eitaa logo
^ نـجـوا🌱 ^
1.4هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
6.7هزار ویدیو
6 فایل
﷽ _بِسمـ‌ࢪب‌عماࢪهاے‌آقاسیدعلۍ👀✊🏻 تاامام‌عاشقان‌غایب‌اسٺ اطاعٺ‌ازخامنہ‌ا؎واجب‌اسٺ!:)🕶 تشریف بیارید داخل🙂☕️! - ارتبـٰاط‌بـامـدیران: #حنیفھ³¹³ برای تبادل⬇️ @Siamak_1457 (تبال زیر 500 انجام نمی‌شود) تاریـخ تأسیـس کانال:✨1401/8/24✨
مشاهده در ایتا
دانلود
‌کسی که از غمگین شدنت میترسه رزقه نعمته برکته، بابت بودنش تو زندگیت هر لحظه خدارو شکر کن. ‌ ❤️ _ @Anese_313 _
"پند لقمان حکیم به فرزند" ای جان فرزند؛ هزار حکمت آموختم که از آن، چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛ دو چیز را هرگز فراموش مکن؛ "خدا" و "مرگ" را. دو چیز را همیشه فراموش کن؛ "هنگامی که به کسی خوبی کردی" "زمانی که از کسی بدی دیدی" و هر گاه به مجلسی وارد شدی"زبان نگه دار" اگر به سفره ای وارد شدی"شکم نگه دار" وقتی وارد خانه ایی شدی"چشم نگه دار" و زمانی که برای نماز ایستادی"دل نگه دار؛ _ @Anese_313 _
نشسته ام شمع روشن می کنم … شمع ها می سوزند و خاموش می شوند و دوباره روشن می کنم ! بیا که هرشب بی تو شام غریبان است ! اللهم عجل لولیک فرج _ @Anese_313 _
ولی فصلی که در نبود تو آید بهار نیست... 🙃💔 اللهم عجل لولیک فرج _ @Anese_313 _
خدایا به امام زمان نیازمندیم اللهم عجل لولیک فرج _ @Anese_313 _
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام شبتون بخیر بزرگوار ها اگر میخواید لینک شما در تبادل شبانه ما قرار بگیره به این پیوی مراجعه کنید . @AA_Sarbaz_313
+سلام خوشمل😉 _سلام 🫠 +میخوام یه چیزی بهت بگم💬 _چی ؟🤨 +از این به بعد نیاز نیست بری کلّی دنبال پروفایل بگردی 🙂 _جدی میگی؟😃 +آره عشقم 🥰 _خب لینکشو بده که کلی هیجان زدم😃 +باش . برو پایین تر تا ببینی لینکشو 😌👇🏻👇🏻👇🏻 ●برو ●برو ●بازم برو ●خب وایسا ✋️ بیا تو این کانال انواع پروف هارو داره 🧸 شهر عکس پروفایلای ناب دخترونه در ایتا سریع عضو شو ᬼ⃝⃮🦋 *<•@profile_Land_00•>*
برای عیدت دنبال هستی؟ ☺️ ی رمان مهدوی و که حسابی از خوندنش لذت ببری؟!😊 چندین عاشقانه مذهبی فقطططط در یییک رمان...😳 مگه میشههعهه اصلا مگه داریم😍😍😍 از رمانی که تو کرده 👇🏾👇🏻👇🏼 بدون اینکه نفسی بکشد روی تابلو پشت سرهم قطار میکرد.. نگاهی به ساعتم انداختم که ۱۲:۱۰ را نشان میداد.. شکمم قار و قوری کرد و به یادم افتاد که خانواده دایی به امدند و امروز ناهار مهمان مادرجون هستیم.. با فکر به ، ضربان قلبم حسابی بالا رفت.. حسینی که هیچ وقت حتی نگاهش سمت من نیامد.. آهی از ته دل میکشم که مهتاب ختم جلسه را اعلام می کند و من بدون اینکه از چند دقیقه پایانی کلاسم چیزی فهمیده باشم از بیرون زدم ... کمی بعد زنگ در را فشردم و در دلم خدا خدا میکردم که ای کاش درا باز نکند چون مطمین بودم همانجا میکنم.. برای بار سوم زنگ میزنم و باعصبانیت ناشی از حال بدی ام میغرم: _اههههه پس چرا نمیا... که همان لحظه در باز می شود و چهره محمد حسین نمایان.. در می ماند و... به قلم: خون ها بپرید تو😁😍 👇🏼👇👇🏽👇🏿👇🏼👇🏽👇🏾👇🏼 ╭━━⊰❀🌿🕊❀⊱━━╮ https://eitaa.com/joinchat/3099263150Cd218cda8c8 ╰━━⊰❀🕊🌿❀⊱━━╯