توجه به طب سنتی سبب پیشرفت سلامت کشور میشود
رئیس دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: توجه به شاخصههای سبک زندگی سالم عامل پیشرفت سلامت در کشورهای توسعهیافته بوده است و ما برای رسیدن به این هدف باید بهسمت دانستههای طب سنتی حرکت کنیم.
رضاییزاده رئیس دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم درباره اثرگذاری طب سنتی در ارتقاء سطح سلامت جامعه، اظهار کرد: بر اساس مقالات، پیشرفت و توسعه اتفاقافتاده در حوزه سلامت کشورهای توسعهیافته و موفق همراه با پیشرفت و توسعه علم پزشکی نبوده است.
وی افزود: شواهد نشان میدهد پیشرفت حوزه سلامت کشورهای موفق در این زمینه بعد از اجرای سراسری واکسیناسیون یا طرحهای سراسری دیگر نبوده است بلکه بر اساس ارتقای سطح سواد سلامت جامعه و تغییرات در مؤلفههای سبک زندگی بوده است.
رضاییزاده ادامه داد: آنچه حائز اهمیت است، توجه به شاخصههای سبک زندگی سالم است و این مسئله ارتباطی با آموزشهای خودمراقبتی پزشکی نوین ندارد.
رئیس دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران اضافه کرد: کشورهایی که از نظر سطح سلامت بهبود یافتهاند از نظر شاخص درآمدهای اقتصادی نیز ارتقاء پیدا کردهاند، با این شرایط برای اینکه به چنین اهدافی دست پیدا کنیم باید بهسمت مهمترین قابلیت کنونی که همان دانستههای طب سنتی است حرکت کنیم.
مطالعات نشان داده درمان افسردگی در بهترین شرایط قادر نیست بیش از ۵۰درصد بار ناتوانی ایجادشده توسط این بیماری را بازگرداند، این در حالی است که حکمای طب سنتی بر اساس تغییرات آبوهوایی راهکارهایی را برای پیشگیری از ابتلا به افسردگی ارائه دادهاند.
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری تسنیم؛ "افسردگی" تغییر خلق بهسمت غم و اندوهگینی است که معضلی رایج است و شیوع بالایی دارد و از علل پیشرو در ایجاد ناتوانی در دنیا بهشمار میرود بهطوری که در 20 سال آینده دومین عامل منجر به ناتوانی در جهان خواهد شد.
با وجود درمانهای فعلی، بیش از 75 درصد بیماران، عود افسرگی را تجربه میکنند؛ درمانهای جدید باید نتایج حاد و طولانیمدت را ارتقا بخشیده و دارای کمترین عوارض باشند؛ داروهای ضدافسردگی دارای عوارض گوناگونی از قبیل اقدام به خودکشی، اختلالات جنسی، افزایش وزن و عوارض مربوط به سیستم عصبی مرکزی هستند.
در سال 1984، مؤسسه بینالمللی اختلالات روانی، اعلام کرد که افسردگی قابل پیشگیری نیست اما گزارشهای بعدی این مرکز، به گروهی از مطالعات بالینی اشاره کرده که نشان میدهد میتوان از بروز افسردگی جلوگیری کرد.
در سالهای بعد، مطالعات بالینی اثبات کردند که این بیماری قابل پیشگیری است، بهعبارت دیگر، برنامههای پیشگیری، باعث کاهش شیوع افسردگی میشود؛ درمان افسردگی حتی در بهترین شرایط، قادر نیست بیش از 50 درصد بار ناتوانی ایجادشده توسط این بیماری را بازگرداند.
نظر به اینکه از یکسو ابتلا به افسردگی به عوامل مختلفی مرتبط است و از سوی دیگر داروهای شیمیایی مورد مصرف دارای عوارض جانبی بالا، درصد اثر پایین و... هستند، بهنظر میرسد استفاده از روشهای مکمل میتواند نقش مؤثری در پیشگیری و درمان افسردگی داشته باشد.
غم که یکی از علائم اصلی اختلال افسردگی اساسی است در طب سنتی ایران مورد توجه قرار گرفته و یکی از حالات روحی و روانی است که در این حالت روح بهتدریج به درون حرکت میکند.
طب سنتی ایران، توجه و اهمیت بیشتری برای پیشگیری، نسبت به درمان بیماریها قائل است؛ نگاهداشت سلامتی از چنان اهمیتی برخوردار است که طب سنتی ایران، نقش طبیب را حفظ تندرستی بههنگام سلامتی و بازگرداندن آن بههنگام بیماری میداند؛ اصول پیشگیری بر شش اصل مهم استوار است که شامل هوا، خوردن و آشامیدن، ورزش، احتباس و استفراغ، خواب و بیداری و همچنین حالات روحی و روانی است.
