❇️ داستان جذاب کودک کفاش
✅پیشنهاد مطالعه
ساعت حدود شش صبح در فرودگاه مهرآباد به همراه دو نفر از دوستانم منتظر پرواز به تبریز بودیم.
پسرکی حدود هفت ساله ، با موهای خرمایی ، جثه ای متوسط ، گردنی افراشته ، چشمانی که برق میزد ، صورتی گندم گون و کمی خسته ، لباسهایی نه چندان تمیز و دستانی چرب ، جلو آمد و گفت : واکس میخواهی؟
کفشم واکس نیاز نداشت ، اما حس کرامت و بزرگواری و فرهیختگی مرا وا داشت که بگویم : بله ... به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد.
به دقت گردگیری کرد ، قوطی واکسش را با دقت باز کرد ، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن ، آنقدر دقت داشت که گویی روی بوم رنگ روغن می مالد ، کفش که حسابی واکسی شد را کنار گذاشت تا واکس را جذب کند ، حالا موقع پرداخت بود ، با برس مویی شروع کرد به پرداخت کردن واکس ، کم کم کفش برق افتاد ، در آخر هم با پارچه حسابی کفش را صیقلی کرد .
گفت : مطمئن باش که نه جورابت و نه شلوارت واکسی نمی شود .
در مدتی که کار میکرد با دوستانم فکر می کردیم که این بچه با این سن ، در این ساعت صبح چقدر تلاش می کند !!!
کارش که تمام شد ، کفشها را بند کرد و جلوی پای من گذاشت ، کفش را پوشیدم ، بندها را بستم.
او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد ... گفتم : چقدر تقدیم کنم؟
گفت : امروز تو اولین مشتری من هستی ، هر چه بدهی ، خدا برکت
گفتم : بگو چقدر
گفت : تا حالا هیچوقت به مشتری اول قیمت نگفتم
گفتم : هر چه بدهم قبول است؟
گفت : یاعلی
دیشب برای خرید یک آب معدنی کوچک، اسکناس هزار تومانی را به فروشنده داده بودم و او یک پانصد تومانی کهنه و پاره را به من پس داده بود که توی جیب پیراهنم گذاشته بودم ... با خودم فکر کردم که او را امتحان کنم ، با آنکه می دانستم حقش خیلی بیشتر است ، از جیبم پانصد تومانی را درآوردم و به او دادم ... شک نداشتم که با دیدن پانصد تومانی اعتراض خواهد کرد و من با این حرکت هوشمندانه به او درسی خواهم داد که دیگر نگوید هر چه دادی قبول .
در کمال تعجب پول را گرفت و به پیشانی اش زد و توی جیبش گذاشت ، تشکر کرد ، کیفش را برداشت که برود .
سریع اسکناسی ده هزار تومانی را از جیب درآوردم که به او بدهم ... قدش کوتاهتر من بود ، گردن افراشته اش را به سمت بالا برگرداند ، نگاهی به من انداخت و گفت : من گفتم هر چه دادی قبول
گفتم : بله می دانم ، می خواستم امتحانت کنم !
نگاهی بزرگوارانه به من انداخت ، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم
گفت : تو !! ، تو میخواهی مرا امتحان کنی؟
واژه "تو" را چنان محکم بکار برد که از درون شکست خوردم
تمام بزرگواری و سخاوت و کرامت و فرهیختگی را در وجود من در هم شکست ... رویش را برگرداند و رفت ، هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد ، بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد ، اما با اکراه .
رفت
وقتی که میرفت از پشت سر شبیه مردی بود ، با قامتی افراشته ، دستانی ورزیده ، شانه هایی فراخ ، گامهایی استوار و اراده ای مستحکم
، مردی که معنای سخاوت و بزرگواری را در عمل می آموخت .
جلوی دوستانم خجالت کشیده بودم ، جلوی آن مرد کوچک ، جلوی خودم ، جلوی خدا
شاید باید دوباره بیاموزم آنچه را که به آن دلخوشم!!!!
