eitaa logo
توحیدِ صَمَدی قرآنی
2.2هزار دنبال‌کننده
9 عکس
2 ویدیو
0 فایل
هو نشر و شرح آثار استاد علّامه حسن زاده آملی
مشاهده در ایتا
دانلود
هو چون خدای متعال جواد است گدا میخواهد پس جود او ما را هر آن در هر عالم دعوت میکند که ادعوني أستجب لكم (غافر: 60) و آن عارف چه خوش گفت: الله يغضب ان تركت سؤاله و سلیل آدم حين يسئل يغضب مخفی نیست که دعا یکی از شروط و معدات حصول استعداد و قابلیت است برای گرفتن جان انوار عالم ملکوت را که حقایق علمیه و معارف حقه الهیه است و هیچ کس سؤالی نکرد و دعایی نکرد مگر اینکه چیزی عاید او شد یعنی کسی الله نگفت که لبيك نشنود و اگر به آن مقصود خاصش در هنگام دعا نرسید و بدان نایل نشد بهتر از آن که توجه به عالم قدس و نایل شدن به وجدان استعداد است برای او حاصل شد لذا ائمه ما عليهم السلام فرمودند هر وقت دعا کردی و سؤال نمودی دست بر روی خود بکش اشاره به اینکه بدان گرفتی و عطیه او را بر چشم خود نه. و هیچ دعا و سؤالی نمیشود مگر اینکه خواهنده علاوه بر یافتن عطیه قابلیت و قرب آماده برای کسب فیض بیشتر شد این خدای متعال است که عطیه او مقدمه عطایای بیشتری است. پس هر کس آن چه را یافت از دو جهت سرور به او دست میدهد. یکی از آن روی که نقدا گرچه در ماوراء طبیعت آن نیست زیرا آن ظرف زمان است و عالم ما ورای طبیعت فوق زمان و مکان و مجرد از آن دو، ولی به ضيق لفظ و کمی الفاظ این چنین تعبیر کردیم عطیهای گرفت و دیگر اینکه همین عطیه بشیر اوست که مژده به نزول برکات دیگر و عطایای بیشتر میدهد و گویا عارف نامور جناب مجدود بن آدم سنائی غزنوی به این نکته اشاره دارد که: عارفان هر دمی دو عید کنند عنكبوتان مگس قدید کنند 📖ممدالهمم در شرح فصوص الحکم/ص۷۶ 👤استاد علامه حسن زاده آملی @TohideSamadi
هو با یکی از دوستان خدمت آقایی بودیم شخصی می خواست به مگه مشرف شود ، به ایشان عرض کرد که در حق ما دعا فرمایید. آن آقا چنین دعا کرد : امیدوارم که ان شاء الله بروی و بر نگردی ! خیلی از این دعا خوشم می آمد. آری! به مکه بروی و بدون تحول اساسی برنگردی. این سفر ، هم سفر آفاقی است و هم سفر انفسی ، پس باید در او تغییر و تحولی حاصل شود و الّا برود و باز با همان حال و هوای قبل از سفر مکه برگردد چه سود؟ در قرآن کریم راجع به ادب انبیا با خدا تأمل بفرمایید. رعایت ادب در حرف زدن و حالات دیگرشان چگونه است؟ چقدر با احتیاط حرف می زنند، برخوردهایشان با بندگان خدا چگونه است؟ روایت است که هیچ وقت حضرت رسول صلى الله عليه و آله نیم صورت به کسی نگاه نمی کرد ، بلکه اگر کسی او را صدا می کرد با تمام مقادیم بدن به سوی او بر می گشت و به حرفش گوش می داد. 📖شرح اشارات و تنبیهات/نمط نهم ص۲۳۹ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو آن که در کار حواس و عقل بیندیشد هر یک را جاسوسی در حفظ و بقای شخص می یابد، مثلاً شخص غذا می خواهد، باصره دیدبانی میکند و تمیز میان غذا و جز آن میدهد ، با بار دادن باصره همینکه دست بدان رسید لامسه بار نمیدهد که داغ‌ است ، غذای دیگر را بار داده است که معتدل  است تا خواهد به دهان برساند جاسوس دیگر بنام شامه دربان است و اجازه نمیدهد که بدبو است غذای دیگر را اجازه داده است که بوی مناسب دارد تا به دهان گذاشت در آنجا جاسوس دیگر به نام ذائقه نشسته است ، و اجازه نمیدهد که بسیار تلخ است ، غذای دیگر را اجازه داد که شایسته است اگر حیوان باشد میخورد اما اگر