eitaa logo
‌والعصر (موکب هنرمندان)
199 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
759 ویدیو
10 فایل
🌼 ســـلام 🌼 دغدغه‌ی اصلی ما: 🔹فرهنـگ و 🔹سـبک زنـدگی . . . ✍ انتقاد، پیشنهاد🍃: @karimi74 #تبادل_نداریم 💫
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 باز خواست خواهند شد.... @VALASR14
صبح آدینه تون بخیر دعا برای سلامتی امام زمان (عج) التماس دعا @VALASR14
♦دیشب ایران در آرامش‌ خواب بود ولی بچه‌های در مریوان با تروریست‌ها درگیر بودن که منجر به شهادت دو فرزند ایران شد 💔 جمال کرمی مسئول پایگاه بسیج هورامان و محمد کرمی دیشب شهید شدند تا امنیت کشور به خطر نیفتد... چند ماه دیگه که قاتلین این شهدا رو گرفتیم تعجیب نکنید اگه هشتگ زدند! Copy from: @seyyed_jalaleddin_ashraf@VALASR14
(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیامی که به تشریح سیاست جدید جمهوری اسلامی در قبال جنگ تحمیلی و دلایل پذیرش پرداخت: «اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم... ✅@VALASR14
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان سردار شهید قاسم سلیمانی درباره ی جام زهر امروزی @VALASR14
؛ مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها و چپ‌روی‌هایی که مایه‌ی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. @VALASR14
🔸خطر ریزش کرونا! خطر انتقال و گسترش ویروس در پی مسافرت‌های بین شهری تابستانی و عدم رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی @VALASR14
هنوز صحبت‌های ابراهیم تمام نشده بود که ناگهان یک خودرو عراقی روی مین رفت و منهدم شد. صدای تیراندازی عراقی‌ها بسیار زیاد شد. ما هم با عجله به سمت کوه رفتیم. روبروی ما یک تپه بود. یکدفعه یک جیپ عراقی از پشت آن به سمت ما آمد. بچه‌ها سریع سنگر گرفتند و به سمت جیپ شلیک کردند. یک افسر عالی‌رتبه عراقی و راننده او کشته شده‌ بودند. فقط بیسیم‌چی آن‌‌ها مجروح روی زمین افتاده بود. گلوله به پای بیسیم‌چی عراقی خورده بود و مرتب آه و ناله می‌کرد. یکی از بچه‌ها اسلحه‌اش را مسلح کرد و به سمت بی‌سیم‌چی رفت. جوان عراقی مرتب می‌گفت: الامان الامان. ابراهیم ناخودآگاه داد زد: می‌خوای چیکار کنی؟! گفت: هیچی، می‌خوام راحتش کنم. ابراهیم جواب داد: رفیق، تا وقتی تیراندازی می‌کردیم او دشمن ما بود، اما حالا که اومدیم بالای سرش، اون اسیر ماست! بعد هم به سمت بیسیم‌چی عراقی آمد و او را از روی زمین برداشت. روی کولش گذاشت و حرکت کرد. بعد به سمت کوه راه افتاد. (حدود سیزده کیلومتر) ما هم سریع وسایل داخل جیپ و دستگاه بیسیم عراقی‌ها را برداشتیم و حرکت کردیم. در پایین کوه کمی استراحت کردیم و زخم پای مجروح عراقی را بستیم بعد دوباره به راهمان ادامه دادیم. پس از هفت ساعت کوه‌پیمایی به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می‌زد. او هم مرتب از ابراهیم تشکر می‌کرد. کتاب سلام بر ابراهیم | ج ۱ | ص ۱۱۲ @VALASR14