#اربعین_حسینی
👤امام حسن عسکری(علیه السلام) می فرماید :
«عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ :
۱)صَلَاةُ إِحْدَى وَ خَمْسِينَ
۲)وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ
۳)وَ التَّخَتُّمُ بِالْيَمِينِ
۴)وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ
۵)وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
♦️علامت مومن پنج چیز است :
۱)خواندن پنجاه و یک رکعت نماز (۱۷رکعت واجب و مابقی نوافل نمازها)
۲)زیارت اربعین
۳)انگشتر به دست راست کردن
۴)قرار دادن پیشانی بر مهر[خصوصا تربت امام حسین(ع)]
۵)بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم!(۱)
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
#ویژه_ماه_صفر
📚منبع :
۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۸۲، ص۷۵
@TarikhEslam
هدایت شده از استاد عندلیب همدانی
تحقیقی درباره اربعین حسینی.pdf
7.28M
📄تحقیقی دربارۀ اربعین حسینی
🆔@andalibhamedani
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
3️⃣9️⃣1⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)» با موضوع رسیدن کاروان اهل بیت(علیهم السلام) به کربلا در روز اربعین؛ اثر «شهید قاضی طباطبایی»✍📚👇
@TarikhEslam
اول اربعین سیدالشهدا(ع).pdf
4.42M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا(ع)»
@TarikhEslam
✍گزارشی از زمان «شهادت حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله)» و «برپایی سقیفه» و «هجوم به خانه امام علی(علیه السلام)» و «أخذ بیعت اجباری از ایشان توسط غاصبین خلافت» و «خطبه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در بین مهاجرین و انصار» تا «شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)»:👇
#سقیفه
#ویژه_ماه_صفر
#روز_شمار_فاطمیه
#امام_علی_علیه_السلام
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
@TarikhEslam
1⃣حضرت رسول اکرم(ص) در اواخر عمر شریف خود در ماه صفر سال یازدهم هجری، آخرین خطبه خود را می خواند!👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#روز_شمار_فاطمیه
#ویژه_ماه_صفر
@TarikhEslam
✅حضرت رسول اکرم(ص) با ظهور علائم بیماری در بدن مبارک خود، در میان مهاجر و انصار چنین خطبه خواندند و فرمودند :
📋《أَيُّهَا اَلنَّاسُ! إِنِّي فَرَطُكُمْ وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَيَّ اَلْحَوْضَ أَلاَ وَ إِنِّي سَائِلُكُمْ عَنِ اَلثَّقَلَيْنِ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا فَإِنَّ اَللَّطِيفَ اَلْخَبِيرَ نَبَّأَنِي أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَلْقَيَانِي وَ سَأَلْتُ رَبِّي ذَلِكَ فَأَعْطَانِيهِ أَلاَ وَ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُهُمَا فِيكُمْ كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ لاَ تَسْبِقُوهُمْ فَتَفَرَّقُوا وَ لاَ تُقَصِّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ》
♦️ای مردم! من (در روز رستاخيز) پيشاپيش شمايم و شما به دنبال من نزد حوض كوثر بر من در می آئيد.
آگاه باشيد كه من دربارۀ ثقلين [قرآن و عترت] از شما جويا می گردم.
پس بنگريد چگونه پس از من دربارۀ آن دو رفتار می كنيد، زيرا كه خداى لطيف خبير مرا آگاه ساخته كه آن دو از هم جدا نشوند تا مرا ديدار كنند و من نيز از پروردگار خود خواهان آن شدم و به من عطا نمود.
آگاه باشيد كه من آن دو را در ميان شما به جاى نهادم : كتاب خدا و عترت و اهل بيتم.
بر ايشان پيشى نگيريد كه از هم پاشيده و پراكنده خواهيد شد، و در بارۀ آنان كوتاهى نكنيد كه به هلاكت می رسيد.
با ايشان چيزى نياموزید زيرا كه آنان داناتر از شما هستند.
