هو
بدان كه راه آخرت ظاهر است و راهبران معتمد و نشانهاى راه مكشوف و سلوكش آسان، و ليكن مردم از آن معرضند، وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ
اما سبب آسانى سلوك آنست كه اين راه همانست كه مردم از آنجا آمده اند. پس آنچه ديدنيست يك بار ديده است و آنچه شنيدنيست يك بار شنيده است و ليكن فراموش كرده است، وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً و درين دقيقه ميگويد: ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً.
و در فراموشى از آن جهت بمانده است كه چشمى كه بآن چشم ديده است و گوشى كه بآن گوش شنيده است باز نمى كند تا حالش بآن رسيده است، وَ إِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدى لا يَسْمَعُوا وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ
چه اگر بشنيدى شنيده اول ياد كردى كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ و اگر بديدى ديده اول بشناختى، «من نظر اعتبر و من اعتبر عرف و اول الدين معرفته»
و اما سبب اعراض سه چيز است چنانكه گفته اند: «رؤساء الشياطين ثلاثة»
اول، شوائب طبيعت، مانند شهوت و غضب و توابع آن از حب مال و جاه و غير آن، تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
دويم، وساوس عادت مانند تسويلات نفس اماره و تزيينات اعمال غير صالحه بسبب خيالات فاسده و اوهام كاذبه و لوازم آن از اخلاق رذيله و ملكات ذميمه، قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا، الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً
سيم، نواميس امثله، مانند متابعت غولان آدمى پيكر و تقليد جاهلان عالم نما و اجابت استغواء و استهواء شياطين جن و انس و مغرور شدن بخدع و تلبيسات ايشان، رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلَّانا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِيَكُونا مِنَ الْأَسْفَلِينَ
و ثمره اعراض در اين جهان تنگى آن جهان و شقاوت جاودانى باشد، وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى، قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً، قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى. و كدام شقاوت بود بالاى آنكه كسى نزديك خداى تعالى منسى باشد و كورى در اين موضع كورى دلست ، فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ.
📖 آغاز و انجام/ص۵
👤استاد علامه حسن زاده ی آملی
@TohideSamadi
هو
مراقبت کشیک نفس کشیدن است، از خویشتن غافل نشدن و کشیک نفس کشیدن کشکی نیست ، سوخته دل امید وصول به مراد دارد که از دولت دوام التهاب و لزوم طلب وعاء علمش که حقیقت او است ظرفیت و وسعت پیدا کند و چشم سرش قابل دیدار گردد و از محاسبت دقیق و مراقبت کاملش به دولت جاویدان حضور دائم دست یابد.
دلا دائم گدای کوی او باش
به حکم آنکه دولت جاودان به
و به چنین کسی باید گفت خوش باش که عاقبت به خیر است تو را " انّ الله لایُضیع اجر المحسنین"
و راهرو بداند که بزرگان گفته اند که : بطؤ علامت نقص استعداد نیست ، زود زود نمی دهند تا کم کم ظرفیت پیدا کند و کسانی که زود گرفته اند ولی در همان محدود توقف کرده اند و از نیل به مقامات عالیه باز مانده اند. و البته ناامیدی ندارد و شاید در همین لحظه بعد رسیده است و به گنج مقصود دست یافته است و از حالت قبضش ناامید نباشد که خداوند باسط الیدین بالرحمة است این نقمت فراق به نعمت وصال مبدل می گردد و این کلبه احزان روزی گلستان می شود و لذتی که در وجدان بعد از فقدان است ، یُدرک و لایوصَف.
📖مآثر آثار/جلد دوم _مؤثر١١٩
👤استاد صمدی آملی
@TohideSamadi
هو
ابن ترکه در انتهای قواعد توحید گوید : " تمامی علوم در ما موجودند ، لیکن به علت وجود حجابهایی که مانع ظهور آنها هستند ، آن علوم ظاهر نشوند. مخفی نماند که ظهور آنها گاهی به واسطه ی حرکات لطیف فکری روحانی و بعد از مسلط نمودن قوه قدسیّه ، بر دو قوه ی وهمیه و متخیلیه و سایر قوای جسمانی و با تهذیب اخلاق و آراستن نفس به اخلاق حسنه میسّر است، و گاهی به واسطه ی تسکین متخیّله و متوهمه و لجام زدن به آن دو ، و بازداشتن شان از حرکات مضطرب و مشوش ، و بعد از تسخیر قوای جسمانی ، با تزکیه و تصفیه است. و هر دو طریق نزد اکثر محققان و صاحب نظران و اصحاب مجاهده حق است."
