eitaa logo
تنها مسیری های آذربایجان غربی
386 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
76 فایل
جهت انتقاد پیشنهاد و ارائه ی مطلب با ادمینها ارتباط برقرار کنید.👇👇👇 @rahim_faraji @Hurarad1 💡 ان شاءالله در این کانال مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر آرامش ارائه خواهدشد🌟 باماهمراه باشید👇👇👇
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 بله رساله ادب امام سجاد علیه السلام که واقعا عالیه. ما فعلا همین اوایل راهیم. شاید بعدها به معرفی کامل این رساله ارزشمند برسیم. ✅ ولی خب هرکسی احساس میکنه میخواد در مورد ادب بیشتر و عمیق تر بدونه حتما این رساله رو مطالعه کنه. 🌷 @west_tanhamasir
تنها مسیری های آذربایجان غربی
#آداب_زندگی 15 🔸🔶 یکی از ادب های خیلی ساده ولی اثر گذار اینه که سعی کنیم در مواقع مختلف به جای گفتن
16 🔶 از آداب دیدارهای مومنین با همدیگه اینه که هر وقت جلسه ای تموم شد توصیه شده که همگی "سوره مبارکه العصر" رو بخونند. ✅ این ادب رو میتونیم در مهمانی ها و هر گونه جلسه ای که داشتیم رعایت کنیم. 🔹 آیه آخر این سوره خیلی جالبه. خداوند متعال میفرماید مومنین باید همدیگه رو توصیه به "حق" و توصیه به "صبر" کنند در واقع هرچقدر آدم اهل حق و دین و مذهب بشه باید به همون اندازه هم اهل صبر بشه و روحیه صبور تری پیدا کنه. 🌷 @west_tanhamasir
تنها مسیری های آذربایجان غربی
#آداب_زندگی 16 🔶 از آداب دیدارهای مومنین با همدیگه اینه که هر وقت جلسه ای تموم شد توصیه شده که همگی
👆🏼رهبر انقلاب به همین موضوع اشاره کردند و تاکید داشتن که مومنین همدیگه رو به طور مداوم دعوت به کنند... ما توی موضوع صبر خییییلی کمبود داریم. اول از خود حقیر تا سایر عزیزان مذهبی. همه باید عمیقا اهل صبر بشیم... ✔️ همه باید در زندگی روزمره خودمون بارها همدیگه رو دعوت به صبر کنیم. این اصلا باید بخشی از سبک زندگی ما بشه.
🌹معلمین و مربیان عزیز و همه کسانی که میخوان در فضای مجازی فعالیت فرهنگی موثر داشته باشند وارد کانال زیر بشن:👇🏼👇🏼👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/716767249Cbd3ed1b6ac 👆🏼 ما دوره تربیتی تنهامسیر رو در قالب بحث "افزایش ظرفیت روحی" در آوردیم. 🔹 کسانی که میخوان این بحث رو در کانال ها و گروه های تلگرامی و واتس آپی منتشر کنند میتونن در کانال بالا عضو بشن و از اول مطالب روزی دو تا پیام رو قرار بدن ✅ شاید بتونم بگم بهترین راه تربیت انسان ها میتونه ارسال همین مباحث باشه. ان شالله که مورد استفاده تون قرار بگیره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیری های آذربایجان غربی
#دختر_شینا #رمان #قسمت_سی_و_سوم روزها پشت سر هم می آمد و می رفت. خبر تظاهرات همدان و تهران و شهرهای
آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم. تا صدایی می آمد، با آن حال زار توی رختخواب نیم خیز می شدم. دلم می خواست در باز شود و صمد بیاید. هر چند تا صبح به خاطر گریة بچه خوابم نبرد؛ اما تا چشمم گرم می شد، خواب صمد را می دیدم و به هول از خواب می پریدم. یک هفته از به دنیا آمدن بچه می گذشت. او را خوابانده بودم توی گهواره که صدای در آمد. شیرین جان توی اتاق بود و به من و بچه می رسید. قبل از اینکه صمد بیاید تو، مادرم رفت. صمد آمد و نشست کنار رختخوابم. سرش را پایین انداخته بود. آهسته سلام داد. زیر لب جوابش را دادم. دستم را گرفت و احوالم را پرسید. سرسنگین جوابش را دادم. گفت: «قهری؟!» جواب ندادم. دستم را فشار داد و گفت: «حق داری.» گفتم: «یک هفته است بچه ات به دنیا آمده. حالا هم نمی آمدی. مگر نگفتم نرو. گفتی خودم را می رسانم. ناسلامتی اولین بچه مان است. نباید پیشم می ماندی؟!» چیزی نگفت. بلند شد و رفت طرف ساکش. زیپ آن را باز کرد و گفت: «هر چه بگویی قبول. اما ببین برایت چه آورده ام. نمی دانی با چه سختی پیدایش کردم. ببین همین است.» پتوی کاموایی را گرفت توی هوا و