📚پنج روایت ناب در باب فضائل حضرت امیرالمومنین #امام_علی_علیه_السلام :👇
@TarikhEslam
1⃣ #حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه فرمود :
📋《زَیِّنُوا مَجَالِسَکُمْ بِذِکْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبِِ(ع)》
♦️مجالس خود را با یاد علی بن ابی طالب(ع) زینت دهید.(۱)
2⃣ #حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه فرمود :
📋《مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْـظُرَ اِلى آدَمَ(ع) فى عِلْمِهِ وَ اِلى نُوحٍ(ع) فى تَقْواهُ وَ اِلى اِبْراهيمَ(ع) فى حِلْمِهِ وَ اِلى مُوسى(ع) فى هَيْبَتِهِ وَ اِلى عيسى(ع) فى عِبادَتِهِ فَلْيَنْظُرْ اِلى عَلِىِّ بْنِ اَبى طالبٍ(ع)》
♦️هر كس که مى خواهد به آدم(ع) بنگرد در مورد علمش، به نوح(ع) بنگرد در مورد تقوایش،
به ابراهيم(ع) بنگرد در مورد حلمش و به موسى(ع) در مورد هيبتش و به عيسى(ع) بنگرد در مورد عبادتش، پس باید نظر کند به على بن ابى طالب(ع)!(۲)
3⃣ #حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه فرمود :
📋《لَوْ أَنَّ الْفَیَّاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِِ(ع)》
♦️اگر انبوه درختان [و باغها] قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و تمام انسانها نویسنده باشند، قادر به شمارش فضائل على بن ابى طالب(ع) نخواهند بود.(۳)
4⃣ #حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه فرمود :
📋《خَلَقَ اللهُ مِنْ نُورٍ وَجْهِ عَليِ بنِ اَبي طالب بسبعينَ اَلْفَ مَلَكٍ يَسْتَغْفِروُنَ لَهُ وَ لِمُحبيهِ اِلي يَومِ القِيامِةِ》
♦️خداوند از نور صورت علي بن ابي طالب(ع) هفتاد هزار فرشته خلق كرده كه تا روز قيامت برای او و دوستانش طلب آمرزش می كنند.(۴)
5⃣ #امام_جعفر_صادق_علیه_السلام فرمود :
امیرمؤمنین(ع) بر فراز منبر مسجد کوفه چنین خطبه خواند :
📋《وَاللَّهِ! إِنِّی لَدَیَانُ النّاسِ یوْمَ الدِّینِ وَ قَسِیمُ اللَّهِ بَینَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ!
أَنَا الْإِسْلامُ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِنَفْسِهِ، کُلُّ ذَلِکَ مَنّاً مِنَ اللَّهِ》
♦️به خدا قسم که من حاکم مردم در روز قیامت هستم، منم که مردم را برای بهشت و جهنم تقسیم میکنم، من همان اسلامی هستم که خداوند آن را پسندیده است.
تمام اینها منّت و افتخاری است از جانب خداوند متعال!
حضرت(ع) در این خطبه به این آیه شریفه اشاره فرمود :
📋《اَلْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً》
♦️امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.(۵)(۶)
📚منابع :
۱)مناقب الإمام على(ع) ابن مغازلی، ص۱۹۹
۲)ارشاد القلوب دیلمی، ص۲۱۷
۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۵، ص۶۲
۴)بحار الانوار مجلسی، ج۳۹، ص۲۷۵
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۲۶، ص۳۱۸
۶)سوره مائده، آیه۳
@TarikhEslam
#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
✍پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی #امام_علی_علیه_السلام :👇
@TarikhEslam
1⃣جوانمردی #امام_علی_علیه_السلام !👇
✅در تاریخ نقل شده است که؛
عَمرو بن عَبدِوُدّ از برترین جنگجویان قریش بود که در سال پنجم هجری در جنگ خندق، به دست امام علی(ع) کشته شد.
با اینکه او دشمن خدا و رسول خدا(ص) بود، اما امیرالمومنین علی(ع) در نهایت جوانمردی او را کشت و با تمام تجهیزات جنگی اش، او را تحویل سپاه دشمن داد.
تا جایی که در منابع آمده است؛
📋«أُخْتُ عَمْرِو بْنِ عَبْدِوُدٍَّّ اَلْعَامِرِيِّ [اِذَا] رَأَتْهُ قَتِيلاً، فَقَالَتْ مَنْ قَتَلَهُ؟
فَقِيلَ لَهَا : عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)؟»
♦️هنگامی که خواهر عمرو بن عبدودّ برادرش را دید که كشته شده است، پرسيد :
چه کسی برادر مرا كشته است؟
به او گفتند : او به دست على بن ابى طالب(ع) كشته شده است.
