✍پاسخ :
عبیدالله بن عباس بن عبدالمطّلب(متوفی سال ۵۸ ه.ق)، پسر عمو و صحابه رسول اکرم(ص) و برادر کوچکتر عبدالله بن عباس بود که در دوران خلافت امام علی(ع) از سوی ایشان، والی یمن شد.
عبیدالله در ماجرای صلح امام حسن(ع) فرمانده ارشد سپاه آن حضرت(ع) بود.
در زمان خلافت امام حسن مجتبی(ع)، قبل از صلح با معاویه، نامه هایی میان امام حسن(ع) و معاویه رد و بدل شد و هر یک از آنها، از دیگری خواست که از خلافت دست کشد و تسلیم گردد.
این نامهها به جایی نرسید و سرانجام معاویه با سپاهی به سوی کوفه حرکت کرد.
امام حسن(ع) نیز مردم را به دفاع فراخواند که در این میان، سپاهی دوازده هزار نفری تشکیل شد.
امام حسن(ع) فرماندهی این سپاه را به عبیدالله بن عباس واگذار کرد و به او گفت که این سپاه از بهترین جنگجویان، قاریان قرآن و یاران امیرمومنان(ع) تشکیل شده است و او را همراه سپاه به مقابله با سپاه معاویه گسیل کرد و گفت : همانجا «مسکن» بماند تا آن حضرت(ص) همراه دیگر سپاهیان به او ملحق شود.
در عین حال امام(ع) احتیاط کرد و برای عبیدالله جانشینی برگزید.
امام(ع) «قیس بن سعد بن عباده» را جانشین عبیدالله قرار داد!
امام(ع) آنان را به سوی «مسکن» فرستاد و خود عازم «مدائن» شد.
👤ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه می نویسد :
📋《فَلما كانَ الليلُ أرسلَ معاويةُ إلي عبيد الله بن عباس أن الحسن(ع) قد راسلني في الصلح ،وهو مسلم الامر إلیّ ، فإن دخلتَ في طاعتي الان كنتَ متبوعا ، وإلا دخلتَ وأنتَ تابع ، ولكَ إن أجبتني الان أن أعطيك ألفَ ألفَ درهم ، أعجل لك في هذا الوقت نصفها، وإذا دخلتَ الكوفة النصف الآخر، فانسلَ عبيد الله إليه ليلاً، فدَخل عسكرُ معاوية ، فوفي له بما وعده، وأصبح الناسُ ينتظرون عبيدالله أن يخرج فيصلّي بهم، فلم يخرج حتي أصبحوا ، فطلبوه فلم يجدوه!》
♦️وقتي كه شب شد معاويه به نزد عبيد الله بن عباس فرستاده و به او گفت : حسن بن علی(ع) در مورد صلح با من نامه نگاري مي كند ؛ و او كار را به دست من سپرده است؛ اگر تو الان در اطاعت من وارد شوی از حسن بن علي(ع) جلو خواهي افتاد (و به من نزديك تر خواهي بود) و گرنه او از تو جلو مي افتد؛ و اگر الان سخن من را قبول كني هزار هزار درهم (يك ميليون) به تو خواهم داد، كه اكنون برای تو نصف آن را پيش مي فرستم؛ و وقتي به كوفه وارد شدم نيمه ديگر را به تو مي دهم.
پس نيمه شب عبيدالله از لشكر جدا شده و به لشكرگاه معاويه وارد شد؛ معاويه نيز آنچه را به او وعده داده بود پرداخت كرد؛ صبح گاه مردم منتظر بيرون آمدن عبيدالله براي نماز بودند اما وي بيرون نيامد تا آفتاب طلوع كرد ؛ پس به دنبال وي گشته اما او را نيافتند!(۱)
با رفتن عبیدالله، قریب دو سوم سپاه عراق به معاویه پیوست و بدین ترتیب تنها چهار هزار نفر در کنار قیس بن سعد باقی ماندند.
به طور کلی عبیدالله، عنصر سست مایه ای بود و خیانت او، از عوامل اصلی شکست سپاه عراق در برابر معاویه و از دلایل اصلی پذیرش صلح توسط امام مجتبی(ع) می باشد.
