.
خوشگلا دو تا خصوصیت اصلی دارند
.
.
۱.فراموشکارند
.
۲. اه دومیش چی بود ؟؟؟ 😕😂😂😂
تازگیا فراموشکار شدم😂
.😅😅😅😜😂😂😂😂
🤪@Tarighahmad 🤪
😂😂😂😂😅😅😅😅
#ابن_الرضا. 🍃
#طنز_جبهه👀
🍃
اینطوری لو رفت...!
🍃
دو تا از بچههای گردان،
غولی را همراه خودشان آورده بودند.
وهای های میخندیدند.
گفتم: «این کیه؟»😳 🍃
گفتند: «عراقی»😁
گفتم: «چطوری اسیرش کردید؟»😎
میخندیدند😂
🍃
گفتند: «از شب عملیات پنهان شده بود.
تشنگی فشار آورده با لباس بسیجیها آمده
ایستگاه صلواتی شربت گرفته بود.
😎😂 پول داده بود!» 🍃
اینطوری لو رفته بود،
بچهها هنوز میخندیدند. .
🍃
..
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
🤣@Tarighahmad 🤣
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
شروع کننده های🏃♂
بهتری
نسبت به تو وجود دارن 🤷♂
اما تو ،
تمام کنندهٔ خوبی باش 🥇
😉✌️
#انگیزشی
j๑ïท➺°
.•|@TarighAhmad
.
* #السلامعلیکیاسیدالشهدا؏❤️
🍃حاج حسین یکتا:
بچهها! دلاتونُ تحویل ارباب بدید. دلتو بده به ارباب بگو فقط شب اول قبر سالم تحویلم بده!...
#دلمتقدیمتویاحسین...✋🏻💔*
♡
•°•✦❣❃❣✦•°•
@TarighAhmad
•°•✦❣❃❣✦•°•
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مصاحبہمادرشهیــــــد {😍}•√ رابطه شهید علےالهادے و شهید احمد به قبل از شهادت برمیگردد یا بعد از
#مصاحبہمادرشهیــــــد {😍}•√
آیاتابهحالخوابشهیدرادیدهاید؟😔💔|•°
بلهبسیارخواباورادیدهام🌸🍃
یڪےازدیگرے زیباتر😍❣|•°
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
@TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🌹هوالمحبـــــــوب 🌹رمان زیبا و واقعے #اینڪ_شوڪران 🌹قسمت #پنجاه_ویک تا من آروم می شدم،...😭 علی
🌹هوالمحبـــــــوب
🌹رمان زیبا و واقعے #اینڪ_شوڪران
🌹قسمت #پنجاه_ودو
بعد از عید دیگه نمی تونست پاشو زمین بذاره....
ریه اش، دست و پاش، بیناییش، و اعصابش همه به هم ریخته بود....
آن قدر ورم کرده بود که پوستش ترك می خورد....
با عصا راه رفتن براش سخت شده بود. دکترا آخرین راه رو براش تجویز کردن.
برای اینکه مقاومت بدنش زیاد شه، باید آمپولایی میزد...
که 900 هزار تومن قیمت داشتن. 😣
دو روز بیشتر وقت نداشتیم بخریم...
زنگ زدم بنیاد جانبازان، به مسؤل بهداشت و درمانشون...
گفت:
_"شما دارو رو بگیرید. نسخه ی مهر شده رو بیارید، ما پولشو میدیم "
من 900 هزار تومن از کجا می آوردم؟😞
گفت:
_"مگه من وکیل وصی شما هستم؟"
و گوشی رو قطع کرد...
وسایل خونه رو هم می فروختم، پولش جور نمی شد....
برای خونه و ماشین، هم چند روز طول می کشید تا مشتری پیدا شه. دوباره زنگ زدم بنیاد...
گفتم:
_"نمیتونم پول جور کنم.یه نفر و بفرستید بیاد این نسخه رو ببره و بگیره. همین امروز وقت دارم"😢
گفت:
_ "ما همچین وظیفه ای #نداریم "
گفتم:
_"شما منو وادار می کنید کاری کنم که دلم نمی خواد. اگه اون دنیا جلوی من رو گرفتن، میگم شما مقصر هستید "😭
به نادر گفتم هر جور شده پول رو جور کنه...
