✅طبق منابع تاریخی، یزید بن معاویه در سال ۲۶ قمری به دنیا آمد که پدر او «معاویه» فرزند ابوسفیان و مادرش «میسون بنت بجدل کلبی» است.
میسون پس از ازدواج با معاویه، نتوانست زندگی در دمشق را تحمل کند و پس از جدایی از معاویه به همراه یزید که بنابر احتمال تاریخی شیرخوار بوده، به صحرا بازگشت.
پس بدین ترتیب یزید کودکی خود را در قبیله میسون و در کنار مادرش گذراند که مردمان آن قبیله از قبایل «حُوّارین»(در منطقه حمص شام) با پیشینیه مسیحیت، در زمان پیش از اسلام که بعد از اسلام نیز تمامی قبیله او مسلمان نشدند.
افزون بر اخلاق ظاهری بادیه نشین و صحراگزینی در یزید همچون علاقه به شکار، اسب سواری، تربیت حیوانات و بازی با سگ و میمون، از تربیت خاصّ مسیحیان تأثیر پذیرفت و از این رو شراب خواری، رقص، غنا، سگ بازی و خوش گذرانی جزء طبیعت وجودی یزید شد.
🔷️خلافت «یزید بن معاویه» :
قاضى نعمان مى نويسد :
روزى حضرت رسول اکرم(ص) به معاویه فرمود :
📋《أَىُّ يَوْمٍ لِأُمَّتِي مِنْكَ؟ وَ أَىُّ يَوْمِ سُوءٍ لِذُرِّيَّتِي مِنْكَ مِنْ جَرْوٍ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِكَ؟ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ يَسْتَحِلُّ مِنْ حُرْمَتِي مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ!》
♦️امّت من چه روز سختى از تو خواهند داشت؟ و خاندان من از فرزندى كه از صلب تو خارج مى شود، روز بدى را در پيش دارد. همان فرزندى كه آيات خدا را به استهزا مىگيرد و آن چه را كه خداوند از حريم من حرام كرده، وى حلال مىشمارد.(۱)
در تاریخ خلفاء هیچ نامی از نام یزید شومتر و نفرت انگیزتر نیست.
خلافت کوتاه او بعد از مرگ معاویه در ۱۵ رجب سال ۶۰ قمری، که فقط سه سال و نیم طول کشید که از نظر مسلمانان چیزی جز یک سلسله فجایع مستمر نبود.
سال ۶۱ هجری امام حسین(ع) را به شهادت رساند، سال ۶۳ هجری «واقعه حرّه» را رقم زد و مدینه را غارت کرد و سال ۶۴ هجری هم کعبه را به سنگ و آتش و منجنیق بست.
هر یک از این سه واقعه می توانست یک خلیفه و یک خاندان را ننگین کند.
پس از مرگ معاویه، یزید به حکومت رسید و او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، به انتصاب پدرش و به صورت موروثی حاکم شد.
یزید در روز نخست، نامهای به حاکم مدینه نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و به او دستور داد که از حسین بن علی(ع) و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن زبیر به زور بیعت بگیرد و هر کس نپذیرفت گردنش را بزند.
امام حسین(ع) با شناختی که از یزید داشتند؛ فرمودند:
📋《هَيْهاتِ مِنَّا الذِلَّةُ..وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي يَقُولُ : اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ سُفْيَانَ!》
♦️ما تن به ذلت نمی دهیم، زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد، و همانند من با چنین فردی بیعت نمی کند.
شنیدم از جدم رسول خدا(ص) که می فرمود : خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.(۲)
بعد از امتناع امام حسین(ع) از بیعت با یزید، واقعه کربلا رخ داد و امام حسین(ع) مظلومانه به شهادت رسید و واقعه کربلا موجب شد یزید به یکی از منفورترین شخصیت ها نزد شیعیان تبدیل شود.
شیعیان یزید را مستحق لعن دانسته و بیزاری جستن از او را از ضروریات مکتب خود می دانند.
در منابع روایی شیعه، روایاتی از حضرت رسول اکرم(ص) و اهل بیت(علیهم السلام) در لعن یزید و قاتلان امام حسین(ع) نقل شده است.
در زیارت عاشورا عبارتی در لعن همه خلفای بنیامیه وجود دارد.
افزون بر این، در نسخه مشهور زیارت عاشورا، با عبارتِ؛ «اللهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ خَامِساً» به لعن یزید تصریح شده است.
یزید پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در سال ۶۴ قمری در ۳۸ سالگی به درک واصل شد.
