eitaa logo
توحیدِ صَمَدی قرآنی
2.2هزار دنبال‌کننده
9 عکس
2 ویدیو
0 فایل
هو نشر و شرح آثار استاد علّامه حسن زاده آملی
مشاهده در ایتا
دانلود
هو بزرگانی که سيرهای علمی کرده اند و در تجرید و تصفیه نفس وادیها پیموده اند فرموده اند که روح انسانی چون همّ خود را واحد گرداند و با اطمینان خاطر و عدم اضطراب با هر اسمی از اسمای شریف حیات و صرف کمال و فعل مطلق انس بگیرد و حشر پیدا کند، سلطان آن اسم در وی تجلی کند و اثر آن اسم در وی ظاهر گردد و به اقتضای آن اسم عمل کند و این زمینی رنگ آسمانی گیرد و این جهانی به خوی آن جهانی در آید و در عالم طبیعت کار آن جهانی نماید و دسـت تصـرف بـه کائنات دراز کند و در کشف و کرامت به روی خود باز کند و کم کم به جایی رسد که هرگاه اراده کند از این نشأه إعراض كند و بدان نشأه پرواز کند. از آن جمله فرموده اند که مداومت بر " یا حیّ یا قیّوم " برای صفای نفس و تجرد روح تأثیر غریبی دارد ولی با حضور قلب و اطمینان خاطر باشد نه به صرف لقلقه لسان و آن دو صد پریشانی ، تجربه ضرر ندارد. 📖مآثر آثار / مؤثر٣٤_ ص۱۷۳ 👤استاد صمدی آملی @TohideSamadi
هو رَیْن زنگار و چرک قلب است لذت به دو چیز است: یکی کمال خیری و یکی ادراک آن کمال . کمال باید کمال را ادراک بکند یا نه؟ اگر چشم کسی تراخم گرفته نمی تواند ببیند تا لذت ببرد، یا گوشش را چرک گرفته و کثیف شده نمیتواند بشنود تا لذت ببرد. این معنا در قرآن کریم آمده است. جناب آقای شعرانی می فرمود: چرک صوری و ظاهری را عرب تعبیر به وَسَخ میکند و چرکی که به دل و جان مینشیند و به اصطلاح چرک باطنی است عرب از آن به «رَین» تعبیر می نماید. رَین زنگ است، چرک است که بر دل می نشیند و نمی گذارد که چشم دل ببیند (کلا بَلْ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ)  چنین نیست، بلکه کردارشان بر دلشان زنگار شده است. بیماری «بلیموس» یک نوع بیماری است که معده و دستگاه گوارش به آن مبتلا می شود که در اثر آن دستگاه گوارش احساس گرسنگی نمی.کند لذا هر روز بدن چنین کسی تحلیل میرود. همه چیز برای خوردن فراهم است ولی میل و اشتها ندارد و همیشه احساس سیری میکند. این شخص مریض است و باید به طبیب مراجعه نماید تا بهبود یابد. فارابی می فرماید که شبیه «بلیموس» عقل را میگیرد و نفس ناطقه را بیمار میکند و انسان مثل چارپایان میشود " أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ " و حرفهای نامربوط می زند و احساس نیاز به معارف و حقایق و کمال و علم و انسانیت و جود و صفا نمی کند. 📖شرح اشارات و تنبیهات /نمط هشتم_ص٣٤ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو برای یکی باید پرده بر کنار رود تا چیزکی عایدش بشود و مقداری قلیل از توحید نصیب او گردد و برای دیگری هم نه تنها باید پرده برکنار رود، بلکه باید عذاب را ببیند تا بیابد که " إذ يرون العذاب " و تا گوید : أَنَّ الْقُوَّةَ لِلهِ جَميعاً ، و یکی نیز باید عذاب را بچشد تا بفهمد و برسد که خداست دارد خدایی می کند و همه چیز را از او بیابد. ولی آقایی هم هست که می گوید: «لو كشف الغطاء؛ لما ازددت يقيناً.» و همه ی اینها هم در این نشئه ی دنیاوی به ظاهر انسان اند، اما این کجا و آنها کجا که این را انسان و آدم حقیقی نامند و آنها را اشباح الرجال و لارجال و نیز بنگر که همه در همین دنیایند و همه باذن الله المستسر از این عالم برخاسته اند و به حرکت جوهری و اشتداد ذاتی اند اما این عالم برای آنان مغتال و گول زننده است و برای او که انسان حقیقی ،است مزرعه ی آخرت ،بلکه خود او اخرت است که رسول الله فرمود: أنا و الساعة كهاتين. یکی هر شب و هر روز دائماً در معراج است، بلکه خود معراج است، ولی دیگری بعد از این نشئه هم معراجی ندارد، که در اسفل سافلین جای دارد که خود اسفل سافلین در همین جا خیلی ها را با خود غرق کرده است. و سبحان الله از این تشکیک در ماهیت کما هو الحق! ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يشاء ، وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ. 📖شرح قصیده ی ینبوع الحیوة /ص۲۴۵ 👤استاد داود صمدی آملی @TohideSamadi
هو در فصل دهم از باب سوم نفس اسفار اینست : نفس آدمی تا هنگامی که در رحم جنین می باشد ، درجه اش درجۀ نفوس نباتی با مراتبش می باشد، نفس نباتی بعد از تخطی طبیعت از درجات قوای جمادی حاصل می شود ، پس جنین انسانی بالفعل نبات است و بالقوه حیوان میباشد و نه بالفعل زیرا حس و حرکت ندارد و همین حیوان بودن بالقوه فصل ممیز وی از دیگر نباتات است که وی را نوعی مباین با انواع نباتات می نماید. و وقتی كودك از شکم مادر بیرون آمد نفس وی در درجه نفوس حیوانی قرار میگیرد تا به ابتدای بلوغ صوری برسد شخص در این هنگام بالفعل حیوان بشری و بالقوه انسان نفسانی است. آن گاه نفس وی به فکر و رویه مدرك اشیاء شده و عقل عملی را به کار میگیرد، این چنین است تا به اوان بلوغ معنوی و رشد باطنی می رسد به این که ملکات و اخلاق باطنی وی مستحکم گردد، و این غالباً در حدود چهل سالگی است پس وی در این مرتبه بالفعل انسان نفسانی و یا بالقوه انسان ملکی و یا انسان شیطانی است وی در قیامت یا با حزب ملائکه محشور میشود و یا به حزب شیاطین و جنودشان. اگر توفیق یارش شد و مسلک حق و صراط توحید را پیمود و عقلش به علم کامل گردید و به واسطه تجرد از اجسام پاك گرديد بالفعل فرشته ای از فرشتگان خدا می شود که در صف عالین مقربین اند، و اگر از راه راست منحرف شد و مسلک گمراهان و نادانان را پیش گرفت از جمله شیاطین میشود و یا در زمره بهائم و حشرات محشور میگردد. 📖شرح عیون مسائل نفس /عین۴۷_ص۲۳۷ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو «توحد» به معنای آن است که انسان یکتایی پیدا کند و غیر خودش را الغا نماید تا بهتر به مقصودش برسد . سرگرمی به بدن و حواشی بدن انسان را از کمال باز می دارد. هفت اقلیم ار بگیرد پادشاه همچنان در بند اقلیم دگر آری اینها حجاب شده و نمی گذارد که تو بال و پر در بیاوری، و دیگری که اینها را ندارد میبینی که چه بال و پر چه سیرها و چه باغها دارد. این سرا و باغ تو زندان توست ملک و مال تو بلای جان توست ولی اگر اینها را را رهاندی و گام به سوی کمال برداشتی آن وقت است که باید گفت: اگر لذتِ ترک لذت بدانی دگر لذت نفس لذت نخوانی هر صدایی که تو را بالا کشد آن صدایی دان که از بالا رسد الآن از حصول ضد کمال خود رنج نمیبرد. از خیالهای منفی و درنده خویی و جهات دیگرش رنج نمیبرد " فَاعْلَمْ أَنَّ ذَلكَ مِنْكَ لا مِنْهُ " ، مِنْكَ ، لا مِنْهُ، علت آن از خودت هست از ناحیه کمال نیست (ضمیر «منه» به کمال راجع است) و برخی از اسباب این حالت در تو وجود دارد. اگر معقولات برای انسان کمال به شمار می آید چرا نفس اشتیاقی برای تحصیل و دستیابی به آن ندارد و از اینکه به آن مسائل نادان است رنجی نمی برد؟ علتش آن است که این اضداد مُستمرّة الوجود شده اند انسان به اینها خو کرده است و این جهل، نسیان و غفلت از خود برای او طبیعت ثانوی شده است مثل کسی که به بیماری ممتدی مبتلاست و کم کم به آن بیماری خو کرده است و این بیماری او را غافل ساخته است و لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ؛ همچون کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند و خدا نیز به خود فراموشی گرفتارشان ساخت. 📖شرح اشارات و تنبیهات/نمط هشتم_ص۹۴ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