بررسیهای انجامشده نشان میدهد طب سنتی ایران نقش "هوا" را در بروز افسردگی، نقش مؤثری میداند.
هوا
از دیدگاه طب سنتی ایران، هوایی که معتدل و صاف باشد و عنصر خارجی با آن مخلوط نشود، عامل صحت و سلامتی فرد است؛ در صورتی که هوا مخلوط با گرد و غبار و بخار و دود و سایر آلایندهها باشد، مضر سلامتی فرد بوده و بیماریهای مختلفی را ایجاد خواهد کرد.
از دیدگاه حکمای ایران، هوایی که صاف و بدون مواد مضر باشد، تقویتکننده عملکرد اعضایی چون قلب و مغز خواهد بود و یکی از عملکردهای اصلی هوای معتدل و صاف، تقویت و بهبود عملکرد اعضای اصلی از جمله قلب و مغز است؛ در این حالت بدن در بهترین حالت و در اعتدال بوده و میزان غم و اندوه در حداقل ممکن خواهد بود؛ بررسیها نشان میدهد افزایش سطح ازن، دیاکسید نیتروژن و ذرات با قطر کمتر از 10 میکرومتر در هوا، منجر به افزایش علائم اختلالات عاطفی بیماران افسرده میشود همچنین ذرات با قطر کمتر از 10 میکرومتر باعث افزایش بروز علائم جسمانی و خلقی مبتلایان به افسردگی میشود.
تغییرات فصلی
بر اساس اصول مبتنی بر هواشناسی زیستی که اثرات رویدادهای هواشناسی را در زندگی انسان مورد بررسی قرار میدهد، ارتباط فصول سال و بیماری افسردگی مورد توجه قرار میگیرد؛ این در حالی است که حکمای ایران، سالها قبل به ارتباط "اعراض نفسانی" مانند غم و اندوه با فصول مختلف سال تأکید کردهاند؛ بهعبارت دیگر بروز غم در فصول سرد سال شدت بیشتری داشته و افراد با مزاج سوداوی بیشتر مستعد ابتلا به غم و افسردگی در این فصول هستند.
هواشناسان زیستی بر این باورند که افزایش بیش از حد یونهای مثبت میتواند منجر به افسردگی شود؛ بهلحاظ تئوری این یونها با سروتونین که هورمون مؤثر در افسردگی است، ارتباط دارند؛ تحقیقات نشان میدهد که خلق در وضعیت آبوهوایی مختلف و فصول گوناگون سال متغیر است بهعنوان مثال افراد در فصل بهار بیشترین احساس لذت از فعالیت روزمره را دارند که این حالت بهتدریج در زمستان و پاییز کمتر میشود.
بهطور خلاصه از دیدگاه حکمای طب سنتی ایران، هوایی که ذرات معلق و مواد در آن اندک بوده و صاف باشد، نقش مؤثری در حفظ سلامتی فرد، ایجاد نشاط و افزایش قدرت و انرژی داشته و باعث پیشگیری از خستگی میشود... .
یک استاد طب سنتی گفت: در طب مدرن پزشک علائم بیمار را ساکت میکند در صورتی که در طب سنتی قرار است طبیب از کل به جزء برسد و درمان ریشهای داشته باشد؛ این همان رویکرد اساسی طب سنتی است که قرار است درمان بهجای درآمد در اولویت قرار داشته باشد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ محمدجواد اسلامیپور درباره اهمیت زالودرمانی در درمان بیماریها اظهار کرد: زالودرمانی جراحی طب سنتی است؛ این روش درمان شبیه فصد است.
وی افزود: البته قرار نیست با هر بیماری که مواجه شدیم، زالودرمانی را برای آن تجویز کنیم، بهعنوان مثال زمانی که یک بیمار بهدلیل دلدرد به پزشک مراجعه میکند قرار نیست بهعلت دلدردش جراحی شود یا اگر فردی بهدلیل زانودرد مراجعه میکند، مفصل زانویش عوض شود.
این استاد طب سنتی تصریح کرد: در طب سنتی یک قانون اصلی وجود دارد که سبب شده این طب پیشرفت کند و مورد مراجعه قرار گیرد و آن هم تأکید به درمان بیمار بهجای تسکین درد است؛ به همین دلیل است که بیمار در زمان مراجعه به طبیب سنتی 45 دقیقه تا یک ساعت مورد بررسی قرار میگیرد اما اگر همان بیمار به پزشک مدرن مراجعه کند با 5 دقیقه بررسی، نسخه درمانی دریافت میکند.
اسلامیپور یادآور شد: در طب مدرن، پزشک علائم بیمار را ساکت میکند در صورتی که در طب سنتی قرار است طبیب از کل به جزء برسد و درمان ریشهای داشته باشد؛ این همان رویکرد اساسی طب سنتی است که قرار است درمان بهجای درآمد در اولویت قرار داشته باشد.
برای درمان "غلظت خون" در آموزههای طب سنتی، دستورات و نسخههای مختلفی وجود دارد؛ در این مطلب با ۶ دستور ساده طب سنتی برای درمان "غلظت خون" آشنا میشوید.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ "غلظت خون" یکی از اختلالاتی است که امروزه بسیاری از افراد بهدلیل سبک زندگی نادرست، رژیم غذایی بد و... به آن مبتلا هستند؛ در ادامه به چند نسخه ساده طب سنتی برای درمان غلظت خون اشاره شده است:
ــ باید 3 قاشق آویشن را با 19 عدد عناب در یکی قوری چینی با هم مخلوط کنیم و با اضافه کردن یک تا 2 لیوان آبجوش به این ترکیب، اجازه دهیم بهروی شعله ملایم دم بکشد و در ادامه این دمنوش خوشطعم را مصرف کنیم.
این ترکیب علاوه بر خاصیت رقیق و لطیفکنندگی خون، بالابرنده حرارت غریزی بدن، باعث بهبود پمپاژ قلب، کاهنده چربی خون و تاحدی هم لاغرکننده است همچنین باعث افزایش ظرفیت حیاتی ریهها نیز میشود.
ــ اما از دیگر نسخههایی که میتوان برای درمان غلظت خون به آن اشاره کرد، ترک مصرف "نانهای سفید" و فاقد سبوس است که در نانواییهای سراسر کشور پخت و توزیع میشود (متأسفانه در حال حاضر حتی نانهای سنگک پختشده در نانواییها نیز فاقد حد کافی سبوس است).
ــ مصرف نان محلی سبوس کامل و فاقد افزودنیهایی مانند آهن و فولیک اسید و... نقش بسزایی در درمان غلظت خون و بیماریهای گوارشی دارد.
ــ بهرهمندی از "هوای سالم" و دوری از زندگی در هوای آلوده نیز تأثیر زیادی در کاهش غلظت خون دارد.
ــ انجام "حجامت" بهویژه در فصل بهار نیز برای درمان غلظت خون و بیماریهای خونی بسیار مفید و مجرب است.
ــ ترک مصرف فستفودها، محصولات غذایی کنسروشده، گوشتهای مانده و نمکسود، مواد غذایی لزج مانند پنیز پیتزا، لازانیا، ماکارانی، قارچ و... نیز از پرهیزات بسیار ضروری برای درمان غلظت خون و حفظ سلامتی است.
ــ مصرف "آب انار ملس" (ترش و شیرین) نیز برای بهبود غلظت خون و گردش خون نافع است.
بهگفته حکیم بزرگ ایرانزمین بوعلی سینا، تجمع سودا و بلغم و مواد زاید در ستون فقرات موجب "تنگی ستون فقرات" میشود و برای درمان آن باید سودا و بلغم پاکسازی شود... .
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرگاران پویا؛ "تنگی کانال نخاع" که موجب درد ستون فقرات میشود از منظر طب حکیمانه سنتی ناشی از سردی است.
حکیم ابنسینا منشأ این عارضه را تجمع مواد زائد در بدن میداند؛ اگر یک ناحیه از ستون فقرات ضعیف شود بدن فضولات و مواد زائد را به جایی که ضعیف شده سوق میدهد.
بهگفته بوعلی سینا، تجمع سودا و بلغم و مواد زاید در ستون فقرات موجب تنگی ستون فقرات میشود و برای درمان آن باید سودا و بلغم پاکسازی شود.
علایم تنگی کانال نخاع
ــ احساس گزگز
ــ مور مور و بیحسی در اندام تحتانی بدن
ــ ناتوانی در حرکت برای مسافتهای عادی
ــ درد در کمر و پا و بیحسی که با گذشت زمان زیاد میشود؛ با بروز سردی یا دمیدن باد به کمر این درد افزایش مییابد و در گرما ممکن است کم یا قطع شود.
ــ با تشدید درد به درد سیاتیکی با انتشار به پاها منتهی میشود.
ــ درد در راه رفتن طولانی یا ایستادن طولانی افزایش مییابد.