انسان باشد یک جاسوس دیگر غیبی بنام عقل دارد و میگوید: هیچ یک از آن جاسوسها در کار خود خیانت نکرده اند که اجازه داده اند ، این غذا برای تن گوارا است ، ولکن تو انسانی ، شیئیت تو صورت فعلیتی و حقیقتی به نام روح است که این کالبد است و سایه ای از آن ، و این جواسیس همه سدنه او و از شئون اویند، این غذا شبهه ناک است ، غصبی است ، مال یتیم است ، زنهار و دوصد زنهار نخور که برای روحت ناگوار است، این غذای حرام با آن چنان کند که هزاران بار به توان هزاران بار بدتر از خوراک نامناسب با تن. 📖صد کلمه در معرفت نفس/کلمه ی ۸۳ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو یکی از علامات قوّت عقل و اما باید دانست که اگرچه نطق و سخن گویی از بارزترین خواص عقل آدمی است اما در عین حال زیاده گویی و پر حرفی ممدوح نبوده و نقصان عقل به شمار می آید ، لذا یکی از علامات قوت عقل سکوت است تا جایی که یکی از بهترین دستورات سیر و سلوک عرفانی دستور العمل سکوت است. یعنی اینکه انسان با خودش خلوت نموده و آنچه در نهانخانه ی غیب دارد بیرون آورده و مخفی گاههای دل را پیدا نماید تا ببیند در آنچه نهفته است. چنین سکوتی پیر را چوان و جوان را پیر می کند یعنی پیر را تازگی و جوان را پختگی میبخشد هرچه سکوت بیشتر شود حضور و مراقبت نیز قوی تر خواهد شد. 📖شرح مراتب طهارت/جلددوم _ص۴۲۵ 👤استاد صمدی آملی @TohideSamadi
هو دين متن صراط مستقيم است كه مسير تكامل انسانى و عين صراط الله و صراط الى الله است و هر كه از آن تجاوز كرده است بر خويشتن ستم كرد و از سير تكامل انسانى و حركت استكمالى الى الله تعالى بازماند وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ‏ (طلاق آيه دوم) وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ‏ (بقره 229). و امام بفتواى عقل كسى است كه در متن صراط مستقيم باشد بلكه بتحقيق بهتر و بيشتر وجود امام كه انسان كامل است خود صراط مستقيم است و عين دين است و خود صراط الله است و كسى اگر در برهه از زمان خارج از متن اين صراط باشد از مسير دين بدر بود و آنكه بدر بود متعدى از حدود الله بود و متعدى ظالم است و خداوند متعالى فرمود: وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ‏ (بقره 125) عهد خداوند امامت است چنانكه صدر آيه بر آن دلالت دارد پس متعدى از حدود الله كه ظالم است امام نخواهد بود پس امام بايد در تمام مدت عمر معصوم از تجاوز از حدود الله باشد و بر اين معنى صيغه مشتق اسم فاعلى ظالمين نيز بخوبى دلالت دارد. 📖هزار و یک نکته/نکته ی ۸۴ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو دو شرط برای این که نفس بتواند طی العوالم کند شرط اول این که به حسب فطرت و خلقت ، مزاج علیل و به هم خورده نداشته ، به حسب خلقت و فطرت این استعداد و قابلیت را داشته باشد. و شرط دوم این که مانعی وجود نداشته باشد البته موانع را مردم برای خودشان فراهم می کنند. همچو کرم پیله بر خود می تنند، مدام از این طرف و آن طرف برای خودشان موانع جمع می کنند. اکثریت مردم مستعدند و تنها علتی که باعث میشود نتوانند مطابق فطرت خود حرکت کنند وجود مانع است یعنی باید تعلّقات نفسانی را دور کنند. 📖شرح اشارات و تنبیهات /نمط دهم_ص۷۸ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو موسی در میقات چون هفتاد کلمه بی واسطه شنید طمع در رؤیت کرد ، و گفت رَبِّ ارني انظر إليك ، و هر بار ملائکه به شکلهای مهیب فرود آمدندی و گرد بر گرد طور گشتندی و سخنهای سخت و تعریض گفتندی و موسی همچنان در سؤال مبالغه میکرد تا آن که چون بار دیگر رَبِّ ارني انظر الیک گفت هفتاد هزار موسی را دید که پشمینه ها بر سر بسته و عصاها در دست گرفته ديدار جويان رَبِّ ارني انظر الیک می‌گفتند و باید دانست که اینها صورمثالیه اند. بدان که طلب رؤیت کلیم علیه السلام بعد از ریاضت اربعین کلیمی بوده است، چه اینکه و واعدنا موسى ثلاثين ليلة ، ماه ذی القعدة بوده و اتممناها بعشر ، دهه نخستين ذى الحجة. و چون اربعین را به اتمام رسانید بدان نعم الهی که در سوره اعراف آمد تشرف یافت. از نکات قابل توجه آنکه قوای ظاهره و باطنه در این نشته ده تا است و در نشته مثالیه نیز ده تا است ، چون عوالم با هم تطابق دارند ولـی چـون عـالـم مافوق سعه‌ی وجودی دارد ده ضرب در ده میشود صد تا ؛ زیرا در هر یک از قوای دهگانه همه قوای دهگانه منطوی است و در نشته عقلیه نیز ده تا است و ضرب در صد می شود که نتیجه آن هزار است. پس یک مدرک به نام نفس در عین بساطت ذاتی مشتمل بر همه قوای هزارگانه می‌باشد که " النفس في وحدتها كل القوى " هر چه در این نشته هست به نحو اعلی و اوسع و اشمخ ؛ لذا موسی در کوه طور از همه جهات صدا می‌شنید : این صدا در کوه دلها بانگ کیست گه پر است از بانگ اینکه گه تهیست هر کجا هست او حکیم اوستاد بانگ او زین کوه دل خالی مباد هست کُه کآوا مثّنا می کند هست کُه کآواز صد تا می کند می‌رهاند کوه از آن آواز و قال صد هزاران چشمه‌ی آب زلال کوه عالم ظاهر صوت را بر می گرداند و کوه ملکوت و جبروت در وجود انسان کامل یک ندای لاهوت را صدها می کند، فتدبّر. 📖مآثر آثار/جلد دوم_ص۴۶ 👤استاد صمدی آملی توحیدِ صَمَدی قرآنی
هو بعد از آن که فرعون هلاک شد حق با کلیمش (علیه السلام) بنای مواعده گذاشت : قوله سبحانه: "و اذ فرقنا بکم البحر فانجیناکم و اغرقنا آل فرعون و انتم تنظرون"."و اذا واعدنا موسی اربعین لیلة.."(سوره بقره - آیه 50 و 51) تا فرعون نفس را نکشتی از اربعین کلیمی لوحی بر موسی روح ، لائح نخواهد شد.  📚مآثر آثار /جلد دوم 👤استاد صمدی آملی                       توحیدِ صَمَدی قرآنی
هو اسمای الهی معرف صفات جمالی و جلالی ذات اقدس حق اند ، و این اسما به اعتبار جامعیت ، بعضی را بر بعضی فضل و مزیت و مرتبت است ، تا منتهی می‌شوند به کلمه ی مبارکه‌ی جلاله‌ی الله که اسم اعظم است و کعبه‌ی جمیع اسما است که همه در حول او طائف‌اند. همچنین مظهر اسم اعظم و تجلى اتّم آن انسان کامل ، کعبه ی همه است و فردی از او شایسته تر نیست، و در حقیقت اسم اعظم الهی است. آن مظهر اتم، کعبه ی کل و اسم اعظم الهی در زمان غیبت خاتم اولیاء قائم آل محمد مهدی موعود حجة بن الحسن العسكرى صلوات الله عليهم اجمعین است و دیگر اوتاد، و ابدال کمّل و آحاد و افراد غیرکمل به فراخور حظّ و نصیب‌شان از تحقق به اسمای حسنی و صفات علیای الهیه به آن مرکز دایره ی کمال ، قرب معنوی انسانی دارند ، چنان که در این رساله به امداد ممد و مفيض على الاطلاق، و به توجهات اولیای حق و استمداد از آن ارواح قدسیه کالشمس في السماء الصاحية به ظهور خواهد رسید. مطلب اهمّ از آن ، اتصاف و تخلق انسان به حقایق اسما است که دارایی واقعی انسان این اتصاف و تخلّق است و سعادت حقیقی این است. حافظ گوید: مرا تا جان بود در تن بکوشم مگر از جام او یک جرعه نوشم این یک جرعه از دریاها فزون تر است. آگاهی به لغات اقوام و السنه ی آنان هر چند فضل است ، آنچه که منشأ آثار وجودی و موجب قدرت و قوت نفس ناطقه ی انسانی و سبب قرب او به جمال و جلال مطلق می،شود ، مظهر اسما شدن آن است که حقایق وجودیه ی آنها صفات و ملکات نفس گردند ، وگرنه : گر انگشت سلیمانی نباشد چه خاصیت دهد نقش نگینی 📖نهج الولایة/ص٦٤ 📖ابوالفضائل علامه حسن زاده ی آملی                        توحیدِ صَمَدی قرآنی