هو از زبان عارفان به نظم و نثر بسیار نکوهش عقل و منطق شنیده می شود مثلاً سعدی گوید: دگر ز عقل حکایت به عاشقان منویس که حکم عقل به دیوان عشق ممضی نیست مولای رومی گوید: پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود در پاسخ باید گفت که نظر عمده اینان دعوت اهل منطق به عرفان عملی است که همین نکوهش را به کسانی که فقط به عرفان نظری اکتفا کرده اند دارند و البته دارایی غیر از دانایی است و دارایی خیلی هنر است. از دارایی تعبیر به عشق و ذوق میکنند. عبارت پردازی و سجع و قافیه سازی صنعت است و ذوق و شهود، مایه عزت و سبب سعادت است لذا حافظ گوید: حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد در کتب اخلاق در مذمت واعظان و عالمانی که صنعت و کسوت خود را تور شکار دنیا و کشکول گدایی خود قرار داده اند بسیار سخن گفته اند و بلکه آیات و روایات در این موضوع بسیار. مَثَلُ الذين حمّلُوا التَّوراة ثمَّ لم يحملوها كمَثَلِ الحمار يحمل أسفارا. علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی نه محقق بود نه دانشمند چارپایی بر او کتابی چند آن تهی مغز را چه علم و خبر   که بر او هیزم است یا دفتر قیصری عرفان نظری را نیز خبر می داند ، نه عیان و حق با اوست. پس مذمت این فريق، علم منطق و اهل نظر و عرفان نظری را نه چنان است که دیگران می پندارند، بلکه دعوت آنهاست به مراتب عالی تر که عیان و ذوق و وجدان و شهود است یعنی دعوت به عرفان عملی که شعبه اهم اخلاق و مهم ترین همّ انسان است؛ زیرا که حقیقت سلوک عرفانی تخلق به اخلاق رحمانی و تأدب به آداب قرآنی است. از آن علوم عاری تعبیر به علم رسمی می کنند و از این به علم عاشقی. علم رسمی سر بسر قیل است و قال نه از آن کیفیتی حاصل نه حال علم نبود غير علم عاشقی ما بقی تلبیس ابلیس شقی چند از این فقه و کلام بی اصول مغز را خالی کن ای بوالفضول صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف از فصول عشق ناخوانـدی تـو حـرف و مراد از عقل نظری مذموم عند العرفاء همان كسب معارف و استنتاج علوم از اشکال منطقی است؛ نه اینکه مراد آنها نکوهش عقل به نحو اطلاق باشد که هیچ عاقلی بدان تفوه نمی کند این عقل مذموم در مقابل قلب به اصطلاح عارف است که محمود اوست. چه اینکه عقل نظری را قید و عقال میداند و قلب را که در تحول و تقلب است ، محل قابل انواع تجلیات. لذا در الهی نامه گفته آمد : الهی جان به لب رسید تا جام به لب رسید. 📖مآثر آثار/جلد اول_ص۲۲۹ 👤استاد صمدی آملی @TohideSamadi
هو هدف اصلی از ریاضت یک چیز است و آن همان رسیدن به کمال حقیقی است. کمال حقیقی یعنی رسیدن به لقاء الله. یک آقایی - خدا حفظش کند - سر خیابان جلویم را گرفت و گفت: شما این رساله لقاء الله را نوشتید، می خواهید چه بفرمایید؟ گفتم میخواهم بگویم لقاء الله! قرآن هم میگوید لقاء الله، منظور ما این نیست که خدا روی تختی نشسته است و ما با هم برویم و با او معانقه و روبوسی بکنیم. این قُرْبةٌ إِلَى الله ، لقاء الله ،است این نیل کمال حقیقی، لقاء الله است. آنچه که می شنوید که می فرمایند اتصاف به صفات حق و تخلق به اخلاق حق، وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عظیم ، متأدب به آداب الهی بودن ، لقاء الله است که به تعبیر عارفان این شخص دارای حقایق اسما می شود نه دارای معانی