فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پرسش_و_پاسخ
سوال0⃣7⃣1⃣: آیا «حدیث ثقلین» که در اواخر عمر حضرت رسول اکرم(ص) از ایشان نقل شده است، از دیدگاه علمای اهل تسنن صحیح است؟
✍پاسخ مستند و کامل را از #استاد_قزوینی می شنویم :👆
#سخن_علماء
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
6️⃣9️⃣1⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «تبار انحراف» پژوهشی در جریان شناسی انحرافات تاریخی
کتاب «مهار انحراف» بازکاوی حوادث پس از رحلت حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه و آله)؛ زیر نظر #استاد_مهدی_طائب✍📚👇
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
1⃣1⃣آخرین وصایا و سفارشات حضرت رسول اکرم(ص) به #امام_علی_علیه_السلام!👇 #حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_عل
2⃣1⃣رسول اکرم(ص) با دختر خود در لحظات آخر عمر، این چنین نجوا می کند!👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅عایشه می گوید :
📋《دَعَا رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنَتَهُ فاطِمَهَ(س) فَسارَّها، فَبَکَتْ، ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَتْ، فَسَأَلْتُها عَنْ ذلِکَ!》
♦️هنگامى که رسول خدا(ص) مریض شد، رسول خدا(ص) در ساعات آخر عمرش حضرت فاطمه(س) را به حضورش فراخواند و لحظاتی به نجوا و صحبت محرمانه پرداخت، من از دور دیدم که فاطمه(س) نخست گریه کرد و سپس خندید.
دخترش فاطمه را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت.
فاطمه(علیها السلام) گریه کرد، مجدّداً رسول خدا با او نجوا کرد، فاطمه(ع) خندید.
من از این کار تعجب کرده و از دختر پیامبر(س) پرسیدم:ای فاطمه(س)! با پیامبر خدا(ص) چه صحبتی کردید که اول گریه کردی و سپس خندیدی؟
او از فاش کردن موضوع مذاکره خودداری کرد، ولی پس از رحلت پیامبر خدا(ص) چون از وی دوباره خواستم که آن را بگوید، فرمود :
📋《أَمّا حَینَ بَکَیتُ فَإِنَّهُ أَخْبَرَنى أَنَّهُ مَیتٌ، فَبَکَیتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنى أَنِّى أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکْتُ!》
♦️پدرم در مرحله نخست، از رحلت خود به من خبر داد و لذا گریه کردم، ولی سپس به من فرمود : اولین کسی که از خانواده ام به من ملحق می شود، تو هستی و لذا خنده نمودم.(۱)
📚منبع :
۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۰۰
@TarikhEslam
3⃣1⃣آخرین سخنان حضرت رسول اکرم(ص) با اهل بیت خود!👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅امام موسی کاظم(ع) از امام صادق(ع) نقل می کند که رسول اکرم(ص) در لحظات پایانی حیات شریف خود، «اهل بیت» خود را فراخواند و کسانی که در خانه بودند را دستور به خروج آنان داد.
حضرت(ص) به ام سلمه دستور داد تا مقابل در ایستاده و مانع ورود کسی به خانه شود.
سپس حضرت(ع) به امام علی(ع) فرمود :
📋《يَا عَلِيُّ(ع)! اُدْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَأَخَذَ بِيَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَى صَدْرِهِ طَوِيلاً وَ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ بِيَدِهِ اَلْأُخْرَى فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) اَلْكَلاَمَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ يَقْدِرْ عَلَى اَلْكَلاَمِ》
♦️ای علی(ع)! نزدیک بیا!
امیرالمومنین(ع) نیز نزدیک رفت.
سپس حضرت(ع) دست فاطمه(س) را گرفت و مدت طولانی بر روی سینه اش نهاد و با دست دیگرش دست علی(ع) را گرفت و خواست سخن بگوید که گریه او را امان نداد.
سپس فاطمه و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) نیز از آن منظره سخت به گریه افتادند.