👤بلاذری درباره پیوستن عبیدالله به معاویه می نویسد :
📋《وَفَدَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ كَانَ قَدْ جَعَلَ لَهُ حِينَ صَارَ إِلَيْهِ وَ فَارَقَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) فِي كُلِّ سَنَةٍ أَلْفَ أَلْفِ دِرْهَمٍ》
♦️عبیدالله بن عباس در ازای سالیانه هزار هزار [یک میلیون] درهم، اردوگاه حسن بن علی(ع) را ترک کرد و به معاویه پیوست.(۲)
بعد از خیانت عبیدالله بن عباس به امام حسن مجتبی(ع) قیس بن سعد بن عباده جانشین فرماندهی با سپاهیان خود چنین گفت :
📋《أيَّها النَّاسِ! لا يهولنكم ولا يعظمن عليكم ما صنَع هذا الرَجُل الوله الورع الجبان، إنَّ هذا و اباه و اخاه لم يأتوا بيَوم خَير قط، إنَّ أباه عمَّ رسول الله(ص) خرَج يُقاتلُه ببَدرِِ فأسرَهُ》
♦️ای مردم! نهراسید و از کاری که این مرد طمعکار و ترسو کرد، به شگفت در نیایید که همانا خود و پدرش و برادرش نیز وفادار نبودند و حتی پدرش عباس عموی رسول اکرم(ص) در جنگ «بدر» علیه رسول اکرم(ص) جنگید و اسیر شد.(۳)
📚منابع :
۱)شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج۱۶، ص۴۲
۲)أنساب الأشراف بلاذری، ج۴،ص۵۹
۳)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۴۲
@TarikhEslam
💰«وقتی که سردار بزرگ امام حسن(ع) هم خیانت کرد و به دشمن پناهنده شد!»
🎙ماجرای خیانت «عبیدالله بن عباس» در کلام #مقام_معظم_رهبری :👇
@TarikhEslam
✅«امام حسن مجتبی(ع) سردار بزرگ جنگش «عبیدالله بن عباس» بود که میدانید چه کار کرد.
شبانه رفت با معاویه که آن طرف بود، مذاکره کرد، پول گرفت، لشکرگاه خودش را ترک کرد و به دشمن پناهنده شد!
امروز اگر یک سرباز شما به دشمن پناهنده میشود، چگونه دربارهاش قضاوت میکنید؟
شب خوابیدند، صبح بلند شدند دیدند فرماندهی کلّ نیروهای امام حسن(ع) از خیمه بیرون نمیآید.
یک ساعت، دو ساعت، بعد رفتند داخل خیمه، دیدند نیست!
دقّت کردند، دیدند آن طرف خیمه، شکافته است.
بعد، قضیه روشن شد.
در رأس کار چه کسی بود؟ امام حسن مجتبی(ع)!
این چه توقّع بیجایی است که اگر یک رئیس، یک مرؤوس، یک قاضی، یا مسؤول بخش خاصی از کشور، از تشکیلات حکومت اسلامی، پایش را کج بگذارد، آن آقایی که با او مواجه میشود، فوراً شروع میکند به اصل نظام اسلامی، اصل جمهوری اسلامی، اصل حکومت اسلامی اهانت کردن!»
🎙بیانات مقام معظم رهبری سال ۱۳۷۲
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽
#سکانس_برتر
🎞سکانسی از خیانت عبیدالله بن عباس در قسمتی از فیلم «تنهاترین سردار» ساخته جناب فخیم زاده :👆
@TarikhEslam
⚔ماجرای ترور نا فرجام #امام_حسن_علیه_السلام به دستور معاویه!👇
@TarikhEslam
✅از امام علی(علیه السلام) نقل است که؛
من، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع)، پیش رسول خدا(ص) بودیم که ناگهان، نگاهی به ما کرد و گریست.
گفتم : یا رسول الله(ص)! برای چه می گریید؟
فرمودند :
📋《أَبْكِي مِمَّا يُصْنَعُ بِكُمْ بَعْدِي!》
♦️به آن چه پس از من بر شما فرود خواهد آمد.
گفتم : یا رسول الله(ص)! آن چیست؟
بعد حضرت(ص) درباره امام حسن فرمود :
📋《أَبْكِي من طَعْنَةِ الْحَسَنِ(ع) فِي الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَى》
♦️گریه ام از آن نیزه ای است که بر پای حسن(ع) می زنند و از زهری که او را مسموم می سازد!(۱)
علامه مجلسی می نویسد :
📋《دَسَّ مُعَاوِیَهُ إِلَی عَمْرِو بْنِ حُرَیْثٍ وَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ وَ إِلَی حُجْرِ بْنِ الْحَارِثِ وَ شَبَثِ بْنِ رِبْعِیٍّ دَسِیساً أَفْرَدَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِعَیْنٍ مِنْ عُیُونِهِ أَنَّکَ إِنْ قَتَلْتَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ(ع) فَلَکَ مِائَتَا أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ جُنْدٌ مِنْ أَجْنَادِ الشَّامِ وَ بِنْتٌ مِنْ بَنَاتِی》
♦️معاويه مخفيانه نزد عمرو بن حريث و اشعث بن قيس و حجر بن حجر و شبث بن ربعى مأمورانى جداگانه فرستاد و به هر كدام نويد داد اگر حسن بن على(ع) را بكشيد، دويست هزار درهم خواهيد گرفت و علاوه بر آن سركرده لشكرى از لشكريان شام شده و دخترى از دخترانم را به شما خواهم داد.
📋《فَبَلَغَ الْحَسَنَ(ع) فَاسْتَلْأَمَ وَ لَبِسَ دِرْعاً وَ کَفَرَهَا وَ کَانَ یَحْتَرِزُ وَ لَا یَتَقَدَّمُ لِلصَّلَاهِ بِهِمْ إِلَّا کَذَلِکَ》
♦️هنگامی که اين خبر به سمع مبارك امام حسن مجتبی(ع) رسید، حضرت(ع) پس از آن، زره به تن مبارك نموده و آن را زير لباس مخفى مىكردند و حتّى الامكان از اجتماعات احتراز مىفرمودند و در نماز جماعت حاضر نمىشدند مگر با زره!
تا اینکه؛
📋《فَرَمَاهُ أَحَدُهُمْ فِی الصَّلَاهِ بِسَهْمٍ فَلَمْ یَثْبُتْ فِیهِ لِمَا عَلَیْهِ مِنَ اللَّأْمَهِ فَلَمَّا صَارَ فِی مُظْلَمِ سَابَاطَ ضَرَبَهُ أَحَدُهُمْ بِخَنْجَرٍ مَسْمُومٍ فَعَمِلَ فِیهِ الْخَنْجَرُ》
♦️در يكى از روزها شخصى در هنگام نماز، تيرى به حضرت(ع) پرتاب كرد ولى به واسطه داشتن زره، آن تير به بدن امام(ع) اصابت نكرد و بار ديگر وقتى امام(ع) در تاريكى ساباط مدائن عبور مىكردند، شخصى كه در تعقيب آن حضرت(ع) بود با خنجرى مسموم حمله كرد و ضربتى به امام عليه السّلام زد، و ضربت كارگر واقع شد.(۲)
که بعدها این زخمِ حضرت(ع) معالجه شد.
امام حسن مجتبی(ع) قبل از صلح با معاویه در «ساباط» به دلیل خیانت برخی فرماندهان و نبود اصحابی برای جنگ با معاویه، از پیشنهاد صلحی که معاویه به امام(ع) داده بود، سخن به میان آورد و خطبه خواندند و سپس به خیمه خود بازگشتتند.
در این میان، سپاه امام(ع) گفتند :
📋《كَفَرَ وَاللَّهِ الرَّجُلُ! ثُمَّ شَدُّوا عَلَى فُسْطَاطِهِ فَانْتَهَبُوهُ حَتَّى أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ ثُمَّ شَدَّ عَلَيْهِ عَبْدُ الرَّحْمَنِ أَزْدِيُّ فَنَزَعَ مِطْرَفَهُ عَنْ عَاتِقِهِ فَبَقِيَ جَالِساً مُتَقَلِّداً السَّيْفَ بِغَيْرِ رِدَاءٍ!》
♦️به خدا قسم، اين مرد کافر شده است و بـه خيمه ی حضرت(ع) حمله ور شدند!