درمان مناسب برای تنگی کانال نخاع
حمام روغن: روغنمالی ترجیحاً با روغن سیاهدانه و در صورت نبود آن با روغن بادام تلخ بهشکلی که ستون فقرات خیس شود، روزی 3 مرتبه تا 80 روز؛ بهتر است روغنمالی شامگاهی با ماساژ باشد.
بادکش گرم: در 40 روز دوم پس از روغنمالی شبانگاهی دو طرف ستون فقرات را با 7 عدد لیوان بادکش بگذارند؛ یک شبدرمیان که جمعاً 20 مرحله میشود.
نوشیدن عرق خارخسک یا دمنوش آن در دوره درمان روزی یک وعده با عسل باشد، بهتر است؛ این گیاه جرمهای داخل نخاع را شستوشو میدهد.
نوشیدن عرق یا دمکرده آویشن، شاهتره، بومادران روزی یک وعده.
حجامت و خونگیری: پس از دوره 80روزه در صورت لزوم و بهتشخیص طبیب، "حجامت ساکرال" (حجامت ناحیه گودی کمر) یا زالو و در مواردی هر دو نوع خونگیری توصیه میشود؛ با حجامت و زالودرمانی راه برای تخلیه و خروج مواد زائد باقیمانده از ستون فقرات باز میشود.
پرهیز از مصرف سردیجات و خوراکهای سودازا مثل گوشت گوساله، سوسیس و کالباس، مرغ، شکر، شکلات، کاکائو، الویه، ماکارانی، پیتزا، محصولات غذایی صنعتی، ژلاتین، نان بیسبوس، گوجه، خیار، کاهو، کیوی و... .
محمدمهدی شیرمحمدی؛ پژوهشگر طب سنتی
"سنگ کیسه صفرا" بهمعنای تشکیل سنگ داخل کیسه صفرا است که این عارضه با علائمی همراه است... .
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ "سنگ کیسه صفرا" (کوله لیتیاز) یعنی تشکیل سنگ داخل کیسه صفرا؛ کیسه صفرا عضوی در بخش تحتانی کبد است که صفرای ترشحشده از کبد در آن تجمع یافته و هنگام نیاز از طریق مجرای صفراوی مشترک به روده باریک ریخته میشود.
سنگ کیسه صفرا بسیاری اوقات هیچ علامتی ندارد اما سنگ کیسه صفرای علامتدار ممکن است موجب کولهسیستیت مزمن شود.
علائم بیماری بهصورت کولیک صفراوی (درد مزمن بهمدت ساعتها در ربع فوقانی راست شکم که به پشت و شانه راست انتشار دارد) گاه همراه با تهوع و استفراغ است و گاهی درد بهدنبال مصرف غذای چرب ایجاد میشود.
ممکن است بیماری سالها علائم سنگ کیسه صفرا را داشته باشد اما وارد مرحله حاد نشود.
همچنین سنگ کیسه صفرا میتواند همراه با این علائم باشد: درد در سمت راست بدن درست زیر دنده، درد پشت بین استخوانهای شانه، درد در شانه سمت راست، حالت تهوع و استفراغ، عرق کردن و بیقراری.
برای درمان سنگ کیسه صفرا در طب سنتی، روشها و درمانهای مختلفی وجود دارد که این درمانها کنار پرهیزات ضروری برای این دسته از بیماران میتواند بدون عمل جراحی، منجر به از بین رفتن سنگ کیسه صفرا شود.
مصرف روزانه "یک لیوان آب سیب طبیعی مخلوطشده با دو تا سه قاشق غذاخوری روغن زیتون" میتواند کمک شایانی به درمان سنگ کیسه صفرا داشته باشد همچنین مصرف روزانه "سرکهانگبین طبی" (جوشانده سرکه طبیعی انگور، عرق نعنا با عسل) نیز برای درمان مفید است.
کلید "احیای طب سنتی" کشورمان در داخل یا آنسوی مرزها؟
تعامل میان مکاتب درمانی مفید است اما آیا کشورهایی مثل چین و هند وقتی خواستند "طب سنتی" خود را احیاء و تقویت کنند ابتدا به داشتههای خود روی آوردند یا دور دنیا راه افتادند تا با سایر کشورها تفاهمنامه امضاء کنند؟!
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ پنجم آذر ماه جاری خبری مبنی بر امضای تفاهم همکاری وزارت طب سنتی هند با وزارت بهداشت کشورمان منتشر شد؛ آنگونه که از سوی اداره کل طب سنتی وزارت بهداشت اعلام شده "انتقال دانش فنی، همکاری متقابل علمی مراکز دانشگاهی دو طرف و تشکیل کمیته فنی برای بررسی قابلیتهای موجود در زمینه تبادلات علمی و اقتصادی در حوزه دارو، تبادل استاد و دانشجو و متون و کتب طب سنتی، تشکیل کرسی طب سنتی هند در دانشکده طب ایرانی دانشگاه علوم پزشکی تهران" از جمله موارد گنجاندهشده در این تفاهم همکاری است.