حتی اگه نزول باشه...
نذاشتیم منوچهر بفهمه، وگرنه نمیذاشت یه قطره آمپول بره توی تنش....
اما این داروها هم جواب نداد....
اومدیم خونه بعد ظهر از بنیاد چند نفر اومدن. برام غیر منتظره بود....
پرونده های منوچهر رو خوندن..
و گفتن:
_ "میخوایم شما رو بفرستیم لندن "
اصرار کردن که
_ "برید خوب میشید و به سلامت بر می گردید"
منوچهر گفت:
_"من جهنمم که بخوام برم، #همسرم رو باید با خودم ببرم "
قبول کردن...
ادامه دارد..
دسترسی به پارت اول🦋✨
👇
https://eitaa.com/Tarighahmad/8431
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
✍نویسنده؛ مریم برادران
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
🌹هوالمحبـــــــوب
🌹رمان زیبا و واقعے #اینڪ_شوڪران
🌹قسمت #پنجاه_وسه
نمی تونستم حرف بزنم...
چه برسه به این که شوخی کنم...
همه قطع امید کرده بودن. چند روز بیشتر فرصت نداشتیم... 😣
لباساشو عوض کردم که در زدن...
فریبا گفت:
_" #آقایی اومده با منوچهر کار داره "
چادرم رو سرم کردم...
و درو باز کردم. مرد یا الله گفت و اومد تو.
علی رو صدا زدم بیاد ببینه کیه...
میدید اومده کنار منوچهر نشسته، یه دستش رو گذاشته روی سینه ی منوچهر و یه دستش رو روی سرش، و دعا میخونه....
من و علی بهت زده نگاه می کردیم.😳😧
اومد طرف ما پرسید:
_"شما✨ #خانم ایشون✨ هستید؟ "
گفتم:
_"بله "
گفت:
_"ببینید چی میگم. این کارا رو مو به مو انجام می دید. #چهل_شب_عاشورا بخون..
{ دست راستش رو با انگشت اشاره به صورت تاکید بالا آورد☝️}
#باصدلعن_وصدسلام. اول با #دورکعت_نمازحاجت شروع کن. بین دعا هم #اصلا حرف نزن."
زانوهام حس نداشت....
توی دلم فقط امام زمان رو صدا می زدم. اومد بره که دوییدم دنبالش..😭
گفتم:
_"کجا میرید؟ اصلا از کجا اومدید؟"
گفت:
_"از جایی که دل آقای مدق اونجاست "🌷🕊
می لرزیدم....گفتم:
_"شما منو کلافه کردید. بگید کی هستید "
لبخند زد، و گفت:
_"به دلت، رجوع کن"
و رفت....
با علی از پشت پنجره توی کوچه رو نگاه کردیم...
از خونه که بیرون رفت، یه خانوم همراهش بود....
منوچهر توی خونه هم #دیده_بودش. ما ندیده بودیم.
ادامه دارد..
دسترسی به پارت اول🦋✨
👇
https://eitaa.com/Tarighahmad/8431
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
✍نویسنده؛ مریم برادران
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
1_24978032.mp3
3.46M
•💔•
دردتبهجونمایشالا
تامحرمتزندهبمونمــــ😭🍃
اگهبتونمحتےجنازمو
توروضتمےڪشونمـــ😞🌱
#مارابهمحرمبرسانیدفقط
#شبجمعه
#محمدحسینحدادیان
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━┓
❖ @TarighAhmad ❖
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━┛
بِه نآمِ مَحْبـ💚ـوبِ اَبَدیٖ
کِه هیٖچکَسْ تَرْسِ اَز دَسْتْ دآدَنَشْ رآ نَدآرَدْ🙂
به وقــ⏰ـت :
جمعه ای که شاید [ او ] بیاید 🌿
سلام بر منجی غایبم؏ـج 🙂
┌───✾✾───┐
@TarighAhmad
└───✾✾───┘
📌امام زمان در نامه خود به شیخ مفید،گناهان ما را دلیل اصلی غیبت می دانند 😔و می فرمایند:
«پس تنها چیزی که ما را از آنان پوشیده می دارد
اعمال ناخوشایندشان است
که به ما می رسد و از آنان نمی پسندیم و انتظار نداریم.»😭😭
(📕کتاب مکیال المکارم ج ۲)
‼️ ما گناه می کنیم و خدا
غیبت تو را تمدید می کند...‼️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نذرگل_نرجس_صلوات
#التماس_دعای_فرج
••●❥🍃🌸✦🌸🍃❥●••
@TarighAhmad
روحَـ🌱ـم را به خدا ....
