آن پیامبر برگزیدهی خدا، مردم را به راه خدا که راه خوشبختی انسان است دعوت میکرد و از پیروی هوا و هوس و آلودن صفای روح انسان به زشتی و ستم و بدکرداری، برحذر میداشت. قدرتهای طاغوتی و فاسد و زورگور و بندگان زر و زور، آن رسول الهی را مورد آزار و تهمت قرار دادند و قصد جان او را کردند و پس از آنکه خدای متعال او را در آغوش حفظ و امان خود جای داد، حواریون و پیروانش را سالهای سال به شکنجههای هولناک دچار ساختند تا تعالیم او را که بر ضد فساد و ظلم و شرک و هوسرانی و جنگافروزی و مردم فریبی بود، از بین ببرند. آنانکه خود فاسد و ظالم و هوسران و جنگافروز و مردمفریب بودند، نمیتوانستند دین خدا و پیامبر خدا و رهروان راه خدا را تحمل کنند.
#میلاد_حضرت_عیسی_ع
#امام_خامنه_ای
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
«واللَّه اللَّه فی الجهاد باموالکم وانفسکم والسنتکم فی سبیلاللَّه.»
یعنی اللَّه اللَّه در #جهاد.
مبادا جهاد در راه خدا را با مال و جان و زبانْ ترک کنید. این جهاد، همان جهادی است که امّت اسلامی تا آن را داشت، ملت نمونه دنیا بود و وقتی آن را از دست داد، ذلیل شد. #نویسندگان_مسیحی که در #انجیلشان از قول #مسیح نقل کردهاند که «اگر کسی به این طرف صورتت سیلی زد، آن طرف را جلو بیار»، یعنی که «ما اصلاً اهل جنگ نیستیم و اهل صلح و سازش مطلق و مهربانی هستیم» - اینها شعارهایشان است. هنوز هم میگویند. هنوز هم از رو نرفتهاند - شروع کردند به مسلمانان طعنزدن که «شما اهل جهادید. شما اهل جنگید. شما اهل شمشیرید. شما اهل خونریزی هستید.» آنقدر گفتند و گفتند که مسلمانان را از رو بردند! آن وقت نویسندگان و دانشمندان مسلمان گفتند که «ما جهاد نداریم! در حقیقت جهاد ما، دفاع است!» خدای متعال میگوید: «جهاد کن!» دانشمند مسلمان میگوید: «جهاد، دفاع است!» خدا میگوید: «اذا لقیتمالذین کفروا زحفاً فلا تولوهم الادبار. »؛
به اینها پشت نکنید. با اینها مقاتله کنید: «قاتلواالذین یلونکم منالکفار. »
نویسنده مسلمان میگوید: «جهاد فیسبیلاللَّه، جهاد نیست. تهاجمی نیست؛ تدافعی است!»
این همه، عکسالعمل #تبلیغات_مسیحیان است که از بس اسم «صلح و سازش» را آوردند و گفتند «جنگ و شمشیرکشی بد است و به کسی حمله نکنید»، مسلمانان اهل جهاد و عزّتمند از جهاد را خانهنشین کردند. آن وقت خودِ آن آقایانِ اهل صلح، هرجا توانستند دمار از روزگار مسلمانان درآوردند!
