من این رو خیلیخوب میدونم که آدمها وقتی بزرگ میشن، اکه کسی رو دوست داشته باشن، اون دوست داشتن خیلی ارزشمند میشه.
منظور من از بزرگ شدن بالا رفتن سن نیست، این فهمیدنه که آدمها رو بزرگ میکنه. کسی که تنها میمونه و فکر میکنه بزرگ میشه. کسی که سفر میکنه و از هرجایی چیزی یاد میگیره بزرگ میشه. کسی که با آدمهای مختلف حرف میزنه و سعی میکنه اونها رو درک کنه بزرگ میشه.
واسه همین به این اعتقاد دارم که کسانی که زیاد کتاب میخونن، میتونن آدمهای بزرگی بشن. چون اونها تنها میمونن و فکر میکنن، با داستانها به سفر میرن، از شخصیتهای داستانها و اتفاقاتی که واسهشون رخ داده درسهای مختلف یاد میگیرن و پس از اون سعی میکنن بقیه رو بهتر درک کنن.
به نظر من زنها و مردهایی که کتاب میخونن، روحِ بزرگی دارن و دوست داشتن و دل بستن واسهشون ارزشمنده .
" گفتی چه کسی؟! در چه خیالی؟! به کجایی؟!
بیتاب توام، محو توام، خانه خرابم ! "
واقعیت اینهکه یه داستان نیمهکاره خیلی بهتر از یه داستان با یه پایان مسخرهس !
خانم ِآقایــــِ مــــــــیــــــم : )
گر زچرخ روزگارت دست بر سر میزنی یا ز احوال دل غم دیدهات دم میزنی مطمئن باش چنین دائم نماند روزگار
چشم خود بستم؛
که دیگر چشم مستش ننگرم..
ناگهان دل داد زد -
دیوانه من میبینمش!
' نوشته بود؛
[ _اَلِفِ دال را نَدید بِگیر . .🫀] '
خانم ِآقایــــِ مــــــــیــــــم : )
_ قول میدی؟! + قول شرف . _ اگه شرف داشتی دوستت رو رها نمیکردی .!
_ کسی که امروز پول نداره ممکنه فردا داشته باشه!
ولی کسی که شرف نداره فردا هم نخواهد داشت!
" شعر شدم برای تو، عشق شدی برای من
ای تو دلیل بودنم، ای تو همه هوای من"