📋《أَيُّهَا اَلنَّاسُ! لاَ أُلْفِيَنَّكُمْ بَعْدِي تَرْجِعُونَ كُفَّاراً يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ فَتَلْقَوْنِي فِي كَتِيبَةٍ كَمَجَرِّ اَلسَّيْلِ اَلْجَرَّارِ! أَلاَ وَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) أَخِي وَ وَصِيِّي يُقَاتِلُ بَعْدِي عَلَى تَأْوِيلِ اَلْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ》
♦️اى مردم! از گروهی نباشید كه پس از خود، شما را در حالی كه به كفر بازگشته اید و گردن يك ديگر را می زنيد، ببینم.
آگاه باشيد! همانا على بن ابى طالب(ع) برادر و وصى من است، و پس از من در بارۀ تأويل قرآن می جنگد، چنانچه من در بارۀ تنزيل آن جنگيدم.
روای می گوید :
📋《فَكَانَ يَقُومُ مَجْلِساً بَعْدَ مَجْلِسٍ بِمِثْلِ هَذَا اَلْكَلاَمِ وَ نَحْوِهِ》
♦️اين سخنى نبود كه آن حضرت يك بار فرموده باشد بلكه بارها در هر مجلس و انجمنى آن را و يا مانند آن را بر زبان جارى ساخت.(۱)
👤دیلمی ایراد «حدیث ثقلین» را در این آخرین خطبه حضرت رسول اکرم(ص) می داند.(۲)
👤شیخ کلینی در کتاب «الکافی» که از کتب اربعه و اصلی شیعه محسوب می شود، این روایت را با عبارت دیگری نقل کرده است.
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند :
📋《..إِنِّی تَارِكٌ فِیکُمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی!
أَیُّهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی》
♦️من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد :
کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند.
ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.(۳)
👤حاکم نیشابوری نیز از علمای اهل سنت این روایت را در کتاب خود می آورد و در آخر، با عبارت «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ» صحیح بودن این حدیث را اذعان می دارد.
او می نویسد :
📋《قَالَ رَسُولُ اللهِ(ص) : إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ : كِتَابَ اللهِ وَ أَهْلَ بَيْتِي، وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ》
♦️رسول اکرم(ص) فرمود :
من در میان شما دو چیز سنگین و گرانبها مى گذارم، اگر بدانها چنگ بزنید هرگز پس از من گمراه نشوید : قرآن و عترتم و أهل بیتم، و این دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من درآیند.(۴)(۵)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۹
۲)ارشاد القلوب دیلمی، ج۲، ص۳۴۰
۳)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۲۹۴
۴)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۰
۵)صحیح مسلم، ج۴، حدیث۲۴۰۸
@TarikhEslam
✅وقتی حضرت رسول اکرم(ص)، بعد از هجرت از مکه، وارد مدینه شدند، با یهودیان مدینه قرارداد صلح و دوستی امضاء کردند، و این قرار داد تا بعد از جنگ بدر، پا برجا بود، ولی بعد از این جنگ، یهودیان که گویا انتظار داشتند که به زودی اسلام توسّط کافران نابود می شود، پیمان شکنی کردند.
پس حضرت(ع) در طی جنگهایی از قبیل بنی قینقاع، بنی النضیر، بنی قریظه، خیبر، تبوک و موته آنها را شکست داد و آنها تا حدودی عقب رانده شدند.
پس یهودیان که در اکثر جنگها شکست و یا عقب نشینی کرده بودند، اکنون دارای قوای منظّم و خطری برای اسلام محسوب می شدند.
ولی حضرت(ص) از آنجایی که در ماههای حرام [نیمه دوم ماه ذی الحجه و محرم] قرار دارد، نمی تواند دستور جهاد دهد.
پس حضرت(ع) باید تا اتمام ماه محرم صبر کند، تا اینکه ماه صفر فرا رسد.
از ابتدای صفر، تا عمر حضرت(ص) ۲۸ روز باقی مانده است، چون حضرت(ص) به نقل مشهور در ۲۸ صفر از دنیا رفت.(۱)
پس حضرت(ص) به محض ورود ماه صفر دستور جهاد داد و فرماندهی سپاه را به «اسامه بن زید بن حارثه» که جوانی هیجده نوزده ساله بود، سپرد.