جلوی چشم هایم تکان تکانش داد. صورتی نبود؛ آبی بود، با ریشه های سفید. همان بود که می خواستم. چهارگوش بود و روی یکی از گوشه هایش گلدوزی شده بود، با کاموای سرمه ای و آبی و سفید. پتو را گرفتم و گذاشتم کنار گهواره. با شوق و ذوق گفت: «نمی دانی با چه سختی این پتو را خریدیم. با دو تا از دوست هایم رفتیم. آن ها را نشاندم ترک موتور و راه گرفتیم توی خیابان ها. یکی این طرف خیابان را نگاه می کرد و آن یکی آن طرف را. آخر سر هم خودم پیدایش کردم. پشت ویترین یک مغازه آویزان شده بود.» آهسته گفتم: «دستت درد نکند.» دستم را دوباره گرفت و فشار داد و گفت: «دست تو درد نکند. می دانم خیلی درد کشیدی. کاش بودم. من را ببخش. قدم! من گناهکارم می دانم. اگر مرا نبخشی، چه کار کنم!» بعد خم شد و دستم را بوسید و آن را گذاشت روی چشمش. دستم خیس شد. گفت: «دخترم را بده ببینم.» گفتم: «من حالم خوب نیست. خودت بردار.» گفت: «نه.. اگر زحمتی نیست، خودت بگذارش بغلم. بچه را از تو بگیرم، یک لذت دیگری دارد.» هنوز شکم و کمرم درد می کرد، با این حال به سختی خم شدم و بچه را از توی گهواره برداشتم و گذاشتم توی بغلش. بچه را بوسید و گفت: «خدایا صد هزار مرتبه شکر. چه بچه خوشگل و نازی.» همان شب صمد مهمانی گرفت و پدرم اسم اولین بچه مان را گذاشت، خدیجه. بعد از مهمانی، که آب ها از آسیاب افتاد، پرسیدم: «چند روز می مانی؟!» گفت: «تا دلت بخواهد، ده پانزده روز.» گفتم: «پس کارت چی؟!» گفت: «ساختمان را تحویل دادیم. تمام شد. دو سه هفته دیگر می روم دنبال کار جدید.» اسمش این بود که آمده بود پیش ما. نبود، یا همدان بود یا رزن، یا دمق. من سرم به بچه داری و خانه داری گرم بود. یک شب سفره را انداخته بودم، داشتم بشقاب ها را توی سفره می چیدم. صمد هم مثل همیشه رادیویش را روشن کرده بود و چسبانده بود به گوشش. قابلمة غذا را آوردم. گفتم: «آن را ولش کن بیا شام بخوریم، خیلی گرسنه ام.» نیامد. نشستم و نگاهش کردم. دیدم یک دفعه رادیو را گذاشت زمین و بلند شد. بشکنی توی هوا زد و دور اتاق چرخید. بعد رفت سراغ خدیجه او را از توی گهواره برداشت. بغلش کرد و بوسید. و روی یک دست بلندش کرد. به هول از جا بلند شدم و بچه را گرفتم و گفتم: «صمد چه خبر شده. بچه را چه کار داری. این بچه هنوز یک ماهش هم نشده. چلّه گی دارد. دیوانه اش می کنی!» می خندید و می چرخید و می گفت: «خدایا شکرت. خدایا شکرت!» خدیجه را توی گهواره گذاشتم. آمد و شانه هایم را گرفت و تکانم داد. بعد سرم را بوسید و گفت: «قدم! امام دارد می آید. امام دارد می آید. الهی قربان تو و بچه ات بروم که این قدر خوش قدمید.» بعد کتش را از روی جالباسی برداشت. ماتم برده بود. گفتم: «کجا؟!» گفت: «می روم بچه ها را خبر کنم. امام دارد می آید!» 📚
آیت الله مجتهدی(ره) می گفت؛ چیزهایی که به درد شما نمی خوره رو نگید. خیلی حرفها هست که ما میزنیم و به خاطرش نامه عمل مون رو سنگین می‌کنیم. 📌امروز کمی تمرین کنیم حرفهای بیهوده رو ترک کنیم...چطوره؟
درصد اعتماد به رسانه‌ها ‌
تشخیص بیماری حیوانات با هوش مصنوعی! 🔹پژوهشگران دانشگاه فلوریدا موفق شدند با استفاده از هوش مصنوعی و با بررسی حالات چهرۀ حیواناتی مانند بز، به‌طور نسبتاً دقیق میزان درد آن‌ها را شناسایی کنند. 🔹در این روش از چهره بزهای مختلفی که بیمار بوده یا شرایط عادی داشتند، فیلم گرفته شد. سپس داده‌های جمع‌آوری شده در اختیار یک مدل هوش مصنوعی قرار گرفت و این مدل توانست بزهایی که درد می کشیدند را از روی وضعیت چهرۀ آنها تشخیص دهد. 🔹این مدل با موفقیت بر روی ۴۰ بز آزمایش شد و دقت آن فعلا برای شناسایی دردهای عمیق ۶۲ تا ۸۰ درصد بوده است. 🔹پژوهشگران معتقدند تشخیص دردهای حیوانات با تحلیل چهرۀ آنها در نهایت به شناسایی مشکلات پزشکی کودکان و دیگر بیمارانی که قادر به صحبت‌کردن نیستند نیز منجر شده و انقلابی در دنیای پزشکی ایجاد خواهد کرد. ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا