eitaa logo
توحیدِ صَمَدی قرآنی
2.2هزار دنبال‌کننده
9 عکس
2 ویدیو
0 فایل
هو نشر و شرح آثار استاد علّامه حسن زاده آملی
مشاهده در ایتا
دانلود
هو از زبان عارفان به نظم و نثر بسیار نکوهش عقل و منطق شنیده می شود مثلاً سعدی گوید: دگر ز عقل حکایت به عاشقان منویس که حکم عقل به دیوان عشق ممضی نیست مولای رومی گوید: پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود در پاسخ باید گفت که نظر عمده اینان دعوت اهل منطق به عرفان عملی است که همین نکوهش را به کسانی که فقط به عرفان نظری اکتفا کرده اند دارند و البته دارایی غیر از دانایی است و دارایی خیلی هنر است. از دارایی تعبیر به عشق و ذوق میکنند. عبارت پردازی و سجع و قافیه سازی صنعت است و ذوق و شهود، مایه عزت و سبب سعادت است لذا حافظ گوید: حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد در کتب اخلاق در مذمت واعظان و عالمانی که صنعت و کسوت خود را تور شکار دنیا و کشکول گدایی خود قرار داده اند بسیار سخن گفته اند و بلکه آیات و روایات در این موضوع بسیار. مَثَلُ الذين حمّلُوا التَّوراة ثمَّ لم يحملوها كمَثَلِ الحمار يحمل أسفارا. علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی نه محقق بود نه دانشمند چارپایی بر او کتابی چند آن تهی مغز را چه علم و خبر   که بر او هیزم است یا دفتر قیصری عرفان نظری را نیز خبر می داند ، نه عیان و حق با اوست. پس مذمت این فريق، علم منطق و اهل نظر و عرفان نظری را نه چنان است که دیگران می پندارند، بلکه دعوت آنهاست به مراتب عالی تر که عیان و ذوق و وجدان و شهود است یعنی دعوت به عرفان عملی که شعبه اهم اخلاق و مهم ترین همّ انسان است؛ زیرا که حقیقت سلوک عرفانی تخلق به اخلاق رحمانی و تأدب به آداب قرآنی است. از آن علوم عاری تعبیر به علم رسمی می کنند و از این به علم عاشقی. علم رسمی سر بسر قیل است و قال نه از آن کیفیتی حاصل نه حال علم نبود غير علم عاشقی ما بقی تلبیس ابلیس شقی چند از این فقه و کلام بی اصول مغز را خالی کن ای بوالفضول صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف از فصول عشق ناخوانـدی تـو حـرف و مراد از عقل نظری مذموم عند العرفاء همان كسب معارف و استنتاج علوم از اشکال منطقی است؛ نه اینکه مراد آنها نکوهش عقل به نحو اطلاق باشد که هیچ عاقلی بدان تفوه نمی کند این عقل مذموم در مقابل قلب به اصطلاح عارف است که محمود اوست. چه اینکه عقل نظری را قید و عقال میداند و قلب را که در تحول و تقلب است ، محل قابل انواع تجلیات. لذا در الهی نامه گفته آمد : الهی جان به لب رسید تا جام به لب رسید. 📖مآثر آثار/جلد اول_ص۲۲۹ 👤استاد صمدی آملی @TohideSamadi
هو هدف اصلی از ریاضت یک چیز است و آن همان رسیدن به کمال حقیقی است. کمال حقیقی یعنی رسیدن به لقاء الله. یک آقایی - خدا حفظش کند - سر خیابان جلویم را گرفت و گفت: شما این رساله لقاء الله را نوشتید، می خواهید چه بفرمایید؟ گفتم میخواهم بگویم لقاء الله! قرآن هم میگوید لقاء الله، منظور ما این نیست که خدا روی تختی نشسته است و ما با هم برویم و با او معانقه و روبوسی بکنیم. این قُرْبةٌ إِلَى الله ، لقاء الله ،است این نیل کمال حقیقی، لقاء الله است. آنچه که می شنوید که می فرمایند اتصاف به صفات حق و تخلق به اخلاق حق، وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عظیم ، متأدب به آداب الهی بودن ، لقاء الله است که به تعبیر عارفان این شخص دارای حقایق اسما می شود نه دارای معانی و مفاهیم اسما تا این حد که بداند "محیی" یعنی زنده کننده. خیر! حالا خودش دارای اسم «محیی» است و متصرف در ماده کاینات است. البته نه این که چنین