اما درباره این اقدام اخیر وزارت بهداشت، دکتر رضا منتظر از اساتید، پژوهشگران و مؤلفان پیشکسوت طب سنتی کشورمان در قالب مطلب کوتاهی به چند نکته در این خصوص اشاره کرده است که در ادامه آمده است:
درخصوص توافق وزارت بهداشت ایران با وزارت طب سنتی هند باید گفت استفاده از تجارب طب سنتی سایر کشورها بسیار خوب است اما چند نکته در این میان باید شفاف گفته شود تا در حافظه تاریخ بماند؛
1. علیرغم وجود برخی شباهتها میان طب سنتی کشورهای چین و هند (آیورودا) با طب سنتی ایران، تفاوتهای زیادی هم بین آنها وجود دارد بنابراین نباید انتظار داشت که با روی آوردن به آنها، طب سنتی ما احیاء شود.
2. تعامل میان مکاتب درمانی مفید است اما آیا کشورهایی مثل چین و هند وقتی خواستند طب سنتی خود را احیاء و تقویت کنند ابتدا به داشتههای خود روی آوردند یا دور دنیا راه افتادند تا با سایر کشورها تفاهمنامه امضاء کنند؟! آیا ما داشتههای خودمان را در طب سنتی شناسایی و ارزیابی کردهایم؟
آیا در این 11 سالی که دانشکدههای طب سنتی تأسیس شده، یک فراخوان داده شده است تا پزشکانی باسابقه در طب سنتی دعوت به همکاری شوند و تجاربشان مورد ارزیابی و استفاده قرار گیرد؟ حتی در میان غیر پزشکان، افرادی را داریم که 40 ـ 30 سال است مهارتهایی را از طب سنتی کسب کردهاند و مردم به آنها مراجعه میکنند و نتیجه میگیرند اما هیچ توجهی به آنها نشده است؛ سیستمی که به داشتههای خود بیتوجه باشد هیچ وقت آقا نخواهد شد.
3. در همین خبر از "وزارت طب سنتی هند" نام برده شده است؛ چگونه است که آنها برای طب سنتی خود وزارت دارند اما ما وزارت که نداریم هیچ، وزارت بهداشت ما "معاونت طب سنتی" خود را هم منحل کرده و آن را به یک دفتر تقلیل داده است؟!
این است که میگوییم صغری کبرای قضیه با هم جور در نمیآید.
دانشجویی که از دیپلم وارد فضای طب سنتی میشود ذهن بسیار منعطفتر و جوانتری برای درک و توسعه مباحث و مبانی طب سنتی دارد تا دانشجویی که پس از هفت سال مطالعه طب مدرن باید اغلب دانستهها و آموختههای خود در طب نوین را دور بریزد و ...
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ صبح یکی از روزهای مرداد ماه امسال در دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران همه چیز برای گزینش علمی دانشجویان داروسازی طب سنتی مهیا بود، اتاقها تعیین شده، میزهای چوبی زیبایی چیده شده و فرمهای مخصوص برای این کار تهیه شده بود.
در بیرون اتاقها، صندلیهایی برای کسانی که باید در سالن انتظار برای مصاحبه شکیبایی میکردند، چیده شده بود؛ ساعت 8 صبح را نشان میداد و مسئولان مصاحبه منتظر حضور دانشجویان و احتمالاً با هم بر سر معیارهای دانشجوی مناسب صحبت میکردند و شاید هم در ذهن مجبور بودند سطح توقعشان را با نظر یکدیگر تعدیل کنند.
زمان میگذشت و عقربههای ساعت عدد 10 را نشان میداد اما همچنان صندلیها خالی بود در حالی که برای چنین روزی، ازدحام برای حضور دانشجویان پیشبینی شده بود؛ پس احتمالاً مصاحبهکنندگان از خود پذیرایی کردند تا دانشجویان مشتاق رشته «داروسازی طب سنتی» خود را برسانند اما زمان میگذشت و هیچ از اثری از حضور دانشجویان نبود که نبود ...
عاقبت طی تماسی با وزارتخانه مشخص شد که هیچ فارغالتحصیل داروسازی حاضر به انتخاب رشته داروسازی طب سنتی در معتبرترین دانشگاه علوم پزشکی کشور نشده است!