#جهاد
#امام_خامنه_ای
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
با خنده ای که عکس تو در بر گرفته است
دیوار خانه چهره ی دیگر گرفته است
بعد از تو برق شور و شعف را هجوم اشک
از چشم های خسته ی مادر گرفته است
بی شک شبیه کوچه ی ما، کوچه های عرش
از نام پر شکوه تو زیور گرفته است
حالا منم، کنار تو، اینجا که پر زدی
اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است
#شهیداحمدمشلب
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
تلنـگــــــــر🔔
💐وقتی بمیرم تلگرامم افلاین📴میشه
🌹دیگه تو صفحه ام📱 عکسی نمیزارم که لایک بشه👌 و کامنت بزارن
🍂گوشی ام خاموش میشه وهیچ پیامی از دوست واشنا نمیاد📵
🌸دوست هایی که از طریق تلگرام و اینستا پیداکردم وتا آخرشبا باهاشون چت میکردم منو یادشون میره
♨️پس چی میمونه ⁉️⁉️👇👇
🌺قرانی📖 که وقتی زنده بودم خوندم
🌱پنج وعده نمازی که میخوندم
🌺 احترامی که به پدرومادرم گذاشتم
🌱اینکه همه سعیمو کردم که به نامحرم نگاه👀 نکنم
🌺 حجابمو رعایت کردم 👌
🌱باگوشم به هرچیزی گوش🎧 ندادم
🌺اینکه غیبت کسیو نکردم ودروغ وتهمت نزدم ❌
🌱پاهام👣 تو مراسم گناه راه نرفت
🌺 #صلوات وذکرهایی که گفتم 📿
🌱کارهای خوبی که کردم
♨️همه کارهایی که اینجا انجام دادم درقبر آنلاین🔛 خواهدبود؛کاری کنیم که شرمنده #حضرت_زهرا و #امام_زمان نباشیم 😊✋
🌤السلام علیک یاصاحب الامر
@TrighAhmad
روز قیامت اگر بپرسند چه آورده ای؟
#مادر: " جوانم را..."
#شهید :" دل سوخته ی مادرم را..."
حضور سلام بدرالدین مادر شهید احمد مشلب
برسرپیکر جوان ۲۱ ساله اش💔🥀
#عکس_نوشته #مادران_شهدا
تسلای دل بی قرار خانواده شهدا صلوات❣
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
✨﷽✨
💚آیت الله اراکی (ره) فرمودند:
💠▫️شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است!
گفتم چطور؟
💠▫️با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
💠▫️آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
💠▫️همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
📙 منبع: کتاب آخرین گفتار
@TrighAhmad
ﮔﻨﺎﻩ"،
ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﻢ!
" ﺧﺪﺍ " ﺩﺍﺭﺩ" ﻓﻮﺕ" ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!
ﺍﯾﻦ "ﺍﺷﮏ " ﻫﺎ
ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﯿﺴﺖ..😢😥
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
خدا جونم...😍🙏
یه آبجیایی هستن رفتن تو فکر چادر...
حتی بعضیاشون چادر هم خریدن...☺️
فقط !
گاهی وقتا شیطون گولشون میزنه...😈😔
از حرفای بنده هات دلسرد میشن...🙁😔
به حق حضرت زهرا (س)...💞🙏
عشق چادر رو توی دلای پاکشون محکم کن...🙏
و شیرینی یادگاری بانو (س) رو بهشون بچشون...🙏
الـــــــــهـــــــــی آمـــــــــیــــــــــــن🙏
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
عزیزان! هر کشتهشدنی #شهادت نیست. آن کشتهشدنی که در راه خدا با اخلاص و #رشادت و تلاش همراه باشد، اسمش شهادت در راه خداست. شهید آن کسی است که #مجاهدت - یعنی تلاش - میکند و رشادت بهخرج میدهد و برای خدا حرکت میکند؛ چون اگر رشادت بهخرج ندهد، اصلاً در معرض شهادت قرار نمیگیرد.
#امام_خامنه_ای
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
هر فردی لیاقت ندارد که باب الجهاد بر رویش گشوده شود، هر فردی شایستگی مجاهد بودن ندارد خداوند این در را به روی دوستان خاص خویش گشوده است.
#شهید_مطهری
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
🌷تلنگر؛
✍🏻پیرمرد داخل حرم دستی کشید روی پای جوانی که کنار او نشسته بودو گفت سواد ندارم برایم زیارتنامه میخوانی تاگوش دهم؟
جوان باکمال میل پذیر فت و شروع کرد به خوانـدن زیارت نامه
السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ....
وسـلام داد به معصومیـن تا امام عسکری(ع).
جوان با لبخندی پرسیـد: پدرم امام زمانـت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟ ه
جوان گفت: پــس سلام کن.