مقامی آسان باشد و هر کس بتواند با مختصر معلوماتی متوجه شود، خیر، چنین نیست. آن کسی که دارای این کمال شده است، به لقاء الله رسیده است که گاهی از او به «واصل» تعبیر می کنند. حرف این است که هر وصول در هر عالمی حسابی دارد و نمی شود ما با تمام الفاظ هر عالم را به عالم دیگر ببریم به طعن و سخریه و ریشخند و اهانت و جسارت. حضرت مسیح علیه السلام واصل بود حضرت امام صادق علیه السلام واصل بود، به لقاء الله رسیده بود، دارای اسما و صفات الهی بود. آن نیل کمال حقیقی به معنای واقعی اش برای باقر علوم اولین و آخرین بود. فرمایشتان چیست؟ آقای شکمباره بیچاره که یک سحر در عمر خود ندیده ای! حرفت چیست؟ 📖شرح اشارات و تنبیهات/نمط نهم_ص۱۵۱ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
ماه رمضان آمد، نور دل و جان آمد نور دل و جان آمد، ماه رمضان آمد به به رم از آن آمد، یکسر همه دیوان را یکسر همه دیوان را، به به رم از آن آمد نیروی روان آمد، مر سالک صادق را مر سالک صادق را، نیروی روان آمد عاشق به فغان آمد، از شوق سحرخیزی از شوق سحرخیزی، عاشق به فغان آمد از سوی جنان آمد، آن را که دلت خواهد آن را که دلت خواهد، از سوی جنان آمد چون بند گران آمد، بر گردن محرومان بر گردن محرومان، چون بند گران آمد از عالم جان آمد، قرآن کریم این مه قرآن کریم این مه، از عالم جان آمد سعدان به قران آمد، از قدرش و قرآنش از قدرش و قرآنش، سعدان به قران آمد در مهد امان آمد، زین مه حسن نجمش زین مه حسن نجمش، در مهد امان آمد 📖دیوان اشعار علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از فرمایشات استاد علامه حسن زاده ی آملی در روز ۱۳ ماه مبارک رمضان.. @TohideSamadi
گفته اند که سحر وقت مسافرت رهروان است ، و نسیم آن چون دم عیسوی علاج بیماران. وقت سفر رسیده یعنی سحر رسیده بیدار باش بیدار قم أيها المزّمّل در مسافرت فوائد بسیار است. آب که یکجا بماند بدبو می شود مگر به دریا برسد تا دریا شود و بو نگیرد. نامه ها برنامه ها @TohideSamadi
هو چند آيه آخر سوره مباركه فرقان , از آيه "و عباد الرحمن الذين يمشون على الارض هونا" تا آخر سوره براى اهل بصيرت دستور العمل كلى است. خداوند سبحان توفيق عطا فرمايد كه قرآن كريم را كه همه آن دستور العمل و برنامه الهى مدينه فاضله ساز و انسان ساز است كه " ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم " در متن امور و شئون زندگى خودمان بكار بنديم . همچنانكه درست نگهدارى هر صنعت را كتابى و دفتر و دستورى است انسان را نيز كه بزرگترين صنعت الهى است كتابى به نام قرآن است كه دستور صانع اين صنعت عظيم براى حفظ و درست نگهدارى و به كمال و سعادت رساندن آن است و الله سبحانه ولى التوفيق. 📖رساله ی نور علی نور/ص۲۷ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
‍ ‍ ‍ هو در معراج خاتم صلی الله علیه وآله وسلم و در احادیث معراج تدبر کن تا بداني که انسان تا صعود برزخي و فوق آن تحصیل نکرده است حقائق برای او مکشوف نمي گردد و به انباشتن مفاهیم اصطلاحات ، حقائق اشیاء مکشوف نمي گردد وانسان اشتداد و قدرت وجودی بدست نمي آورد واز قوت به فعلیت نمي رسد ، بلکه حجاب او هم مي شوند از دفتر دل بشنو: گمانت اینکه با خرج عبارات به کر و فر و ایماء و اشارات سوار رفرفستی و براقی ورم کردی و پنداری که چاقي 📖هزار و یک نکته / نکته ۲۸۴ استاد علامه حسن زاده ی آملي @TohideSamadi