👤شیخ مفید می نویسد :
📋《ثُمَّ إِنَّهُ عَقَدَ لِأُسَامَةَ بْنِ زَيْدِ بْنِ حَارِثَةَ اَلْإِمْرَةَ وَ نَدَبَهُ أَنْ يَخْرُجَ بِجُمْهُورِ اَلْأُمَّةِ إِلَى حَيْثُ أُصِيبَ أَبُوهُ مِنْ بِلاَدِ اَلرُّومِ وَ اِجْتَمَعَ رَأْيُهُ عَلَى إِخْرَاجِ جَمَاعَةٍ مِنْ مُتَقَدِّمِي اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ فِي مُعَسْكَرِهِ حَتَّى لاَ يَبْقَى فِي اَلْمَدِينَةِ عِنْدَ وَفَاتِهِ مَنْ يَخْتَلِفُ فِي اَلرِّئَاسَةِ وَ يَطْمَعُ فِي اَلتَّقَدُّمِ عَلَى اَلنَّاسِ بِالْإِمَارَةِ وَ يَسْتَتِبُّ اَلْأَمْرُ لِمَنِ اِسْتَخْلَفَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ لاَ يُنَازِعُهُ فِي حَقِّهِ مُنَازِعٌ فَعَقَدَ لَهُ اَلْإِمْرَةَ عَلَى مَا ذَكَرْنَاهُ》
♦️سپس حضرت اسامة پسر زيد بن حارثه را (كه پدرش زید در جنگ موته كشته شده بود) به سركردگى لشكرى تعيين كرد و دستور داد كه با مردم مسلمان به همانجا كه پدرش كشته شده براى جنگ با دشمنان دين بسوى روم برود، و نظر مباركش بر اين شد كه گروهى از سران مهاجر و انصار را در لشكر او بفرستد، تا هنگام مرگش كسى در بارۀ زمامدارى اختلاف نكند و طمع به پيشوائى مسلمين نبندد و راه را براى آن كس [على بن ابى طالب(ع)] كه خود به جانشينى منصوب فرموده بود، هموار سازد و كسى با آن حضرت(ع) در صدد نزاع برنيايد.
پس پرچم سردارى جنگ را چنانچه گفته شد بنام «اسامة» بست.
📋《وَ جَدَّ فِي إِخْرَاجِهِمْ فَأَمَرَ أُسَامَةَ بِالْبُرُوزِ عَنِ اَلْمَدِينَةِ بِمُعَسْكَرِهِ إِلَى اَلْجُرْفِ وَ حَثَّ اَلنَّاسَ عَلَى اَلْخُرُوجِ إِلَيْهِ وَ اَلْمَسِيرِ مَعَهُ وَ حَذَّرَهُمْ مِنَ اَلتَّلَوُّمِ وَ اَلْإِبْطَاءِ عَنْهُ》
♦️حضرت(ع) حتی بارۀ بيرون كردن آنان از مدينه كوشش و سفارش فرمود و باسامة دستور داد با لشكر خويش از مدينه بيرون رود و براى پيوستن ديگران در «جُرْف» [محلى در سه ميلى مدينه) اردو بزند و حضرت(ص) مردم را به بيرون رفتن و همراهيش برانگيخت و از درنگ كردن در مدينه و دنبال ماندن از او بر حذر داشت.(۲)
در نقلی دیگر، رسول اکرم(ص) به اسامه بن زید فرمودند :
📋《سِرْ إِلَى مَوْضِعِ مَقْتَلِ أَبِيكَ وَ أَوْطِئْهُمُ اَلْخَيْلَ! وَ وَلَّيْتُكَ هَذَا الْجَيْشَ فَأَغِرْ صَبَاحًا عَلَى أَهْلِ أُبْنَى وَحَرِّقْ عَلَيْهِمْ وَأَسْرَعِ السَّيْرَ تَسْبِقُ الْأَخْبَارَ》
♦️با سپاهیانت به سوی محل شهادت پدرت برو و من تو را به فرماندهی این سپاه گماردم، پس صبح گاه بر اهالی «ابنی» یورش ببر و در حرکت شتاب کن تا از اخبار پیشی بگیری.(۳)
واقدی در ادامه می نویسد :
📋《وَ لَمْ يَبْقَ أَحَدٌ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ الأَوَّلِينَ إِلَّا انتُدِبَ فِى تِلكَ الغَزوَةِ》
♦️هیچ کس از مهاجرین اولیه نمانْد، مگر این که به این جنگ فراخوانده شد.(۴)
در این میان، ابتدا همه مهاجر حتی «ابوبکر بن ابی قحافه» و «عمر بن خطاب» و «ابوعبیده بن جراح» نیز با این سپاه عازم شدند.
