✍پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی #امام_علی_علیه_السلام :👇
#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
@TarikhEslam
1⃣جوانمردی #امام_علی_علیه_السلام!👇
✅در تاریخ نقل شده است که؛
عَمرو بن عَبدِوُدّ از برترین جنگجویان قریش بود که در سال پنجم هجری در جنگ خندق، به دست امام علی(ع) کشته شد.
با اینکه او دشمن خدا و رسول خدا(ص) بود، اما امیرالمومنین علی(ع) در نهایت جوانمردی او را کشت و با تمام تجهیزات جنگی اش، او را تحویل سپاه دشمن داد.
تا جایی که در منابع آمده است؛
📋«أُخْتُ عَمْرِو بْنِ عَبْدِوُدٍَّّ اَلْعَامِرِيِّ [اِذَا] رَأَتْهُ قَتِيلاً، فَقَالَتْ مَنْ قَتَلَهُ؟
فَقِيلَ لَهَا : عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)؟»
♦️هنگامی که خواهر عمرو بن عبدودّ برادرش را دید که كشته شده است، پرسيد :
چه کسی برادر مرا كشته است؟
به او گفتند : او به دست على بن ابى طالب(ع) كشته شده است.
در این هنگام خواهر عمرو گفت :
📋«كُفْوٌ كَرِيمٌ! ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ :
لَوْ كَانَ قَاتِلُ عَمْرٍو غَيْرَ قَاتِلِهِ،
لَكُنْتُ أَبْكِي عَلَيْهِ آخِرَ اَلْأَبَدِ،
لَكِنَّ قَاتِلَهُ مَنْ لاَ يُعَابُ بِهِ،
مَنْ كَانَ يُدْعَى قَدِيماً بَيْضَةَ اَلْبَلَدِ»
♦️به درستى كه على بن ابى طالب(ع) همتاى خوبى است.
بعد از آن، این شعر را سرود :
اگر كشنده ی عمرو بن عبدود، غير كشنده ی او يعنى على بن ابى طالب(ع) بود، هر آينه تا آخر الزمان گريه مى كردم.
اما كشنده ی عمرو كسى است كه نمی توان بر او عيب گرفت، کسی که از قدیم الایام او را بيضة البلد(کنایه از کمال مدح) خوانده اند.(۱)
📚منبع :
۱)الفصول المختارة علم الهدی، ج۱، ص۲۹۲
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
1⃣جوانمردی #امام_علی_علیه_السلام!👇 ✅در تاریخ نقل شده است که؛ عَمرو بن عَبدِوُدّ از برترین جنگجویان
2⃣یتیم نوازی #امام_علی_علیه_السلام!👇
✅نقل است که؛
امام علی(ع) در زمان حکومت خود از کوچه های کوفه می گذشت که زنی را دید كه مشك آبی بر دوش داشت.
امام(ع) آن مشك را از او گرفت و تا مقصد بِبَرَد و در راه از حالش پرسید.
زن گفت :
📋«بَعَثَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)صَاحِبِي إلَى بَعْضِ اَلثُّغُورِ فَقُتِلَ وَ تَرَكَ عَلِيٌّ صِبْيَاناً يَتَامَى وَ لَيْسَ عِنْدِي شَيْءٌ فَقَدْ أَلْجَأَتْنِي اَلضَّرُورَةُ إِلَى خِدْمَةِ اَلنَّاسِ»
♦️علی بن ابیطالب(ع) همسرم را در یكی از مرزها گماشته بود و او اکنون كشته شده و چند كودك یتیم برای من برجای گذاشته است.
و من هم چیزی ندارم و ناگزیر به خدمتگزاری مردم روی آوردهام.
علی(ع) بعد از حمل بار تا منزل او بازگشت و فردای آن روز، زنبیلی از خوراكی با خود برداشت و به راه افتاد و به در خانهی زن رفت و در زد.
زن پرسید : كیستی؟
مولا فرمود : منم! آن بندهای كه در آوردن مشك تو را همراهی كرد. در را بگشا!
چیزی برای كودكان با خود آوردهام.
زن گفت :
📋«رَضِيَ اَللَّهُ عَنْكَ وَ حَكَمَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)»
♦️خدا از تو خرسند باشد و میان من و علی(ع) داوری كند!
پس امام(ع) داخل شد و فرمود :
من دوست دارم كه به ثوابی برسم!
تو آرد را خمير كن، يا اينكه تو بچهها را پرستاری كن و من خمیر کنم و نان بپزم؟!!
زن گفت : من بر كار نان آگاهتر و تواناترم.
پس كودكان را به تو ميسپارم.
پس آنان سرگرم کن!
سپس آن زن شروع به خمير كردن آرد شد و علی(ع) نزد کودکان به پختن گوشت مشغول شد.
و آن را پخت و شروع كرد برای كودكان از گوشت و خرما و چیزهای دیگر لقمه گرفتن!