حتى سجاده ايشان را از زير پايش غارت کردند و عبدالرحمن ازدى به طرف آن بزرگوار یورش برد و مِطرَف (شال بزرگى که روى شانه ها انداخته مي شود) را از گردن آن حضرت(ع) کشید، پس آن حضرت(ع) در حالي که شمشيرش را به گردن آويخته بود، نشست.(۳)
ابن اثیر می نویسد :
هنگامی که معاویه به امام حسن مجتبی(ع) پیشنهاد صلح داد، مردم به گرمی آن را پذیرفتند. امام حسن(ع) در خطبه ای پیشنهاد معاویه را به اطلاع لشکر خود رسانید و فرمود :
📋《أَلا وَ إِنَّ مُعَاوِيَةَ دَعَانَا إِلَى أَمْرٍ لَيْسَ فِيهِ عِزٌّ وَلا نَصَفَةٌ، فَإِنْ أَرَدْتُمُ الْمَوْتَ رَدَدْنَاهُ عَلَيْهِ، وَحَاكَمْنَاهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِظُبَا السُّيُوفِ، وَإِنْ أَرَدْتُمْ الْحَيَاةَ قَبِلْنَاهُ، وَ أَخَذْنَا لَكُمُ الرِّضَا》
♦️بدانید همانا معاویه ما را به امری فرا می خواند که نه عزّت ما در آن است و نه مطابق با انصاف است.
اگر دارای روحیه شهادت طلبی هستید، درخواستش را رد کنیم و دست به شمشیر ببریم تا خداوند سبحان میان ما حکم کند، ولی اگر زندگی دنیا را می طلبید، خواسته اش اجابت کرده و رضایت شما را فراهم کنیم.
هنگامی که کلام امام حسن(ع) به این جا رسید :
📋《فَنَادَاهُ الْقَوْمُ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ : الْبَقِيَّةَ! الْبَقِيَّةَ! فَلَمَّا أَفْرَدُوهُ أَمْضَى الصُّلْحَ》
♦️مردم از هر سو فریاد برآوردند که ما زندگی و بقای دنیایی را می خواهیم.
با این سخن، صلح را بر امام(ع) تحمیل کردند و امام(ع) پس از آن که از آن ها جدا شد، صلح با معاویه را امضاء نمود.(۴)
📚منابع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۴
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۳
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱
۴)اسدالغابه ابن اثیر، ج۲، ص۱۳
@TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
5️⃣1️⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «صُلحُ الحَسَن(ع)» درباره صلح امام حسن مجتبی(ع)؛ اثر شیخ راضی آل یاسین پژوهشگر و عالم شیعی، به ترجمه #مقام_معظم_رهبری✍📚👇
@TarikhEslam
4_5769415498403941621.pdf
1.44M
✍📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «صُلحُ الحَسَن(ع)»
@TarikhEslam
✅بعد از پایان یافتن کار تنظیم و جمع آوری قرآن توسط امام علی(ع)، ابوبکر بعد از مدت کوتاهی که از شهادت رسول اکرم(ص) کسی را برای سه مرتبه نزد امام(ع) فرستاد و او را به بیعت با خود فراخواند.
امیر المومنین(ع) هر سه مرتبه را شخصا خود بر در خانه آمد و به آنان جواب رد داد و ولایت را مختص خود اعلام کرد.
غاصبان خلافت بعد از شنیدن جواب امام(ع) آن روزها را سکوت و اقدامی نکردند.(۱)
از بهانه های اصحاب سقیفه برای اینکه بتوانند خلافت را از امام علی(ع) غصب کنند، جوان بودن امام علی(ع) بود که نقل است؛
ابوعبیده بن جراح که یکی از گردانندگان سقیفه وطرفدار خلافت ابوبکر بود، برای قانع کردن حضرت علی(ع) برای بیعت با ابوبکر و صرفنظر از خلافت، خطاب به امام(ع) گفت :
📋《اِنَّکَ حَدِیثُ السِّنِّ وَ هَؤُلَاءِ مَشِیخَةُ قَومِکَ لَیسَ لَکَ مِثلَ تَجرِبَتِهِم وَ مَعرِفَتِهِم بِالأُمُورِ》
♦️تو جوانی و آنان پیران و سالخوردگان قوم تو هستند و تو فاقد تجربه و آگاهی نسبت به امور مسلمین هستی، در حالی که اینان نسبت به این امور آگاه و با تجربه هستند.(۲)
همین توجیه را خلیفه دوم در گفتگو با ابنعباس ذکر کرد و از مسئله جوان بودن امام علی(ع) استفاده کرد و مردم را برای بیعت با ابوبکر شوراند.
