3⃣عبادت و صلابت:👇
✅یاوران حضرت مهدی(علیه السلام) در عبادت از پيشوای خود الگو گرفته اند و روزها و شب ها را با ذكر شيرين حق سپری می كنند.
👤امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره یاران امام زمان(علیه السلام) فرمود:
«رِجَالٌ لاَ يَنَامُونَ اَللَّيْلَ لَهُمْ دَوِيٌّ فِي صَلاَتِهِمْ كَدَوِيِّ اَلنَّحْلِ يَبِيتُونَ قِيَاماً عَلَى أَطْرَافِهِمْ»
♦️بزرگ مردانی هستند که شبها را نمی خوابند و مانند انبوه زنبوران کندوی عسل تا صبحگاهان زمزمه ی نيايش و مناجاتشان گوش را می نوازد و شبها را شب زنده داری می کنند.(۱)
و همين ذكر خداست كه از آنان مردانی آهنين ساخته است، كه هيچ چيز صلابت و استواری آنها را در هم نمی شكند.
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
👤امام جعفر صادق(علیه السلام) در حدیثی دیگر فرمود:
«قَدْ أَثَّرَ اَلسُّجُودُ بِجِبَاهِهِمْ رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرَ اَلْحَدِيدِ»
♦️آثار سجده بر پیشانی آنها نقش بسته و آنان راهبان و عابدان شب هستند و مردانی که گویی دلهایشان پاره های آهن است.(۲)
و در روایتی دیگر؛
«لَهُمْ فِی اللَّیلِ أَصْوَاتٌ کَأَصْوَاتِ الثَّواکِلِ حُزْنَاً مِنْ خَشْیَهِ اللّهِ قُوّامٌ بِاللَّیْلِ صُوّامٌ بِالنَّهارِ کَأَنَّما دَاءْبُهَمْ دَأْبٌ واحِدٌ»
♦️آنان در دل شب، ناله هایی از خشیت خدا دارند مانند ناله مادران داغ فرزند دیده!
آنها شب زنده داران در دل شب و روزه داران در طول روز هستند، گویی دأب و روش همه آنان یکی است.(۳)
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
👤امام محمد باقر(علیه السلام) می فرماید :
«فَیَبیتُونَ بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ یَتَضَرَّعُونَ اِلَی اَللّهِ»
♦️هنگامی که بخواهند شب را به صبح برسانند، در حال رکوع و برخی در حالت سجده شب را به سحر می کنند و به درگاه خدا تضرّع می کنند.(۴)
#امام_زمان_علیه_السلام
#انصار_المهدی_علیه_السلام
📚منابع:
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۸
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۸۶
۳)ينابيع المودة قندوزی، ج۳، ص۹۵
۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۴۱
@TarikhEslam
4⃣شجاعت و دلیری:👇
✅یاوران امام زمان(علیه السلام) مانند مولايشان، افرادی شجاع و مردانی پولادين هستند.
در روایات، آنان به «ليوثٌ بالنّهار» یعنی شیران روز تعبیر شده اند.(۱)
👤امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرماید :
«أَنَّه لَوْ قَدْ کَانَ ذَلِکَ أُعْطِیَ الرَّجُلُ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلَاً»
♦️هنگام ظهور، حضرت(ع) یارانی دارد که هر کدام یک از آنان، دارای نیروی چهل مرد جنگی هستند.(۲)
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
👤امام جعفر صادق(علیه السلام) در روایتی دیگر می فرماید :
«لَوْ حَمَلُوا عَلَى اَلْجِبَالِ لَأَزَالُوهَا لاَ يَقْصِدُونَ بِرَأيَاتِهِمْ بَلْدَةً إِلاَّ خَرَّبُوهَا»
♦️آنان اگر بر کوه ها حمله ور شوند، آن را از هم می دَرَند و در مسیر قیام خود، اگر اراده کنند، می توانند شهری را زیر و زبَر کنند.(۳)
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
👤امام علی(علیه السلام) در روایتی، در وصف آنان فرمود:
«هُمْ کَرَّارُونَ! جَیْشُ الْغَضَبِ قَوْمٌ یَْأتُونَ فِی آخِرِ الزِّمَانِ»
♦️روحیه ای حماسی و سلحشوری دارند.
