eitaa logo
『‌‌‌‌‌‌‌‌‌ٺــاظھــوࢪ ...‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌』‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
675 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
28 فایل
🌿 بسم رب المھدے 🌿 حضرٺ مھدے { عج } : اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم . براے ٺعجیل در ظھور من زیاد دعا ڪنید ڪه خود فَرَج و نجاٺ شما اسٺ .  📨 خادم ڪانال : جھٺ ٺبادل . دریافٺ انٺقاد . سوالاٺ . درخواسٺ ها . @Nr_2009
مشاهده در ایتا
دانلود
صعود تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران رو به جام‌جهانی تبریک میگیم 🌹🌹🌹😊 تشکر که دل مردم رو شاد کردید👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️گوشه‌ای از جنایات کومله و دمکرات در کردستان گروهک ضد انقلاب کومله‌ ۱۰ نفر از سربازهای ارتش را اسیر کرده بود و اعلام کرد به شرطی گروگان‌ها را پس می‌دهیم که یک پاسدار به ما بدهید. یکی از برادران سپاه، داوطلب شد و رفت. کومله آن پاسدار را گرفت و به غیر از یک سرباز، ۹ اسیر را آزاد کرد. با چشمانمان دیدیم که اول لباس فرم آن سپاهی را سالم درآوردند و بعد مثل وحشی‌ها با چاقو بر سر او ریختند و هر کدام تکه‌ای از بدنش را کندند. هر کسی این منظره را با دوربین نگاه می‌کرد، حالش بد می‌شد. بعد بدن تکه‌تکه شده را داخل پلاستیک گذاشتند و لباس سپاه را رویش قرار دادند و به آن سرباز گفتند: این هم پاسدار شما، حالا برو.
🔰 | 🔻 شهیدی که بدنش مطهرش را در دیگ آب جوش انداختند ... حضور در کردستان ایمانی‌قوی و دلی چون شیر را می طلبید ، در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ و در جریان عملیات آزاد سازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه، مجروح شد و توسط کومله (ضد انقلاب) به اسـارت گرفته شـد. هـمان لباس با آرمِ سپاه که پوشیده بود ، کفایت می‌کرد تا خونخواران کومله تا لحظهٔ شهـادت بلاهایی بر سرش بیـاورند که بـاور این رفتارها از یک انسان بسیار سخت است
جنایت کومله تازه دیپلمش را گرفته بود که جنگ شروع شد. با دوستانش عازم جبهه غرب شد. اوایل آذر ماه 59 وقتی همراه با همرزمانش از سردشت به سنندج می‌رفت، طی حمله گروهک کومله‌، از ناحیه گلو دچار جراحت سطحی شد. در راه درمانگاه با دوستانش در کمین کومله‌ قرار گرفتند و به این ترتیب اسیر شد. پس از شکنجه‌ی فراوان حتی گوشت بدنش را بریدند تا به خیال خودشان از او اطلاعات بگیرند. در نهایت روز ۹ آذر ماه ۵۹ تیر خلاص را به قلبش زدند و بعد از شهادتش او را در کنار جاده رها کردند. مادر و خواهرش نیز در اثر بمباران بعثی‌ها در خمین به شهادت رسیدند.
تو یک مادری! با پسر جوانت منتظر اذان هستید تا افطار کنید صدای زنگ میاد پسرت درو باز میکنه و صدای چند شلیک؛ میدوی به سمت در؛ پسرت غرق خونه.... بغلش میکنی و همزمان چند نفر وارد خونه میشن اونجا رو آتیش میزنن و موقع رفتن تیر خلاصو به گلوی پسرت میزنن ماجرای شهادت سعید نوری تاجر بدست گروهک رجوی