هو یک کتاب را باز میکنید میبینید این کتابی نیست که آدم آن طور که یک روزنامه را میخواند آن را مطالعه کند این کتاب خلوت و وحدت می خواهد.این کتاب کار را بدانجا میکشاند که تک تک ساعت مزاحمش است . این کتاب یواش یواش او را از اجتماع به کنار میکشاند تا میرود به جایی که میخواهد خودش باشد و خودش. حتی اگر افکار درونی از گوشه و کنار برایش پیش بیاید، آنها را طرد میکند تا تجمع حواس پیدا کند ؛ و تمام تعلقات را از خود القا میکند و اسقاط مینماید تا صافی و خالص بشود خودش ، و یک توحد روحانی پیدا کند که بتواند آن کتاب را بفهمد و دریابد. چنین کتابی را میگوییم کتاب سنگینی است. در فهم آن استاد و ارشاد و درس و بحث و فکر و تدبر و تأمل لازم است. خداوند سبحان فرمود : إِنَّا سَنُلْقى عَلَيكَ قَوْلاً ثقيلاً این قول ثقيل قرآن عظیم است. این کلام الهی قول ثقیلی است که لَوْ اَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً . مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللهِ " ولكن انسان آن را حمل کرده است . این قول ثقیل همان مادبة الله است که ما را دعوت بدان فرموده اند.این همان سفره پر برکت الهی است که ما را به سوی آن خوانده اند.اگر این لیاقت را نداشته بودیم که در کنار این سفره بیاییم و از غذاهای روحانی آن بهره برداریم و نیروی روحی بگیریم و رشد عقلی تحصیل نماییم و استکمال وجودی پیدا کنیم یعنی به اخلاق ملکوتی متخلق شویم و به اوصاف الهی متصف گردیم، ما را بدان دعوت نمی فرمودند و این سفره را برای ما مهیا نمیکردند آری ، این کتاب برای ما نازل شده است و این سفره خوراك من و شماست. تا خیال و فکر خوش بر وی زند فکر شیرین مرد را فربه کند جانور فربه شود لیک از علف آدمی فربه زعزست و شرف آدمی فربه شود از راه گوش جانور قربه شود از حلق و نوش گوش انسان دهان جان اوست، از این دهان می توانیم این کتاب را تحصیل کنیم و این قول ثقیل را حمل نماییم و به اسرار آن بـرسیم. به هرجا که رسیده اید این کتاب شما را بالا میبرد یک آیه برای یک شخص روزنه ای است، همان آیه برای شخص دیگر دروازه ای است و برای دیگری جهانی و برای دیگری جهانهایی ، تا بینش و قابلیت و قوه هاضمه کسانی که در کنار این سفره نشسته اند چه اندازه باشد. سفره پهن است و قابلیت و استعداد هم به انسان داده اند که اسباب جمع داری و شما را دعوت هم فرموده اند و دست رد به سینه کسی نمیزنند و کبر و ناز و حاجب و دربان هم در این درگاه نیست؛ بلکه ناز شما را هم میکشند و به قول کمال اصفهانی: بر ضیافت خانه فیض نوالت منع نیست در گشاده ست و صلا در داده خوان انداخته این ضیافت خانه خدا نوالش همواره وقف عام است خوان انداخته است و صلا هم در داده اند چه کسی از روی صدق گفت آمدم و به مقصد نرسید؟ بمجاز این سخن نمیگویم بحقیقت نگفته ای الله 📖انسان و قرآن /صفحه ی ۱۲۲ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو چون خدای متعال جواد است گدا میخواهد پس جود او ما را هر آن در هر عالم دعوت میکند که ادعوني أستجب لكم (غافر: 60) و آن عارف چه خوش گفت: الله يغضب ان تركت سؤاله و سلیل آدم حين يسئل يغضب مخفی نیست که دعا یکی از شروط و معدات حصول استعداد و قابلیت است برای گرفتن جان انوار عالم ملکوت را که حقایق علمیه و معارف حقه الهیه است و هیچ کس سؤالی نکرد و دعایی نکرد مگر اینکه چیزی عاید او شد یعنی کسی الله نگفت که لبيك نشنود و اگر به آن مقصود خاصش در هنگام دعا نرسید و بدان نایل نشد بهتر از آن که توجه به عالم قدس و نایل شدن به وجدان استعداد است برای او حاصل شد لذا ائمه ما عليهم السلام فرمودند هر وقت دعا کردی و سؤال نمودی دست بر روی خود بکش اشاره به اینکه بدان گرفتی و عطیه او را بر چشم خود نه. و هیچ دعا و سؤالی نمیشود مگر اینکه خواهنده علاوه بر یافتن عطیه قابلیت و قرب آماده برای کسب فیض بیشتر شد این خدای متعال است که عطیه او مقدمه عطایای بیشتری است. پس هر کس آن چه را یافت از دو جهت سرور به او دست میدهد. یکی از آن روی که نقدا گرچه در ماوراء طبیعت آن نیست زیرا آن ظرف زمان است و عالم ما ورای طبیعت فوق زمان و مکان و مجرد از آن دو، ولی به ضيق لفظ و کمی الفاظ این چنین تعبیر کردیم عطیهای گرفت و دیگر اینکه همین عطیه بشیر اوست که مژده به نزول برکات دیگر و عطایای بیشتر میدهد و گویا عارف نامور جناب مجدود بن آدم سنائی غزنوی به این نکته اشاره دارد که: عارفان هر دمی دو عید کنند عنكبوتان مگس قدید کنند 📖ممدالهمم در شرح فصوص الحکم/ص۷۶ 👤استاد علامه حسن زاده آملی @TohideSamadi
هو با یکی از دوستان خدمت آقایی بودیم شخصی می خواست به مگه مشرف شود ، به ایشان عرض کرد که در حق ما دعا فرمایید. آن آقا چنین دعا کرد : امیدوارم که ان شاء الله بروی و بر نگردی ! خیلی از این دعا خوشم می آمد. آری! به مکه بروی و بدون تحول اساسی برنگردی. این سفر ، هم سفر آفاقی است و هم سفر انفسی ، پس باید در او تغییر و تحولی حاصل شود و الّا برود و باز با همان حال و هوای قبل از سفر مکه برگردد چه سود؟ در قرآن کریم راجع به ادب انبیا با خدا تأمل بفرمایید. رعایت ادب در حرف زدن و حالات دیگرشان چگونه است؟ چقدر با احتیاط حرف می زنند، برخوردهایشان با بندگان خدا چگونه است؟ روایت است که هیچ وقت حضرت رسول صلى الله عليه و آله نیم صورت به کسی نگاه نمی کرد ، بلکه اگر کسی او را صدا می کرد با تمام مقادیم بدن به سوی او بر می گشت و به حرفش گوش می داد. 📖شرح اشارات و تنبیهات/نمط نهم ص۲۳۹ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو آن که در کار حواس و عقل بیندیشد هر یک را جاسوسی در حفظ و بقای شخص می یابد، مثلاً شخص غذا می خواهد، باصره دیدبانی میکند و تمیز میان غذا و جز آن میدهد ، با بار دادن باصره همینکه دست بدان رسید لامسه بار نمیدهد که داغ‌ است ، غذای دیگر را بار داده است که معتدل  است تا خواهد به دهان برساند جاسوس دیگر بنام شامه دربان است و اجازه نمیدهد که بدبو است غذای دیگر را اجازه داده است که بوی مناسب دارد تا به دهان گذاشت در آنجا جاسوس دیگر به نام ذائقه نشسته است ، و اجازه نمیدهد که بسیار تلخ است ، غذای دیگر را اجازه داد که شایسته است اگر حیوان باشد میخورد اما اگر انسان باشد یک جاسوس دیگر غیبی بنام عقل دارد و میگوید: هیچ یک از آن جاسوسها در کار خود خیانت نکرده اند که اجازه داده اند ، این غذا برای تن گوارا است ، ولکن تو انسانی ، شیئیت تو صورت فعلیتی و حقیقتی به نام روح است که این کالبد است و سایه ای از آن ، و این جواسیس همه سدنه او و از شئون اویند، این غذا شبهه ناک است ، غصبی است ، مال یتیم است ، زنهار و دوصد زنهار نخور که برای روحت ناگوار است، این غذای حرام با آن چنان کند که هزاران بار به توان هزاران بار بدتر از خوراک نامناسب با تن. 📖صد کلمه در معرفت نفس/کلمه ی ۸۳ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو یکی از علامات قوّت عقل و اما باید دانست که اگرچه نطق و سخن گویی از بارزترین خواص عقل آدمی است اما در عین حال زیاده گویی و پر حرفی ممدوح نبوده و نقصان عقل به شمار می آید ، لذا یکی از علامات قوت عقل سکوت است تا جایی که یکی از بهترین دستورات سیر و سلوک عرفانی دستور العمل سکوت است. یعنی اینکه انسان با خودش خلوت نموده و آنچه در نهانخانه ی غیب دارد بیرون آورده و مخفی گاههای دل را پیدا نماید تا ببیند در آنچه نهفته است. چنین سکوتی پیر را چوان و جوان را پیر می کند یعنی پیر را تازگی و جوان را پختگی میبخشد هرچه سکوت بیشتر شود حضور و مراقبت نیز قوی تر خواهد شد. 📖شرح مراتب طهارت/جلددوم _ص۴۲۵ 👤استاد صمدی آملی @TohideSamadi