eitaa logo
- خادِمُ‌الࢪُقَـیِہ:)
108 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
309 ویدیو
25 فایل
﷽ دلگێࢪݩباش، دلٺ‌ڪه‌گێࢪباشدࢪهاݩمێشوۍ ێادٺ‌باشـد، بۍٺعلق‌بودݩ،شرطِ‌شهادٺ‌اسٺ... _ڪُپۍ؟حَݪـالٺ‌؛هدف‌ما‌چیز‌دیگࢪیـست(:🌱 _شࢪو؏↯¹⁴⁰¹/¹¹/²³ _ساعٺ‌" ¹¹:¹¹ _اݩدڪی حࢪف⇣ https://harfeto.timefriend.net/16762125798805 -پشٺ‌صحنہシ(شراٻتـ) @valleyball11 ³⁰⁰•••✈️•••⁴⁰⁰
مشاهده در ایتا
دانلود
پروفایل های جـذاب و محجبھ👌🏻🙂 https://eitaa.com/joinchat/1378156710C66d34a82c6 پست های فوق دخترونھ🌧👀 آخ! ایدھ های درسیشو دیـدی؟!😳♥️ کلیک کن تا دیر نشدھ!'🦋😌
رمان‌ناحله🌿 همونطور که نگاهم به زمین بود گفتم:بشینید لطفا. آروم قدم برداشت.داشتم با نگاهم قدم هاش و دنبال میکردم که چشمم خورد به سوسک سیاه و گنده ای که تو فاصله دوقدمی فاطمه رو زمین بود و شاخک هاش و تکون میداد 😣 میخواستم بهش بگم که دیگه دیر شده بود و روش لگد کرد🤨. با لحن تاسف باری گفتم :بدبخت و کشتینش با تعجب رد نگاهم و گرفت و رسید به پاهاش تا نگاهش به سوسک زیر پاش افتاد یه جیغ بنفشی کشید و رفت عقب که چادر بلندش زیر کفشش گیر کرد و از پشت کشیده شد. روی زمین نشست.😁 خیلی خندم گرفته بود ولی واسه اینکه ناراحت نشه خودم و کنترل کردم😅 • • •🕊💚• اگهـ دوستـ دارین ادامهـ این رمان جذاب را بخونید🤩به کانال بال پرواز بپیوندید🍃😍 🌿⃟💚@Baalparvaz ✨🌿 • 👑❣ • 😍 این داستان جذاب «رو از دست ندید👌🙊✨🍃
باور نمیکنم! برگشت سمتم و گفت:.. که باور نمیکنی؟! آفرین دقیقا. باشه خوددانید.. این حرف رو زد و رفت روی حوض ایستاد و وسط پارک داد زد.. آییی ایها الناس من این خانم هستم😂😍 وااای آرین بیا پایین آبرمون رفت🤦🏻‍♀ آرین: پرید پایین با همون لباس یهو... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/joinchat/1009385788Cf9d67b6ae2 پارت واقعی‼️
800.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فـ‌یـ‌لـ‌مـ‌ش بـ‌از شـ‌د.دیـ‌دی¿؟ حـ‌رف دلـ‌ه یـ‌ه دخـ‌تـ‌ر از تـ‌بـ‌ار عـ‌اشـ‌ورا ایـ‌نـ‌جـ‌اسـ‌ت... پـ‌ر از کـ‌یـ‌لـ‌یـ‌پ هـ‌ای دخـ‌تـ‌رونـ‌ه.. امـ‌وزش انـ‌واع ادیـ‌ت فـ‌یـ‌لـ‌م و عـ‌کـ‌س.. و کـ‌لـ‌ی مـ‌حـ‌تـ‌وای ادبـ‌ی و طـ‌نـ‌ز بـ‌یـ‌ا تـ‌وام بـ‌ه جـ‌مـ‌ع دخـ‌تـ‌رونـ‌مـ‌ون بـ‌پـ‌یـ‌ونـ‌د @refiq_h @refiq_h @refiq_h مـ‌نـ‌تـ‌ظـ‌رتـ‌م زیـ‌بـ‌ایـ‌ی خـ‌دا3>
