مهـــارتهای نویسنــدگی
چند تا از ترکیبات زیبای متنش رو برجسته کردم، ببینید.
از پشت صحنه گفتن که ظاهر در بروزرسانی جدید ایتا کلمات دیگه برجسته نمیشه😢
و اگر دستِ خودم بود
رها میکردم
هرچه زنجیر به تن دارم را
و رها میگشتم
در سکوتِ جنگل
که به آوای دلانگیزِ بهار
مبتلا گشته و میگردد باز
خانهای از چوب و
آتش و دود و کمی آذوقه
که در آن آذوقه
جعبه ها دارم از جنسِ کتاب :))💚
ــ مطهره ناطق .
#جوانه
https://eitaa.com/Writingskills
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب کار زیاد داریم، تا پاسی از شب!!
فعلا حس خوب این پرنده تقدیم تون...
❤️🧡💛
#دست_نوشته
«دوستداشتن را از چشمانت میخوانم همانگونه که از قلب خودم خوانده بودم!همانگونه...!
اما پرسشی معلق است بین لحظههایی امروز و دیروز من!پرسشی که انگار دوست دارد مرا زمین بزند و برایم اشک به ارمغان بیاورد!پرسشی که حال بد بلاتکلیفی را حصار من و ثانیههایم کرده است!
پرسش را تو خودت خوب میدانی!هم پرسش را و هم پاسخ را!
اما این من بینوایم که هم به دنبال پاسخ تو هستم و هم میگریزم از پاسخت...!
تو هنوز مثل دیروز مرا دوست میداری؟!مرا همانگونه میخواهی؟!همانطور مانند قبل؟!
همانطوری که اشک شوق از چشمانم جاری میکرد و نفسهایم را به تکاپو و تپشهای قلبم را به هیاهو وامیداشت؟!
کاش پیش از آنکه پاسخم دهی و از این بلاتکلیفی که مسخره ترین حالت ممکن است خارج شوم بیایی تا شعری بسراییم!
تو از من بگویی و من ازتو؛غزل بگوییم فارغ از علامت سوالی که اشتراک عاشقان است!
یادت میآید؟!خودت بودی که وقتی پرسیدم عشق چیست؟! نزدیکم شدی و در گوشم گفتی:عشق،عشقه!همینقدر واضح و دقیق!حالا اینکه کی ازش حرف بزنه و کجا درموردش نوشته باشن هیچ فرق نداره!عشق عشقه محبوب زیبآیمن.
من اما فارغ از تمام وآژه هایت میم مالکیت پایان اسمم را در آغوش گرفته بودم و سرمستانه زیر بارون میخندیدم و تو نگاهم میکردی.
حس میکنم آن لحظات رسیده بودیم به خانهی عشق و سرشار بودیم و از جنون و جنون!
تو بودی و من و پرسشهایی که پاسخ داشتند!
تو بودی و من و همان پرسش بیزیرا که عشق نام گرفته است.
عاشقی را چه نیازیست به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بیزیرایی...!
_رایحه
مهـــارتهای نویسنــدگی
#دست_نوشته «دوستداشتن را از چشمانت میخوانم همانگونه که از قلب خودم خوانده بودم!همانگونه...! اما
این متن هم متعلق به یکی از نویسنده های نوجوان کانال مون هست.
با اسم مستعار رایحه .
این متن هم دلنوشته است.
همون طور که گفتم، چون دلنوشته داستانی با خودش نداره، کار نویسنده در همراه کردن مخاطب سخت میشه... حالا باید چکار کرد ؟🍀
ابتدا باید یک شروع خوب داشت، یک شروعی که جذاب و غیرمنتظره باشه.
اینجا رایحه جان، تقریبا خوب شروع کرده، جذاب هست اما نه غیرمنتظره 👌
دوم اینکه یک جای متن چون تعبیر زیبا و دلنشینی داشت و مهم تر از اون تصویر داشت، من دیدمش!
یعنی اون بخش متن، دیدنی بود. و این یک نقطه قوت بود. این قسمت متن👇👇
«فارغ از تمام واژههایت میم مالکیت.....»
(این یکی از مباحثی هست که در دوره های آموزشی نویسندگی خلاق مطرح میشه)
یک نکته نگارشی هم برای قوی تر شدن متن:
بخش گفتگو ها رو حتما از هم جدا کنید.