اما چه عواملی باعث شده که رشتهای با صرف هزینههای میلیاردی و صرف عمر دانشجویان دکترای پزشکی عمومی، امروز به این وضعیت گرفتار شود؛ برای درک این وضعیت وخیم باید حدود 10 سال به عقب بازگشت.
در سال 1386 رشته طب سنتی در دانشگاه علوم پزشکی ایجاد شد؛ در ابتدا این رشته از میان فارغالتحصیلان مقطع پزشکی عمومی، دانشجو پذیرش کرد و مدرک کارشناسی ارشد طب سنتی را پس از طی یک دوره چهارساله به دانشجویان ارائه میکرد؛ این وضع در کمتر از دو سال تغییر کرد و در دولت نهم قرار بر این شد که فارغالتحصیلان این رشته با مدرک تخصص طب سنتی فارغالتحصیل شوند.
در همان دوران زمزمههایی از سوی فعالان، اساتید و دلسوزان طب سنتی در نقد این رویه و تأکید بر وقوع یک «اشتباه استراتژیک» به گوش میرسید؛ تذکرات و نقدهایی که متأسفانه نهتنها مورد توجه قرار نگرفت بلکه با موجی از خشم و تهاجم مسئولان امر نیز مواجه شد.
تجربه موفق هند و چین در جذب دانشجو از مقطع دیپلم و طی کردن دورههای چهار یا پنج ساله نشان میداد که استراتژیای که ایران برای گسترش طب سنتی در کشورمان انتخاب کرده اشتباه بوده است؛ در چین اصولاً برنامه آموزش طب سنتی یک برنامه پنجساله است که دانشجو از مقطع دیپلم جذب میشود بهطور مثال در «دانشگاه طب سنتی چینی شانگهای» (https://www.chinaeducenter.com/en/) که یکی از چهار دانشگاه پیشتاز در عرصه طب سنتی چین است این دوره شامل: مبانی نظری طب چینی؛ تشخیص در پزشکی چینی؛ پایگاه گیاهان دارویی چین؛ فرمول گیاهی چینی؛ آناتومی عمومی انسان؛ فیزیولوژی؛ آسیبشناسی؛ بیوشیمی؛ اصول تشخیص؛ طب داخلی؛ طب داخلی چینی؛ پزشکی خارجی چینی؛ زنان و زایمان در طب چینی؛ اطفال در طب چینی؛ طب سوزنی و moxibustion ،tuina؛ ادبیات کلاسیک پزشکی و اخلاق پزشکی است.
البته این رشته توسط دورههای طب سوزنی، توینا پنجساله و فارماکولوژی طب سنتی چینی چهارساله و تأسیس بیمارستانهای متعدد طب سنتی حمایت میشود؛ چین و هند توانستند از این طریق، یک اکوسیستم طب سنتی را برای مردم کشور خود فراهم آورند؛ این روش بسیار کوتاهمدتتر و کمهزینهتر از نظام آموزشی طب سنتی در ایران است که دانشجو بعد از طی کردن یک دوره هفتساله پزشکی عمومی باید خود را برای طی کردن حداقل چهار سال دیگر برای آشنایی با طب سنتی آماده سازد.
اشتباه عمده طراحان دورههای PhD طب سنتی در کشورمان این بوده که نتوانستند فرق بین طب مکمل و طب جایگزین را درک کنند؛ بهزبان ساده میتوان گفت که تفاوت این دو در این است که طب جایگزین میتواند جانشین طب رایج شود اما طب مکمل تنها کنار طب رایج، پاسخگوی نیاز بیماران خواهد بود.
اگر تصور طراحان این رشته این بود که طب سنتی ایرانی ــ اسلامی همانند طب چینی یا آیروودای هندی توان جایگزینی با طب رایج را دارد پس اطاله زمان برای تحصیل طب مدرن چه سودی برای دانشجویان این رشته خواهد داشت بهجز صرف هزینه گزاف برای کشور و بالا رفتن سن دانشجو تا عمر کاری کوتاهتری داشته باشد.
دانشجویی که از دیپلم وارد فضای طب سنتی میشود ذهن بسیار منعطفتر و جوانتری برای درک و توسعه مباحث و مبانی طب سنتی دارد تا دانشجویی که پس از هفت سال مطالعه طب مدرن باید اغلب دانستهها و آموختههای خود در طب نوین را دور بریزد تا بار دیگر تعریفی جدید از بدن انسان و بیماریها و ... داشته باشد؛ برای در پیشگرفتن چنین رویه ناصواب و اتلاف این نیرو و سرمایه چه توجیهی میتوان داشت؟
البته شاید طراحان اولیه این مشکل را از پیش تشخیص داده و مقطع این رشته را PhD تعریف کرده بودند بدین معنی که فارغالتحصیلان این رشته به کار مطالعاتی برای تغذیه کارشناسان ارشد طب سنتی بپردازند و بعد از مدتی اکوسیستم طب سنتی را در کشور ساماندهی کنند اما سیر تاریخی وقایع بهگونهای دیگر رقم خورد تا چنین نظامی شکل نگیرد؛ باید در نظر داشت که با وجود تمام این حوادث تا سال 1392 جذب دانشجو در این رشته وضعیت مطلوبی را داشت اما پس از آن، روند امور سیر نزولی گرفت که در ادامه به گوشهای از این وقایع اشاره شده است.