📖رساله ی لقاء الله/ص۲۰۸
👤استاد علامه حسن زاده ی آملی
@TohideSamadi
هو
روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام است که فرمود : اگر جان همّت داشته باشد کار برای بدن دشوار نمی شود اگر بدن تنبلی می کند و تن به آسایش و کسالت و عذر بهانه دچار است و خودش را به این امور وادار میکند به خاطر آن است که روح نشاط ندارد و قوی و سنگین نیست و الّا اگر روح قوی شود بدن چابک می گردد و نشاط پیدا می کند. این تن مردگی اثر دل مردگی است.
یکی از اویس قرنی پرسید : چگونه چنین طاقتی داری که شب های به این درازی در یک حال می گذرانی؟ گفت : کجاست شب دراز ؟ کاش از ازل تا ابد یک شب می بود تا من به یک سجود آن را به آخر می رسانیدم و در آن ناله های زار و گریه های بی شمار می کردم.
به نیم شب که همه مست خواب خوش باشند
من و خیال تو و گریه های درد آلود
جناب امام صادق علیه السلام فرمود که انسان مطابق نیّتش محشور می شود. آن خوبان که مخلّد در بهشتند به خاطر آن است که نیّت آنان این بود که اگر در دنیا مخلّد بودند عبودیت و بندگی می کردند و این عبودیت جاودانه بود ؛ و آن بَدان نیز اگر مخلّد در این دنیا بودند به هرزگی مشغول می شدند. حرف خیلی سنگین و شریف است .
آری ! اویس در پاسخ می گوید ای کاش از طلیعه ی آفرینش تا قیامت یک شب دراز بود و من این شب را به یک سجده به سر می بردم. این یک جور لذت و ابتهاج و یافتن است. این به گفت و شنود و اینها نیست ، آن شهود است و به یافتن و چشیدن امکانپذیر میشود.
شب عاشقان بی دل چه شب دراز باشد
تو در آی که ز اول شب در صبح باز باشد
📖دروس شرح اشارات و تنبیهات/نمط نهم _ ص۲۰۰
👤استاد علامه حسن زاده ی آملی
@TohideSamadi
هو
✍..بدون هیچ دغدغه و وسواس ، حضرت فاطمه دختر پیغمبر (ص) دارای عصمت بوده است،علمای بزرگی مثل شیخ مفید و علم الهدی سید مرتضی به آیات و روایات نصّ بر عصمت آن جناب فرمودند و حق با آنان است، و شخص مکابر سخت محکوم و مغلوب است.
آن جناب صلوات الله علیها گوهری قدسی در تعیّن و صورت انسی بوده است، پس آن حضرت انسیه حوراء و عصمت کبرای الهی است.
و حقیقت عصمت نیرویی نوری و ملکوتی است که دارند ه اش را از هرچه که موجب عیب و زشتی انسان است – از قبیل پلیدی گناهان و آلودگیها و سهو و نسیان و دیگر رذائل نفسانی – عاصم و حافظ است. و آن کسی که صاحب عصمت است از لغزش در تلقّی وحی و دیگر القائات سبّوحی آنسویی مصون است ، و در جمیع شئون عبادی و خَلقی و خُلقی و روحانی و جز آنها از اول امر محفوظ است.
خدای سبحان درباره یحیی پیغمبر فرمود: ما او را در حالی که کودک بود حکم داده ایم. پس بدان که عترت رسول الله ، یعنی اهل بیت قریب آن بزرگوار- که حضرت فاطمه (س) هم از آنان است- معصوم اند چنان که جناب وصی امام علی (ع) در نهج البلاغه فرموده است: چگونه حیران و سرگردانید و حال این که عترت پیغمبر شما که ازمه ی حق و اعلام دین و السنه صدق اند در میان شمایند؟ پس ایشان را به نیکوترین منازل قرآن فرود آورید، و مانند شتران تشنه که به آبشخور وارد می شوند به ایشان وارد شوید.
📖شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة
👤استاد علامه حسن زاده آملی
@TohideSamadi
هو
سعادت انسان در سایۀ فهم خطاب محمدی صلى الله عليه و آله است
سعادت انسان در سایه اعتلای به فهم خطاب محمدی (ص) است و ما این را میخواهیم؛ و اگر این هدف و غرض شریف انسان نباشد چه چیز می تواند باشد؟ حالا اگر رسیدیم رسیدیم و اگر نرسیدیم قطعی الصدور است. مثل قرآن مجید و روایتی که دانستیم از معصوم صادر شده است؛ پس اگر رسیدیم فبها و اگر نرسیدیم که آن حقیقت دارد و باید توفیق اعتلا را بخواهیم.