💀علت مرگ یزید در تاریخ :
۱)گروهی سبب مرگ یزید را مستی بیش از حد ذکر کردهاند.(۳)
۲)برخی دیگر گفتهاند که روزی در حالت مستی، میمون خود را بر الاغی وحشی سوار کرده بود و در پی او می تاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و مُرد.(۴)
۳)برخی نیز میگویند بر اثر بیماری ذات الجنب(عفونت ریه) مُرد.(۵)
به هر ترتیب او را در دمشق دفن کردند و نقل شده است که وقتی عباسیان بر دمشق مسلط شدند، قبر وی را نبش کرده و آتش زدند.
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇
💀نمونه هایی از روحیات پلید و خبیث یزید :
1⃣میمون باز و سگ باز:
یزید به رسم بادیه نشینان به حیوانات خود لقب و کنیه می داد و بر آنها لباس ابریشم و حریر و زیبا و زربافت می پوشاند و بر صدر مجلس و بعضا در کنار خود بر روی منبر جای می داد و حتی با آنان بر سر سفره طعام می نشست.
نقل است که او ؛
📋《[کَانَ] يَلْعَبُ بِالْكِلَابِ [وَ الْقُرُودِ]》
♦️او همواره با سگان و میمونها هم بازی می شد.(۲)(۳)
یزید علاوه بر آن با بوزینگان نیز مانوس بود و او میمونی داشت که به او لقب «اباقیس» داده بود و او را در مسابقات اسب سواری شرکت می داد.
اباقیس در یکی از این مسابقات از مرکب سقوط کرد و مُرد!
یزید بسیار اندوهگین شد و دستور داد، همه سران مملکت را جمع کنند.
یزید خود بوزینه اش را در طی مراسمی کفن و کفن کرد و بر آن نماز خواند، و مراسم ترحیمی برای آن حیوان گرفت!(۴)
2⃣زنا کار و هوس ران:
یزید معشوقه ای به نام «هند دختر عبدالله بن عامر» که کنیه اش «ام کلثوم» بود، داشت که همواره با او در حال هوسرانی علنی بود، تا جایی که در اشعار یزید ذکر شده است :
📋《مَا إِنْ أُبَالِي بِمَا..
إِذَا اتَّكَأْتُ عَلَى الْأنمَاطِ فِي غُرَفٍ
بِدَيرِ مُرَّانَ عِنْدِي أُمِّ كُلْثُومٍ!》
♦️من باكى ندارم زیرا كه من در «دير مرّان» در ميان غرفه ها بر بالشها تكيه زدهام و امّ كلثوم را در كنار خود دارم!(۵)
«عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه» در سفر خود از مدینه به شام و بعد از ديدار با يزيد گفت:
📋《اِنَّهُ رَجُلٌ یَنْکِحُ الاُمُّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَالاَخَوَاتِ》
♦️او شخصي است كه در زناشويی حريم شرع را رعايت نمی كند و با مادران و دختران و خواهران زنا می کند.(۶)
3⃣شارب الخمر:
يزيد از كودكی اهل شُرب خمر بود و در شهر مدينه و در ملاء عام شرابخواری می كرد.
او در مجالس علنی شراب می خورد و مست لايعقل، به ياوه گويی می پرداخت!
او همواره به باده به دستان می گفت :
📋《إِسْقِنِي شَرْبَةً تَروِّي مُشَاشِي..》
♦️اى ساقى! به من شرابى بنوشان كه جان مرا سيراب كند!(۷)
عبدالله بن حنظله بعد از ديدارش با يزيد می گوید:
📋《قَدِمْنَا مِنْ عِنْدِ رَجُلٍ لَيْسَ لَهُ دِينٌ، يَشْرِبُ الْخَمْرَ》
♦️ما از نزد مردى آمديم كه دين ندارد، او شراب مى نوشد.(۸)
يزيد به هنگامى كه مىخواست شراب بنوشد چنين مىسرود :
📋《وَ إِنْ حَرُمَتْ يَوْماً عَلَى دِينِ أَحْمَدَ
فَخُذْهَا عَلَى دِينِ الْمَسِيحِ بْنِ مَرْيَمَ》
♦️اگر نوشيدن شراب در دين اسلام حرام است؛ آن را مطابق دين مسيح بنوش!(۹)
4⃣تارک الصلاه:
عبدالله بن حنظله نیز می گوید:
📋《یَزِیدُ رَجُلٌ یَدَعُ الصَّلَاةَ..》
♦️یزید نماز را رها کرده بود.(۱۰)
نقل شده است كه روزی يزيد مجلس بزم و شرابی مهيا ساخت كه صداي اذان به گوشش رسيد، به او گفتند وقت نماز است، يزيد پاسخ داد اين مجلس شراب بهتر از نماز است و من جريان بهشت را به ته پيالهها خريدهام.