در این هنگام؛ حضرت فاطمه(س) عرضه داشت :
📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِي وَ أَحْرَقْتَ كَبِدِي لِبُكَائِكَ يَا سَيِّدَ اَلنَّبِيِّينَ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ وَ يَا أَمِينَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ يَا حَبِيبَهُ وَ نَبِيَّهُ مَنْ لِوُلْدِي بَعْدَكَ وَ لِذُلٍّ يَنْزِلُ بِي بَعْدَكَ مَنْ لِعَلِيٍّ(ع) أَخِيكَ وَ نَاصِرِ اَلدِّينِ مَنْ لِوَحْيِ اَللَّهِ وَ أَمْرِهِ》
♦️ای رسول خدا(ص)! به حقیقت قلبم را از جا کندی و جگرم را آتش زدی به خاطر گریه و اشکی که جاری ساختی، ای بزرگ تمامی پیامبران! ای امین پروردگار! و ای فرستاده و محبوب و پیامبر خدا! بعد از تو چه کسی [حامی[ برای فرزندانم خواهد بود؟
و [دفع کننده] خواریهایی که بعد از تو بر من باریدن خواهد گرفت؟ و چه کسی [ناصر] برای علی برادرت و یاور دین خواهد بود؟ پس از تو چه بر سر وحی و امر الهی خواهد آمد؟
سپس؛
📋《ثُمَّ بَكَتْ وَ أَكَبَّتْ عَلَى وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ عَلِيٌّ(ع) وَ اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَيْهِمْ وَ يَدُهَا فِي يَدِهِ فَوَضَعَهَا فِي يَدِ عَلِيٍّ(ع)》
♦️آن گاه حضرت(ع) گریست و خود را در آغوش پدر افکند و او را بوسید، علی و حسن و حسین(علیهم السلام) نیز چنین کردند.
پس سر مبارک را بلند کرد و دست فاطمه(س) را در دستان امام علی(ع) گذاشت و سپس فرمود :
📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع) هَذِهِ وَدِيعَةُ اَللَّهِ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ(ص) عِنْدَكَ فَاحْفَظِ اَللَّهَ وَ اِحْفَظْنِي فِيهَا وَ إِنَّكَ لِفَاعِلُهُ.
يَا عَلِيُّ(ع) هَذِهِ وَ اَللَّهِ سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ هَذِهِ وَ اَللَّهِ مَرْيَمُ اَلْكُبْرَى》
♦️ای ابالحسن(ع)! فاطمه(س) امانت خدا و رسولش محمد(ص)، نزد توست.
پس با نگهداری از او، از خدا و رسول(ص) نگهداری کن، و می دانم که تو آن را رعایت خواهی نمود.
علی(ع) جانم! سوگند به خدا او سالار زنان بهشت از اولین تا آخرین است.
به خدا او مریم کبراست.
سپس فرمود :
📋《أَمَا وَ اَللَّهِ مَا بَلَغَتْ نَفْسِي هَذَا اَلْمَوْضِعَ حَتَّى سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهَا وَ لَكُمْ فَأَعْطَانِي مَا سَأَلْتُهُ!
يَا عَلِيُّ(ع)! اُنْفُذْ لِمَا أَمَرَتْكَ بِهِ فَاطِمَةُ(س) فَقَدْ أَمَرْتُهَا بِأَشْيَاءَ أَمَرَ بِهَا جَبْرَئِيلُ وَ اِعْلَمْ يَا عَلِيُّ(ع) أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيَتْ عَنْهُ اِبْنَتِي فَاطِمَةُ(س) وَ كَذَلِكَ رَبِّي وَ مَلاَئِكَتُهُ
يَا عَلِيُّ(ع)! وَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنِ اِبْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ هَتَكَ حُرْمَتَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ آذَى خَلِيلَهَا وَ وَيْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا!
اَللَّهُمَّ إِنِّي مِنْهُمْ بَرِيءٌ وَ هُمْ مِنِّي بُرَآءُ》
♦️آگاه باش که من به این حالت نیفتاده بودم مگر این که برای شما و فاطمه(س) دعا کردم و خدا آنچه خواسته بودم به من عطا فرمود.
ای علی(ع)! آنچه را فاطمه(س) بدان امر می کند، انجام بده، زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل به آنها امر کرده است.
ای علی(ع)! بدان! از کسی راضی ام که فاطمه(س) از او خشنود باشد، و همچنین پروردگار و فرشتگان از او خشنود خواهند بود.
ای علی(ع)! وای بر کسی که به او ستم روا دارد.
وای بر کسی که حق او را بگیرد.
وای بر کسی که هتک حرمت او نماید.
وای بر کسی که درِ خانه او را بسوزاند.
وای بر آن که همسرش را آزاردهد.
وای بر کسی که از او عیب گویی کند و با او مبارزه نماید.
خداوندا! من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بری هستند.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۲، ص۴۸۴
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
3⃣1⃣آخرین سخنان حضرت رسول اکرم(ص) با اهل بیت خود!👇 #حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه #روز_شمار_شهادت_پ
4⃣1⃣حضرت عزرائیل برای قبض روح حضرت رسول اکرم(ص) اذن ورود می گیرد!
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅امام سجاد(علیه السلام) درباره شهادت حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《لَمَّا كَانَ قَبْلَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ثَلَاثَةَ أَيَّامِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ :
يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ يَقُولُ : كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ(ص)؟
قَالَ النَّبِيُّ(ص) : أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》
♦️سه روز از عمر با برکت حضرت رسول اکرم(ص) باقی مانده بود که، جبرئیل بر آن حضرت(ص) نازل شد و گفت : یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی میپرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است.
و آن سؤال این است که میفرماید، چگونه خود را مییابی؟
پیامبر اکرم(ص) در پاسخ فرمود : ای جبرئیل! خود را اندوهناک و دلگیر مشاهده میکنم.
📋《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ مَعَهُمَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ فِي الْهَوَاءِ عَلَى سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ!
فَسَبَقَهُمْ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ : يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً لَكَ وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ!
فَقَالَ : كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ؟
قَالَ : أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》
♦️روز سوم، جرائیل مجدد به حضور مبارک شرفیاب شد.
در اینروز، جبرئیل به اتفاق عزرائیل و فرشتهای به نام اسماعیل همراه با هفتاد هزار فرشته دیگر به حضور مبارک شرفیاب گردیده بود.
جبرئیل، که پیش از عزرائیل و اسماعیل به حضور مبارک رسول خدا(ص) شرفیاب شده بود، از ایشان پرسید :
یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی میپرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است.
و آن سؤال این است که میفرماید، چگونه خود را مییابی؟
حضرت(ص) در پاسخ فرمود : خود را اندوهناک و غمناک مشاهده میکنم.
📋《فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ!
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ!
هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ لَمْ يَسْتَأْذِنْ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَكَ وَ لَا يَسْتَأْذِنُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَكَ!》
♦️سپس عزرائیل، اجازه ورود گرفت.
سپس جبرائیل عرضه داشت : ای احمد!
این عزرائیل ملک الموت است که اذن ورود به خدمتتان را دارد.
با اینکه پیش از شما از احدی اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از کسی اجازه نخواهد خواست!
📋《قَالَ : ائْذَنْ لَهُ! فَأَذِنَ لَهُ جَبْرَئِيلُ فَأَقْبَلَ حَتَّى وَقَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ :
يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَمَرْتَنِي بِقَبْضِ نَفْسِكَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ كَرِهْتَ تَرَكْتُهَا》
♦️رسول خدا(ص) به جبرئیل گفت :
به وی اجازه ورود بده!
عزرائیل بهحضور مبارک شرفیاب شد و در برابر رسول اکرم(ص) توقف کرد و گفت : ای احمد(ص)! خدای تعالی مرا بسوی تو اعزام کرده است و دستور داده، هر چه بفرمائی، اطاعت کنم؛ اگر دستور دهی، جان تو را قبض کنم، قبض میکنم. و اگر دستور دهی، تو را به حال خود واگذارم، از تو اطاعت کرده و قبض روحت نخواهم کرد.
📋《فَقَالَ النَّبِيُّ(ص) :
أَ تَفْعَلُ ذَلِكَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ؟
قَالَ نَعَمْ بِذَلِكَ أُمِرْتُ أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي.
فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ!
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدِ اشْتَاقَ إِلَى لِقَائِكَ》
♦️رسول خدا(ص) فرمود :
هر وظیفهای که نسبت به من داری، انجام بده.
عزرائیل گفت : وظیفه من بسته به فرمان شماست.
جبرئیل گفت : یا احمد! خدای تعالی اشتیاق دیدار تو را دارد.
رسول خدا(ص) فرمود : ای عزرائیل! ماموریت خود را بجای بیاور.
📋《فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) :
يَا مَلَكَ الْمَوْتِ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ.
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : هَذَا آخِرُ وَطْئِيَ الْأَرْضَ إِنَّمَا كُنْتَ حَاجَتِي مِنَ الدُّنْيَا》
♦️جبرئیل نزدیک به قبض روح پیغمبر(ص)، گفت : درود خدا بر تو، ای رسول خدا(ص)!
اینک آخرین گامی است که بر روی زمین میگذارم و از این پس، به زمین نخواهم آمد؛ زیرا منظور من، از آمدن به زمین، وجود مقدس تو بود.(۱)
📚منبع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۲۷۴
@TarikhEslam
5⃣1⃣وقایع بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص)!👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅لحظاتی گذشت، و در این هنگام که سر مبارک حضرت رسول اکرم(ص) در دامن امام علی(ع) بود، جان سپرد.
امیرالمؤمنین(ع)، در یکى از خطبههاى خود به این مطلب تصریح کرده و مىفرماید :
📋《وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِی وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِی وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَه وَالْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی》
♦️حضرت رسول خدا(ص) در حالى که سرش بر سینه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت و سپس آن را به چهره کشیدم و من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا یارى مى کردند.(۱)
صدای ناله و گریه زنان و کودکان بالا گرفت و على(ع) شيون كنان، رحلت پيامبر اکرم(ص) را اطرافيان خبر داد.
فضه کنیز فاطمه زهرا(س) می گوید :
📋《لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ(ص) افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِيرُ وَ الْكَبِيرُ وَ كَثُرَ عَلَيْهِ الْبُكَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَى الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا كُلَّ بَاكٍ وَ بَاكِيَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ》
♦️وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفت، کوچک و بزرگ در مرگ او اندوهگین شدند؛ گریه، بسیار و شکیبایی، اندک شد. مصیبت از دست دادن او بر خویشان، اصحاب، دوستان و غریبه هم سنگین بود. مرد و زنی را نمیدیدی، مگر در حالت گریه و زاری!
📋《وَ لَمْ يَكُنْ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُكَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س)》
♦️در میان زمینیان، اصحاب، خویشان و دوستان کسی غمزدهتر و گریه و ناله کنندهتر از سرورم حضرت فاطمه(ع) نبود.(۲)
در قسمتی از فرمایشات حضرت صدیقه طاهره(س) پس از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که ایشان می فرمود :
📋《يَا أَبَتَاهْ! مَا أَعْظَمَ ظُلْمَةَ مَجَالِسِكَ!
فَوَا أَسَفَاهْ عَلَيْكَ إِلَى أَنْ أَقْدِمَ عَاجِلًا عَلَيْكَ وَ أُثْكِلَ أَبُوالْحَسَنِ الْمُؤْتَمَنُ أَبُووَلَدَيْكَ الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَيْنِ(ع) وَ أَخُوكَ وَ وَلِيُّكَ وَ حَبِيبُكَ وَ مَنْ رَبَّيْتَهُ صَغِيراً وَ وَاخَيْتَهُ كَبِيراً وَ أَحْلَى أَحْبَابِكَ وَ أَصْحَابِكَ إِلَيْكَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ سَابِقاً وَ مُهَاجِراً وَ نَاصِراً وَ الثُّكْلُ شَامِلُنَا وَ الْبُكَاءُ قَاتِلُنَا وَ الْأَسَى لَازِمُنَا ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً كَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُج》
♦️پدر جان! آن مجالسى كه تو داشتى با رفتن تو) دچار ظلمت شده اند.ابوالحسن(ع) تو را از دست داد، همان ابو الحسنى كه مؤتمن، پدر دو فرزند تو حسن(ع) و حسین(ع)، برادر تو دوست تو و محبوب تو مى باشد.
همان على(ع) كه تو او را از زمان كودكى پرورش دادى در زمان بزرگسالى او با وى برادر شدى.
همان على(ع) كه محبوبترین دوستان و اصحاب تو بود.
همان على(ع) كه در اسلام آوردن و هجرت نمودن و یارى كردن تو بر همه سبقت گرفت.
ما تو را از دست دادیم، گریه قاتل ما خواهد بود و تأسف همراه و مونس ما گردید.
سپس آن بانو فریادى زد و ناله اى كرد كه نزدیك بود روح از بدنش مفارقت نماید.(۳)
📚منابع :
۱)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۳۷۹
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۵
۳)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۷۹۳
@TarikhEslam
6⃣1⃣خبر رحلت رسول اکرم(ص) در مدینه می پیچد و «عمر بن خطاب» رحلت ایشان را انکار می کند!👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅وقتی حضرت رسول اکرم(ص) از دنیا رفتند، نقل است که «عمر بن خطاب» به دلایل خاصی منکر رحلت آن حضرت رسول اکرم(ص) می شد و مردم را تهدید به قتل می کرد!
👤«بیهقی» می نویسد :
📋《[لَمَّا تُوَفَّی] قَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ يَخْطُبُ النَّاسَ وَ يُوعِدُ مَنْ قَالَ : قَدْ مَاتَ بِالْقَتْلِ وَالْقَطْعِ!》
♦️بعد از رحلت رسول اکرم(ص) عُمر بن خطاب برخاست و تهدید کرد که هر کس بگوید : پیغمبر از دنیا رفته است، میکشم و گردنش را قطع میکنم.(۱)
👤«طبرانی» می نویسد :
عمر می گفت :
📋《لَا أَسْمَعُ رَجُلًا يَقُولُ : مَاتَ رَسُولُ اللهِ(ص) إِلَّا ضَرَبْتُهُ بِالسَّيْفِ!》
♦️نشنوم کسی بگوید : پیغمبر مرده است! اگر بشنوم، با این شمشیر او را می زنم!(۲)
و همچنین «ابن اثیر» آورده است که عمر می گفت :
📋《لا يَتَكَلَّمُ أَحَدٌ بِمَوْتِهِ إِلا ضَرَبْتُهُ بِسَيْفِي هَذَا》
♦️هرکس سخن از مرگ پیغمبر(ص) بیاورد، با این شمشیر او را میزنم.(۳)
تا اینکه «ابوبکر بن ابی قحافه» خود را کنار جنازه رسول اکرم(ص) رساند و پارچه را از روی ایشان کنار زد و دید که حضرت(ص) رحلت کرده اند.
سپس رو کرد به عمرو و معترضانه گفت : ای عمر! تو که این همه قسم می خوری پیامبر(ص) نمرده، قدری آرام باش! سپس ابوبکر بالای منبر رفت و سخنرانی کرد و گفت :
📋《مَن کَانَ یَعْبُدُ مُحَمَّدًا(ص) فَإِنَّ مُحَمَّدًا قد مَاتَ وَ مَنْ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ فإِنَّ اللَّهَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ》
♦️هر کس پیغمبر را عبادت میکرد، پیغمبر مُرد و هرکس خدا را می پرستد، خدا «حی لا یموت» است.(۴)
عمر که تا چند لحظه قبل اصرار داشت که پیامبر اکرم(ص) نمرده و حتی قائلین به این سخن را فتنه گر و منافق می دانست، اما با آمدن ابوبکر و شنیدن کلمات ابوبکر، آرام شد و حرف خود را پس گرفت.
مورخان بر پایه اعتراف خود عمر، انگیزه او را زمینه سازی برای رسیدن ابوبکر به مدینه یاد کرده اند.
چون که ابوبکر در زمان رحلت حضرت رسول اکرم(ص) در مدینه نبوده، بلکه در «سُنح» محلی در نیم فرسخی مدینه، رفته بوده است.
👤«ابن ابی الحدید معتزلی» ضمن اعتراف به اینکه انکار عمر ناشی از جهل و یا استناد به قرآن نبوده، می نویسد :
«عمر با این اقدام می خواست فرصتی برای رسیدن ابوبکر به محل فراهم آورده باشد.
زیرا او در فردای «سقیفه» قبل از سخنرانی ابوبکر در مسجد، ضمن عذر خواهی ازاظهارات روز گذشته درانکار وفات پیامبر اکرم(ص)، گفت :
وقتی فهمیدم رسول خدا(ص) از دنیا رفته است، ترسیدم بر سر زمامداری، جنجال وآشوب به پا شود و انصار و دیگران، زمامداری را به دست گیرند یا از اسلام برگردند.»(۵)
او مردم را در مورد مرگ حضرت(ص) تا حدی به شک انداخت و آن ها را از فکر در مورد اوضاع بعد از رسول اکرم(ص) و حوادثی که انتظار وقوع آن می رود، غافل نمود.