در حالی که حضرت علی(ع) در آن زمان ۳۳ سال داشت.
📚منابع :
۱)کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۸۶۰
۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۲
@TarikhEslam
✅مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری، مأمورین ابوبکر به دستور مستقیم وی فدک را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت فاطمه(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند ودرآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند.
آنان به سند فدک و شهادت گواهان اعتنایی نکردند.
🌴سرزمین فدک، يكى از دهكده هاى آباد و حاصلخيز نزديک شرق خيبر است و تا مدينه ۱۶۵ كيلومتر فاصله داشت.
درسال هفتم هجرى، قلعه هاى خيبر، يكى پس از ديگرى فتح شدند و قدرت مركزى يهود در هم شكست.
ساكنان فدک تسليم شدند، و در برابر رسول اکرم(ص) متعهد شدند كه نيمى از زمينها و باغهاى خود را به آن حضرت(ص) واگذار كنند و نيمى ديگر را براى خود نگه دارند.
افزون بر اين، آنها كشاورزى سهم رسول اکرم(ص) را هم بر عهده گرفتند؛ تا در برابرش مزدى دريافت كنند.(۱)
طبق فقه اسلام ناب، سرزمينهايى كه بدون هجوم نظامى، و با صلح به دست مسلمانان مى افتاد، به شخص رسول خدا(ص) تعلق می گرفت و مسلمانان در آن هيچ حقى نداشتند.
فدک نيز اين گونه به دست مسلمانان افتاد، و به گفته مورخ بزرگ، طبرى که می گوید:
👤طبرى می نویسد:
📋《كَانَتْ فَدَكُ خَالِصَةً لِرَسُولِ اللهِ(ص) لأَنَّهُمْ لَمْ يَجْلِبُوا عَلَيْهَا بِخَيْلٍ وَلا رِكَابٍ》
♦️فدک ملک خالص رسول اکرم(ص) بود؛ زيرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پياده نظام نگشودند.(۲)
وقتى آيه ی؛
📋《وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ》
♦️حق خويشاوند را بده!(۳) نازل شد، رسول اکرم(ص) دخترش فاطمه(س) را فرا خواند و فدک را به او بخشید.
حضرت رسول اکرم فرمود :
📋《خَطَّ جَبْرَئِيلُ لِي فَدَكاً بِجَنَاحِهِ وَ حَدَّ لِي حُدُودَهَا》
♦️جبرائیل با بالهایش فدک را برای من به امضاء درآورد و حدود و مرز آن را مشخص کرد.(۴)
از سال هفتم تا سال یازدهم فدک در دست حضرت فاطمه(س) بود، تا اینکه در سال یازدهم، مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری در روز دهم از رحلت پیامبر(ص)، مأمورین ابوبکر به دستور مستقیم او، فدک را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت فاطمه(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند و درآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند.
مهمترین هدف آنان، از این کار محدودسازى اهل بيت(ع) بود.
آن حضرت(س) براى پس گرفتن فدک كوشيد؛ ولى دستگاه خلافت، از اين كار سرباز زد.
👤مرحوم طبرسی مى نويسد :
حضرت فاطمه(س) نزد ابوبكر رفت و به او فرمود : چرا نماينده ى مرا از فدك اخراج نمودى؟ در حالى كه رسول اکرم(ص) آن را به امر خداوند به من بخشید و پیامبر(ص) در حین بخشیدن آن، علی(ع) و ام ایمن را شاهد قرارداد.
ابوبکر گفت:شاهدانت را حاضر کن!
سپس اميرالمؤمنين(ع) و ام ايمن برای شهادت دادن حاضر شدند.
عمر خطاب به ام ایمن گفت :
📋《أَنْتِ اِمْرَأَةٌ وَ لاَ نُجِيزُ شَهَادَةَ اِمْرَأَةٍ وَحْدَهَا وَ أَمَّا عَلِيٌّ(ع) فَيَجُرُّ إِلَى نَفْسِهِ》
♦️تو زنی و شهادت زن به تنهایی منجز نیست و
على نیز همسر اوست! و به نفع فاطمه(س) شهادت خواهد داد.