جِسْـ🍂ـمَم را به خاک...
و راهَـ💫ـم را به |• تو •| میسپارم...
تویی که تو ظُلـ🌑ـمت این شب،
ماهـ🌙ـو بهم نشون دادی....
#عکس_نوشته
╔═.🍃.══════╗
@TarighAhmad
╚══════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و اینک به وقت کلیپ 🍃🌺
ارسالی از طرف اعضا🙏
#کلیپ_شهید_مشلب
✾✾✾══♥️══✾✾✾
@TarighAhmad
✾✾✾══♥️══✾✾✾
#تلنگرانه{🍃🌹}
لقدخلقتا الانسان فی الکبد یعنی :
خداوند انسان را در سختی آفریده
و دنیا دارمکافاته و هر لحظه اش امتحان رفیق داداش احمد حواسش هست...!😉
اگر نق نق کردی بدون داری ناشکری میکنی رفیق داداش احمد😞
کفرنعمت ازکفت بیرون کند شکر نعمت نعمتت افزون کند...
پس به جای ناشکری ؛بهتر نیست شکر کنی؟🤔
لئن شکرتم لازیدنکم ..
الحمدلله برای زنده بودنم ؛که بزرگترین نعمته که میتونم باهاش برای بقیه نعمتا شکر کنم «زنده بمونم ؛میتونم نماز بخونم با خدا صحبت کنم و...»🤗
┄┅┅🌸🌸🌸🌸┅┅┄
@TarighAhmad
┄┅┅🌸🌸🌸🌸┅┅┄
[✨] علمِ پیشرفته در خدمت #بےعدالتی است، در خدمت #جنگافروزے است، در خدمت #تصرّف سرزمینهاے دیگران است، در خدمت #سلطهے بر ملّتها است؛
•|💫|• پس علم این گرهها را دیگر نمیتواند باز بکند؛ اینها احتیاج دارد به یک قدرت معنوے، قدرت الهے، #دست_پُرقدرتِ_امام_معصوم که او بتواند این کارها را انجام بدهد؛
لذا مأموریّت بزرگ #حضرت_بقیّةالله (ارواحنا فداه) عبارت است از «یَملَأُ اللَهُ بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا»؛{💐}
#مأموریّت_بزرگ آن بزرگوار #قسط_و_عدل است. •|🕊|•
در بسیاری از روایات، در دعاها، در زیارتها به این معنا اشاره شده است:
°~| ایجاد قسط و عدل؛ |~°
این، آن چیزے است که جز به دست قدرت الهے که از آستین حضرت بقیّةالله بیرون مےآید، امکانپذیر نیست.
امام خامنه اے[❤️]
۱۳۹۹/۱/۲۱ | 🗓
••●❥🍃🌸✦🌸🍃❥●••
@TarighAhmad
#شهیدانه🌹✨
از شخصـے پرسیدند:
تا بهشت چقدر راه است؟!😋💕
گفت : یڪ قــــــدم👣
گفتند : چطور ؟!🙄
گفت : مثل شهیدان یڪ پایتان را ڪہ
روے نفسشیطانـے بگذارید
پاے دیگرتان در بهشت است😍
#کنترل_نفس
┏━⊰✾✿✾⊱━═━═━═━┓
❖ @TarighAhmad ❖
┗━═━═━═━⊰✾✿✾⊱━┛
#غدیریان_منتظر_ظهوراند
شهید حسین معزغلامی:
این دعای عظم البلاء را زیاد بخوانید...
.
.
.
•برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان سلامالله
•شفای تمام بیماران مخصوصاً بیماران کرونایی
•سلامتی مدافعان سلامت
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#صلوات
#غدیری_ام
j๑ïท➺°
.•|@TarighAhmad
﷽
#آفٺــاݕ_آمــد_دݪیــݪ_آفـٺاݕ
📋آیۀ ۱۲ سورۀ مبارکۀ یس
🔆«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ»
آرے! ماييم ڪه مࢪدگان را زنده مےسازيم و آنݘه را از پيݜ فرستادهاند، با آثار [و اعمال]ݜان درج مىكنيم، و هر چيزى را در ڪارنامهاى روݜن برݜمردهايم.
در ٺفسیر علے ݕن اݕراھیم از اݕن عݕاس از ڂۆد امیࢪاݪمۆمنین عݪى (عݪیه اݪسّݪام) نیز نقل ݜده است که فرمودند:
«ݕه خدا سوگند من امام مݕین هستم که حڨ ࢪا از ݕاطل آشکار مےسازم، این عݪم ࢪا از رسوݪ ڂدا به ارث ݕرده و آموخته ام.»
📒ٺفسیر نور الثقلین، جلد ۴ ، صفحه ۳۷۹
#غدیرے_ام
ㄟ(ツ)ㄏ↧ʝσɨŋ↧
@TarighAhmad
مثبت فکر کن و
نسبت به فرداهای پیش رو خوشبین باش🌻
با فرا رسیدن روز تازه ،
نیروها 💪
و افکار تازه هم 🧠
از راه میرسند ....😃
😉✌️
#انگیزشی
°•≈•≈•≈•_💜_•≈•≈•≈•°
@TarighAhmad
°•≈•≈•≈•_💜_•≈•≈•≈•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سیاسی ترین مداحی بعد از انقلاب
فوق العاده عااالی👌👌
#نشر_حداکثری
ㄟ(ツ)ㄏ↧ʝσɨŋ↧
@TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
🌹هوالمحبـــــــوب 🌹رمان زیبا و واقعے #اینڪ_شوڪران 🌹قسمت #پنجاه_وسه نمی تونستم حرف بزنم... چه ب
🌹هوالمحبـــــــوب
🌹رمان زیبا و واقعے #اینڪ_شوڪران
🌹قسمت #پنجاه_وچهار
منوچهر دراز کشید روی تخت،..
پشتش رو به ما کرد و روی صورتش رو کشید...زار میزد...😭
تا شب نه آب خورد، نه غذا...
فقط نماز میخوند...
به من اصرار می کرد بخوابم.
گفت:
_"حالش خوبه چیزی نمیشه"
تا صبح رو به قبله نشست و با حضرت زهرا حرف زد...
می گفت:
_"من شفا می خواستم که اومدی و منو شفا بدید؟ اگه بدونم #شفاعتم رو می کنید، نمیخوام یه ثانیه ی دیگه بمونم. تا حالا که #ندیده_بودمتون دلم به فرشته و بچه ها بود، اما #حالادیگه نمیخوام بمونم".
اینا رو تا صبح تکرار می کرد. به هق هق افتاده بودم.😣😭
گفتم:
_"خیلی بی معرفتی منوچهر. شرایطی به وجود اومده که اگر شفات رو بخوای، راحت میشی... ما که زندگی نکردیم.تا بود، جنگ بود. بعدشم یه راست رفتی بیمارستان. حالا میشه چند سال با هم راحت زندگی کنیم"
گفت:
_"اگه چیزی رو که من امروز #دیدم میدیدی، تو هم نمی خواستی بمونی"
#چهل_شب_باهم_عاشوراخوندیم.
گاهی میرفتیم بالاي پشت بوم میخوندیم....
دراز می کشید و سرش رو میذاشت روي پام و من #صدتالعن و #صدتاسلام رو می گفتم.😭😭
انگشتامو میبوسید و تشکر می کرد....
همه ي حواسم به منوچهر بود.
نمیتونستم خودم رو ببینم و خدا رو.
همه رو واسطه می کردم که اون بیشتر بمونه.
اون توي دنیای خودش بود و من توي این دنیا با منوچهر....
برام مثل روز روشن بود که منوچهر دم از رفتن میزنه، همین موقع هاست....😭
ادامه دارد..
دسترسی به پارت اول🦋✨
👇
https://eitaa.com/Tarighahmad/8431
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
✍نویسنده؛ مریم برادران
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad