🍀🌸انتخاب کارگزار از نگاه امیرمؤمنان (علیه السلام)
در بخشی از عهدنامه مالک اشتر:
👈...کارگزار حکومتی را از اشخاص «باتجربه» و «با حیاء» و از خاندانی «صالح» و «باسابقه در اسلام» انتخاب کن که این اشخاص، باکرامت تر و آبرومندتر و کم طمع تر و آینده نگرتر هستند.
🔹...و توخّ منهم أهل التجربة و الحياء من أهل البيوتات الصالحة والقدم في الاسلام المتقدمة فإنهم أكرم أخلاقا و أصح أعراضا و أقل في المطامع إشرافا و أبلغ في عواقب الأمور نظرا.
(نهچ البلاغه، نامه 53)
🌿🌸
https://eitaa.com/Tashayo
🍀🌸ولادت با سعادت امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام)
و پیروزی ملت در انتخاب خادم الرضا به ریاست جمهوری ایران
مبارک باد🌿🌸
@Tashayo
🏴 از امام جواد (علیه السلام) سؤال شد: چرا این گروه مسلمان از مرگ اکراه دارند؟! در پاسخ فرمود: چون ایشان به مرگ ناآگاهند...؛ اگر مرگ را بشناسند و (در عمل) از اولیاء و دوستان حقیقی خداوند باشند، آن را دوست خواهند داشت... چگونه است که کودک... از دارو... امتناع می ورزد؟! چون به فایدۀ دارو ناآگاه است...؛ به خدا سوگند... کسانی که حقیقتا آمادۀ مرگ باشند، مرگ برایشان سودمندتر از دارو برای بیمار است. اگر آنان می دانستند که با مرگ به چه نعمتهایی می رسند، شیفتۀ آن می شدند (حتی) بیشتر از شیفتگی خردمند به دارو برای درمان.
▪️قيل... ما بال هؤلاء المسلمين يكرهون الموت؟ فقال: لأنهم جهلوه فكرهوه و لو عرفوه و كانوا من أولياء الله حقا لأحبوه... ما بال الصبي... يمتنع من الدواء...؟... لجهلهم بنفع الدواء. فقال : والذي بعث محمدا بالحق نبيا، إن من قد استعد للموت حق الاستعداد فهو أنفع لهم من هذا الدواء لهذا المتعالج. أما إنهم لو علموا ما يؤدي إليه الموت من النعم، لاستدعوه وأحبوه أشد مما يستدعي العاقل الحازم الدواء لدفع الآفات واجتلاب السلامات
(صدوق، الاعتقادات في دين الإمامية، ص 55-56).
@Tashayo
🍀🌸 حديث شریف غدير: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاه.
🌱اختلاف تشیع و تسنن در اين حديث، درباره مفهوم واژه «مولا»ست که شيعيان آن را به معناي سرپرست و اهلسنت به معناي دوست و ياور ميدانند.
🌱استدلال شيعيان این است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ابتدا از همگان اعتراف گرفت که خود به آنان اولي (سزاوارتر به امورشان: سرپرست) است، سپس علي (علیه السلام) را به همان معنا، مولاي همگان شناساند.
🌱همچنین متوقف کردن کاروان عظيم حجاج در راه بازگشت از حج و ترتيب دادن اجتماعي باشکوه در گرماي سوزان در جايي که منزلگاه نبود و در زماني نزديک به رحلت رسول خدا بيانگر اين است که اين حديث براي اعلان سرپرستي و جانشيني علي (علیه السلام) بود.🌿🌸
@Tashayo
#نکته_ای_و_یافته_ای
🔶سؤال: اگر پیام غدیر محقق می شد و پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خلافت به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می رسید دنیای اسلام چه وضعی پیدا می کرد؟
🔸اين سؤال از نوع «اگر در تاريخ» (شرطي خلاف واقع) است. در تاريخ قاعدتا آنچه را که رخ داده ميتوان تحليل کرد و تحليل آنچه که رخ نداده دشوار و گاه غير ممکن است.