5⃣مطربی و اهل غناء و شاعر اشعار کفرآمیز:
مسعودی می گوید:
در دوران حكومت كوتاه وى، حتّى در محيط مقدّسى همچون مكّه و مدينه جمعى به نوازندگى و استعمال آلات لهو و لعب مىپرداختند و يزيد خود اهل طرب و موسیقی و خنیاگری و عياشی بود که همواره زنان و کنیزان زیبا روی کاخ، در حال رقص و آواز در کنار یزید دیده می شدند.(۱۱)
نقل است که؛
📋《يَضْرِبُ بِالطَّنَابِيرِ وَ يُعْزَفُ عِنْدَهُ الْقِيَانُ》
♦️او طنبور مىنواخت و نوازندگان در نزد وى به لهو و لعب مشغول بودند.(۱۲)
حتی اشعاری در انکار مقام نبوت و وحی از خود و دیگران می سرود:
📋《لَعِبَت هَاشِمُ بِالمُلكِ فَلَا، خَبَرُ جَاءَ وَ لَاوَحيٌ نَزَلَ!》
♦️بنی هاشم با حكومت بازى کردند وگرنه، نه خبرى آمده بود و نه وحى ای نازل شده بود.(۱۳)
6⃣قمار باز:
یزید با ندیمان خود همواره در حال قمار بود.
امام حسین(ع) دلیل عدم بیعتش را با یزید اینگونه می فرماید :
📋《..غُلَامٌ مِنَ الْغِلْمَانِ، يَشْرِبُ الشَّرَابَ، وَ يَلْعَبُ بِالْكِعَابِ》
♦️پسرک جوانی که شراب می خورد و قمار بازى مىكند(۱۴)
«أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ»
📚منابع:
۱)المناقب و المثالب قاضی نعمان، ص۷۱
۲)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ص۲۵
۳)الثقات ابن حبان، ص۱۶۲
۴)انساب الأشراف بلاذری، ج۵، ص۲۸۷
۵)تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر، ج۶۵، ص۳۹۷
۶)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۳۹
۷_۱۰_۱۲_۱۴_۱۶)الكامل فی التاریخ ابن اثير، ج۴، ص۱۰۳
۸)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۳۹
۹_۱۱_۱۳_۱۵)مروج الذهب مسعودی، ج۳، صص۶۸_۶۶
۱۷)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۴۶
۱۸)الاحتجاج طبرسى، ج۲، ص۹۲
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
📅یکم ربیع الاوّل سال سیزدهم بعثت؛ حرکت حضرت رسول اکرم(ص) از شهر مکه به سمت «غار ثور»! #حضرت_رسول_اکر
📆چهارم ربیع الاوّل سال سیزدهم بعثت؛ هجرت حضرت رسول اکرم(ص) از غار «ثور» به «مدینه»:👇
✅حضرت رسول اکرم(ص) پس از سه شبانه روز توقّف در غار «ثَوْر» تصمیم گرفت به سوى «مدینه» حرکت کند و به مسلمانان بپیوندد.
پس در شب چهارم ماه ربیع الاوّل، یک راهنما به همراه سه شتر توسّط حضرت على(ع) به سمت غار فرستاده شد و رسول اکرم(ص) به اتفاق «ابوبکر بن ابی قحافه» و «عبداللَّه بن اُرَیْقط» به عنوان راهنما از بیراهه رهسپار مدینه شدند.
#وقایع_ماه_ربیع_الاول
#روز_شمار_هجرت
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۷۷
@TarikhEslam
🗺نقشه مسیر هجرت حضرت رسول اکرم(ص) از «مکه» تا دهکده «قُبا»:👆
@TarikhEslam
🕌ترسیم مسیر حرکت هجرت رسول اکرم(ص) از «مکه» تا «قُبا»:👇
#وقایع_ماه_ربیع_الاول
@TarikhEslam
✅حضرت رسول اکرم(ص) از کوه ثور در جنوب «مکه» خارج شده و به سمت غرب درحالی که کوه «السرد» را سمت راست خود و «لبینات» را در سمت چپ خود داشته، هجرت خود را آغاز کرده و بعد وارد «وادی ابراهیم» شده است. سپس به روضه «ام الهشیم» رسیده است و در آنجا مستقیم به طرف شمال برگشته و از راه «حب و الحبل» درحالی که «حدیبیه» گذشته و کوههای غربی مکه را در سمت چپ خود داشته است. بعد، از نزدیکی «الحمیمه» از وادی «مر الظهران» عبور کرده و وارد «گردنه المرار» (دره الکریمی کنونی) شده؛ درحالی که سروعه و کوه ضاف را در سمت چپ خود داشته و در سمت راستش کوه مکسر بوده است.