آنان سپاه غضب و مظهرر خشم الهی هستند که در آخرالزمان برای یاری حضرت مهدی(علیه السلام) خواهند آمد.
«هُمْ خَیْرٌ فَوارِسَ عَلَی ظَهْرِ الأَرْضِ أَوْ مِنْ خَیْرِ فَوَارِسَ عَلَی ظَهْرِ الأَرْضِ»
♦️آنان تیز پروازان و بهترین سوارکاران دنیا هستند.
«کُلُّهُمْ لُیُوثٌ قَدْ خَرَجُوا مِنْ غَابَاتِهِمْ، لَوْ أَنَّهُمْ هَمُّوا بِاِزَالِةِ الجِبَالِ لَأَزَالُوهَا مِنْ مَوَاضِعِهَا»
♦️آنان در کارزار و نبرد همانند شیرانی هستند که از بیشه های خود بیرون آمده اند و هیچ چیز جلودارشان نیست.
اگر اراده کنند کوهها را از جای خود بر می کنند و از موانع می گذرند و خاکریزهای دشمن را یکی پس از دیگری فتح می کنند.(۴)
#امام_زمان_علیه_السلام
#انصار_المهدی_علیه_السلام
📚منابع:
۱_۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۸۶
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۷
۴)معجم الأحادیث الامام المهدی(ع) کورانی، ج۱، ص۳۷۲
@TarikhEslam
5⃣جان نثاری و شهادت طلبی:👇
✅معرفت عميق ياران، نسبت به امام زمان(علیه السلام)، دلهای آنها را مملوّ از عشق به امام(ع) می كند.
بنابراين در ميدان رزم او را، چون نگينی در ميان ميگيرند و جان خود را سپر بلای او می كنند.
👤امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود:
«رِجَالٌ يَحُفُّونَ بِهِ يَقُونَهُ بِأَنْفُسِهِمْ فِي اَلْحُرُوبِ وَ يَكْفُونَهُ مَا يُرِيدُ فِيهِمْ وَ يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ»
♦️ياران امام زمان(علیه السلام) در ميدان رزم در اطراف او را می گیرند و با جان خود از گزند حوادث محافظت می كنند، و او هر چه بخواهد آن را کفایت می کنند و خواستار شهادت در راه خدا هستند.(۱)
┈┉┅━❀💠❀━┅┉┈
👤امام جعفر صادق(علیه السلام) در روایتی دیگر می فرماید :
«[رِجَالٌ] يَدْعُونَ بِالشَّهَادَةِ وَ يَتَمَنَّوْنَ أَنْ يُقْتَلُوا فِي سَبِيلِ اَللَّهِ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ اَلْحُسَيْنِ(ع)»
♦️آنان براى شهادت دعا می كنند و آرزومند كشته شدن در راه خدايند و شعارشان یا لثارات الحسین(علیه السلام) است.(۲)
#امام_زمان_علیه_السلام
#انصار_المهدی_علیه_السلام
📚منابع:
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۸
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۲، ص۳۰۷
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
9️⃣4️⃣1️⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «درسنامه مهدویت» شامل مباحث #مهدویت و تببین حکومت مهدوی و شرح علائم ظهور #امام_زمان_علیه_السلام، گردآوری شده از کتب منبع، به زبان فارسی؛ در چهار جلد، اثر خدامراد سلیمیان✍📚👇
@TarikhEslam
✍پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی #امام_زمان_علیه_السلام :👇
#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
@TarikhEslam
1⃣ولادت #امام_زمان_علیه_السلام !👇
✅حكيمه خاتون می گويد :
امام حسن عسکری(ع) کسی را دنبال من فرستاد.
[وقتی خواستم برگردم]، ايشان به من فرمودند : عمه جان! امشب نزد ما بمان!
امشب شب نیمه شعبان است و خداوند امشب حجتش را ظاهر خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین است.