2.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⊰•🌪•⊱ . "بسیجی‌عاشق‌شهد‌شهادت‌به‌خداست" "مکتب عاشق ز مکتب ها جداست" "گر سر و پا و تن و جان می دهد" "بس همین حالت که جنت را رواست" 『 این کانال برای اهل دل هاست😌✨』 اگر اهـل علی هستی بگو تـو یا علی🙂👇 https://eitaa.com/joinchat/2289565990C2b5705fd55 】 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔷️گالری‌انگشتر‌راحیل🔷️ فروش‌انگشتر‌ فروش‌نگین فروش‌رکاب انواع‌انگشتر‌[زنانه‌مردانه] ست‌ و‌غیر‌ ست‌موجود‌است انواع‌انگشتر‌💍نقره‌موجود‌ه میتونید‌با‌قیمت‌مناسب‌از‌ما‌تهیه‌کنید عقیق‌سبز عقیق‌مشکلی عقیق‌‌زرد عقیق‌قرمز عقیق‌سرخ‌یمنی عقیق‌یمنی‌کبود عقیق‌آبی زبرجد‌اصلی توپاز‌ئسویس عقیق‌یمن توپاز‌هفت‌رنگ زمرد عقیق‌سوسنی انگشتر‌‌گوهر‌شب‌چراغ انواع‌دستبند دستبند‌چرم‌نگین‌حدید دستبند‌چرم‌عقیق‌سرخ‌کلکسیونی چرم‌مشکی‌درجه‌یک ... قرعه‌کشی‌هامون👇🏼 رسیدن‌به‌آمار‌1kبه‌نیت‌امام‌‌حسن‌ع قر‌عه‌کشی‌انگشتر‌💍 (هر‌ماه) عقیق‌سبز به‌حکاکی‌امام‌حسن‌ع.... انجام‌می‌شود... +فرش‌حرم‌جایزه‌به‌۳۰‌نفر 😉☝🏼 فروش‌اینترنتی‌،حضوری‌انگشتر💎 شرایط‌خرید‌در‌بیو‌کانال.... @rahil_angoshtar ارسال‌‌رایگان‌به‌سراسر‌ایران
+سلام😢 - ســـلام چــرا ناراحٺـــے؟!‌. + میدونـــے چـــیہ؟!.. - خـــب چیــہ ؟ + یــہ ڪــانال میــخوام ڪہ ڪݪے عـــڪس ۅ مٺــن هــاۍ مــذهبــے داشـــٺ بـــاشہ..... ۅلـــے پــیدا نمیـــڪنم😐 - اینـــڪہ نـــاراحــٺے نـــداره... خـــۅدم یـــہ ڪـــاناݪ بهـــٺ معـــرفے میـــڪنم :))) + خـــب زودٺـــر بـــگو😁🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•┈••••✾•❤️🕊•✾•••┈• @yran313 •┈••••✾•❤️🕊•✾•••┈• @yran313 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•┈••••✾•❤️🕊•✾•••┈•
- این دخترِ دهھ ‌هفتادے؛ با استیکراش انقلاب کرده تو ایتا👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/1034551339C057c8a46f9
این کانال ایتارو ترکوووند🤩✅ گاندویی ها از دستش ندنااا😍👌🏻 فصل اولش اینجوری گذشت👇🏻 رسول عاشق خواهر محمد (آوا) شده و محمد عاشق خواهر رسول (عطیه) شده😐❤️ آوا فکر میکنه رسول بهش خیانت کرده...👀 رسول با جاسوس پرونده ازدواج میکنه.. با وجود اینکه با آوا ازدواج کرده😢 محمدو عطیه دارن مامان بابا میشن😍 محمد با رسول به یه ناموریت میره و بدون اون برمیگرده..! رسول ناگهان نا پدید میشه.. اتفاقی میوفته که همه فکر میکنن رسول شهید شده اما...