eitaa logo
VIP / پایه دوازدهم متوسطه دوم
177 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
328 ویدیو
641 فایل
『 بِســـــمِ رَبِّ المَــــهدی (عج)....🌷』 《 مجموعه کانال های آموزشی مذهبی مهدوی 》 ✅ @Mahdavi_N22 🔺 جهت هماهنگی تبلیغات، تبادلات، ارسال پیشنهادات و در خواستی ها: 🔹 @Mahdavinasab1 در خدمتتون هستم... . کپی از محتوای کانال؛ فقط با ذکر منبع مجاز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشقت اربابم آوارم کرد بدجور صحنت گرفتارم کرد کربلا خواب هر روز من دوریه از تو بیمارم کرد ارباب از بس کرامت داره تا محشر هم عنایت داره من اینجا هستم اما روحم تو کربلا اقامت داره مداحی: سیدمجید بنی‌ فاطمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌎سخنان اندیشمند مسیحي -کریس هیور- در مورد امام حسین علیه ‌السلام "امام حسین الگوئي کامل براي تمام انسانیت و نمونه بارز تسلیم در برابر خداوند است؛ ما باید با یادآوري آنچه در "کربلا" گذشته است، کراماتِ اخلاقي حسین را در وجود خودمان بروز دهیم ."
نقل شده است که علامه امینى فرمودند: شب و روز تاسوعا و عاشورا، براى سلامتى امام زمان(عجل اللّٰه تعالی فرجه الشریف) صدقه دهید، چون قلبِ حضرت، اندوهناک جَدِّ غریب ‌شان، حضرت سیدالشهداء است.
امام حسین علیه السلام: بار خدایا! تو می دانی که آنچه از ما اظهار شده برای رقابت در قدرت و دستیابی به کالای دنیا نیست، بلکه هدف ما این است که نشانه های دینت را به جای خود برگردانیم.و...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مجموعه (آموزشی،مذهبی) مهدوی
『 بِســـمِ اللّهِ الرّحمٰنِ الرّحیم』
داستانک 📚 جابر نقل میکند روزگاری از کنار رودی در حال حرکت بودیم شدت اب به کیفی بود که از سرعتش ادمی متحیر میشد امام حسن فرمود جابر بنگر به این اب ودرس بگیر که عمرت از حرکت این اب سرعتش بیشتر است ناگهان مرد یهودی را دیدیم که روی تخته چوبی در حال عبور از رود است بعد از عبور یهودی از اب حسن نگاهی به اب کرد واب به مانند یخی شد و با امام از آن عبور کردیم مردیهودی نگاهی عمیق به امام کرد و عرض کرد چه کردی که اب به این کیفیت درامد انگاه مولایم فرمود تو چه کردی که از اب بااین سرعت حرکتی که داشت با تخته چوبی عبور کردی عرضه من ذکر یاحسن گفتم وتوانستم از اب عبور کنم واین سوی اب بیایم انگاه امام فرمود وانا حسن ابن علی داستانک...📖📚 📒 @Hekaithaiekohan
👌حتماًبخونیدجالب وآموزنده ✍داستان‌ بسیار زیبا وشنیدنی از امام رضاعلیه السلام ⭕️شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكند كه: كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود. اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟ گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم، تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره، جلوش رو نتونستند بگیرند شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته: «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو داستانک...📖📚 📒 @Hekaithaiekohan
🔆 ✍ چقدر قدیما بی‌کلاسی زیبا بود! 🔹یادش به‌خیر قدیما که بی‌کلاس بودیم، بیشتر دور هم بودیم و چقدر خوش می‌گذشت، اما هرچقدر باکلاس‌تر می‌شیم داریم از هم دورتر می‌شیم. 🔸قدیما که بی‌کلاس بودیم، موبایل و تلفن نبود. واسه رفت‌وآمد وسیله شخصی نبود. همیشه خونه‌ها تمیز و آماده پذیرایی از مهمونا بود. کلون در خونه هر وقت به صدا درمیومد، خوشحال می‌شدیم؛ چون مهمون میومد و به سادگی مهمونی برگزار می‌شد. 🔹چون بی‌کلاس بودیم، آشپزخونه‌ها اوپن نبود. گازهای فردار و مایکروفر و… نبود. از فست‌فود خبری نبود. ولی همیشه بوی خوش غذا آدمو مست می‌کرد و هر چند تا مهمون هم که میومد، همون غذای موجود رو دور هم می‌خوردیم و خیلی هم خوش می‌گذشت. 🔸تازه چون بی‌کلاس بودیم، میز ناهارخوری و مبل هم نداشتیم و روی زمین و چهارزانو کنار هم می‌نشستیم و می‌گفتیم و می‌خندیدیم و با دل خوش زندگی می‌کردیم. 🔹حالا که فکر می‌کنم می‌بینم چقدر بی‌کلاسی زیبا بود! آخه از وقتی که باکلاس شدیم و آشپزخونه‌ها اوپن شدن و میز ناهارخوری و مبل داریم، همگی واسه رفت‌وآمد ماشین داریم، هم تو خونه تلفن داریم و هم آخرین مدل تلفن همراهو داریم و خلاصه کلی کلاس‌های دیگه مثل بخارپز و انواع زودپز و… داریم، دیگه آمدوشد نداریم! چون خیلی باکلاس شدیم! 🔸تازه هر از چند گاهی هم که دور هم جمع می‌شیم، کلاً درگیر کلاسیم و از صفا و صمیمیت و سادگی خبری نیست. 🔹لعنت بر این کلاس که ما آدما رو این‌قدر از هم دور کرده و این‌قدر اسیر کلاسیم که خیلی وقتا خودمونم فراموش می‌کنیم. داستانک...📖📚 📒 @Hekaithaiekohan
✨‏﷽✨ 📢 ✅ امام حسین علیه السلام .. فَمَن أطاعَني كانَ مِنَ المُرشَدينَ، ومَن عَصاني كانَ مِنَ المُهلَكينَ، وكُلُّكُم عاصٍ لِأَمري، غَيرُ مُستَمِعٍ لِقَولي، قَدِ انخَزَلَت عَطِيّاتُكُم مِنَ الحَرامِ، ومُلِئَت بُطونُكُم مِنَ الحَرامِ، فَطَبَعَ اللّهُ عَلى قُلوبِكُم. ..هر كس مرا فرمان بَرَد از ره‌يافتگان است و هر كس نافرمانى كند از هلاك‌شدگان و همه شما از فرمان من سرپيچى مى‌كنيد و به گفته‌ام گوش نمى‌دهيد؛ زيرا عطاياى شما را از حرام پرداخته‌اند و درونتان، از حرام پُر شده است و از اين رو، خداوند بر دل‌هايتان مُهر زده است» . مقتل الحسين للخوارزمي : ج 2 ص 6 داستانک...📖📚 📒 @Hekaithaiekohan
زیارت مجازی حرم امام حسین (ع) http://app.imamhussain.org/tour/