🔸در پاسخ به سؤال بالا، بايد ديد اولا علي (عليه السلام) در دوران خلافت ظاهري، روش حکمرانياش چگونه بود؟ ثانيا آن روش چه نتايجي داشت؟ ثالثا موانع آن چه بود؟
اولا حکومت امیرمؤمنان مبتني بود بر اجراي عدالت و آموزههاي اسلام. قاعدتا اگر حضرت پس از رحلت پيامبر به خلافت ميرسيد با همين روش حکومت ميکرد؛
ثانيا شکي نيست که با این روش حکومتي، آحاد جامعه از ظلم و فساد و بي ديني، رهایی یافته و از برکات مادي و معنوي برخوردار ميشدند. ابوذر، در دوران خلافت عثمان در مسجد النبی در سخنانی صریح، خاندان پيامبر را ستارگان هدايت و علي(علیه السلام) را وصي پیامبر دانست و به مردم نهيب زد: «اگر کسي را که خدا مقدم داشته مقدم ميکرديد... و ولايت را در اهلبيت پيامبرتان مينهاديد، "از آسمان و زمين روزي ميخورديد" و هيچ يک از دوستان خدا نادار نميشد و هيچ يک از فرايض الهي از بين نميرفت...» (تاريخ يعقوبي، ج2، ص171).
ثالثا، مانع مهم در دوران خلافت ظاهری امیرمؤمنان، این بود که پس از رسول خدا به مدت بيست و پنج سال مسیر حکمرانی انحراف پيدا کرد و در نتیجه خواص (اشراف؛ امثال طلحه و زبير ) به ظلم و فساد عادت کردند و خود در برابر اجراي عدالت و شريعت مانع شدند. لذا همراهی آحاد مردم شرط تحقق عدالت و اجرای آموزه های دینی در هر حکومتی است.
🌿🌸
@Tashayo
🏴 کربلا؛ تجليگاه تمام حقيقت
کربلا، تصویری از نزاع مستمر حق و باطل است؛ تصویری از «برجای ماندن حق و از بین رفتن باطل همچون کف روي آب» (رعد:17)؛ تصویر اين حقيقت که مردماني در همانجا که حق به درخشندگي حسين (علیه السلام) است، به باطل ميپيوندند.
آري، جماعت کوفي در همان حال که حسين (علیه السلام) را پاکترين و ديندارترين انسان روزگار ميدانستند و دوستش داشتند، بر وي شمشير کشيدند. جماعت به خيال دنياي نقد، به يزيد که عين باطل بود، گرويدند و بيآن که به متاع دنيا دست يابند، دين خويش فروختند و بدنامي و ننگی ابدی خريدند.
پس از رحلت رسول خدا، جرياني باطل، با عبور از فرمان نبوي مسلمانان را از ولايت اهلبيت دور ساخت، و اين، زمينه ساز شد تا مسلمانان بندگي دنيا را برگزينند و «عبيدُ الدّنيا» شوند؛ آنگونه که دين، تنها لقلقة زبانشان بود. جريان باطل از انديشههاي انحرافي جبر، ارجاء و... بيشترين بهرهها را جست و بهانههاي فراوان فراروي مردم نهاد.
در روندي پرشتاب و به فاصلة تنها نيم قرن، جريان باطل که در پادشاهي يزيد به اوج رسيد، عبور از اصل دين خدا و مسخِ آن را هدف ساخت؛ پس حسين (علیه السلام) به پا خواست و دين خدا را از مسخ شدن رهانيد و درس ننگناپذيري را به همگان آموخت: «هيهات منّا الذلّة».
اما تاريخ از ترسيمِ عظمت حسين (علیه السلام) بسيار ناتوان است؛ او که براي اعتلاي کلمة الله و براندازي ظلم و فساد هر آنچه داشت، بذل کرد، چه عروج و وصالي داشت! فروغ رخسارش و شکوه هيبتش چندان بود که گزارشگر جبهة باطل، به اذعان آمد: «هرگز کشتة به خون آغشتهاي، زيباتر و نورانيتر از او نديدم»!
و تمام حقيقت را پيامآور کربلا بر زبان راند: «ما رأيت إلّا جميلاً»!
@Tashayo