عرض کردم : مادرش کیست؟
ایشان فرمودند : نرجس!
عرض کردم : قربانت شوم، اثرى از حمل در او نمى بینم.
ایشان فرمودند : همان است که گفتم.
حکیمه می گوید : به منزل حضرت(ع) وارد شدم، سلام کردم و نشستم.
نرجس جلو آمد تا پاپوش مرا از پا درآورد، به من گفت : سرورم حالت چطور است؟
گفتم : به عکس، تو سرور من و سرور خاندانم هستى!
نرجس حرف مرا رد کرد و گفت :
این چه حرفى است عمه؟!
من گفتم :
📋«يَا بُنَيَّةِ! إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَهَبُ لَكِ فِي لَيْلَتِكِ هَذِهِ غُلَاماً سَيِّداً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»
♦️دخترم! خداوند امشب به تو پسرى عطا خواهد کرد که آقا و سرور دنیا و آخرت است.
حکیمه می گوید : نرجس با اظهار حیا و خجالت نشست.
پس وقتى نماز عشا را خواندم افطار کردم و به رختخواب رفتم، خوابم برد. نیمهشب براى نماز برخاستم، نمازم تمام شد، دیدم نرجس خوابیده و هیچ تغییرى در وضع او ایجاد نشده است، نشستم و به تعقیبات مشغول شدم، باز دراز کشیدم و دوباره با نگرانى بیدار شدم، نرجس خوابیده بود، بلند شد و نماز خواند.
حکیمه می گوید : دچار تردید شدم، ناگاه صداى امام حسن عسکرى(ع) از همان محلى که نشسته بود بلند شد که فرمود : عمه! شتاب مکن، نزدیک است.
حکیمه می گوید : پس در این هنگام؛سوره سجده و یس را خواندم، در همین اثنا نرجس با نگرانى بیدار شد، بهسوى او از جا پریدم و گفتم : آیا چیزى احساس مىکنى؟
نرجس گفت : آرى عمّه!
من گفتم : خیالت راحت و دلت آرام باشد، همان است که گفتم.
حکیمه می گوید : سپس مرا رخوت و آرامشى فرا گرفت و به نرجس حالت ولادت دست داد، با احساس وجود مولایم به خود آمدم، پارچه را از رویش کنار زدم، دیدم اعضای هفتگانه را بر زمین گذاشته و سجده مى کند، او را در بغل گرفته، به خود چسباندم، پاک و پاکیزه بود، بلافاصله امام عسکرى(ع) صدایم زد :
📋«هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي يَا عَمَّةِ!»
♦️عمّه! پسرم را بیاور!
حکیمه می گوید : پس در این هنگام؛ طفل را به نزد ایشان بردم و امام(ع) دو دست خود را زیر بدن و پشت نوزاد نهاد و دو پاى نوزاد را روى سینه خویش گذاشت، زبانش را در دهان طفل فرو برد، دست خود را بر چشم و گوش و اعضاى فرزند کشید، سپس فرمود : فرزندم! سخن بگو!
نوزاد گفت : أشهد أن لا إله إلّا اللّه وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمّداً رسول الله(ص)!
آنگاه بر امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان درود فرستاد و بعد از سلام بر پدرش، سکوت کرد.
حضرت(ع) فرمودند :
📋«يَا عَمَّةِ! اذْهَبِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ ائْتِينِي بِهِ!»
♦️ای عمه! طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند، آنگاه نزد من برگردان.
حکیمه می گوید : طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد، او را برگرداندم و همانجا که پدرش نشسته بود، گذاشتم.
سپس حضرت(ع) فرمود : عمّه! روز هفتم باز نزد ما بیا!
حکیمه می گوید : پس صبح که شد، آمدم به امام عسکرى(ع) سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم، [امام مهدی(ع)] گشتم، او را ندیدم، به امام عسکرى(ع) عرض کردم، فدایت شوم، مولایم چه شد؟
حضرت(ع) فرمود :
📋«يَا عَمَّةِ! اسْتَوْدَعْنَاهُ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى(ع)»
♦️عمه! او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى(ع)، فرزندش را به او سپرد.
حکیمه می گوید : روز هفتم که شد به منزل حضرت(ع) شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم.
پس حضرت(ع) فرمود : پسرم را بیاور!
مولایم را که پارچه اى به دورش پیچیده شده بود، نزد حضرت(ع) آوردم و حضرت(ع) مثل دفعه قبل او را گرفت، زبانش را در دهان او فرو برد، مثل اینکه شیر و عسل به او مى خوراند، سپس فرمود : پسرم! سخن بگو!
طفل گفت : أشهد أن لا إله إلّا الله و بر پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امامان(ع) تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود، سپس این آیه را تلاوت فرمود :
📋«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ»
♦️به نام خداوند بخشنده مهربان
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم.
آنها را نيرومند و قوى و صاحب قدرت، و حكومتشان را مستقر و پا بر جا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را از سوى اين مستضعفين بيم داشتند نشان دهيم.(۱)
📚منبع :
۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۴۲۴
@TarikhEslam
2️⃣ #امام_زمان_علیه_السلام و جعفر کذّاب!👇
✅ابوالأدیان میگوید:
من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامههای آن حضرت(ع) را به شهرها میبردم.
در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم.
حضرت(ع) نامههایی نوشت و فرمود:
📋«اِمْضِ بِهَا إِلَى اَلْمَدَائِنِ فَإِنَّكَ سَتَغِيبُ خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْماً وَ تَدْخُلُ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى يَوْمَ اَلْخَامِسَ عَشَرَ وَ تَسْمَعُ اَلْوَاعِيَةَ فِي دَارِي وَ تَجِدُنِي عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ»
♦️اینها را به مدائن میبری!
پانزده روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است و جسد مرا در محل غسل گذاشتهاند.
گفتم:سرور من! اگر چنین شود، امام(ع) بعد از شما کیست؟
حضرت(ع) فرمود :
📋«مَنْ طَالَبَكَ بِجَوَابَاتِ كُتُبِي فَهُوَاَلْقَائِمُ»
♦️هر کس جواب نامههایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست!
گفتم:نشانه دیگری بفرمایید.
ایشان فرمودند :
📋«مَنْ يُصَلِّي عَلَيَّ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي»
♦️هر کس بر جنازه من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست.
گفتم:نشانه دیگری بفرمایید.
و نیز فرمود:
📋«مَنْ أَخْبَرَ بِمَا فِي اَلْهِمْيَانِ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي»
♦️هر کس از آنچه در میان همیان(کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است.
هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟
من نامههای آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آنها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم.
دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است.
و نیز دیدم برادرش جعفر، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک میگویند.
من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم : اگر جعفر امام باشد، پس وضع امامت عوض شده است!
زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب میخورد و قمار می کرد و اهل تار و طُنبور بود!
من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید.
در این هنگام، عقید خادم خانه امام حسن عسکری(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت:
جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید.
جعفر وارد خانه شد و شیعیان در اطراف او بودند.
وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند.
جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد.
وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه کودکی گندمگون و سیاهموی که دندانهای پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت :
📋«تَأَخَّرْ يَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلاَةِ عَلَى أَبِي»
♦️عمو! کنار برو! من باید بر پدرم نماز بخوانم!
جعفر در حالی که قیافهاش دگرگون شده بود، کنار رفت.
آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام هادی(ع) دفن کردند.
بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! جواب نامهها را که همراه تو است بده!
جواب نامهها را به وی دادم و با خود گفتم:این دو نشانه [نماز بر جنازه و خواستن جواب نامهها]؛ حالا فقط همیان مانده!
آنگاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است.
حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟
جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیدهام و نمیشناسم.
در آنجا نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند:جانشین امام(ع) کیست؟
حاضران جعفر را نشان دادند.
آنها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:نامهها و پولهایی آوردهایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامهها را چه کسانی نوشتهاند و پولها چقدر است؟
جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامههای خود را پاک میکرد، گفت:
📋«تُرِيدُونَ مِنَّا أَنْ نَعْلَمَ اَلْغَيْبَ؟»
♦️شما از ما انتظار دارید علم غیب بدانم؟
در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت :
نامهها از فلان کس و فلان کس است و در همیان هزار دینار است که ده تا از آنها را آب طلا دادهاند.
نمایندگان مردم قم نامهها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند:
📋«اَلَّذِي وَجَّهَ بِكَ لِأَخْذِ ذَلِكَ هُوَ اَلْإِمَامُ»
♦️هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او امام است.(۱)
📚منبع:
۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵
@TarikhEslam
3⃣صدای هاتف!👇
✅مردی از اهالی مصر به نام ابو رجاء مصری می گوید :
سه سال بعد از شهادت امام حسن عسکری(ع) وارد مدینه شدم و به صاریا رفتم.
در آنجا زیر سایه بانی که مربوط به آن حضرت(ع) بود نشستم و با خود فکر می کردم و پیش خودم گفتم :
📋«فَلَوْ كَانَ شَيْءٌ لَظَهَرَ بَعْدَ ثَلاَثِ سِنِينَ»
♦️اگر چیزی بود [فرزندی برای امام حسن عسکری(ع)] لابد بعد از سه سال ظاهر می شد.
ناگاه بدون آنکه کسی را ببینم صدای هاتفی را شنیدم که مرا صدا زد و فرمود :
📋«يَا عَبْدَ رَبِّهِ! قُلْ لِأَهْلِ مِصْرَ : هَلْ رَأَيْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ (ص) حَيْثُ آمَنْتُمْ بِهِ؟»
♦️ای عبد ربه پسر نصیر! به اهل مصر بگو : آیا رسول خدا(ص) را دیده بودید که به او ایمان آوردید؟!
راوی می گوید :
📋«لَمْ أَكُنْ أَعْرِفُ اِسْمَ أَبِي وَ ذَلِكَ أَنِّي خَرَجْتُ مِنْ مِصْرَ وَ أَنَا طِفْلٌ صَغِيرٌ»
♦️من اسم پدر خود را نمی دانستم.
چون وقتی از مصر خارج شده بودم طفلی بیش نبودم و از اینکه نام پدرم را از او شنیدم.
بعد از این جریان فهمیدم که؛
📋«إِنَّ صَاحِبَ اَلزَّمَانِ بَعْدَ أَبِيهِ حَقٌّ وَ إِنَّ غَيْبَتَهُ حَقٌّ وَ إِنَّهُ اَلْهَاتِفُ بِي فَزَالَ عَنِّي اَلشَّكُّ وَ ثَبَتَ اَلْيَقِينُ»
♦️همانا صاحب الزمان بعد از امام حسن عسکری(ع)، جانشین بر حق ایشان است و اینکه صدای آن هاتف این شک را در من بر طرف کرد و یقینم ثابت شد.(۱)
📚منبع :
۱)الهداية الكبرى خصیبی، ص۳۶۹
@TarikhEslam
4⃣دعا برای ظهور #امام_زمان_علیه_السلام توسط #امام_رضا_علیه_السلام !👇
✅علامه امینی می نویسد :
دعبل خزاعی می گوید : نزد امام رضا(ع) قصیده ای خواندم، تا اینکه به این ابیات رسیدم.
📋«خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ
يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ والْبَرَكَاتِ..»
♦️ظهور امامى كه ناگزير از آن هستيم، حتمى است، او به نام خدا و بركات او قيام می كند..
در این هنگام؛
📋«وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأسِهِ وَ تَوَاضَعَ قَائِمَاً وَ دَعَى لَهُ بِالفَرَجِ وَ قَالَ : اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ و سَهِّلْ مَخْرَجَهُ»
♦️حضرت(ع) ایستادند و دست مبارک را بر سر خویش قرار دادند و برای فرج امام زمان(عج) دعا کردند و فرمودند :
خدایا فرجش را تعجیل فرما و قیامش را آسان گردان.(۱)
📚منبع :
۱)الغدیر علامه امینی، ج۲، ص۳۶۱/
منتهی الآمال محدث قمی، ج۲، ص ۴۸۸
@TarikhEslam
5⃣اهمیت نماز صبح در سیره #امام_زمان_علیه_السلام !👇
✅محمد بن یعقوب از زهری[زهرانی] نقل می کند که؛
سال ها آرزوی ملاقات صاحب الامر امام زمان(ع) را داشتم و در این راه زحمت فراوان کشیدم و پول زیادی خرج کردم، اما موفق نشدم.