😨 آنچه در فصل دوم رمان خواهید خواهند:: _ بهترین عضو گروهت جاسوسه! کسی که مثل برادرت دوسش داری.. کسی که مث چشات بهش اعتماد داری.. بهت خیانت کرده.. جاسوسیتونو کرده _یعنی هرچی بهم گفت همش دروغ بود... _اول اعتمادتونو جلب کرد.. بعد بهتون خیانت کرد.. _من همیشه در هر شرایطی کنارتم قربونت برم... _رسول مریضه... _ای کاش همش کابوس بود... _دارن میبرنم جایی که خودم رئیسش بودم.. _من از همون اولم دوست نداشتم! _احساس کردم قلبم نمیزنه... _این همه بلا سرت اورد بازم نگرانشی بازم دوسش داری؟! _محکم زدم تو گوشش... _پدر بچمه.. _من حاملم... بخوام برمم نمیتونم.. _باید ازش متنفر باشم اما.. هنوز دوسش دارم... @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
با سلام 🖐 من اومدم با یه کانال انگیزشی و پر از محتوای اموزشی 😍😵‍💫 اگر میخوای توی درس هات پیشرفت کنی و همه ی امتحانات ۲۰ بشه جات توی این کاناله 😐🤭 https://eitaa.com/joinchat/1451557227Ceae172481b 😍😍 هر چی بچه درس خون توی ایتاست همه اینجا رو عضون بدو بیا بدو که الان پاکش میکنم تو هم گمش میکنی 😔😁 https://eitaa.com/joinchat/1451557227Ceae172481b در انتظار شما عزیزان هستیم
میخوای ادیت بزنی بلد نیستی؟🙁😢 میخوای برای کانالت محتوا تولید کنی گرونه؟😔😞 نگران نباش من قدم به قدم و راحت و آسون یادت میدم😍😃 بیا اینجا تا جا نموندی ، آموزش و کلی ابزار داریم🤩🤩🤩 بعدش میتونی سفارش بگیری و کم کم درآمد خودتو داشته باشی ☺️😍 آموزش های رایگان مون شروع شده ، بدو بیا تا از اولین های آکادمی محمدی باشی❤️🎁❤️ بزن روی لینک و بپیوند به کانال مون تا گم مون نکنی😊👇 @Academymm
رمان ... پارت .... چادرم را مرتب کردم و پشت سرش راه افتادم.. از باغ بیرون اومدیم.. در مجتمع راه میرفتیم.. قدم میزدیم ولی به سکوت میگذشت.. _میگم امیرحسین ؟ نگاهش را به صورتم داد.. _ب..بله؟ لبخند گرمی زدم و گفتم : میخوام درمورد مسئله ای باهات صحبت کنم ..سعی کن تو حرفام نپری و عصبانی نشی.. _چشم. فاصله را پر کردم و گفتم : نرگس.. راستش.. یک خواستگار جدید ..برای نرگس..اومده.. با بقیه فرق داره.. تازه خودش رو پیداکرد..تازه..خدارو میشناسه.. راستش ..نرگس هم.. نرگس هم..اونو قبول داره.. چیزی نمیگفت.. صدای نفس هایش را می شنیدم.. نا منظم بود..اما عصبانی نه.. _ادمی هستی..که زود..یک طرفه قاضی نمیری.. اجازه بده بیان خواستگاری.. البته همه کسه..حاج مهدیه.. ولی خوب.. دستش را بالا اورد و به علامت سکوت تکون داد.. _من باید اول ...پسره رو ببینم..باهاش صحبت کنم.. _پس یک جوری به نرگس بگو..ناراحت نشه.. اگه ادامش رو به علاوه دو تا رمان زیبای دیگه میخوای یه سر به کانال زیر بزن مطمئنم خوشت میاد👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3781558524C7cf0f498bb