عسقلانی در اینباره می نويسد :
📋《وَ مِمَّن اِنتَدَبَ مَعَ أُسَامَةَ كِبَارُ المُهَاجِرِينَ وَ الأَنصَارِ مِنهُم اَبُوبَكرِِ وَ عُمَرُ وَ أَبُوعُبَيدَةِ وَ سَعدُ و سَعِيدُ وَ قُتَاةُ》
♦️از جمله کسانی که اسامه را در این سپاه همراهی کردند، بزرگان مهاجر و انصار بودند؛ از جمله ابوبکر بن ابی قحافه و عمر بن خطاب و ابوعبیده جراح و سعد بن عباده و سعید بن زید و قتاده انصاری بودند.(۵)
پس سپاه أسامة عازم شد و در «جُرْف» اردو زد.
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۹
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۹
۳)۴)المغازی واقدی، ج۳، صص۱۱۱۷_۱۱۱۸
۵)فتح الباری عسقلانی، ج۸، ص۱۲۴
@TarikhEslam
3⃣حضرت رسول اکرم(ص) بعد از اعزام سپاه، برای استغفار اهل قبور، به «قبرستان بقیع» می رود!👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅شیخ مفید می نویسد :
هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) احساس كسالت كردند، دست امام على(ع) را گرفتند و به سوى قبرستان بقيع روان شدند و گروهى از مردم نيز به دنبال آن حضرت(ع) رفتند و آن بزرگوار رو به همراهان كردند و فرمودند :
📋《إِنَّنِي قَدْ أُمِرْتُ بِالاِسْتِغْفَارِ لِأَهْلِ اَلْبَقِيعِ》
♦️من مأمور شدهام كه براى آنان كه در بقيع مدفونند از خدا آمرزش بخواهم.
سپس آن گروه به همراه ایشان به بقيع رفتند و به آنجا كه رسيدند حضرت(ع) در ميان آنان ايستاد و فرمودند :
📋《اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ اَلْقُبُورِ لِيَهْنِئْكُمْ مَا أَصْبَحْتُمْ فِيهِ مِمَّا فِيهِ اَلنَّاسُ أَقْبَلَتِ اَلْفِتَنُ كَقِطَعِ اَللَّيْلِ اَلْمُظْلِمِ يَتْبَعُ أَوَّلَهَا آخِرُهَا ثُمَّ اِسْتَغْفَرَ لِأَهْلِ اَلْبَقِيعِ طَوِيلاً》
♦️درود بر شما اى خفتگان در گور، گوارا باد شما را آنچه اكنون در آن هستيد، از آنچه مردم (يعنى زندگان) گرفتار آنند (آسوده خاطر هستيد) که فتنه ها مانند شبهاى تاريك يكى پس از ديگرى رو آور شده است.
سپس حضرت(ع) براى اهل بقيع آمرزش خواسته دعاى زيادى در اينباره كردند.
آنگاه رو کردند به أميرالمؤمنين امام علی(ع) و فرمودند :
📋《إِنَّ جَبْرَئِيلَ كَانَ يَعْرِضُ عَلَيَّ اَلْقُرْآنَ كُلَّ سَنَةٍ مَرَّةً وَ قَدْ عَرَضَهُ عَلَيَّ اَلْعَامَ مَرَّتَيْنِ وَ لاَ أَرَاهُ إِلاَّ لِحُضُورِ أَجَلِي》
♦️همانا جبرئيل هر ساله يك بار قرآن را بر من می خواند و عرضه می داشت و در اين سال دو بار عرضه كرد و اين نيست جز براى رسيدن أجل و مرگ من!