پیرمـرد دستش را روی سینـه اش گذاشت و گفت :
✍🏻 السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسـن العسکری💚
جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و دست خود راروی شانه پیر مرد گذاشت وگفت:
«و علیک السلام و رحمـة الله و برکاتة»
مبادا #امـام_زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم.👌🏻
آقا سلام...
باز منم...
خاک پایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان!
در این کلاس سرد، حضور تو واجب است.
این بار چندم است که استاد غایب است؟
🍃اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ الفَرَجَهُم
🍃اَلَّلـهُم َّعجِّل لِوَلیـِڪَ الفـَرَج💚 َ
@TrighAhmad
|•مُدافِعِ حَریمِ حَیا♡|
بانـ(🙇🏻♀️)ـو
تُـ♥️فرِشتِہ خدایے
با بال هاے سیاهے 🍃
ڪہ تو را آسمانے ڪردهـ🕊
اَمّا💡
هَر وَقت ڪِہ لِباسِـ🏴 حیا را
تَنِ جِسمَتـ🙍🏻 مےڪُنے
بِہ روحَت نیز گَوشـ*👂🏻*ـزَد ڪُن
حَیاےِ دُختَـ،🌸،ـرانِہ اَش را
ایمانَشـ📿 را،اِعتِقاداتَش را
پُشتِ دَر🚪→ جا نَگُذارَد
وَ گَرنَـ.😊.ـہ
شِیطانـ👻 هم فِرِشتِه اے بُود
ڪِہ راندِهـ👣 شد
اِے فِرِشتِہ تَرینـ😻
مُواظِب باشـ☝🏻
راندِه شُدِه ےِ دَرگاهِ حَق نَباشے😉
#حجاب •[♥️]•
✨اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ
@TrighAhmad
#پسران_علوی 🧔🏻🙋🏻♂
🌹همیشه وقتے از حیا و حجاب حرف میزنیم از خانم ها میگیم...از چادرے ها🖤🍃 میگیم...اما امروز میخوام بگم...
🌷سلامتے هر پسرے🍃 ڪه ریش داره و بهش تیڪہ میندازن و خم به ابرو نمیاره...😌
🌷سلامتے اونیڪه پاتوقش مزار شهداس❤️ نه سر ڪوچه ها...
🌷سلامتے ڪسے ڪه جاے پرورش اندام و تزریق بازو پرورش ایمان💫 میڪنه و خودسازے📿...
🌷سلامتے پسرے🍃 ڪه سرشو خم میڪنه تا سنڱ فرش خیابونا....نه رودروے ناموس مردم👏👏...
🌷سلامتے هرچے پسرے🍃 ڪه بلوز👔 معمولے میپوشه و شلوار ڪتان نه لباس هاے تنگ و شلوار جاستین...
🌷سلامتے اون پسرے🍃 ڪه نماز اول وقتش📿 حجتــه...
🌷سلامتے اون آقایے ڪه ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو 👟خم میڪنه و آستیناش بالا👕 و آب میچڪہ از صورتش😌 و جوراباشم از جیباش آویزونه☹️ و مهم نیست ڪه دختراے جفنگ😬 دانشگاه مسخرش ڪنن...
🌷سلامتے هرچے پسر خوب این جوریه صلواتـــــ. .
#اللهمصلعلـےمحمـدوآلمحمـدوعجـلفرجهم💚
❤️🤞🏾😍
@TrighAhmad
این شهد شهادت را همراه تو می نوشم
چون راه سعادت را در راه تو می دانم
سامان دلم هستی در پیش تو می مانم
لبیک شهادت را همراه تو می خوانم.
#عکس_نوشته
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
💜آرام جانم💜
💛آن روز غروب را به خاطر داری؟💛
.....