در این هنگام خواهر عمرو گفت :
📋«كُفْوٌ كَرِيمٌ! ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ :
لَوْ كَانَ قَاتِلُ عَمْرٍو غَيْرَ قَاتِلِهِ،
لَكُنْتُ أَبْكِي عَلَيْهِ آخِرَ اَلْأَبَدِ،
لَكِنَّ قَاتِلَهُ مَنْ لاَ يُعَابُ بِهِ،
مَنْ كَانَ يُدْعَى قَدِيماً بَيْضَةَ اَلْبَلَدِ»
♦️به درستى كه على بن ابى طالب(ع) همتاى خوبى است.
بعد از آن، این شعر را سرود :
اگر كشنده ی عمرو بن عبدود، غير كشنده ی او يعنى على بن ابى طالب(ع) بود، هر آينه تا آخر الزمان گريه مى كردم.
اما كشنده ی عمرو كسى است كه نمی توان بر او عيب گرفت، کسی که از قدیم الایام او را بيضة البلد(کنایه از کمال مدح) خوانده اند.(۱)
📚منبع :
۱)الفصول المختارة علم الهدی، ج۱، ص۲۹۲
@TarikhEslam
2⃣یتیم نوازی #امام_علی_علیه_السلام !👇
✅نقل است که؛
امام علی(ع) در زمان حکومت خود از کوچه های کوفه می گذشت که زنی را دید كه مشك آبی بر دوش داشت.
امام(ع) آن مشك را از او گرفت و تا مقصد بِبَرَد و در راه از حالش پرسید.
زن گفت :
📋«بَعَثَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)صَاحِبِي إلَى بَعْضِ اَلثُّغُورِ فَقُتِلَ وَ تَرَكَ عَلِيٌّ صِبْيَاناً يَتَامَى وَ لَيْسَ عِنْدِي شَيْءٌ فَقَدْ أَلْجَأَتْنِي اَلضَّرُورَةُ إِلَى خِدْمَةِ اَلنَّاسِ»
♦️علی بن ابیطالب(ع) همسرم را در یكی از مرزها گماشته بود و او اکنون كشته شده و چند كودك یتیم برای من برجای گذاشته است.
و من هم چیزی ندارم و ناگزیر به خدمتگزاری مردم روی آوردهام.
علی(ع) بعد از حمل بار تا منزل او بازگشت و فردای آن روز، زنبیلی از خوراكی با خود برداشت و به راه افتاد و به در خانهی زن رفت و در زد.
زن پرسید : كیستی؟
مولا فرمود : منم! آن بندهای كه در آوردن مشك تو را همراهی كرد. در را بگشا!
چیزی برای كودكان با خود آوردهام.
زن گفت :
📋«رَضِيَ اَللَّهُ عَنْكَ وَ حَكَمَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)»
♦️خدا از تو خرسند باشد و میان من و علی(ع) داوری كند!
پس امام(ع) داخل شد و فرمود :
من دوست دارم كه به ثوابی برسم!
تو آرد را خمير كن، يا اينكه تو بچهها را پرستاری كن و من خمیر کنم و نان بپزم؟!!
زن گفت : من بر كار نان آگاهتر و تواناترم.
پس كودكان را به تو ميسپارم.
پس آنان سرگرم کن!
سپس آن زن شروع به خمير كردن آرد شد و علی(ع) نزد کودکان به پختن گوشت مشغول شد.
و آن را پخت و شروع كرد برای كودكان از گوشت و خرما و چیزهای دیگر لقمه گرفتن!
هر وقت لقمهای به كودكی میداد می فرمود :
📋«یَا بُنَیَّ! اِجعَل عَلَیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع) فِی حِلِِِّ مِمَّا مَرَّ فِی اَمرِکَ»
♦️پسركم! از آنچه بر تو گذشته است، علی بن ابیطالب(ع) را حلال كن!
وقتی خمیر آماده شد، زن گفت :
ای بندهی خدا! تنور را روشن كن!
امام(ع) به روشن كردن تنور پرداخت.
هنگامی كه آن را برافروخت، و آتش زبانه می کشید و درون تنور گداخته شد، آنگاه علی(ع) صورت را نزدیک درون آتش برد تا داغی آتش را احساس کند و سپس چنين فرمود :
📋«ذُقْ يَا عَلِيُّ! هَذَا جَزَاءُ مَن ضَیَّعَ اَلاَرامِلَ وَ الیَتَامَی»
♦️ای علی! بچش! این است كیفر كسی كه حقّ بیوهزنان و یتیمان را تباه كند.
زن همسایه كه علی(ع) را میشناخت او را دید و خطاب به مادر یتیمان گفت :
وای بر تو، این امیرالمؤمنین است!
آن زن با شتاب آمد در حالی كه میگفت : از شما شرمندهام ای امیرمؤمنان.