👤«طبری» می نویسد :
عمر فردای آن روز در مسجد گفت :
📋《أَيُّهَا النَّاسُ! إِنِّي قَدْ كُنْتُ قُلْتُ لَكُمْ بِالأَمْسِ مَقَالَةً مَا كَانَتْ إِِلَّا عَنْ رَأْيِي》
♦️ای مردم! آن حرفی را که ديروز من زدم و گفتم پيغمبر(ص) نمرده و هر کس بگويد، گردنش را می زنم، اين نظريه از پيش خود من بود!(۶)
👤«بلاذری» می نویسد :
ابن عباس می گوید : عمر بن خطاب در زمان خلافت خود به من گفت :
📋《أَتَدْرِي يَا ابْنَ عَبَّاسٍ مَا حَمَلَنِي عَلَى مَا قُلْتُ حِينَ تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّه(ص)؟
♦️ابن عباس! می دانی هنگام وفات رسول اکرم(ص) چه چیز باعث شد که من آن حرف را بزنم؟[انکار رحلت ایشان را بکنم؟]
در ادامه گفت :
📋《كُنْتُ أَقْرَأُ هَذِهِ الآيَةَ : «وَكَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً»
وَكُنْتُ أَظُنُّ أَنَّ رَسُولَ اللَّه(ص) سَيَبْقَى فِي أُمَّتِهِ حَتَّى يَشْهَدَ عَلَيْهَا بِآخِرِ أَعْمَالِهَا، فَذَلِكَ حَمَلَنِي عَلَى مَا قُلْتُ》
♦️من این آیه را خوانده بودم که می گوید : همان گونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانهای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر(ص) هم بر شما گواه است.(بقره،۱۴۳)
گفتم لابد پیامبر(ص) باقی خواهد ماند، تا اعمال آیندگان را هم شاهد و ناظر باشد! پس در نتیجه اینگونه سخنی را گفتم.(۷)
که البته این توجیه بوده است!
📚منابع :
۱)دلائل النبوة بيهقی، ج۷، ص۲۱۷
۲)المعجم الكبير طبرانی، ج۷، ص۵۶
۳)أسد الغابة ابن اثير، ج۳، ص۳۲۴
۴)صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۴۱
۵)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص۴۲
۶)تاريخ الطبری، ج۳، ص۲۱۰/
البداية والنهاية ابن اثیر، ج۵، ص۲۴۸
۷)أنساب الأشراف بلاذری، ج۱، ص۵۶۸
@TarikhEslam
7⃣1⃣شهادت حضرت رسول اکرم(ص) و خاکسپاری ایشان:👇
#حضرت_رسول_اکرم_صلوات_الله_علیه
#روز_شمار_شهادت_پیغمبر
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
#روز_شمار_فاطمیه
@TarikhEslam
✅به نقل شیخ مفید، حضرت رسول اکرم(ص) در سال یازدهم هجری به شهادت رسید.
او می نویسد :
📋《وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً》
♦️رسول خدا در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال ده هجری در مدينه در سن شصت و سه سالگی در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۱)
پس از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) بدن مطهر ایشان، پس از سه روز، در نیمه شب اول ماه ربیعالاول توسط امیرالمومنین علی(ع) در خانه ی حضرت(ع) که اینک داخل مسجد النبی(ص) است به خاک سپرده شد.
این در حالی است که بسیاری از غاصبین خلافت، حتی برای شرکت در نماز بر بدن رسول اکرم(ص) نیز حاضر نشدند.
بدین ترتیب تشییع جنازه حضرت(ص) در شبانه صورت گرفت.
در منابع آمده است که؛
📋《تُوُفِّي فِي شَهْرِ رَبِيعٍ الأَوَّلِ يَوْمَ الاثْنَيْنِ وَ دُفِنَ لَيْلَةَ الأَرْبِعَاءِ》
♦️حضرت(ص) در روز دوشنبه ماه ربیع الاول از دنیا رفت و در شب چهارشنبه به خاک سپرده شد.(۲)
👤بلاذری می نویسد :
📋《أَنَّ عَلِيًّا(ع) وَالْعَبَّاسَ، وَالْفَضْلَ بْنَ الْعَبَّاسِ، وَقُثَمَ بْنَ الْعَبَّاسِ، وَأُسَامَةَ ابن زَيْدٍ، وَشُقْرَانَ مَوْلَى رَسُولِ اللَّه(ص) هُم الذِّينَ وُلُّوا غُسْلَ رَسُولِ اللَّه(ص) وَ دَفْنَهُ》
♦️امام علی(ع) و «عباس» عموی پیامبر(ع) و «فضل بن عباس» و «شُقران» غلام رسول اکرم(ص) و «اسامه بن زید» از کسانی بودند که امر غسل و کفن و دفن رسول اکرم(ص) را بر عهده گرفتند.