و مفاهیم اسما تا این حد که بداند "محیی" یعنی زنده کننده. خیر! حالا خودش دارای اسم «محیی» است و متصرف در ماده کاینات است. البته نه این که چنین مقامی آسان باشد و هر کس بتواند با مختصر معلوماتی متوجه شود، خیر، چنین نیست. آن کسی که دارای این کمال شده است، به لقاء الله رسیده است که گاهی از او به «واصل» تعبیر می کنند. حرف این است که هر وصول در هر عالمی حسابی دارد و نمی شود ما با تمام الفاظ هر عالم را به عالم دیگر ببریم به طعن و سخریه و ریشخند و اهانت و جسارت. حضرت مسیح علیه السلام واصل بود حضرت امام صادق علیه السلام واصل بود، به لقاء الله رسیده بود، دارای اسما و صفات الهی بود. آن نیل کمال حقیقی به معنای واقعی اش برای باقر علوم اولین و آخرین بود. فرمایشتان چیست؟ آقای شکمباره بیچاره که یک سحر در عمر خود ندیده ای! حرفت چیست؟ 📖شرح اشارات و تنبیهات/نمط نهم_ص۱۵۱ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
ماه رمضان آمد، نور دل و جان آمد نور دل و جان آمد، ماه رمضان آمد به به رم از آن آمد، یکسر همه دیوان را یکسر همه دیوان را، به به رم از آن آمد نیروی روان آمد، مر سالک صادق را مر سالک صادق را، نیروی روان آمد عاشق به فغان آمد، از شوق سحرخیزی از شوق سحرخیزی، عاشق به فغان آمد از سوی جنان آمد، آن را که دلت خواهد آن را که دلت خواهد، از سوی جنان آمد چون بند گران آمد، بر گردن محرومان بر گردن محرومان، چون بند گران آمد از عالم جان آمد، قرآن کریم این مه قرآن کریم این مه، از عالم جان آمد سعدان به قران آمد، از قدرش و قرآنش از قدرش و قرآنش، سعدان به قران آمد در مهد امان آمد، زین مه حسن نجمش زین مه حسن نجمش، در مهد امان آمد 📖دیوان اشعار علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از فرمایشات استاد علامه حسن زاده ی آملی در روز ۱۳ ماه مبارک رمضان.. @TohideSamadi
گفته اند که سحر وقت مسافرت رهروان است ، و نسیم آن چون دم عیسوی علاج بیماران. وقت سفر رسیده یعنی سحر رسیده بیدار باش بیدار قم أيها المزّمّل در مسافرت فوائد بسیار است. آب که یکجا بماند بدبو می شود مگر به دریا برسد تا دریا شود و بو نگیرد. نامه ها برنامه ها @TohideSamadi
هو چند آيه آخر سوره مباركه فرقان , از آيه "و عباد الرحمن الذين يمشون على الارض هونا" تا آخر سوره براى اهل بصيرت دستور العمل كلى است. خداوند سبحان توفيق عطا فرمايد كه قرآن كريم را كه همه آن دستور العمل و برنامه الهى مدينه فاضله ساز و انسان ساز است كه " ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم " در متن امور و شئون زندگى خودمان بكار بنديم . همچنانكه درست نگهدارى هر صنعت را كتابى و دفتر و دستورى است انسان را نيز كه بزرگترين صنعت الهى است كتابى به نام قرآن است كه دستور صانع اين صنعت عظيم براى حفظ و درست نگهدارى و به كمال و سعادت رساندن آن است و الله سبحانه ولى التوفيق. 📖رساله ی نور علی نور/ص۲۷ 👤استاد علامه حسن زاده ی آملی @TohideSamadi
‍ ‍ ‍ هو در معراج خاتم صلی الله علیه وآله وسلم و در احادیث معراج تدبر کن تا بداني که انسان تا صعود برزخي و فوق آن تحصیل نکرده است حقائق برای او مکشوف نمي گردد و به انباشتن مفاهیم اصطلاحات ، حقائق اشیاء مکشوف نمي گردد وانسان اشتداد و قدرت وجودی بدست نمي آورد واز قوت به فعلیت نمي رسد ، بلکه حجاب او هم مي شوند از دفتر دل بشنو: گمانت اینکه با خرج عبارات به کر و فر و ایماء و اشارات سوار رفرفستی و براقی ورم کردی و پنداری که چاقي 📖هزار و یک نکته / نکته ۲۸۴ استاد علامه حسن زاده ی آملي @TohideSamadi