💖آرام کنارم نشستی💖
💚ضربان قلبم شدت گرفت💚
💙لبخند روی لب های تو نشست💙
💜پرسیدی:💜
💛اتفاقی افتاده؟💛
💖پاسخ دادم:💖
💚دلتنگم💚
💙پرسیدی:💙
💜از چه؟💜
💛پاسخ دادم:💛
💖از عمق وجود!!💖
💚لبخند زدی💚
💙پرسیدی:💙
💜چرا تنها نشستی؟💜
💛پاسخ دادم:💛
💖چون تنهایم💖
💚دومرتبه لبخند روی لب های تو نشست💚
💙آرام گفتی:💙
💜نکند عاشقی؟💜
💛چیزی نگفتم💛
...
💖فقط ضربان قلبم بود که هر لحظه تندتر و تندتر می شد💖
💚و باز هم لبخند تو💚
....
💙و طنین صدای زیبایت:💙
💜_ ((عاشقی پیداست از زاری دل💜
💛 نیست بیماری چو بیماری دل ))💛
💖آرام لبخند زدم ... لبخندی تلخ!!💖
💚شاید می خواستم مانع ریزش اشک هایم شوم.💚
💙گفتی💙
💜تنهایی هایت را تنهاتحمل می کنی؟💜
💛آرام و پر بغض جواب دادم :💛
💖درد من همین است💖
💚آمار تکرار لبخند هایت از دستم در رفته بود ...💚
💙اما تو💙
💜باز هم لبخند زدی💜
💛پاسخ دادی:💛
💖من درد تنهایی را خوب می شناسم...💖
💚درد تو💚
💙درد تنهایی نیست!!!💙
....
💜سکوت کردی💜
....
💛و پاسخ تو به نگاه های متعجب من تنها لبخند بود و لبخند💛
💖پرسیدم💖
💚تو هم تنهایی؟💚
💙با همان لبخند دوست داشتنی ات آرام زمزمه کردی💙
💜تنهاتر از تو💜
💛پرسیدی:💛
💖درد تنهایی سخت است ... درست می گویم؟💖
💚گفتم:💚
💙اگر از من تنهاتری ، باید بهتر از من بدانی💙
💜دوباره نقش لبخند روی لبانت ...💜
💛گفتم:💛
💖تنها ، درد تنها را بهتر می فهمد ... درست می گویم؟💖
💚آرام پاسخ دادی:💚
💙آری ! اما درد عاشق را سخت می توان فهمید💙
💜نگاه تو آنقدر مهربان و صمیمی بود که انگار سالهاست که همدیگر را💜
💛می شناسیم.💛
💖نگاهت به دلم راحتی بخشید💖
💚پرسیدم💚
💙تو چرا تنهایی؟💙
💜با لبخند زمزمه کردی💜
💛خریدار هایم خیلی کم اند💛
💖اما فروشنده ها ...💖
💚خندیدی و حرفت را کامل کردی: 💚
💙تا دلت بخواهد مرا فروخته اند💙
💜دلم سوخت 💜
💛حرف تو هنوز تمام نشده بود:💛
💖خریدار هایم کم اند ؛ 💖
💚ولی خریده هایم زیاد !!!💚
💙با لبخند گفتم:💙
💜پس تو هم عاشقی!!💜
💛لبخند را برای هزارمین بار به چهره ام هدیه کردی و زمزمه کردی:💛
💖عاشق تر از تو💖
💚با تردید خاصی پرسیدم:💚
💙عاشقِ چه کسی؟؟💙
💜جواب دادی:💜
💛من عاشقم ... عاشقِ عاشقم هستم!!💛
💜عاشقی که تو او را خوب می شناسی.💜
💛منظورت را نفهمیدم💛
💖آرام و پردرد پرسیدم: 💖
💚تحمل درد عشق سخت است ... درست می گویم؟💚
💙با لبخند پاسخ دادی:💙
💜اگر عاشق واقعی باشی... نه!!!💜
💛با تعجب گفتم :💛
💖برای تو سخت نیست؟!؟!؟💖
💚آرام سر تکان دادی💚
💙زمزمه کردم💙
💜اما درد عشق دارد مرا می کُشَد💜
💛آرام جواب دادی💛
💖آن درد ، دردِعشق نیست ...💖
💚دردِ بی وفایی ست که تو را می کُشَد💚
💙پرسیدم💙
💜درد بی وفاییِ معشوق؟؟💜
💛جواب دادی 💛
💖 نه !!! 💖
💚درد بی وفاییِ عاشق!!!💚
💙چیزی از حرف هایت نمی فهمیدم💙
💜اما به نظر می رسید انسان دوران دیده و فهمیده ای هستی💜
💛آرام از جا بلند شدی💛
💖پرسیدم💖
💚کجا؟؟؟💚
💙فقط لبخند زدی💙
💜گفتم💜
💛لااقل به من بگو چطور می توانم معشوقم را ببینم💛