علی(ع) در پاسخ او فرمود :
📋«بَل وَ اَحیَایَ مِنكَ یَا أَمَةَ اللهِ فِیمَا قَصَّرتُ فِی أَمرِكِ»
♦️من از تو شرمندهام كه در كارت كوتاهی
كرده ام.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۱۵
@TarikhEslam
3⃣عدالت #امام_علی_علیه_السلام !👇
✅عقیل در زمان خلافت برادرش امیر المؤمنین علی(علیه السلام) از امام علی(ع) کمک مالی خواست.
از آنجایی که او نابینا بود، امام علی(ع) در مقابل این پیشنهاد عقیل، درخواست کرد که دستش را سمتش دراز کند.
امیرالمؤمنین(ع) خود در این باره می فرماید :
📋«..فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيَادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي فَأَحْمَيْتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيَعْتَبِرَ بِهَا فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ كَادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا!»
♦️او خيال مى كرد كه دينم را به او فروخته، و از راه و روشم دست برداشته و به خواسته هایش تن مى دهم، در اين اثنا آهن پارهاى را گداخته و به بدن او نزديك كردم تا مايه عبرتش شود، ناگهان چون ناله بيمار از حرارت آن آهن پاره ناله زد، و نزديك بود از آن آهن گداخته بسوزد.
پس به او گفتم :
📋«ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ!
أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ؟
أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى؟»
♦️مادران داغدار بر تو بگريند اى عقيل!
آيا تو در برابر آهن پاره اى كه انسانى آن را به شوخى و بازى بر افروخته ناله مى زنى، ولى مرا به جانب آتشى كه خداوند قهّار به جهت خشم خود افروخته مى كشانى؟!!
آيا تو از اين درد اندك ناله بزنى، و من از آتش سوزنده جهنم ناله نزنم؟!!(۱)
📚منبع :
۱)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۱۱، ص۲۴۵
@TarikhEslam
4⃣مهمان نوازی #امام_علی_علیه_السلام !👇
✅نقل است که؛
روزی مردی با پسرش به عنوان مهمان بر امام علی(علیه السلام) وارد شدند.
امام علی(ع) با اكرام و احترام بسیار آنها را در صدر مجلس نشانید و خودش روبروی آنها نشست.
موقع صرف غذا رسید و غذا آوردند و صرف شد.
بعد از غذا قنبر، غلام معروف علی(ع)، حوله ای و طشتی و ابریقی برای دست شویی آورد.
علی(ع) آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست مهمان را بشوید. مهمان خود را عقب كشید و گفت :
📋«يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ اَللَّهُ يَرَانِي وَ أَنْتَ تَصُبُّ عَلَى يَدِي؟»
♦️يا امير المؤمنين(ع)! خدا مرا در حالى ببيند كه شما روى دست من آب مى ريزيد؟!
امام علی(ع) فرمود :
📋«اُقْعُدْ وَ اِغْسِلْ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرَاكَ وَ أَخُوكَ اَلَّذِي لاَ يَتَمَيَّزُ مِنْكَ وَ لاَ يَنْفَصِلُ عَنْكَ يَخْدُمُكَ يُرِيدُ بِذَلِكَ فِي خِدْمَتِهِ فِي اَلْجَنَّةِ مِثْلَ عَشَرَةِ أَضْعَافِ عَدَدِ أَهْلِ اَلدُّنْيَا وَ عَلَى حَسَبِ ذَلِكَ فِي مَمَالِيكِهِ فِيهَا»
♦️بنشين و بشوى؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ تو را مى بيند كه برادرت كه بر تو امتياز و فضيلتى ندارد خدمتت مى كند و قصدش از اين خدمت آن است كه خداوند در بهشت ده برابر جمعيّت دنيا عطايش فرمايد.
آن مرد نشست و امام على(عليه السلام) بر دستان او آب ریخت.
امام(ع) همین كه از شستن دست مهمان فارغ شد، به پسر برومند خود محمد بن حنفیه گفت :
📋«يا بُنيَّ! لَو كانَ هذا الابنُ حَضَرَني دُونَ أبيهِ لَصَبَبتُ على يَدِهِ و لكنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ يأبى أن يُسوِّي بَينَ ابنٍ و أبيهِ إذا جَمَعَهُما مَكانٌ، لكنْ قَد صَبَّ الأبُ علَى الأبِ فلْيَصُبَّ الابنُ علَى الابنِ»
♦️فرزندم! اگر اين پسر بدون پدرش بر من وارد مى شد، خودم دستش را مى شستم، اما خداوند عزّوجلّ خوش ندارد كه وقتى پدر و پسرى در يك جا جمع باشند، ميان آنها برابرى نهد.
بلكه پدر روى دست پدر آب مى ريزد و بايد پسر روى دست پسر آب بريزد.
محمّد بن حنفيّه نیز بر دست پسر آن مرد آب ريخت.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۷۲، ص۱۱۷
@TarikhEslam