یکی از شاگردان امام صادق (ع) با شخصی درباره ی اصول اعتقادات بحثش شد. آن شخص به این شیعه گفت: اگر من بر شما غالب شدم بدان که تو بر باطلی و من بر حقم و تو باید دست از عقیده ات برداری و با من هم عقیده شوی، و اگر تو بر من غالب شدی تو بر حقی و من بر باطل، لذا از عقیده و آیین و مذهبم دست بر می دارم و با تو هم مسلک می.شوم
شاگرد امام صادق (ع) : گفت اگر من بر تو غالب شدم تو باید به اعتقادات من معتقد شوی ولی اگر تو غالب شدی چنین نیست که من بر باطلم، بلکه باید بروم از امام و پیشوایم حضرت صادق پاسخ آن را بگیرم؛ چون اشکالات تو پاسخ دارند هر چند من پاسخش را بلد نباشم ولی آن امام که أُم الكتاب و امام مبين است پاسخ آنها را دارد.
این آقا درست تربیت شده استاد دیده و فهمیده است، آفرین بر عقل، آفرین بر آدم فهمیده!
📖دروس شرح اشارات و تنبیهات /نمط هشتم/ص۱۱۱
👤استاد علامه حسن زاده ی آملی
@TohideSamadi
هو
✍..همان طور که علوم ادب میزان و مکیال سنجش و نگاهدار حدود معارف و کمالات مربوط به خودند ، قرآن با انسان بدین سان است؛ القرآن مادبة الله . این دستور العمل الهی ادب آموز و ادب کننده است ، انسان را در حد انسانیش نگاه می دارد، او را از اعوجاج و انحراف حفظ میکند ، نمیگذارد که به سوی دیوی و ددی برود، او را به فعلیتش و کمال انسانیش می کشاند و می رساند؛ إِنَّ هَذَا القُرآنَ يَهْدِيَ لِلَّتِي هِيَ اقوم. کسی که به آداب قرآن انسان ساز متأدب نباشد، انسان نیست؛ هر چند عامه هر حیوان مستوى القامه را انسان می.پندارند.
📖انسان و قرآن/ص۶۷
👤استاد علامه حسن زاده ی آملی
@TohideSamadi
هو
🔹دستورالعمل علامه حسن زاده درباره ماه رجب ، ماه ولايت:
🔸شهر مبارك ولايت به شما روى آورده، ان شاءالله، از رجبيون بوده باشيد.كسانى كه مى خواهند مقامات ليالى قدر و شهرالله را ادراك كنند، از ابتداى شهر ولايت، كه ماه رجب است، خودشان را آماده مى كنند، بعد از شهر ولايت، شهر رسول الله است و بعد از آن شهرالله است،غرض از اول ماه رجب، رجبيون اهل ولايت، كسانى كه مى خواهند ادراك شهرالله كنند، خودشان را مواظب و مراقبند كه عمده آن است كه اين حقايق در آدم تحقق يابد.
اينها كه مى خوانيم عرفان نظرى است. خواندن درس طب چيزى است، اما عملى اش چيز ديگر است. آن دانستن فرمول و قواعد و فراگرفتن حرفى است، و اجرا كردن در مقام عمل حرفى است ديگر. عرفان عملى ورزيده شدن و ورزش كردن و پياده كردن در متن ذات خود، و چشيدن و يافتن است، غير از عرفان نظرى كه آگاهى به مفاهيم اسماء و عبارات بوده و دانايى مفهومى است و غير از آن دارايى حقيقى است.
🔸خداوند، إن شاءالله، شما را مؤيد بدارد، جانى پيدا كنيد كه اگر كتاب و اصطلاح و الفاظ را كنار بگذاريد زبان حال شما اين بوده باشد:
من آنچه خواندم همه از ياد من برفت
الا حديث دوست كه تكرار مى كنم
🔸يك وجود قرآنى و يك انسان الهى شويد و بچشيد و بياييد و برسيد كه:
ايام خوش آن بود كه با دوست به سر شد
باقى همه بى حاصلى و بى خبرى بود
اگر چنانچه اين كتابها و درس و بحث آدم را براى ابدش درست نسازد اين تلاشها بى فايده است. تأمل در ابد بفرماييد , ابد، يعنى هستيم كه هستيم. داريم خودمان را در اين مقطع زمان و در اين نشأه، كه مزرعه است، براى ابد مى سازيم: «اقرء و ارق». خداوند، إن شاءالله، سر شما را به اسرار ولايت نورانى بفرمايد و ما هم در اين دعاى خير با شما شريك بوده باشيم.
📖شرح فارسی اسفار اربعه /جلد سوم ص43
👤استاد علامه حسن زاده ی آملی
@TohideSamadi
هو
بزرگانی که سيرهای علمی کرده اند و در تجرید و تصفیه نفس وادیها پیموده اند فرموده اند که روح انسانی چون همّ خود را واحد گرداند و با اطمینان خاطر و عدم اضطراب با هر اسمی از اسمای شریف حیات و صرف کمال و فعل مطلق انس بگیرد و حشر پیدا کند، سلطان آن اسم در وی تجلی کند و اثر آن اسم در وی ظاهر گردد و به اقتضای آن اسم عمل کند و این زمینی رنگ آسمانی گیرد و این جهانی به خوی آن جهانی در آید و در عالم طبیعت کار آن جهانی نماید و دسـت تصـرف بـه کائنات دراز کند و در کشف و کرامت به روی خود باز کند و کم کم به جایی رسد که هرگاه اراده کند از این نشأه إعراض كند و بدان نشأه پرواز کند.
از آن جمله فرموده اند که مداومت بر " یا حیّ یا قیّوم " برای صفای نفس و تجرد روح تأثیر غریبی دارد ولی با حضور قلب و اطمینان خاطر باشد نه به صرف لقلقه لسان و آن دو صد پریشانی ، تجربه ضرر ندارد.
📖مآثر آثار / مؤثر٣٤_ ص۱۷۳
👤استاد صمدی آملی
@TohideSamadi
هو
رَیْن زنگار و چرک قلب است
لذت به دو چیز است: یکی کمال خیری و یکی ادراک آن کمال . کمال باید کمال را ادراک بکند یا نه؟ اگر چشم کسی تراخم گرفته نمی تواند ببیند تا لذت ببرد، یا گوشش را چرک گرفته و کثیف شده نمیتواند بشنود تا لذت ببرد. این معنا در قرآن کریم آمده است.
جناب آقای شعرانی می فرمود: چرک صوری و ظاهری را عرب تعبیر به وَسَخ میکند و چرکی که به دل و جان مینشیند و به اصطلاح چرک باطنی است عرب از آن به «رَین» تعبیر می نماید. رَین زنگ است، چرک است که بر دل می نشیند و نمی گذارد که چشم دل ببیند (کلا بَلْ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ) چنین نیست، بلکه کردارشان بر دلشان زنگار شده است.
بیماری «بلیموس» یک نوع بیماری است که معده و دستگاه گوارش به آن مبتلا می شود که در اثر آن دستگاه گوارش احساس گرسنگی نمی.کند لذا هر روز بدن چنین کسی تحلیل میرود. همه چیز برای خوردن فراهم است ولی میل و اشتها ندارد و همیشه احساس سیری میکند. این شخص مریض است و باید به طبیب مراجعه نماید تا بهبود یابد. فارابی می فرماید که شبیه «بلیموس» عقل را میگیرد و نفس ناطقه را بیمار میکند و انسان مثل چارپایان میشود " أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ " و حرفهای نامربوط می زند و احساس نیاز به معارف و حقایق و کمال و علم و انسانیت و جود و صفا نمی کند.
📖شرح اشارات و تنبیهات /نمط هشتم_ص٣٤
👤استاد علامه حسن زاده ی آملی
@TohideSamadi
هو
برای یکی باید پرده بر کنار رود تا چیزکی عایدش بشود و مقداری قلیل از توحید نصیب او گردد و برای دیگری هم نه تنها باید پرده برکنار رود، بلکه باید عذاب را ببیند تا بیابد که " إذ يرون العذاب " و تا گوید : أَنَّ الْقُوَّةَ لِلهِ جَميعاً ، و یکی نیز باید عذاب را بچشد تا بفهمد و برسد که خداست دارد خدایی می کند و همه چیز را از او بیابد.
ولی آقایی هم هست که می گوید:
«لو كشف الغطاء؛ لما ازددت يقيناً.»
و همه ی اینها هم در این نشئه ی دنیاوی به ظاهر انسان اند، اما این کجا و آنها کجا که این را انسان و آدم حقیقی نامند و آنها را اشباح الرجال و لارجال و نیز بنگر که همه در همین دنیایند و همه باذن الله المستسر از این عالم برخاسته اند و به حرکت جوهری و اشتداد ذاتی اند اما این عالم برای آنان مغتال و گول زننده است و برای او که انسان حقیقی ،است مزرعه ی آخرت ،بلکه خود او اخرت است که رسول الله فرمود:
أنا و الساعة كهاتين.
یکی هر شب و هر روز دائماً در معراج است، بلکه خود معراج است، ولی دیگری بعد از این نشئه هم معراجی ندارد، که در اسفل سافلین جای دارد که خود اسفل سافلین در همین جا خیلی ها را با خود غرق کرده است.
و سبحان الله از این تشکیک در ماهیت کما هو الحق! ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يشاء ، وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ.
📖شرح قصیده ی ینبوع الحیوة /ص۲۴۵
👤استاد داود صمدی آملی
@TohideSamadi