قاعدتاً برای شروع بهکار فرآیند آموزش رشته طب سنتی در قالب دانشکدههای طب سنتی باید از پیشکسوتان طب سنتی کشورمان برای این امر خطیر، دعوت میشد؛ برای همین هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبهای برای تعیین صلاحیت این خبرگان و پیشکسوتان تعریف شد اما متأسفانه در عمل این مسئله هم متوقف ماند.
تاریخ شفاهی طب سنتی بعدها فاش خواهد کرد که چه حوادثی موجب شد که دستور رئیسجمهور برای ساماندهی فعالان طب سنتی صرفاً منجر به صدور پنج تا شش مدرک یکساله شود؛ جای این سؤال وجود دارد که آیا معاون وقت طب سنتی، حاضر نشد بیش از پنج نفر را به وزیر معرفی کند یا اینکه وزیر وقت بهداشت حاضر نمیشد که مدارکی با اعتبار بیش از یک سال را برای افراد بیشتری که صلاحیتشان محرز شده بود تأیید کند؛ انشاءالله صداقت این افراد موجب شود تا علل عدم ساماندهی فعالان طب سنتی در کشور مشخص شود.
آیا مسئولان اجرایی این کار معتقد بودند که شورای عالی انقلاب فرهنگی در تصویب چنین مصوبهای اشتباه کرده که مانع اجرای آن شدند یا اینکه نیت دیگری در کار بود که منجر شد این مصوبه شورا بهگونهای اجرا شود که عملاً کارآیی لازم را نداشته باشد؟
از سوی دیگر باید توجه داشت که در حال حاضر داروهای طب سنتی، قیمتی کمتر از داروهای طب مدرن ندارند بهطور مثال یک شربت دیفنهیدرامین حدود یکهزار و 400 تومان است اما یک شیشه شربت تیمکس (گیاهی) با قیمت 7 هزار تومان توزیع میشود؛ با این اوصاف، تصمیم دولت برای توسعه طب سنتی نهتنها به کاهش هزینههای درمان مردم کمکی نکرد بلکه این هزینهها را افزایش نیز داد.
در کشورهایی مانند هند و چین کنار توسعه تولیدات دارویی طب سنتی، نظام خامفروشی عطاریها هم گسترش یافت، در این نظام درمانگران اقدام به ساخت داروهای ترکیبی گیاهی در محل فروش داروهای گیاهی نیز میکنند و دولت اقدامات نظارتی را نیز بر آنها اعمال میکند اما به نظر میرسد در کشورمان با گسترش متخصصین داروسازی طب سنتی بارها نظام عطاریها در کشور مورد تهدید قرار گرفته است.
دوگانگیهای موجود، مراجعهکنندگان و بیماران را نیز سردرگم کرده است؛ برای بیماران این مسئله مطرح میشود که؛ اگر قرار بوده با طب رایج درمان شوند، قاعدتاً باید به پزشک طب مدرن مراجعه میکردند اما زمانی که انتخاب میکنند به طب سنتی مراجعه کنند، دانستههای طبیب مدرن عملاً به کارشان نمیآید و در چنین شرایطی ترجیح میدهند به کسی مراجعه کنند که بهطور خالص استاد طب سنتی باشد نه اینکه برای درمان خود به فردی مراجعه کنند که بیش از نیمی از ذهنش، انباشته از دانستههای طب مدرن باشد و از آن سوی دستی هم بر آتش حوزه طب سنتی و گرفتار در این دوگانگی و تضاد!