سپس فرمود :
📋《يَا عَلِيُّ(ع)! إِنِّي خُيِّرْتُ بَيْنَ خَزَائِنِ اَلدُّنْيَا وَ اَلْخُلُودِ فِيهَا أَوِ اَلْجَنَّةِ فَاخْتَرْتُ لِقَاءَ رَبِّي وَ اَلْجَنَّةَ》
♦️اى على(ع)! مرا مخير ساختند ميان اينكه هميشه در دنيا باشم و گنجينههاى دنيا را در اختيارم بگذارند يا اينكه (از اين دنيا بروم و) بهشت را به من بدهند و من ديدار پروردگار و بهشت را اختيار نموده و (آن را برگزيدم).
سپس حضرت(ع) وصیتهایی درباره غسل و کفن خود به امام علی(ع) کردند و به همراه اصحاب، به منزل بازگشتند.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۷۹
@TarikhEslam
4⃣حضرت رسول اکرم(ص) برای اقامه نماز و ایراد آخرین نصایح، در مسجد مدینه حاضر می شوند!👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅شیخ مفید می نویسد :
📋《فَمَكَثَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ مَوْعُوكاً ثُمَّ خَرَجَ إِلَى اَلْمَسْجِدِ مَعْصُوبَ اَلرَّأْسِ مُعْتَمِداً عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) بِيُمْنَى يَدَيْهِ وَ عَلَى اَلْفَضْلِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ بِالْيَدِ اَلْأُخْرَى حَتَّى صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَجَلَسَ عَلَيْهِ》
♦️حضرت(ص) سه روز ديگر با كسالت و ناتوانى شديد در منزل بود.
آنگاه در حالى كه سر خود را بسته بود و از طرف راست به امام على(عليه السّلام) و از سمت چپ به فضل بن عباس تكيه كرد به مسجد آمدند و بر بالای منبر جلوس کردند.
سپس فرمودند :
📋《مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! قَدْ حَانَ مِنِّي خُفُوفٌ مِنْ بَيْنِ أَظْهُرِكُمْ فَمَنْ كَانَ لَهُ عِنْدِي عِدَةٌ فَلْيَأْتِنِي أُعْطِهِ إِيَّاهَا وَ مَنْ كَانَ لَهُ عَلَيَّ دَيْنٌ فَلْيُخْبِرْنِي بِهِ!
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ! لَيْسَ بَيْنَ اَللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ شَيْءٌ يُعْطِيهِ بِهِ خَيْراً أَوْ يَصْرِفُ بِهِ عَنْهُ شَرّاً إِلاَّ اَلْعَمَلُ!
أَيُّهَا اَلنَّاسُ! لاَ يَدَّعِي مُدَّعٍ وَ لاَ يَتَمَنَّى مُتَمَنٍّ وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لاَ يُنْجِي إِلاَّ عَمَلٌ مَعَ رَحْمَةٍ وَ لَوْ عَصَيْتُ لَهَوَيْتُ》
♦️اى گروه مردم! آن زمانی که من از ميان شما بروم، نزدیک شده است.
پس هر كه امانتى و وعدۀ پيش من دارد بيايد تا من به او بدهم و هر كه به من وامی داده، مرا آگاه كند.
اى گروه مردم! ميان خدا و ميان هر يك از بندگان چيزى كه به واسطۀ آن نيكى به او رساند يا بدى از او دور كند نيست جز عمل و كردار[يعنى كردار است كه باعث رساندن خير يا دورى كردن شر مىشود.]
اى گروه مردم! [بيهوده و بدون كردار نيك] كسى ادعاى رستگارى نكند و آرزوى نجات نداشته باشد.
سوگند بدان كه مرا به حقيقت به پيامبرى فرستاده رهائى ندهد كسى را جز كردار يا رحمت پروردگار، و اگر من[كه پيامبر خدا و حبيب اويم] نافرمانيش مىكردم هر آينه به دوزخ مى افتادم.
سپس فرمود :
📋《اَللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ؟》
♦️پروردگارا! آيا رساندم؟[آنچه بايد بگويم تبليغ كردم؟]
سپس؛
📋《نَزَلَ فَصَلَّى بِالنَّاسِ صَلاَةً خَفِيفَةً وَ دَخَلَ بَيْتَهُ وَ كَانَ إِذْ ذَاكَ فِي بَيْتِ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهَا فَأَقَامَ بِهِ يَوْماً أَوْ يَوْمَيْنِ》
♦️سپس از منبر پایین آمدند و نمازى خفيف با مردم خوانده و به خانه آمدند و آن هنگام در خانۀ «ام سلمة» بود.(۱)
پس يك روز يا دو روز در خانۀ ام سلمة بودند.
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۰
@TarikhEslam
🌐جوان گرایی در حکومت حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله) :👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
@TarikhEslam
✅حضرت رسول اکرم(ص) در اکثر مواقع، هرگاه کسی را به امری منصوب می کردند، بیشتر از «قشر جوان» انتخاب می کردند.
مثلا؛
1⃣مصعب بن عمیر :
رسول اکرم(ص) «مصعب بن عمیر» را برای تبلیغ در مدینه پیش از پیمان عقبه اول، به عنوان اولین مبلغ و معلم قرآن به «یثرب» اعزام کرد.
مصعب نخستین کسی است که در مدینه نماز جمعه برپا نمود و بر کرسی قضاوت نشست و این در حالی بود که او «۲۵ سال» داشت.(۱)
2⃣معاذ بن جبل :
رسول اکرم(ص) پس از جنگ تبوک، معاذ را که «۲۸ سال» داشت، به عنوان معلم و مبلغ و کارگزار خود به یمن فرستاد.(۲)
3⃣امام علی(علیه السلام) :
رسول اکرم(ص) در سال نهم هجری امام علی(ع) را برای قرائت آیات و حکم برائت به سوی مشرکین مکه فرستاد.
در حالی امام علی(ع) در آن سال «۳۱ سال» داشتند.(۳)
4⃣اسامه بن زید بن حارثه :
رسول اکرم(ص)، «اسامه بن زید بن حارثه» را به عنوان فرمانده سپاه اسلام در سال یازده هجری منصوب کرد و این در حالی بود که او «۱۹ سال» داشت.(۴)
✍شاید حضرت رسول اکرم(ص) با این کار خواستند، جامعه را به سمتی سوق دهند که این امر (انتصاب جوانان برای پستهای لشگری و کشوی و تبلیغی) برای مردم، امر جا افتاده ای باشد که نیابت و وصایت و جانشینی تنها بر معیار و مدار لیاقت و شایستگی است نه سن و سال!!
اما بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) وقتی ابوعبیده بن جراح که یکی از گردانندگان سقیفه وطرفدار خلافت ابوبکر، برای قانع کردن حضرت علی(ع) برای بیعت با ابوبکر و صرف نظر از خلافت، مسئله جوانی حضرت(ع) و تجربه و سنّ بیشتر ابوبکر را پیش کشید و خطاب به امام(ع) گفت :
📋《یَابنَ اَلْحَسَنِ! إِنَّكَ حَدِيثُ اَلسِّنِّ، وَ هَؤُلاَءِ مَشِيخَةُ قُرَيْشٍ قَوْمِكَ، لَيْسَ لَكَ مِثْلُ تَجْرِبَتِهِم وَ مَعْرِفَتِهِمْ بِالاُمُورِ》
♦️ای اباالحسن! تو جوانی و آنان پیران و سالخوردگان قوم تو هستند و تو فاقد تجربه و آگاهی نسبت به امور مسلمین هستی! در حالی که اینان نسبت به این امور آگاه و با تجربه هستند.(۵)
همین توجیه را خلیفه دوم در گفتگو با ابنعباس ذکر کرد و از مسئله جوان بودن امام علی(ع) استفاده کرد و مردم را برای بیعت با ابوبکر شوراند.
این در حالی بود که امیرالمومنین امام علی(ع) در آن زمان «۳۳ سال» داشتند.
📚منابع :
۱)الاصابه ابن حجر عسقلانی، ج۶، ص۹۸
۲)أسد الغابة ابن اثیر، ج۴، ص۴۱۸
۳)المغازی واقدی، ج۳، ص۱۰۷۷
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۲
۵)السقیفة و فدک جوهری بصری، ج۱، ص۵۴
@TarikhEslam