تا این که به محضر محمد بن عثمان، نائب دوم امام زمان(ع) رفتم و مشغول خدمت شدم.
روزی از ایشان درباره امام زمان(عج) و ملاقات ایشان پرسیدم.
او آیا می توانم امام(علیه السلام) را ملاقات کنم؟
او به من گفت :
📋«لِي لَيْسَ إِلَى ذَلِكَ وُصُولٌ»
♦️برای من رسیدن به این مقصود ممکن نیست.
من از فرط نا امیدی و اندوه به پای ایشان افتادم و او وقتی حال مرا دید، گفت :
📋«بَكِّرْ بِالْغَدَاةِ»
♦️صبح اول وقت بیا!
به این ترتیب صبح هنگام به نزد او رفتم.
📋«فَاسْتَقْبَلَنِي وَ مَعَهُ شَابٌّ مِنْ أَحْسَنِ اَلنَّاسِ وَجْهاً وَ أَطْيَبِهِمْ رَائِحَةً بِهَيْئَةِ اَلتُّجَّارِ وَ فِي كُمِّهِ شَيْءٌ كَهَيْئَةِ اَلتُّجَّارِ»
♦️در همان حال جوانی را دیدم که چهره ام به زیبایی او ندیده و عطری خوشبوتر از رایحه وجودش به مشامم نرسیده بود.
لباسی مانند تجار به تن کرده و چیزی وجودش به مشام نرسیده بود.
لباسی مانند تجاری به تن کرده وچیزی در آستین نهاده بود.(چنان که تجار معمولا اشیاء گران بهای خود را در آستین می نهند)
وقتی نظرم به او افتاد، به سمت محمد بن عثمان برگشتم.
او با اشاره تمام وجود مرا به آتش کشید و به من فهماند که آن که را سالیان او را می جستی اکنون در مقابلت نشسته است.
از امام(ع) سوالاتی نموم و ایشان پاسخ فرمود و بسیاری از آنچه را که می خواستم بپرسم، نپرسیده جواب فرمود.
آن گاه برخاستند و خواستند که وارد اتاقی دیگر شوند که در این مدتی که در نزد محمد بن عثمان بودم، اصلا متوجه آن اتاق نشده بودم.
در این حال، محمد بن عثمان گفت :
📋«إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ سَلْ فَإِنَّكَ لاَ تَرَاهُ بَعْدَ ذَا»
♦️اگر می خواهی چیز دیگری بپرسی، بپرس که بعد از این دیگر امام(ع) را مشاهده نخواهی کرد.
به طرف حضرت(ع) شتافتم تا سوالاتی دیگر کنم، اما امام(ع) توجه نکرد و داخل اتاق شد و آخرین جمله ای که فرمود این بود :
📋«مَلْعُونٌ! مَلْعُونٌ! مَنْ أَخَّرَ اَلْعِشَاءَ إِلَى أَنْ تَشْتَبِكَ اَلنُّجُومُ.
مَلْعُونٌ! مَلْعُونٌ! مَنْ أَخَّرَ اَلْغَدَاةَ إِلَى أَنْ تَنْقَضِيَ اَلنُّجُومُ»
♦️ملعون است، ملعون است کسی که نماز مغرب را آن قدر به تأخیر اندازد که ستارگان در آسمان آشکار شوند.
و ملعون است، ملعون است کسی که نماز صبح را آن قدر به تأخیر اندازد که ستارگان در آسمان ناپدید شوند.