سپس امام علی(ع) فرمود:اى ابوبكر و عمر! اگر من اموال مسلمانان را كه در دستشان و تحت تصرفشان است، ادعا كنم که مال من است، شما از من دليل مى خواهيد يا از مسلمانان؟
عمر با حال غضب گفت:اين غنيمت مسلمانان و زمين آنان است كه در دست فاطمه(س) است و محصول آن را مصرف مى كند.
در اینجا اصحاب سقیفه احساس کردند از آنجایی که فدک حکم پشتوانه مالی برای اهل بیت را دارد، از طرفی هم نمیتوانستند آیه قرآن را انکار کنند، پس اول متوسل شدند به اینکه این ملک رسول اکرم(ص) بوده و ایشان آن را هبه نکرده و دیدند اگر این ملک ارث رسول اکرم(ص) باشد، چون زوجات از زمین مزروعی ارث نمی برند، باز هم به حضرت فاطمه(س) می رسد، پس حدیثی از پیامبر(ص) جعل کردند!
پس ابوبکر گفت:عمر و عایشه براین شاهدند که رسول اکرم(ص) فرمود:
📋《نَحنُ مَعاشِرَ الاَنبِیاءِ لا نُوَرِّثُ وَ ما تَرَکناهُ صَدَقَةٌ》
♦️ما گروه انبیا چیزی را به ارث نمی گذاریم و آنچه از ما باقی بماند صدقه است.
پس فدک نه ارث است و نه هبه ای از جانب رسول اکرم(ص)!
بلکه غنیمت جنگی است که برای مسلمین می باشد!
حضرت فاطمه(س) فرمود :
📋《هَذَا أَوَّلُ شَهَادَةِ زُورٍ شَهِدَا بِهَا فِي اَلْإِسْلاَمِ》
♦اين اولين شهادت ناحقى است كه به آن شهادت مى دهید.
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇
سپس فرمود:
📋《يَابْنَ اَبي قُحافَةَ! اَفي كِتابِ اللَّهِ اَن تَرِثُ اَباكَ وَ لا اَرِثُ اَبي؟ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيّاً》
♦️ای پسر ابی قحافه! آیا در قرآن آمده که تو از پدرت ارث ببری ولی من از پدرم ارث نبرم؟
همانا یک سخن دروغ را نسبت دادی!
(اشاره به حدیث جعلی)
و باز فرمود:چگونه است كه هرگاه تو درگذشتى، فرزندانت از تو ارث مى برند، اما ما از رسول خدا(ص) ارث نمى بريم؟
بعد به آياتى چون آیه «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ دَاوُدَ»(۵) اشاره کرد، که در آن ها از ارث پيامبران ياد شده، اشاره كرد.
و ادعاى او را مخالف با آيات صريح قرآن دانست.
سپس فرمود:آيا كسى نيست ما را يارى كند؟
شما بر حكومت خدا و رسول اکرم(ص)حمله برده ايد و بدون هيچ دليلى و حجتى آن را از خاندان رسول اکرم(ص) به خاندان ديگرى برده ايد.
به زودى ظالمان خواهند دانست كه به كجا باز مى گردند.
سپس اميرالمؤمنين(ع) به حضرت فاطمه(س) فرمود:
بازگرد تا خداوند بين ما حكم كند و هم او بهترين حكم كنندگان است.
حضرت فاطمه(س) به حال غضب برخاست و فرمود:
📋《اَللَّهُمَّ! إِنَّهُمَا ظَلَمَا اِبْنَةَ مُحَمَّدٍ(ص) نَبِيِّكَ حَقَّهَا فَاشْدُدْ وَطْأَتَكَ عَلَيْهِمَا ثُمَّ خَرَجَتْ》
♦️خدایا! اين دو به حق دختر پيامبرت(ص) ظلم كردند. خدايا به شدت اينان را مأخوذ فرما.
سپس حضرت فاطمه(س)محزون و گريان از نزد آنان بيرون آمد.(۶)
👤ابن ابى الحديد معتزلی می نویسد :
از استادم علی بن فارقی پرسیدم :
آيا فاطمه(س) در ادعاى خود (درباره بازپس گيرى فدك) راستگو بوده است؟
ابن فارقی جواب داد : بلى!