💖آرام زمزمه کردی💖
💚((چشمِ دل باز کن که جان بینی ... ))💚
💙احساس می کردم تو معشوق مرا می شناسی💙
💜دوباره پرسیدم💜
💛من سالهاست که عاشق اویم...💛
💖پس چرا این فراق تمام شدنی نیست؟؟؟💖
💚به علاوه ، تنها این من نیستم که عاشق اویم ...💚
💙عشاق دیگر همه به مقصود رسیده اند... 💙
💜پس چرا من...💜
💛حرفم را نیمه گذاشتی💛
💖با لبخند گفتی💖
💚درست است.....💚
💙((آسمان فرصت پرواز بلند است ولی💙
💜پرسش این است: چه اندازه کبوتر باشی!!))💜
💛 خواستی بروی 💛
💖دوباره گفتم 💖
💚نامت را به من نمی گویی؟💚
💙برگشتی💙
💜نگاهت را به چشمانم دوختی💜
💛دوباره درخشش مروارید دندان هایت میان صدف لب هایت چشمانم را خیره ی خود کرد💛
💖نجوا کردی💖
💚درد عشق را که از درد تنهایی تمیز نمی دهی؛💚
💙راه عشق را که نمی دانی؛ 💙
💜رسم عاشقی را که بلد نیستی؛💜
💛برایم عجیب است...💛
💖تو چگونه عاشقی هستی که معشوق خود را نمی شناسی؟ 💖
....
💚نگاهم روی جاده ثابت مانده بود 💚
💙همان جایی که جای قدم های تو روی آن می درخشید💙
💜تصویرِ جلوی چشمانم موج بر می داشت💜
💛طنین صدایت در گوشم می پیچید:💛
💖((من عاشقم ... عاشقِ عاشقم هستم))💖
....
💚عاشقِ عاشقت؟؟؟؟💚
💙عاشق من؟!؟💙
💜مولای من!!!!💜
💛زیبای بی همتای من!!!!!💛
💖ضربان قلب من از آن روز محکم می زند💖
💚من عاشق نیستم 💚
💙من دیوانه ام💙
💜دیوانه ی لبخند های تو!!💜
#حضرت_صاحب
#آقای_من
┄┅═✧**❁♥️❁**✧═┅┄
@TrighAhmad
#هرچی_خداگفته_چشم..♥️ همین
خیلی زیباست ✨🌹
#ایمان_به_خدا
◀️ کوهنوردی میخواست به قلهای بلندی صعود کند. پس از سالها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد. به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیدهنمیشد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه و ستارهها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند. کوهنورد همانطور که داشت بالا میرفت، درحالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمامتر سقوط کرد.
سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگیاش را به یاد میآورد. داشت فکر میکرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت
از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن !
ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه میخواهی؟
- نجاتم بده خدای من!
- آیا به من ایمان داری؟
- آری. همیشه به تو ایمان داشتهام
- پس آن طناب دور کمرت را پاره کن!
کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بیتردید
از فراز کیلومترها ارتفاع. گفت: خدایا نمیتوانم.
خدا گفت: آیا به گفته من ایمان نداری؟
کوهنورد گفت: خدایا نمی توانم. نمیتوانم.
روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد
در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود
و تنها نیم متر با زمین فاصله داشت .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹✨✨✨✨✨✨
@TrighAhmad