یک خط فاصله باشه، اگر توی متن دقت کنید می بینید که گفتگوی کوتاه این دو نفر لابهلای متن هست.
با توجه به تعابیر زیبای متن، بنظرم میرسه که نویسنده توانایی شعر گفتن هم داشته باشه.
ممنونم از رایحه جان💐
موفق باشی 👌
دو نکته مهم...
🥥🥥🥥 تلاش کنید در سبکهای دیگه هم بنویسید. درسته که دلنوشته حس و حال درونی شما رو بهتر نشون میده و دست تون در نوشتن اون ها خیلی آزاد تره... اما بسنده کردن به یک مدل جلوی پیشرفت شما رو میگیره.
خصوصا که دلنوشته بسیاری از نکات و اصول نویسندگی رو در خودش نداره.
پس خیلی خوبه که سبکهایی مثل داستان رو هم تجربه کنید.
قطعا در پیشرفت نوشتن شما بسیار موثره.
🍏🍎🍏امشب میخواستم درباره هنر عکاسی و ارتباط اون با نوشتن براتون بگم.
منتها چون این بحث یک مقدار زمان بیشتری لازم داره، میذاریم برای شنبه.
ضمن اینکه لازمه شما عکس بفرستید تا بهتر بتونیم بررسی کنیم.
پس من منتظر عکس ها تون هستم...😊
من وقتی میخوام اهمیت یک مطلب رو برای بچههای جوانه بالا ببرم استیکر میوههای مورد علاقه ام رو میذارم.
پس ببینید من چی دوست دارم 😁
مهـــارتهای نویسنــدگی
خب موافقید بریم چند تا عکس بهاری و هنرمندانه ببینیم؟! عکاس اینها خودمم ولی از اون جایی که هنر عکاسی
عزیزانم اینجا راجعبه عکس گفتم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حس_خوب
با یک حس خوب دیگه.... شب تون خوش 🌙
در این شبهای روشن، التماس دعا.
سلام صبح بهاری تون بخیر....
حالتون چطوره ؟!
قبول باشه طاعات تون.
این روزها حتما که یاد ما هم هستید دیگه، درسته☺️
بریم یک اول هفتهی شاد و جذاب از نوع نوشتن رو شروع کنیم.
امروز یک تمرین هم داریم، یک تمرین از جهت خلاقیت در نوشتن.
همراه با باشید....
https://eitaa.com/Writingskills
دوست ندارم خیلی توی کانال حرف بزنم 😅
ولی ناچارم یک نکته رو برای شما عزیزانم توضیح بدم...
اینکه چون حجم متنهای ارسالی تون زیاد شد، بررسی روزانه جوابگو نیست برای همین انشاءالله امروز متن ها رو بررسی میکنم و فردا تعداد بیشتری رو توی کانال میذارم.
دوست دارم راجعبه این مجموعه کتاب براتون توضیح بدم.
🍀آقای امید کورهچی از نویسندههای توانمند کشور مون هستن. کتاب های ایشون از جذاب ترین و آموزندهترین کتابهایی بوده که تا الان خوندم. (من داستان زیاد میخونم، چه نسخه چاپی، الکترونیک و پیدیاف) تا حالا نشده کتابی رو مجدد بخونم. اما الان شروع کردم دوباره خوندن این مجموعه، ضمن اینکه من چهار ماه در حضور ایشون شاگرد بودم و حقیقتا تجربیات بسیاری کسب کردم.
این سری ۵ جلدی داستانی که هنوز هم ادامه داره، دقیقا مثل یک دوره آموزش داستان نویسی عمل میکنه.
ژانر هیجان انگیز و ماجراجویانه و پر از کشش و اتفاق هست.
اسامی این پنج جلد:
هفتجن/ لوثیا / صَخور / هَبذوَل / کاثیا
یک جلد دیگه هم ایشون دارن که مستقل هست و یک شاهکار داستانی دیگه به شمار میاد: «عشق در برابر عشق»
خلاصه که اوصیکم به خواندن.👌
https://eitaa.com/Writingskills
دوستانی که تازه به جمع ما اضافه شدن، خیلی خوش اومدید.
لطفا جهت آشنایی بیشتر با کانال پست پین شده رو مطالعه بفرمایید. 🙏😊