سپس حضرت(ع) وارد خانه شدند.(۱)
📚منبع :
۱)الغیبة شیخ طوسی، ص۲۷۱
@TarikhEslam
1️⃣«ابن حجر عسقلانی شافعی مصری» (متوفای سال۸۵۲ هجری قمری) از بزرگان اهل سنت در علم رجال، درایه، حدیث، تاریخ و انساب در کتاب «لسان المیزان» می نویسد :
«..وَالْحَسَنُ الَّذِّی یُقَالُ لَهُ الْعَسْکَرِیُّ وَ هُوَ الحَادِی عَشَرَ مِن الأَئِمَةِ الإِمَامِیِّةِ وَ وَالِدُ مُحَمَّدٍ(عج) صَاحِبِ السِّرْدَابِ»
امام حسن(علیه السلام) است که به او عسکری گفته می شود و یازدهمین امام از امامان شیعه و پدر «محمد»(عج) همان کسی که غیبتش در سرداب بود، می باشد.(۱)
#امام_زمان_علیه_السلام
#اسناد_ولادت
📚منبع :
۱)لسان المیزان ابن حجر، ج۲، ص۴۶۰
@TarikhEslam
2️⃣«محمد شمس الدین ذهبی» (متوفای سال ۷۴۸ ه.قمری) محدث و تاریخ نگار مسلمان و سیره نویس و رجالی بزرگ اهل سنت در کتاب «تاریخ الاسلام» می نویسد :
«أَبُو مُحَمَّدِِ الهَاشِمِیِّ الحُسِینِی أَحَدُ أَئِمَّةِ الشِّیعَةِ الذِّینَ تَدَّعِی الشِّیعَةُ عِصمَتَهُم وَ یُقَالَ لَهُ الحَسَنُ العَسکَرِیِّ لِکَونِهِ سَکَنَ سَامِرَاءَ، فَإنَّهَا یُقَالُ لَهَا العَسکَرُ
وَ هُوَ وَالِدُ مُنتَظَرِ الرَّافِضَةِ..وَ أمَّا اِبنِهِ مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ الَّذِّی یَدعُوهُ الرَّافِضَةُ القائِمَ الخَلفَ الحُجَّةَ، فَوُلِدَ سَنَة ثَمَانِِ وَ خَمسِینَ، وَ قیلَ سَنَة سِتَّ وَخَمسِینَ»
ابومحمد هاشمى حسینى یکى از ائمه شیعه است که آن ها اعتقاد به عصمت آنان دارند و به او حسن عسکرى مى گویند؛ چون در سامرا ساکن بوده و به سامرا «عسکر» مى گویند، او پدر همان کسى است که رافضه منتظر او هستند.
اما فرزندش محمد بن الحسن(ع) که رافضى ها او را قائم، خلف و حجت مى نامند، در سال ۲۵۸ ه.قمری به دنیا آمده است و طبق نقلها که در سال ۲۵۶ ه.قمری به دنیا آمده است.(۱)
#امام_زمان_علیه_السلام
#اسناد_ولادت
📚منبع :
۱)تاریخ الاسلام ذهبی، ج۱۹، ص۱۱۳
@TarikhEslam
3️⃣«صلاح الدین صفدى شافعی» (متوفای سال ۷۶۴ هجری قمری) از بزرگان اهل سنت در کتاب «الوافی بالوفیات» می نویسد :
«الحُجَةُ المُنتَظَرُ مُحَمَّدُ بنُ الحَسَنِ العَسکَرِیِّ بنِ عَلِىِّ الهَادِیِّ ..الحُجَةِ المُنتَظَرِ ثَانِی عَشَرَ الأَئِمَّةَ الأثنَی عَشَرَ.. وُلِدَ نِصفَ شَعبَانَ سَنَةَ خَمسَ وَ خَمسِینَ»
حجت منتظر محمد بن الحسن العسکری دوازدهمین امام از ائمه دوازدگانه شیعه است که در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری به دنیا آمده است.(۱)
#امام_زمان_علیه_السلام
#اسناد_ولادت
📚منبع :
۱)الوافی بالوفیات صفدی، ج۲، ص۲۴۹
@TarikhEslam