هر وقت لقمهای به كودكی میداد می فرمود :
📋«یَا بُنَیَّ! اِجعَل عَلَیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع) فِی حِلِِِّ مِمَّا مَرَّ فِی اَمرِکَ»
♦️پسركم! از آنچه بر تو گذشته است، علی بن ابیطالب(ع) را حلال كن!
وقتی خمیر آماده شد، زن گفت :
ای بندهی خدا! تنور را روشن كن!
امام(ع) به روشن كردن تنور پرداخت.
هنگامی كه آن را برافروخت، و آتش زبانه می کشید و درون تنور گداخته شد، آنگاه علی(ع) صورت را نزدیک درون آتش برد تا داغی آتش را احساس کند و سپس چنين فرمود :
📋«ذُقْ يَا عَلِيُّ! هَذَا جَزَاءُ مَن ضَیَّعَ اَلاَرامِلَ وَ الیَتَامَی»
♦️ای علی! بچش! این است كیفر كسی كه حقّ بیوهزنان و یتیمان را تباه كند.
زن همسایه كه علی(ع) را میشناخت او را دید و خطاب به مادر یتیمان گفت :
وای بر تو، این امیرالمؤمنین است!
آن زن با شتاب آمد در حالی كه میگفت : از شما شرمندهام ای امیرمؤمنان.
علی(ع) در پاسخ او فرمود :
📋«بَل وَ اَحیَایَ مِنكَ یَا أَمَةَ اللهِ فِیمَا قَصَّرتُ فِی أَمرِكِ»
♦️من از تو شرمندهام كه در كارت كوتاهی
كرده ام.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۱۵
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
2⃣یتیم نوازی #امام_علی_علیه_السلام!👇 ✅نقل است که؛ امام علی(ع) در زمان حکومت خود از کوچه های کوفه می
3⃣عدالت #امام_علی_علیه_السلام!👇
✅عقیل در زمان خلافت برادرش امیر المؤمنین علی(علیه السلام) از امام علی(ع) کمک مالی خواست.
از آنجایی که او نابینا بود، امام علی(ع) در مقابل این پیشنهاد عقیل، درخواست کرد که دستش را سمتش دراز کند.
امیرالمؤمنین(ع) خود در این باره می فرماید :
📋«..فَظَنَّ أَنِّي أَبِيعُهُ دِينِي وَ أَتَّبِعُ قِيَادَهُ مُفَارِقاً طَرِيقَتِي فَأَحْمَيْتُ لَهُ حَدِيدَةً ثُمَّ أَدْنَيْتُهَا مِنْ جِسْمِهِ لِيَعْتَبِرَ بِهَا فَضَجَّ ضَجِيجَ ذِي دَنَفٍ مِنْ أَلَمِهَا وَ كَادَ أَنْ يَحْتَرِقَ مِنْ مِيسَمِهَا!»
♦️او خيال مى كرد كه دينم را به او فروخته، و از راه و روشم دست برداشته و به خواسته هایش تن مى دهم، در اين اثنا آهن پارهاى را گداخته و به بدن او نزديك كردم تا مايه عبرتش شود، ناگهان چون ناله بيمار از حرارت آن آهن پاره ناله زد، و نزديك بود از آن آهن گداخته بسوزد.
پس به او گفتم :
📋«ثَكِلَتْكَ الثَّوَاكِلُ يَا عَقِيلُ!
أَ تَئِنُّ مِنْ حَدِيدَةٍ أَحْمَاهَا إِنْسَانُهَا لِلَعِبِهِ وَ تَجُرُّنِي إِلَى نَارٍ سَجَرَهَا جَبَّارُهَا لِغَضَبِهِ؟
أَ تَئِنُّ مِنَ الْأَذَى وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَى؟»
♦️مادران داغدار بر تو بگريند اى عقيل!
آيا تو در برابر آهن پاره اى كه انسانى آن را به شوخى و بازى بر افروخته ناله مى زنى، ولى مرا به جانب آتشى كه خداوند قهّار به جهت خشم خود افروخته مى كشانى؟!!
آيا تو از اين درد اندك ناله بزنى، و من از آتش سوزنده جهنم ناله نزنم؟!!(۱)
📚منبع :
۱)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۱۱، ص۲۴۵
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
3⃣عدالت #امام_علی_علیه_السلام!👇 ✅عقیل در زمان خلافت برادرش امیر المؤمنین علی(علیه السلام) از امام ع
4⃣مهمان نوازی #امام_علی_علیه_السلام!👇
✅نقل است که؛
روزی مردی با پسرش به عنوان مهمان بر امام علی(علیه السلام) وارد شدند.
امام علی(ع) با اكرام و احترام بسیار آنها را در صدر مجلس نشانید و خودش روبروی آنها نشست.
موقع صرف غذا رسید و غذا آوردند و صرف شد.
بعد از غذا قنبر، غلام معروف علی(ع)، حوله ای و طشتی و ابریقی برای دست شویی آورد.
علی(ع) آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست مهمان را بشوید. مهمان خود را عقب كشید و گفت :
📋«يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ اَللَّهُ يَرَانِي وَ أَنْتَ تَصُبُّ عَلَى يَدِي؟»
♦️يا امير المؤمنين(ع)! خدا مرا در حالى ببيند كه شما روى دست من آب مى ريزيد؟!