این حس عدم اطمینان به توسعه دانشی طب سنتی نیز صدمات فراوانی وارد کرد؛ کتب متعددی در این حوزه وجود دارد که به درمان بیماران در وضعیتهای اوژانسی یا درمانهای ارتوپدی میپردازد که ظاهراً در دانشکدههای طب سنتی از خطوط قرمز محسوب میشود بدون اینکه به این نکته توجه شود که تکنیکهای غیرجراحی ارتوپدی مگر چیزی بهجز جمعآوری دستاوردهای شکستهبندان اروپایی، آمریکایی و ... است که تدوین شده و هسته اصلی این علم را محقق کرده است؛ مطالعه ابتدایی تاریخ پزشکی هم نشان میدهد این تکنیکها، خلقالساعه نبوده و در یک بستر تاریخی تکوین یافتهاند؛ حال آیا ممکن نیست که شکستهبند خراسانی یا مازندرانی ما در ایران با تکنیکی آشنا باشند که شکستهبندان اروپایی یا آمریکایی از آن مطلع نبودند و جمعآوریکنندگان این حوزه آن را وارد کتب خود نکرده باشند؟
از سوی دیگر بازار کار برای فارغالتصیلان داروسازی طب سنتی عملاً وجود نداشت چرا که عملاً طرح تأسیس داروخانههای طبیعی عملیاتی نشد؛ هرچند باید دید که طراحان این نوع داروخانهها قصد داشتند با تأسیس این داروخانهها، هزینههای درمان را در کشور کاهش دهند و خدمات مناسبتری به بیماران ارائه کنند یا نیت دیگری را دنبال میکردند اما به هر تقدیر، یک دانشجوی رشته داروسازی طب سنتی که عملاً امید تأسیس چنین داروخانههایی را ممکن نمیدید، با چه توجیهی باید خود را متقاعد کند که چهار سال از عمرش را صرف تحصیل در چنین رشتهای کند کما اینکه مراحل اخذ مجوز تولید گیاهان دارویی یا استانداردسازی آن هم محدود به فارغالتحصیلان این رشته نیست.
همچنین یک انجمن علمی طب سنتی تأسیس شد و صرفاً به دانشجویان و فارغالتحصیلان این رشته محدود شد؛ ارزیابی این مسئله را که تصمیمات این انجمن تا چهاندازه به توسعه طب سنتی کشور کمک کرده باز میگذاریم تا آیندگان به آن پاسخ دهند و درباره آن قضاوت کنند.
باید به این نکته توجه داشت که وزارت بهداشت و درمان طرح آموزش طب سنتی را برای پزشکان عمومی آغاز کرد؛ دورههای کوتاهمدتی که هرچند قصد داشت تعداد ارائهکنندگان خدمات طب سنتی را افزایش دهد اما در عمل نتوانست از مراجعه مردم به سایر فعالان طب سنتی بکاهد و همین امر، انگیزه کسانی را که میخواستند به ادامه تحصیل در مقطع PhD طب سنتی بپردازند و چهار سال از عمرشان را صرف این رشته کنند از میان برد؛ شاید به همین دلیل باشد که بعد از گذشت چند سال هنوز وزارت بهداشت گواهی پایان دوره برخی از این پزشکان را صادر نکرده است.
تمام این عوامل موجب شد که بتوان پروژه مقطع PhD طب سنتی را عملاً پروژه شکستخورده قلمداد کرد؛ وقتی دانشجویی حاضر نیست برای ثبتنام به این دانشکدهها مراجعه کند همانطور که این اتفاق امسال برای گروه داروسازی دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران رخ داد؛ حال باید این سؤال را پرسید که؛ چهدلیلی برای ادامه حیات این گروه وجود دارد؟ و جا دارد کارشناسان این حوزه بررسی کنند که؛ پروژه مقطع PhD طب سنتی در کشورمان چقدر هزینه بههمراه داشته و آیا متناسب با این هزینهها، دستاورد مناسب و درخوری داشته یا در چنبره عملکرد مسئولان امر، سیر قهقرایی داشته است؟
اگر مسئولان دانشگاهی این رشته بهجای اصرار به اینکه خود را بهعنوان یک متخصص همانند متخصص قلب یا چشم معرفی کنند، بیشتر بهفکر تشکیل اکوسیستم طب سنتی در بستر اجتماعی آن در کشورمان بودند، هیچگاه این وضعیت وخیم رخ نمیداد.
صرفاً کفایت میکرد که از همان ابتدا، فعالان طب سنتی کشور ساماندهی میشدند و با تکیه به تجارب موفق کشورهایی همانند چین و هند، رشته طب سنتی از مقطع دیپلم اقدام به جذب دانشجو میکرد و میتوانست موجب بالندگی خدمات درمانی کشور، ترویج همهجانبه، پرشتاب و واقعی طب سنتی در کشورمان شود.
هدایت شده از درمانخانه اسلامی 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چگونه بدن خود را قوی کنیم؟
#تقویت_بدن
✍🏼 #حکیم_خیراندیش
✅ کانال رسمی حکیم #خیراندیش
💠درمانخانه اسلامی💠
💠 @Darmaneslami