفته هست میاید به مجلسی که دران ذکر یا ابالفضل است روضه ام این یه جمله باشه قافله که بر میگشت سمت مدینه ، امام سجاد گفتن بشیر زود تر از ما یه پرچم سیاهی به دستت بگیر برو مدینه کوجه پس کوچه های شهرو داد بزن بگو ای اهل مدینه چه اروم نشستید اون قافله ای که با حسین رفت بی حسین داره بر میگرده اون قافله ای که علمدار داشت ابالفضل داشت بدون ابالفضل داره بر میگرده این قافله دیگه سه ساله نداره این قافله دیگه علی اصغر نداره قاسم نداره محمد نداره عون نداره این قافله دیگه علی اکبر نداره ،، عبدلله نداره همه رو کشتن بشیر میگه جلوتر اومدم مدینه کوچه پس کوچه ها داد میزدم ای اهل مدینه قافله داره میاد ،، ولی حسین نداره ،، عباس نداره چون از ابالفضل خوندم این جمله رو میخوام بگم بشیر میگه اومدم به یه جایی رسیدم به بی بی ام البنین برخورد کردم ، تا بی بی نگام کرد یه صدایی زد صدام کرد بشیر از کربلا چه خبر از حسینم چه خبر صدا زدم بی بی جان دستای عباستو قلم کردن خانوم تا این جمله رو گفتم گفت بشیر به من بگو از حسین چخبر دوباره صدا زدم بی بی تیر به چشمای عباست زدن دوباره صدا زد بشیر به من بگو از حسین چخبر چیشد یه نگاهی کردم گفتم بی بی جان مگه مادر ابالفضل نیستی چرا هی سراغ حسین و میگیری یه نگاهی کرد گفت بشیر حسین مادر نداره یاصاحب الزمان دلت اماده هست برات بخونم دلتو ببر اون لحظه ای که صدای ابی عبدالله بلند شد گفت عباسم نیزه زار امده ام یا تو پر از نیزه شدی یه جمله ای رو میخوام تصور کنی الله اکبر از ادب این بزرگوار از ادب بی بی از ادب مولا ابالفضل،، اگر شد ابالفضل از سر ادب شد تا اومد بالا بدن ابالفضل ببینم حقشو ادا میکنی یا نه ابی عبدالله یه نگاهی کرد دید بدون دست رو زمین افتاده داره دست و پا میزنه بگم یا نه گفت داداش دست ندارم تکیه بدم از جا بلند شم تو از راه رسیدی داداش ناله ات میرسه کربلا یا نه پناه حرم ،،کجا میخوای بری بگو ،،برادرم بدرقه راه تو چشمای ترم ،، اهسته تر برو داداش مضطرم هیچ جا ابی عبدالله دست به کمر نگرفت، اما وقتی از کنار بدن ابالفضل بلند شد دیدن مولا دست به کمر گرفته،، میگه کمرم شکست میدونی چرااا اخه یه نامردی صداشو بلند کرد حالا حمله کنید دیگه ابالفضل نداره یا صاحب الزمان این دوخط رو شاید بعضی ها بلد باشید، ناله شو شما بزنید خیلی شاعرش جانسوز گفته گفته سر عباس تا سر نی رفت سادات منو ببخشن سر عباس تا سر نی رفت خیمه ها گر گرفت بلوا شد همه ناموس داریم تا که فهمید بی علمدار شده ایم سر یه گوشواره دعوا شد یا حسین .....