امام علی(ع) فرمود :
📋«اُقْعُدْ وَ اِغْسِلْ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرَاكَ وَ أَخُوكَ اَلَّذِي لاَ يَتَمَيَّزُ مِنْكَ وَ لاَ يَنْفَصِلُ عَنْكَ يَخْدُمُكَ يُرِيدُ بِذَلِكَ فِي خِدْمَتِهِ فِي اَلْجَنَّةِ مِثْلَ عَشَرَةِ أَضْعَافِ عَدَدِ أَهْلِ اَلدُّنْيَا وَ عَلَى حَسَبِ ذَلِكَ فِي مَمَالِيكِهِ فِيهَا»
♦️بنشين و بشوى؛ زيرا خداوند عزّ و جلّ تو را مى بيند كه برادرت كه بر تو امتياز و فضيلتى ندارد خدمتت مى كند و قصدش از اين خدمت آن است كه خداوند در بهشت ده برابر جمعيّت دنيا عطايش فرمايد.
آن مرد نشست و امام على(عليه السلام) بر دستان او آب ریخت.
امام(ع) همین كه از شستن دست مهمان فارغ شد، به پسر برومند خود محمد بن حنفیه گفت :
📋«يا بُنيَّ! لَو كانَ هذا الابنُ حَضَرَني دُونَ أبيهِ لَصَبَبتُ على يَدِهِ و لكنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ يأبى أن يُسوِّي بَينَ ابنٍ و أبيهِ إذا جَمَعَهُما مَكانٌ، لكنْ قَد صَبَّ الأبُ علَى الأبِ فلْيَصُبَّ الابنُ علَى الابنِ»
♦️فرزندم! اگر اين پسر بدون پدرش بر من وارد مى شد، خودم دستش را مى شستم، اما خداوند عزّوجلّ خوش ندارد كه وقتى پدر و پسرى در يك جا جمع باشند، ميان آنها برابرى نهد.
بلكه پدر روى دست پدر آب مى ريزد و بايد پسر روى دست پسر آب بريزد.
محمّد بن حنفيّه نیز بر دست پسر آن مرد آب ريخت.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۷۲، ص۱۱۷
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
4⃣مهمان نوازی #امام_علی_علیه_السلام!👇 ✅نقل است که؛ روزی مردی با پسرش به عنوان مهمان بر امام علی(علی
5⃣عبادت #امام_علی_علیه_السلام!👇
✅ابودرداء می گوید :
ما و تعدادی از کارگران با امام علی(ع) در یکی از باغات مدینه کار میکردیم، به هنگام عبادت، امام علی(ع) را دیدم که از ما فاصله گرفت و در لابلای درختان ناپدید شد.
با خود گفتم شاید به منزل رفته است.
چیزی نگذشت که صدای حزنآور علی(ع) را در عبادت شنیدم که با خدا راز و نیاز میکند.
📋«ثُمَّ فَلَمْ أَسْمَعْ لَهُ حِسَّاً!
فَقُلْتُ غَلَبَ عَلَيْهِ النَّوْمُ أُوْقِظُهُ لِصَلَاةِ الْفَجْرِ فَأَتَيْتُهُ فَإِذَا هُوَ كَالْخَشَبَةِ الْمُلْقَاةِ فَحَرَّكْتُهُ فَلَمْ يَتَحَرَّكِ فَقُلْتُ :
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ!
مَاتَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)!»
♦️آرام آرام خود را به ایشان رساندم، دیدم در گوشهای بیحرکت افتاده است.
با خود گفتم : شاید از خستگی کار و شب زندهداری به خواب رفته است، کمی صبر کردم خواستم او را بیدار کنم، هر چه تکانش دادم بیدار نشد، خواستم او را بنشانم نتوانستم، با گریه گفتم :
انا الله و انا الیه راجعون!
فورا به منزل فاطمه(ع) رفتم و گریان و شتابزده خبر را گفتم.
حضرت زهرا(ع) فرمود :
📋«يَا أَبَا الدَّرْدَاءِ! وَ اللَّهِ الْغَشْيَةُ الَّتِي تَأْخُذُهُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ تَعَالَى»
♦️ابودرداء! به خدا قسم که علی(ع) مانند همیشه در عبادت از خوف خدا مدهوش شده است.
ابودرداء میگوید :
به خدا سوگند! که این حالت را در هیچ کدام از یاران رسول خدا(ص) ندیدم.(۱)
📚منبع :
۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۲، ص۱۲۵
@TarikhEslam
✍ذکر ده بُعد از ابعاد شخصیتی #امام_علی_علیه_السلام در روایات و تاریخ:👇
1⃣علم و دانش!
2⃣شجاعت!
3⃣یتیم نوازی!
4⃣عدالت!
5⃣سخاوت!
6⃣زهد و تقوا!
7⃣عبادت!
8⃣سیاست!
9⃣ایثار و فداکاری!
🔟فصاحت و بلاغت!
@TarikhEslam