گفتم : خليفه مىدانست كه او زنى راستگو است؟
ابن فارقی گفت : بلى!
گفتم : چرا خليفه حق مسلم او را در اختيارش نگذاشت؟
استاد تبسمى کرد و با کلام لطیف و زیبا و طنزگونه اى، در حالى که هرگز عادت به شوخى نداشت، گفت :
📋《لَوْ اَعْطاها الْیَوْمَ فَدَکاً بِمُجَرَّدِ دَعْواها لَجایَتْ اِلَیْهِ غَداً وَ ادَّعَتْ لِزَوْجِهَا الْخِلافَهَ وَ زَحْزَحَتْهُ مِنْ مَکانِهِ، وَ لَمْ یُمْکِنُهُ الاِعْتِذارُ وَ الْمُدافِعَهُ بِشَیْ لاِنَّهُ یَکُونُ قَدْ اَسْجَلَ عَلى نَفْسِهِ بِاَنَّها صادِقَهٌ فِیما تَدَّعِیهِ، کائِناً ما کانَ، مِن غَیْرِ حاجَه اِلى بَیِّنَه!》
♦️اگر ابوبکر آن روز فدک را به مجرد ادعاى حضرت فاطمه(س) به او مى داد، فردا مجدد زهرا(س) به سراغش مى آمد و ادعاى خلافت براى همسرش مى کرد!
و وى را از مقامش کنار مى زد و او هیچ گونه عذر و دفاعى از خود نداشت، زیرا با دادن فدک پذیرفته بود که حضرت فاطمه(س) هر چه را ادعا کند راست مى گوید، و نیازى به بیّنه و گواه ندارد.
سپس ابن ابى الحدید مى گوید :
این یک واقعیت است، هر چند استادم آن را به عنوان مزاح مطرح کرد.(۷)
📚منابع:
۱)معجم البلدان حموی، ج۴، ص۲۳۸
۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۳۰۳
۳)سوره روم، آیه ۳۸
۴)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۳
۵)سوره نمل، آیه ۱۶
۶)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۲
۷)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۸۴
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
6️⃣1️⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «فدک» نگاهی کوتاه به سرگذشت ماجرای فدک و شرح احتجاج حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با غاصبین فدک؛ اثر سید جاسم هاتوالموسوی✍📚👇
@TarikhEslam
4_5769415498403941627.pdf
2.01M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «فدک»
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
8️⃣2⃣غصب «فدک» :👇 #روز_شمار_فاطمیه #وقایع_ماه_ربیع_الاول #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها @TarikhEslam
9⃣2⃣آخرین اتمام حجت #امام_علی_علیه_السلام با مردم مدینه:👇
✅امام علی(ع) آخرین اتمام حجت خویش را با مردم بی وفای مدینه انجام داد.
پس مانند سابق اقدام نمود، اما نتیجه ای همچون دفعات قبل داشت و باز همان چهار نفر آمادگی خود را اعلام کردند.
👤علامه مجلسی می نویسد :
امام علی(ع) فرمود :
📋《..أَتَانِي أَرْبَعُونَ رَجُلًا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَبَايَعُونِي فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ يُصْبِحُوا عِنْدَ بَابِي مُحَلِّقِينَ رُءُوسَهُمْ عَلَيْهِمُ السِّلَاحُ فَمَا وَفَي لِي وَلَا صَدَقَنِي مِنْهُمْ أَحَدٌ غَيْرُ أَرْبَعَةٍ سَلْمَانَ وَأبُوذَرٍّ وَالْمِقْدَادِ وَالزُّبَيْرِ》
♦️هنگامي كه با ابوبكر بيعت شد، چهل نفر از مهاجرين و انصار به نزد من آمدند و با من بيعت كردند و زبير در ميان ايشان بود. به آن ها دستور دادم كه فردا صبح با سري تراشيده همراه با سلاح درب خانه من جمع شوند؛ كسي از ايشان به وعده خود براي من وفا نكرد و كسي از ايشان مرا تصديق نكرد؛ مگر چهار نفر؛ سلمان و ابوذر و مقداد و زبير!(۱)
#روز_شمار_فاطمیه
#وقایع_ماه_ربیع_الاول
📚منبع:
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۴۷۱
@TarikhEslam