وقتی از دره الکریمی خارج شده، در دامنه شرقی کوههای الخشاش که در سمت چپ و وادی الصغو که در سمت راست او بوده، عبور کرده که چاهها و چشمههای زیادی در آنجا وجود دارد. سپس شب هنگام از نزدیک عسفان گذشته و از آن دوری جسته و درحالیکه آن را در سمت راست خود داشته، آن را پشت سر گذارده است.
سپس در کنار چشمههایی فرود آمده که الغولاء نامیده میشده است و بعد در وادی آن چشمه، حدود پنج کیلومتر راهپیمایی نموده و بعد، از سمت راست ایشان گردنهای به نام گردنه نقری پدیدار شده است که با پیمودن آن، مسیر او به جاده عمومی در نزدیکی کویر رسیده است. بعد مجبور شده تا در شب حرکت کند. با طی این مسیر، به الدف در صد کیلومتری مکه رسیده است.
هنگام صبح به درهای عمیق بین کوههای جمدان پناه برده است.
امروزه در این دره درختی وجود دارد که مردم با اعتقاد به اینکه آثاری به جامانده از آثار پیامبر خدا است، آن را زیارت میکنند. چون شب فرا رسید، در آخر شب، از پناهگاه خود خارج شده و به حرکت خود در این مسیر ادامه داده و در پایین امج فرود آمده و بعد گردنه لفت (الفیت امروزی) را پشت سر گذارده و این همان جاده بزرگ و اصلی بوده است که پیامبر(ص) مجبور بوده تا از آن عبور کند.
بعد در قدید فرود آمده و آن را در روز پیموده است. سپس از ضاف و اممعبد در نزدیکی جایگاه بت مناة عبور نموده و از آنجا از گردنه المشلل بالا رفته و در دوران فرود آمده که متعلق به بنیمدلج و خزاعه بوده و هر دو قبیله در آن مشترک بودهاند.
در آنجا با «سراقه» برخورد نموده است.
سپس از وادی کلیه گذشته و در روز سوم از کناره و انتهای سنگلاخها حرکت کرده تا هنگام فرا رسیدن شب چهارم، از نزدیکی جحفه در شرق آن، درحالیکه آن را میدیده، عبور نموده است.
بعد از عبور از جحفه، از وادی الخرار به حرکت خود ادامه داده و بعد به طرف راست به سمت شرق حرکت کرده و از غدیر خم گذشته و بعد در وادی مر (وادی رابغ امروزی) عبور کرده و به طرف مشرق پیش رفته تا به وادی حیاء رسیده و در آنجا چاههایی هست که به چاههای المُرّه معروفند.
بعد به سمت چپ به طرف شمال حرکت کرده و از سنگلاخ الشیباء عبور کرده و وارد وادی الفرع شده و در نزدیکی مصب لقف آن را پشت سر گذارده و از آن عبور نموده تا به مدالج رسیده و یکی بعد از دیگری چنانچه در گذشته ذکر کردیم، از آنها عبور نموده و هنگام عبور از آنها از العصوین و مرجح و نقاط دیگری مانند ام کشد و اجیرد هم عبور نموده است. زمانی که وارد تعهّن شده، در القاحه و در نزدیکی السقیا، در سمتی که به طرف مکه است، راهپیمایی کرده و پیش از القاحه از السقیا و چاه الطلوب گذشته و راهی جز این را نمیتوانسته انتخاب نماید.
زمانی که به چاه الطلوب رسیده، برای انتخاب مسیر درست و مناسب خود، مستقیم به طرف شمال در درهای به نام فید در مقابل منزلگاه رأی العین پیش رفته و در ابتدای وادی الیدعه الشرقی فرود آمده و سپس از گردنه عقنقل عبور کرده و وارد وادی الحلقه شده است.
بعد، از الغائر بالا رفته و همه این نقاط در خط سیر او مانند دانههای مروارید منظم شدهاند.
کسی که ادعا میکند حضرت از العرج عبور نموده، سخنی نادرست گفته است؛ زیرا متضمن مسافت طولانی و تحمل مشقت و سختی بسیار و غیر ضروری است و اگر انسان شکل طبیعی زمین را مورد دقت قرار دهد، در مییابد که چنین کاری بعید به نظر میرسد.
از الغائر، مسیر جاده را به سمت شمال در وادی العقیق ادامه داده و از شرق حمراء الاسد عبور نموده و بعد، از دامنه غربی کوه عیر حرکت کرده و سپس به قباء رسیده است.
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
📚منبع:
کتاب مسیر هجرت رسول خدا(ص) عاتق بلادی، ص۳۴۲
@TarikhEslam