«اوس بن خولی» به امام علی(ع) عرضه داشت :
📋《اجْعَلْ لَنَا حَظًّا فِي رَسُولِ اللَّه(ص)!》
♦️در غسل رسول اکرم(ص) ما را نصیبی قرار بدهید.[بگزار ما هم در این امر، افتخار شرکت داشته باشیم.]
امام علی(ع) به او فرمود : داخل شو!
📋《فَدَخَلَ فَجَلَسَ وَحَضَرَ غُسْلَ رَسُولِ اللَّه(ص)، وَأَسْنَدَهُ عَلِيٌّ(ع) إِلَى صَدْرِهِ، وَ كَانَ الْعَبَّاسُ وَالْفَضْلُ وَقُثَمُ يُقَلِّبُونَهُ، وَكَانَ أُسَامَةُ وَشُقْرَانُ يَصُبَّانِ عَلَيْهِ الْمَاءَ، وَ عَلِيٌّ(ع) يُغسلهُ مُسنَدَاََ لَهُ إلَى صَدْرِهِ، وَعَلَيْهِ قَمِيصُهُ يُدَلِّكُهُ بِهِ، وَمِنْ وَرَائِهِ لا يَقضَى بِيَدِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّه(ص) وَ عَلِيٌّ(ع) يَقُولُ : بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي، طِبْتَ حَيًّا وَ مَيِّتًا!
ثُمَّ كُفِّنَ رَسُولُ اللَّه(ص) فِي ثَلاثَةِ أَثْوَابٍ : ثَوْبَيْنِ أَبْيَضَيْنِ وَ ثَوْبِ حِبْرَةٍ》
♦️پس «اوس» داخل شد و نشست و در تجهیز بدن مطهر رسول اکرم(ص) حاضر شد.
امام علی(ع) جنازه رسول اکرم(ص) را بر سینه خود گذارده بود و خود شخصا بدن مطهر را غسل می داد و «عباس» و «فضل» و «قثم» نیز بدن مطهر را می گرداندند و در چپ و راست کردن بدن مطهر به حضرت(ع) کمک می کردند.
«اسامه» و «شقران» نیز بر بدن مطهر آب می ریختند.
امام علی(ع) بدن مبارک رسول اکرم(ص) را از زیر پیراهن غسل می داد و می گفت : پدر و مادرم به فدایت که چه اندازه در زندگی و پس از مرگت پاکیزه ای.
و وقتی از غسل ایشان فارغ شدند، سپس حضرت(ص) را با سه پارچه «صحاری» و یک پارچه بُرد «حبرة» کفن کردند.(۳)
👤عایشه می گوید :
📋《مَا عَلِمْنَا بِدَفْنِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) حَتَّى سَمِعْنَا صَوْتَ الْمَسَاحِي فِي جَوْفِ لَيْلَةِ الْأَرْبِعَاءِ》
♦️به خدا قسم ما از دفن پیامبر اکرم(ص) با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت(ع) شنیدیم.(۴)
و علت این را «ابن ابی الحدید معتزلی» می نویسد :
📋《لِيَثبِتَ عِندَ النَّاسِ أَنَّ الدُّنيَا شَغَلَتهُم عَن نَبِيِّهِم ثَلَاثَةَ أَيَّامِِ حَتَى أَمَرَهُ إلَى مَا تَرَون وَ قَد كَانَ يَتَطَلَّبُ الحَيلَةَ فِي تَهجِينَ أَمرِ أَبِي بَكرِِ حَيثُ وَقَعَ فِي مَا وَقَعَ بِكُلِّ طَرِيقِِ وَ يَتَعَلَّقُ بِأَدنَى سَبَبِِ مِن أُمُورِِ كَانَ يَعتَمِدُهَا》
♦️باید گفت علی(ع) بدین خاطر بدن رسول اکرم(ص) را تا سه روز دفن ننمود، تا به مردم بفهماند که دنیا آن چنان اهل سقیفه را به خود مشغول نموده بود، که تا سه روز حتی سراغ بدن رسول اکرم(ص) را نگرفتند!
چرا که علی(ع) پس از جریان سقیفه برای رسوا کردن هیات حاکمه از هر راهی که می توانست کوتاهی نکرد.(۵)
📚منابع :
۱)المقنعه شیخ مفید، ص۴۵۶
۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۵
۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۵۶۹
۴)تاریخ الاسلام ذهبی، ج۱، ص۵۸۲
۵)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۳۷
@TarikhEslam