#داستان_تایم
😍-•-•-•-❀•♥•❀ -•-•-•-😍
https://eitaa.com/joinchat/3687514207C6ccf5f3072
😍-•-•-•-❀•♥•❀ -•-•-•-😍
هدایت شده از ⭕️☆بدون مرز☆⭕️
🌸اللهم عجل لولیک الفرج
#دعاتایم
┄ ✧❁👇بدون مرز👇❁✧┄
@Without_Border
┄ ✧❁👆عضو شوید👆❁✧┄
ســلام
صبحِ سه شنبه تون 🌷🍃
بخیر و شادی
زندگی تون پر از مهربونی🌷🍃
لحظه هاتون سرشاراز آرامش
سفره هاتون پر برکت 🌷🍃
و لحظه لحظه عمرتون
سرشار از نعمتهای بی منت خدایی
امیدوارم
روز خوبی داشته باشید🌷🍃
•┈┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3687514207C6ccf5f3072
•┈┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
🍀ختم صفحهای قرآن🍀
🔸به نیت
1⃣فرج امامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
2⃣برآورده شدن حاجات
3⃣سلامتی بیماران
#قرآنتایم
🌸اللهم عجل لولیک الفرج
┄ ✧❁👇بدون مرز👇❁✧┄
@Without_Border
┄ ✧❁👆عضو شوید👆❁✧┄
🔸عبد الله بن سنان
🔸از امام صادق(عليهالسلام)
🔸روايت می كند كه فرمودند:
🔹به زودى شبههاى به شما مىرسد
🔹ودر آن،بىنشانه آشکار وامام راهنمابمانيد
🔹و كسى از آن شبهه نجات نمىيابد
🔹مگر آنكه دعاى غريق را بخواند،
🔸گفتم: دعاى غريق چگونه است؟
🔹فرمود: مىگويى:
🔸«يا اَلله يا رَحْمنُ يا رَحيمُ
🔸يا مُقَلِّبَ الْقُلوبِ ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِك»
📚 كمال الدين و تمام النعمة ج۲ ص۳۵۲
☆بدون مرز☆ شو 😉👈عضو شو👇
╔═"═••⊰❤️⊱••═''═╗
@Without_Border
╚═-═••⊰❤️⊱••═-═╝
✨تعریفها وانتقادهایى كه از تو میشود،
✨هر دو را بپذیر
💫براى رشد یک گل...
💫هم خورشید لازم است
💫و هم باران....😉
#انگیزشی
🔸 بدون مرز 😌
😍-•-•-•-❀•♥•❀ -•-•-•-😍
https://eitaa.com/joinchat/3687514207C6ccf5f3072
😍-•-•-•-❀•♥•❀ -•-•-•-😍
♡
°•|حاج حسین یکتا مےگفت:
در عالم رویا به شہید گفتم
ݘرا برای ما دعا نمےکنید کہ شہید بشیم؟!😔
میگفت ما دعا مےکنیم براتون شہادت مینویسن،
ولے گناه مےکنید پاک میشہ...🙁
🔸بدون مرز 😇
•┈┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3687514207C6ccf5f3072
•┈┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
🌸🌱 امام صادق علیه السلام:
✨حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
✨بخشنده است و مال را به وفور میبخشد،
✨بر مسئولان و کارگزاران بسیار سختگیر
✨و بر فقرا و ضعفا رئوف و مهربان است.
📚 الملاحم و الفتن ص ۱۳۷
💫اللهم عجل لولیک الفرج💫
#امام_زمان
#ظهور
💠 بدون مرز 😇
•┈┈•••✾•💫❤️💫•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3687514207C6ccf5f3072
•┈┈•••✾•💫❤️💫•✾•••┈┈•
رفیق!😇
حواسـتبهجوونـیتباشه !🙂
نڪنهپـاتبلغـزه🙁
قـرارهبـاایـنپـاها؛
تـوگُردان صاحبالزمان"عج" باشی(:🙃
_شهیدسیاهکالیمرادی💚
#شهیدانه
#امام_زمان
💠 بدون مرز
🏷 @Without_Border
💥تلنگرانه💥
❌به سه چیز هرگز نمیرسید ...
1️⃣ بستن دهان مردم...
2️⃣ جبران همهي شکستها...
3️⃣ رسیدن به همه آرزوها...
👌سه چیز حتما به تو میرسد...
1️⃣ مرگ ...
2️⃣ نتیجه عملت...
3️⃣ رزق و روزی...
👈اگر میخواهي
👈در زندگی به همه چیز برسی ،
👈توکل به خدا وتلاش را
👈سرلوحه همه امور زندگیت قرار بده...
☆بدون مرز☆ شو 😉👈 عضو شوید👇
╔═"═••⊰💫⊱••═''═╗
@Without_Border
╚═-═••⊰💫⊱••═-═╝
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 کجا میشه خدا رو دید؟🤔
🔊 دکتر الهی قمشهای
✨ پیشنهاد دانلود
⭐️ #خدا #ماه_رجب
🔸 مطالب جذاب دیگه توی 😍
🔸 کانال بـدون مــرز 😌
🔸 بزن رو لینک 😉
•┈┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3687514207C6ccf5f3072
•┈┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
❇️قشنگیجات😁
پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!😕
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده😕
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!🙂
مادر ، خشکش زد
که چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود....
🔸هر قدر هم که با تجربه باشید
🔸اندکی صبر کنید
🔸و سعی کنید درست قضاوت کنید
🔸و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد ...!
❇️ مطالب جذاب و تلنگرآمیز
❇️ در کانال بدون مرز
╔═"═••⊰💫⊱••═''═╗
@Without_Border
╚═-═••⊰💫⊱••═-═╝