روضه حضرت رقیه (ع) گریز حضرت فاطمه (س) مداح احمد بهزادی بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ 🔸بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد 🔸دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد 🔸بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا 🔸ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. 🔸بنال ای دل نوا دارد رقیه 🔸به هر دردی دوا دارد رقیه 🔸مرض او را ز پا انداخت ،امّا 🔸مریضان را شفا دارد رقیه 🔸سه ساله کودک و این اوج عزّت؟ 🔸مدال مرحبا دارد رقیه 🔸بیا یا فاطمه اندر خرابه 🔸عزای بی ریا دارد رقیه 🔸بدور از دیدهٔ بیگانه امش 🔸سخن با آشنا دارد رقیه 🔸ز دست ساربان و زجر و خولی 🔸به بابا شکوه ها دارد رقیه 🔸ز خونین چهره میبوسید و می گفت 🔸غم بی انتها دارد رقیه 🔸بیا ای یار پیشانی شکسته 🔸که با مهمان صفا دارد رقیه 🔸چه با جا آمدی ای جان جانان 🔸ببین جا در کجا دارد رقیه 🔸از آن روزی که افتادی به مقتل 🔸دل پر ماجرا دارد رقیه 🔸دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست 🔸وطن در کربلا دارد رقیه 🔸بمیرم از چه لبهایت کبود است 🔸بگو محشر به پا دارد رقیه 🔸پدر بر چهره ام یک دم نظر کن 🔸رُخ زهرا نما دارد رقیه 🔸به جرم عاشقی جان بر لب آمد 🔸شکایت زاشقیا دارد رقیه 🔸خدا خواهد اگر ،می میرم امشب 🔸که هر شب این دعا دارد رقیه ⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی ▪️رقیه دخترزهرا اطهر ▪️دل جان می شود از او مطهر ▪️رقیه جان توی دوردانه عشق ▪️بود روشن زتو کاشانه عشق ⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم بی بی با این دستهای کوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه 🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من 🔸توی یک دانه غم خانه عشق 🔸رقیه جان به ما منت گذاری 🔸گدایی از گدایانت شماری 🔸امید آن است که در فردای محشر 🔸مرا جزء محبانت شماری دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشالا هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد انشالاهمه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭 صدا زد بابای خوبم 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده اما میخام بگم😭 بابای خوبم 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن..😭. 🔸مرا باشد نشان از تازیانه 😭😭 بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم. طاقت سیلی خوردن ندارم. طاقت سنگ خوردن ندارم. 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص اموات بانوی محترم فیض ببرد ایام فاطمیه گریزی داشته باشیم به روضه فاطمه زهرا اگر به رقیه سیلی زدند به مادرمان فاطمه هم سیلی زدند😭 ناگهان بر مادرم سیلی زدند امشب هركی یتیم فاطمه است،داد بزنه،كسی نمی خواد،آستینش و تو دهنش كنه،نالش و خفه كنه، 🔸ناگهان بر مادرم سیلی زدند 🔸یاس را رنگی چنان نیلی زدند مادرو خشمش خدا داند چه شد گوشه ی چشمش خدا داند چه شد فقط همینقدر بگم،اینقدر محكم زد،كه بی بی تا آخر عمر،روشو از علی می گرفت لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون تایپ وارسال مداح اهل بیت(ع)احمد بهزادی✍ صلوات شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
❣﷽❣ 💚 💚 5 💚 ما هدیه ڪنیم به روح احمد بر آدم و نوح و هم محمد بر جمله انبیا و اوصیا باد سلام بر خاتم انبیا محمد ( فرج) 🌾 ☀️خوشا روزے ڪه دلدار من آید ☀️شبے آقا به دیدار من آید ☀️خوشا روزے ڪه ماه من بیاید ☀️به پایان آن شب تار من آید آقا جان یا صاحب الزمان..مهدے زهرا.. آقا جان آجرک الله فے مصیبت جدڪ.. ☀️خوشا روزے ڪه در دل غم نماند ☀️شب شادے دلدار من آید ☀️خوشاروزے ڪه مُحرم درطواف است ☀️از آن ڪعبه برون یار من آید ☀️بجز دیدار تو ڪارے ندارم ☀️بیا تا آخر ڪار من آید 🚩یا صاحب الزمان..الغوث و الامان ♦️ دستتو بزار رو قلبت بگو حسین جان آقا.. بین من و تو فاصله هاست (دلت هواے ڪربلا داره؟ دوست دارے ڪربلا رو ببینی؟) دوست دارے یه شب جمعه اے ڪنار حرم ابے عبدالله باشی.. اونا عرض ڪنی آخ ..دوست دارے بین الحرمین باشی.. بگو آقا جااان.. بین من تو فرسنگ ها فاصله است.. اما آقا خودت فرمودی..هر ڪے هر ڪجا به منه حسین ع سلام بده منه حسین ع جوابشو میدم. 💢یه‌سلام میدم با حسرت طرف ڪرببلا 💢آرزو دارم بمیرم تو محرم آقا آقا جان 💢غم ڪربلا منو میڪشه 💢دل من فقط به حرم خوشه ⬅️دلتو یه لحظه ببرم ڪربلا..آے حاجت دارا..آے مریض دارا..آے جوون دارا..آے اونے ڪه التماس دعا داری.. ⬅️روز عاشورا هر شهیدے ڪه زمین مے افتاد...امام حسین مے آورد تو خیمه دارالحرب.. (خیمه دارالحرب خیمه اے بود ڪه شهدا رو اونجا نگهدارے میڪردند) آخ چه ڪردند ڪربلا... خدا لعنت ڪنه اون نانجیبے ڪه ..صدا زد..همه ڪُشته ها رو از خیمه بریزید بیرون.. جلو چشم زن و بچه سر از بدنها جدا میڪردند... نمیدونم چه گذشت به دل خانم رباب.. نمیدونم مادر قاسم چه ڪرد.. نمیدونم دختر حسین ع چه ڪشید.. آخ بی‌بے زینب ڪبرے چه حالے داشت.. امان امان.. 🥀مأمور بردن سر ڪیه.. خولیه.. دیر وقت رسید ڪوفه..دید در دارالاماره بسته است.. آخ یا صاحب الزمان..آقا جان ببخش آقا.. درِ تنور و باز ڪرد آخ.. ⬅️نیمه دل شب،، زنش بلند شد وضو بگیره..دید خونش روشنه.. خدا خونهٔ من ڪه تاریک بود، این نور چیه.. (از ڪجا این نور میاد) دنبال نور اومد.. دید از تنوره.. آخ درِ تنورو برداشت.. دید یه سر بریده روخاڪستر تنور.. 🌿 🎆میگه یه مرتبه دیدم چهار زن مجلله‌،دور تنور نشستند یڪے میگه حسین جان، مادرت حوا به فداے تو.. یڪے میگه حسین جان.، هاجر فداے تو.. یڪے میگه مریم فداے تو.. یڪے میگه آسیه فداے تو.. همه داشتند گریه مے ڪردند. میگه یه وقت دیدم یه هودجے از آسمان پایین اومد..،پایین اومد،پایین اومد.. این چهار بانوے بهشتے بلند شدند...رفتن ڪمک ڪردن یه خانم قدخمیده رو پایین آوردند.. 💢خمیده خمیده این بانو اومد ڪنار تنور.. نشست..سر در تنور ڪرد.. هے صدا میزد مادرت برات بمیره حسین جان.. آخ غریب مادرحسین مظلوم مادر حسین آخ امان از دل زهرا س (مادر اومده حسین جان) مادر 3 ♦️سلام مادر ببین با من چه ها ڪردند (حسین ع داره با مادر درد دل میڪنه) ♦️سلام مادر ببین با من چه ها ڪردند ♦️لب تشنه سرم ازتن جدا ڪردند مادر مادر (دیدے دلت عقده داره میخواے بامادر حرف بزنے، چطورحرف میزنی) مادر3 ♦️ببین موهام پُر از خاڪستر و خونه ♦️سَرم اینجا تنم بین بیابونه آخ مادر ♦️ته گودال ڪه غوغا شد ڪجا بودی ♦️سر نعشم ڪه دعوا شد ڪجا بودی امان از دل زهراس ↔️حالا بی‌بے داره جواب میده (حسین جان) 🌾سلام مادرچرا پُر خونه روے تو 🌾سلام مادر بریده ڪے گلوے تو (آخ حسینم) 🌾خودم دیدم چه به روز تو آوردند 🌾به پیش من لباس ڪُهنه ات بُردند حسین جان مادر خودم ڪربلا بودم مادر همه صحنه هارو دیدم مادر 🔷هلال‌ابن‌نافع میگه صداے العطش حسین ع روشنیدم ،،رفتم ظرفے رو آب ڪردم گفتم براے فرزند زهراس ببرم.. گفت یه مرتبه دیدم شمرداره از قتلگاه بیرون میاد.. صدا زد هلال ڪجا میری.. گفتم صداے العطش حسین ع زهراس  رو شنیدم براش آب آوردم.. یه وقت صدا زدهلال برگرد..من حسینو سیرابش ڪردم.. گفتم نانجیب توڪه آبے نداشتی.. میگه یه مرتبه دیدم دامن عربیشو زد ڪنار.. سر بریده حسین.. 🔶میگه نگاه ڪردم دیدم شمر داره میلرزه.. گفتم نانجیب توڪه ڪارخودتو ڪردے چرادارے میلرزی صدا زد هلال همین ڪه داشتم سر از بدن حسین زهرا س جدا میڪردم، یه مرتبه شنیدم صداے مادرے بلنده..هے صدا میزد آخ عزیز مادر حسین غریب مادر حسین اے مادر3 (دشتی) 🔅اگر  ڪشتن چرا  آبت  ندادن 🔅چرا  زان  دُرِّ  نایابت  ندادن 🔅اگرڪشتن چرا خاڪت نڪردن 🔅ڪفن‌برجسم‌صد‌چاڪت‌نڪردن 🔅چرا برتن حسینم  سر نداری 🔅بمیرم من مگر  مــادر نداری هر چقدر ناله دارے تسلاے دل خاتم فاطمه زهرا س سه مرتبه ناله بزن بگو 🌻