هو تعقّل با تعلّق جمع نمی‌شود زیرا عقل اگر بخواهد چیزی بفهمد توحد می‌خواهد و توحد، تجمع قوای فکری می طلبد و الا تعلّق به امور غیر عقلانی تفرق می آورد و تفرق ، پریشانی و اضطراب است و نفس مضطربه به جایی راه پیدا نمیکند اما همین که نفس مطمئنه شد به دردش می‌رسد و اطمینان نفس همان و مخاطب به خطاب " يا ايتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضية مرضية فادخلي في عبادى و ادخلی جنتی " شدن همان و این که چنین خطابی به او نمی‌رسد از این قلّابهاست. این قلّابها نمی‌گذارد که نفس مطمئنه بوده باشد ، تعقل داشته باشد توحد و تجمع داشته باشد تا به دردش برسد. جان گشاید سوی بالا بالها در زده تن در زمین چنگالها تا اینکه به وادی و ورطه ی "من کیستم" برسد و راهی به سوی ملکوت باز شود. 📖شرح اشارات و تنبیهات/نمط چهارم _ص۳۷ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی                      توحیدِ صَمَدی قرآنی
هو امت وسط امت وسط حق هر ذی حقّی را ایفا می کنند ، که هم حواس را شبکه اصطياد می‌دانند و هم هر یک از قوای باطنه را که هر یک را در کارش می‌گمارند ، و عقل نظری را نیز مستنبط می‌شناسند ، و بر عقل عملی هم تعطیل روا نمی‌دارند و فوق طور عقل را هم فوق همه مراحل می‌بینند و انسان را از مرتبه نازله‌اش که بدن اوست تا مقام فوق تجردش یک هویت وحدانی احدی ممتد مدرک به ادراکات گوناگون مرموز می یابند و برهان قائم بر مبنای قویم و منتظم از مقدمات صحیح را در انتاجش عاصم و معصوم می‌دانند و چنانکه علوم کسبی را ذو مراتب یافته اند ، معارف کشفی را نیز ذو درجات شناخته اند که آخرین مراتب نهایی آن به وحی الهی منتهی می گردد که میزان قسط جمیع علوم و افکار و آراء و مکاشفات است و تمامت درس و بحث و تعلیم و فکر و حد و رسم و سیر و سلوک و برهان و عرفان و غيرها همه را معدات می‌دانند و مفیض على الاطلاق و واهب صور حق سبحانه را که " والله مِن وَرَائِهِم مُحيط". 📖مآثر آثار /جلد اول /ص۳۵۸ 👤استاد صمدی آملی                      توحیدِ صَمَدی قرآنی
هو مراقبت یکی از امور اهمّ در وصول به معرفت نفس ، استقامت در مراقبت کامل است که همواره انسان مشغول بذکر الله یعنی به به یاد او و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جمیع شئون زندگی او مطابق دستورالعمل مسیر تکاملی او باشد و آن دستورالعمل هم جز قرآن کریم نیست "ان هذا القرآن يهدى للتي هي اقوم " و این دستورالعمل باید در متن شئون حیاتی او پیاده گردد مثل دستورالعمل نھال پروریدن و آنرا به بار رساندن که باغبان باید آنرا در مسیر رشد و تکامل و شئون نهال پیاده کند. چون دین مسیر تکاملی انسان و صراط مستقیم و عین صراط الله و صراط الى الله است ، هر که از آن تجاوز کرده است بر خویشتن ستم کرد و از سیر تکاملی انسانی و حرکت استکمالی الی الله تعالی بازماند. و مَن يَتعد حدود الله فقَد ظلم نَفسه. 📖رساله‌ی انّه الحق /ص۱۶۱ 📖استاد علامه حسن زاده‌ی آملی                        توحیدِ صَمَدی قرآنی